برای این که بتوانید از طریق تحلیل بنیادی سهام مناسب را پیدا کنید، باید با مفاهیمی آشنا باشید. در ادامه مفاهیم اولیه تحلیل بنیادی را بررسی خواهیم کرد.
تجزیه و تحلیل بازار چیست؟ (بررسی روشها، اهداف و دلایل تحلیل بازار)
تحلیل بازار اطلاعات مربوط به صنایع، مشتریان، رقبا و سایر متغیرهای بازار را در اختیار شما قرار میدهد؛ همچنین، با تجزیه و تحلیل بازار میتوانید رابطهی میان عرضه و تقاضا برای یک محصول یا خدمات خاص را تعیین کنید. بر اساس این اطلاعات، میتوانید دربارهی استراتژیهای احتمالی بازاریابی خود آگاهانهتر تصمیم بگیرید. در این مطلب انواع روش های تجزیه و تحلیل بازار مورد بررسی قرار میدهیم، همچنین نحوه بررسی بازار را نیز میآموزیم.
جدیدترین فرصتهای شغلی شرکتهای معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.
تحلیل بازار چیست؟
پیشنهادی که به بازار خاصی ارائه میدهید، به چه اندازه تأثیرگذار است؟ تحلیل بازار به اینگونه سؤالات مهم پاسخ خواهد داد. هر شرکت، مشتری یا مؤسسی میتواند تجزیهوتحلیل بازار را انجام دهد.
تحلیل بازار اساس تصمیمگیریهای تجاری است. برای تصمیم گیری درمورد خرید یا فروش، اطلاعات را از تأمینکنندگان و خریداران جمعآوری و سپس ارزیابی میکنید؛ همچنین، میتوانید بازار فعلی خود یا بازارهای جدیدی را بررسی کنید.
تجزیه و تحلیل بازار قسمت عمدهای از تحقیقات و یکی از مؤلفههای مهم هر طرح تجاری است. در این طرح، مدیران مشاغل ایدههای تجاری خود را به صورت کتبی مستند میکنند.
در طول تجزیه و تحلیل بازار، فقط یک بازار خاص بررسی میشود. شرکتها با استفاده از نتایج این تحقیقات، فرصتها و خطرات آن بازار خاص را شناسایی میکنند. بازار هدف اساس تجزیهوتحلیل بازار است.
روش های تحلیل بازار چیست؟
در این قسمت به بررسی روش های تحلیل بازار میپردازیم. برای انجام تجزیه و تحلیل بازار، به اطلاعات معتبر و مطمئنی نیاز دارید. به طور کلی، شرکتهای کوچک تمایل دارند که تحقیقات لازم را بهشخصه انجام دهند، اما شرکتهای بزرگتر اغلب از مؤسسات تحقیقاتی درخواست میکنند تا این کار را برایشان انجام دهند.
استفاده از روش های تحلیل بازار میتوان جمعآوری داده انجام داد. تفاوتهایی میان تحقیقات اولیه و ثانویه وجود دارند.
در طول تحقیقات اولیه، با متخصصان بازار هدف مصاحبه میشود تا دادههای جدیدی جمعآوری شود و مزیت آن این است که هدفِ تحقیقاتی شما همواره در کانون توجه خواهد بود؛ به این ترتیب، میتوانید دادههای موردنیاز برای تجزیه و تحلیل بازار را جمعآوری کنید.
در مقابل، در تحقیقات ثانویه از سوابق و دادههای موجود در نظرسنجیهای قبلی استفاده میشود. این اطلاعات را میتوان از داخل و خارج جمعآوری کرد. با انتخاب تحقیقات قبلی میتوانید در وقت و هزینهی خود صرفهجویی کنید، زیرا مجبور نیستید که مصاحبهها و ارزیابیهای پرهزینه را دوباره انجام دهید. منابع این دادهها شامل سیستم آماری فدرال، انجمنهای تخصصی، گزارشهای سالانهی سایر شرکتها یا مجلات تجاری است.
تفاوت تحلیل بازار و تحقیق بازار
پس از آشنایی با روش های تحلیل بازار به نفاوت آن با تحقیق بازار میپردازیم. تحقیق بازار به معنای بررسی سیستماتیک یک بازار خاص است. این تحقیقات اطلاعاتی را فراهم میکند که بر اساس آن میتوانید ابزار بازاریابی مناسبی را انتخاب کنید. بر خلاف تحقیقات بازار، تجزیه و تحلیل بازار بر یک بازار خاص در تاریخی معین متمرکز است. هدف از تجزیهوتحلیل بازار شناسایی مهمترین خصوصیات آن بازار و شناسایی ساختار آن در یک زمان مشخص است.
دلایل انجام تحلیل بازار
اگر میخواهید برنامهی تجاری شما موفقیتآمیز باشد، باید تحلیل بازار را انجام دهید. تجزیه و تحلیل بازار اساس توسعهی استراتژی بازاریابی و اقدامات مشخص بازاریابی است.
- با انجام تحلیل بازار میتوانید ارقام، دادهها و حقایق لازم برای ایدههای خود را تهیه کنید و یک برنامهی تجاری کامل و مؤثر ارائه دهید؛
- در مراحل اولیه تحلیل بازار، میتوانید پتانسیل بازار را تشخیص دهید و از تصمیمگیریهای اشتباه خودداری کنید؛
- میتوانید خلأها را شناسایی کنید و بهموقع آنها را جبران کنید؛
- تجزیه و تحلیل بازار به شما نشان میدهد که کدام محصولات در بازار فعلی موجود هستند؛
- با تجزیهوتحلیل بازار میتوانید سد ورود به بازار را شناسایی کنید و میزان استقبال از محصول جدید را پیشبینی کنید.
محتوا و ساختار تحلیل بازار
تجزیه و تحلیل بازار:
- شامل توصیف دقیق بازار هدف و تحقیقات بازار است؛
- یک تصویر کلی از یک بازار خاص را منتقل میکند؛
- شامل ۵ حوزهی مختلف است که طی آن اطلاعات جمعآوری و سپس تحلیل میشود.
۱. توصیف بازار: بازار خود را بررسی کنید
نخست برای تجزیه و تحلیل بازار، باید بازار خود را تعریف کنید و آن را از سایر بازارها متمایز کنید. بسته به محصول یا خدماتی که دارید، میتوانید از معیارهای مختلفی استفاده کنید و بازار خود را تعریف کنید.
برای انجام تحلیل بازار، باید بازار هدف را بر اساس ویژگیهای خاص، به بخشهای مختلف تقسیم کنید. خصوصیاتی مانند اجتماع، جمعیت، سن، جنس، درآمد یا منطقه جزء این ویژگیها هستند.
توصیف بازار باید سؤالات زیر را نیز شامل شود:
- محصول یا خدمات شما برای کدام بازار هدف مناسب است؟
- محصول شما برای کدام گروه سنی مناسب است؟
- متوسط درآمد بازار هدف شما چقدر است؟
- کدام منطقه بازار هدف شماست؟
تا آنجا که ممکن است برای تحلیل بازار، باید اطلاعات خاصی را درمورد بازار هدف خود پیدا کنید:
- آیا بازار هدف شما موکا یا قهوهی سیاه مینوشد؟
- گروه هدف شما با چه سرعتی قهوه مینوشد، ۲۰ یا ۳۰ دقیقه؟
۲. اندازهی بازار و توسعهی آن: بازار هدف خود را برای تحلیل بازار ارزیابی کنید
هنگام تعیین اندازهی بازار خود در تجزیه و تحلیل بازار، باید از دادههایی دقیق و بهروز استفاده کنید. این قسمت از تحلیل بازار درمورد تعیین و ارزیابی گردش مالی یا حجم فروش محصول یا خدمات در یک بازار خاص است. بر اساس این ارقام، میتوانید توسعهی بازار را پیشبینی و میزان جذابیت آن را شناسایی کنید. توسعهی بازار شامل رشد بازار و نرخ آن است.
۳. منابع مناسب برای تهیهی اطلاعات: منابع بازار خود را شناسایی کنید
ارگانهای اداری و سایتهای اینترنتی زیر، اطلاعات رایگانی را برای تجزیه و تحلیل بازار در اختیار شما قرار میدهند:
- در وبسایت استاتیستا (Statista) میتوانید از آمار، دادههای بازار و مطالعات به صورت آنلاین استفاده کنید؛ همچنین، میتوانید دادههای مؤسسات تحقیقاتی، اطلاعات دنیای تجارت و آمارهای رسمی را مشاهده کنید.
- وبسایت گلوبال دیتا (GlobalData) سالانه بیش از ۱۵,۰۰۰ گزارش، جلسهی توجیهی، پیشبینی و کتاب منتشر میکند. این سایت طیف گستردهای از بخشها، شرکتها و کشورها را شامل میشود.
ویژگیهای تحلیل رقابتیِ بازار هدف
تجزیهو تحلیل رقابتی عوامل فردی و مهم بازار را بررسی میکند. ویژگیهای اساسی بازار، تحلیل بازار و توصیف میشوند.
«چارچوب ۵ عامل» ابزاری مناسب برای تحلیل بازار، بهویژه در صنعت مشاوره است. مایکل ای پورتر (Michael E. Porter)، نظریهپرداز مدیریت، عوامل مهم برای تجزیه و تحلیل بازار و رقابت را اینگونه تعیین کردهاست:
۱. قدرت چانهزنی مشتریان
اولین عامل تحلیل بازار باید بررسی کنید که واکنش مشتریان در برابر افزایش یا کاهش قیمت چگونه خواهد بود؟ آیا محصول یا خدمات شما برای بازار هدف مهم است؟
۲. قدرت چانهزنی تأمینکنندگان
اگر تعداد تأمینکنندگان شما محدود باشد، قدرت چانهزنی بسیار بالایی خواهند داشت. شما در برابر افزایش قیمت، چگونه واکنش نشان خواهید داد؟
۳. تهدید محصولات جایگزین و بازارها
در عامل سوم تجزیه و تحلیل بازار به این بپردازید که آیا گزینههای دیگری برای محصول یا خدمات شما وجود دارند؟ آیا نوآوریهای در حال ظهور، توزیع محصول یا خدمات شما را به خطر خواهند انداخت؟
۴. رقبای جدید و موانع ورود به بازار
اگر بازار هدف شما جذابیت خاصی داشتهباشد، مطمئنا رقبای جدیدی وارد بازار خواهند شد. آیا موانعی برای ورود رقبا به بازار وجود دارند؟
به عنوان مثال، هزینههای زیاد سرمایهگذاری برای یک محصول یا خدمات میتواند مانعی برای ورود به بازار باشد؛ همچنین، اگر دستیابی به سطح مشخصی از آگاهی، دسترسی به منابع و تأمینکنندگان انحصاری دشوار باشد، فروشگاه شما در مکان نامناسبی قرار داشتهباشد یا سرمایهی موردنیاز برای بازاریابی بالا باشد، دسترسی به بازار دشوارتر خواهد شد.
۵. رقبای موجود در بازار
برای تجزیه و تحلیل بازار باید بررسی کرد که میزان رقابت چقدر است؟ چه کسی بر بازار تسلط دارد؟ کدام رقبا جلوتر هستند و چرا؟
در تحلیل رقابتی، باید نهتنها مشتریان، بلکه رقبا و مزایای محصول آنها و محصولات خود را نیز بشناسید:
- باید با چه سرعتی وارد بازار شوید؟
- ورود به بازار چه خطراتی را در پی دارد؟
- چه کسانی محصولات مشابهی را ارائه میدهند و چه تعداد رقیب دارید؟
- شما چه نقاط قوتی دارید؟ رقبای شما چه نقاط چطور بازار را تحلیل کنیم؟ قوتی دارند؟
- آیا بازار هدف شما و رقبا شباهتی به هم دارند؟
تجزیه و تحلیل بازار در صنایع مشتریمحور
تجزیهوتحلیل صنایع مشتریمحور صنایعی را که بیشترین فروش یا گردش مالی را دارند، مشخص میکند.
برای انجام این کار باید دوباره به تحلیل بازار تعریفشدهی خود مراجعه کنید، سپس میتوانید ساختار و جذابیت صنایع را با توجه به جنبههای مختلف فروش، تجزیهوتحلیل کنید؛ پس از آن، میتوانید گروههای هدف و صنایع مختلف آنها را شناسایی و نیازهای مشتری را تعیین کنید. بر اساس نتایج بهدستآمده، میتوانید استراتژیهای بازاریابی مناسبی را برای کسبوکار خود ایجاد کنید.
باید به سؤالات زیر پاسخ دهید:
- درآمد کسبشده در آن صنعت خاص چقدر است؟
- کدام شرکت رهبری بازار را در دست دارد؟
- روند فعلی صنعت چگونه است؟
- کدام نوآوریها توانستهاند صنعت را پیش ببرند؟
تحلیل پتانسیل بازار هدف: آیا این بازار در آینده توسعه خواهد یافت؟
تجزیه و تحلیل بازار نمایانگر وضعیت گذشته و فعلی یک بازار است؛ همچنین، روند توسعهی آیندهی آن را نیز نشان میدهد. برای دستیابی یه این هدف، کارمندان بالقوه، موانع ورود به بازار، عوامل موفقیت و همچنین تحولات و روندهای فعلی را بررسی میکند. پیشبینی میزان توسعهی بازار برای برنامه ریزی فروش و سرمایهگذاران احتمالی مهم است.
جمعبندی
مشاغل با استفاده از روش های تحلیل بازار، چطور بازار را تحلیل کنیم؟ چطور بازار را تحلیل کنیم؟ میتوانند اطلاعات ارزشمندی را درمورد بازارهای خاص به دست آورند. اگر در حال راهاندازی یک کسبوکار هستید و میخواهید که بازار فعلی خود یا بازار جدیدی را بررسی کنید، با استفاده از تحلیل بازار میتوانید فرصتها و خطرات آن بازار را شناسایی و ارزیابی کنید.
بر اساس تجزیه و تحلیل بازار، میتوانید استراتژیهای بازاریابی مشخصی را توسعه دهید و ایدهی خود را با موفقیت پیادهسازی کنید.
چطور بازار نزولی را تحلیل کنیم؟
خرید یک دارایی هنگامیکه بازار درگیر روندی نزولی است میتواند مانور پر ریسکی باشد چراکه اکثر سرمایهگذاران با تصور بر اینکه نقطه معکوس شدن روند را فهمیدهاند به بازار وارد شده و با شدت گرفتن نزول، ضررهای زیادی را متحمل میشوند. در این موارد، کمک گرفتن از تحلیل تکنیکال و ترسیم خط روند و همچنین تشخیص الگوهای کانال نزولی میتواند به تریدرها چطور بازار را تحلیل کنیم؟ در جلوگیری از خرید در بازار نزولی کمک کند.
یک کانال نزولی یا بهعبارتدیگر، کانال قیمتی نزولی با ترسیم دو خط روند کاهشی و موازی با یکدیگر که پرایس اکشن دارایی را محدود میکند شکل میگیرد. در این مقاله قرار است مبانی اولیه در رابطه با تشخیص کانال قیمتی نزولی را بررسی کنیم.
اصول اولیه الگوی کانال نزولی در تحلیل تکنیکال
در هنگام روند نزولی بازار، پرایس اکشن دارایی مجموعهای از بالاهای پایینتر یا Lower High و پایینهای پایینتر یا Lower Low را تشکیل میدهد. یک کانال نزولی با وصل کردن کفها و سقفها با استفاده از خطوط موازی ترسیم میشود. خط روند اصلی ابتدا با متصل کردن دو یا چند Lower High به دست میآید. سپس خطی موازی که خط کانال (Channel line) نامیده میشود، کشیده شده و Lower Low ها را به یکدیگر متصل مینماید.
پرایس اکشن یک دارایی با شدت گرفتن فشار فروش توسط خرسها همچنان در کانال نزولی به روند کاهشی خود ادامه میدهد.
الگوی کانال نزولی در تحلیل تکنیکال
نمودار بالا روندی نزولی را به نمایش گذاشته که در آن، چند Lower High و Lower Low تشکیل شده است. خط روند اصلی با اتصال دو بالای پایینتر که در نمودار با بیضی نارنجی به نمایش گذاشته شده ترسیم میشود. خط کانال موازی نیز با اتصال دو نقطه پایین پایینتر رسم میشود.
هنگامیکه قیمت به خط کانال یا همان خط پایینی میرسد، گاوهای بازار با تصور در رابطه با اینکه بازار به کف خود رسیده است، خرید میکنند. بااینحال، خرسها علیه گاوها عمل میکنند و با افزایش فشار فروش در زمانی که قیمت به خط روند اصلی یا خط بالایی میرسد، نزول را شدت میدهند و قیمت در همان کانال نزولی باقی میماند.
نوسانات قیمتی داخل کانال نزولی معمولاً تصادفی است اما بین دو خط موازی محدود میشود. درصورتیکه خط موازی شکسته شود و قیمت از خط پایینی کانال پایینتر برود، میتوان متوجه شد که روند نزولی شدت گرفته و میتوان پیشبینی کرد که کاهشی بهمراتب شدیدتر را شاهد باشیم.
در سمت مقابل، شکسته شدن کانال نزولی به سمت بالا حاکی از احتمال تغییر روند کاهشی به افزایشی است. گاهی اوقات این شکستها منجر به روند صعودی جدیدی میشود اما، در برخی موارد، پرایس اکشن دارایی ممکن است در محدودهای نوسانات کوچکی را داشته باشد و پس از آن، روند نزولی دیگری آغاز شود.
بررسی شکستهای صعودی
نمودار قیمت ارز دیجیتال تتا
نمودار بالا، نمودار کوین تتا در یک کانال نزولی است که خط روند اصلی آن با متصل کردن دو Lower High در تاریخهای ۱۶ آوریل و ۹ مه ترسیم شده است. خط موازی نیز از جهش نزولی ۱۸ آوریل میگذرد و خط کانال را تشکیل میدهد.
همانطور که در نمودار مشخص است، پرایس اکشن تا حد زیادی بین دو خط موازی نزولی قرار دارد. گاوها در تاریخ ۱۷ ژوئن قیمت را به بالای کانال رساندهاند اما نتوانستهاند سطوح بالاتر را حفظ کنند و خرسها چطور بازار را تحلیل کنیم؟ مجدداً قیمت را به کانال نزولی بازگرداندهاند.
چند حرکتی شارپی (Spike) نیز در خط پایینی کانال نزولی وجود داشته اما دم بلند کندل استیکها نشان میدهد که گاوها از این فرصت برای خرید در کف استفاده کردهاند. این موضوع نشان میدهد که چگونه این خطوط بهعنوان حمایت و مقاومتی قوی عمل میکنند.
سرانجام قیمت در تاریخ ۲۴ ژوئیه خط روند اصلی کانال را شکسته و پس از تثبیت قیمت جزئی، به بهبود ادامه داده است. این موضوع شکست کانال نزولی را تأیید میکند و نشاندهنده تغییر احتمالی روند است.
نمودار قیمت ارز دیجیتال مونرو
نمودار بالا به ارز دیجیتال مونرو (XMR) مربوط است که در تاریخ ۲۳ ژوئن ۲۰۱۹ به اوج خود رسیده و پس از آن روند نزولی آن آغاز شده است. خط روند اصلی کانال با اتصال دو Lower High در تاریخ ۸ ژوئیه ۲۰۱۹ و ۸ آگوست ۲۰۱۹ و خط کانال از Lower Low تاریخ ۱۶ ژوئیه ترسیم شدهاند. همانطور که در نمودار مشخص است، قیمت تا تاریخ ۴ ژانویه ۲۰۲۰ در کانال نزولی نوسان داشته است.
گاوها در تاریخ ۵ ژانویه ۲۰۲۰ قیمت را به بالاتر از کانال نزولی هدایت کردند که این نشانه تغییر احتمالی در روند است. هدف نهایی نیز با افزودن ارتفاع کانال به نقطه شکست به دست میآید.
در نمودار فوق، ارتفاع یا عمق کانال ۳۱.۵۰ دلار است که اگر آن را به نقطه شکست ۵۱.۸۰ دلاری اضافه کنیم، هدف ۸۳.۳۰ دلاری مشخص میشود. همانطور که در نمودار پیداست، قیمت بهراحتی از هدف معینشده بالاتر رفته و پس از رسیدن به اوج ۹۶.۹۰ دلاری در تاریخ ۱۵ فوریه ۲۰۲۰ مجدداً به روند نزولی بازگشته است.
این مطلب نشان میدهد که تریدرها باید از این هدف بهعنوان یک راهنما استفاده کنند اما پس از آن با توجه به سایر اندیکاتورها و الگوهای حمایتی در رابطه با پوزیشن معاملاتی خود تصمیمگیری کنند.
بررسی شکستهای نزولی
نمودار قیمت ارز دیجیتال لونا
نمودار بالا مربوط به توکن لونا است که بر اساس آن، توکن لونا در تاریخ ۲۱ مارس به اوج ۲۲.۴۰ دلاری رسیده است. بااینحال، پس از اوجگیری روند عوض شده و الگوی نزولی آغاز شده است. همانطور که مشخص است، خرسهای بازار در تاریخ ۱۸ آوریل قیمت را به زیر خط پایینی کانال سوق دادهاند اما نتوانستهاند سطوح پایینتر را حفظ کنند و گاوها مجدداً در تاریخ ۲۳ آوریل قیمت را وارد کانال کردهاند و خرسها را در کاهش بیشتر قیمت ناکام گذاشتند.
افزایش فعالیت فروشندگان در تاریخ ۱۹ مه مجدداً قیمت را به پایینتر از خط کانال هدایت کرد و پس از آن تلاش گاوها برای بازگرداندن قیمت به داخل کانال در روزهای ۲۰ و ۲۱ مه با شکست روبهرو شده و تغییر روند تأیید شده است. پس از آن، تخمین زده میشد که قیمت تا ۵.۱۰ دلار سقوط کند اما جفت ارز لونا – تتر در نهایت در سطح ۳.۹۱ دلار به کف قیمت رسید.
پرچم صعودی را با کانال نزولی اشتباه نگیرید!
نمودار قیمت بیت کوین
بیت کوین از ۱۷۵۷۲.۳۳ دلار در تاریخ ۱۱ دسامبر ۲۰۲۰ تا ۸ ژانویه سال جاری به ۴۱۹۵۰ دلار افزایش یافت. با این حال، پس از آن قیمت در دو خط موازی اصلاح شد که تنها یک الگوی پرچم صعودی بود اما بهراحتی میتوانست با وقوع یک کانال نزولی اشتباه گرفته شود.
توماس بولکوفسکی (Thomas Bulkowski)، نویسنده کتاب دایره المعارف الگوهای نموداری میگوید هنگامیکه الگویی کمتر از سه هفته طول بکشد، آن الگو میتواند بهعنوان یک پرچم در نظر گرفته شود اما اگر مدتزمان آن الگو طولانیتر شود، میتوان آن را یک کانال نامید.
در مثال بالا، اصلاح قیمت بیت کوین تنها کمی بیشتر از سه هفته به طول انجامید و پس از شکسته شدن الگوی پرچم، روند صعودی از سر گرفته شد.
تحلیل رقبا در بازار هدف صادراتی چطور انجام میشود؟
یکی از عوامل موفقیت و پیشرفت در امر صادرات کالا یا خدمات به یک بازار خارجی، تحلیل رقبای حاضر در بازار و بررسی عوامل موفقیت یا نقاط ضعف آنهاست. به این ترتیب با به کارگیری نقاط قوت و دوری از عواملی که منجر به شکست یا ضعف کسب و کارهای مشابه در بازار هدف شدهاند میتوانید مسیر رسیدن به موفقیت را برای خود کوتاهتر کنید.
اما هدف ما از تحلیل رقبا چیست؟ در تصویری که ما برای این پست انتخاب کردهایم یک مسابقه طناب کشی بین صاحبان کسب و کار را مشاهده میکنید. انتخاب این تصویر کاملا از روی عمد و هدفمند بوده است. در واقع تمام کسب و کارهایی که در یک بازار مشغول فعالیت هستند در تلاشند تا سهم بیشتری از بازار را در دست بگیرند و در استعاره باید گفت سهم بیشتری از طناب را به سمت خود بکشند. در واقع تلاش میکنند تا مشتریان بیشتری از بازار را به سمت خرید از خود سوق دهند. در این صورت میتوان گفت یک کسب و کار نسبت به رقبا موفقتر عمل کرده است.
برای رسیدن به این موفقیت باید رقبای فعال در بازار را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. جهت تحلیل رقبا مطالعات علمی و دقیقی انجام گرفته و روشها و مدلهای متنوعی به این منظور ارائه شده که از معروفترین آنها میتوان به مدل SWOT اشاره کرد. علاوه بر آن، استفاده از ظرفیتهایی از بازار که هنوز توسط رقبا اشباع یا کشف نشده با تولید یا ارائه خدمات متمایز و متناسب با نیازهای خاص بازار هدف و تکیه و تأکید بر مزیت رقابتی محصول یا خدمات خود میتوانند روشهای مناسبی برای پیشرفت در صادرات با استفاده از تحلیل رقبای بازار صادراتی باشند که در ادامه هر کدام را به طور مفصل توضیح خواهیم داد.
تحلیل رقبا در بازار هدف صادراتی را از کجا شروع کنیم؟
کاملا واضح است که قبل از اقدام به تحلیل رقبای بازار هدف صادراتی، باید بازار هدف را مشخص کرده باشید. اگر هنوز در این خصوص تردید دارید میتوانید از مقاله «بهترین بازار صادراتی برای محصول/خدمات من کدام است» کمک بگیرید.
بعد از انتخاب بازار هدف، باید نسبت به شناسایی فعالان حوزه مشابه کسب و کار خود در آن اقدام کنید.
چنانچه محصول خود را به چند بازار هدف در کشورهای مختلف ارسال میکنید، باید توجه داشته باشید که رقبای هر بازار متفاوت بوده و لذا هر بازار هدف نیاز به تحلیل جداگانهای خواهد داشت.
احتمال دارد امکانات لازم جهت استخدام یک شرکت حرفه ای برای سنجش اطلاعات بازار را نداشته باشید، ولی می توانید با انجام برخی تحقیقات ساده چیزهای زیادی در مورد رقابت بیاموزید. به این منظور جدولی تهیه کرده و نام تمام شرکتها، زمینه فعالیت، نقاط ضعف و قوت، محدوده خدمات رسانی، مزیت رقابتی و سایر نکاتی که در ادامه به آن خواهیم پرداخت را یادداشت کنید تا چارت کاملی از فعالین بازار هدف در اختیار داشته باشید.
تحلیل رقبا این فرصت را به شما می دهد که به طور استراتژیک عمل کرده و رقابت مستقیم را به حداقل برسانید. همچنین به این وسیله میتوانید با رقبای آسیبپذیر آشنا شده و با به کارگیری قدرت خود در برابر نقاط ضعف آنها به محبوبیت و فروش بیشتر در بازار خارجی کمک کنید.
چگونه روند ارزهای دیجیتال را پیشبینی کنیم؟
در راهنمای مقدماتی معاملهگری اشاره کردیم که تحلیل تکنیکال، شاه کلید معاملهگران است. معاملهگران از طریق تحلیل نمودارهای قیمت، نقاط خرید و فروش را مشخص میکنند.
اگر سری تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال که هر از 2-3 روز منتشر میشود را خوانده باشید، متوجه میشوید که نمودارهای قیمت 10 ارز برتر بازار با خطوط و علائمی که روی آنها کشیده شده برای هر ارز منتشر میشود.
این نمودارها که نمودارهای شمعی-ژاپنی نام دارند، قیمت ارزها را در برابر دلار آمریکا نمایش میدهند.
شاید در نگاه اول این نمودارها را کاملا بیمعنا ببینید ولی دادههای روی این نمودارها برای یک چارتیست مانند یک داستان است. نمودارها نشان میدهند که رویدادهای اخیر چگونه بر قیمت ارزها تاثیر گذاشته و در آینده کدام احتمال از سایر احتمالات قویتر است.
کار تحلیلگر تکنیکال یا چارتیست، پیشگویی نیست.
تحلیلگر تکنیکال صرفا احتمالات را بررسی میکند و تلاش میکند قویترین احتمالات را تشخص دهد. سپس براساس این احتمالات استراتژی معاملاتی خود، زمان خرید، حدضرر و… را تنظیم کند.
بطور کلی روشهای تحلیلی را میتوان 3 مورد دانست. تکنولوژی باعث شده این روشهای تحلیلی در دسترس افراد بیشتری قرار گیرد و انجام آنها سادهتر شود.
دهها سال است تریدرها و سرمایهگذاران در بازارهای مالی از این روشهای تحلیلی برای تحلیل انواع بازارها استفاده میکنند.
1- تحلیل تکنیکال
این نوع تحلیل بر پایه تشخیص روندها براساس رویدادهای گذشته است. تحلیل تکنیکال با بررسی تحرکات قیمت، نوسانات حجم و با کمک گرفتن از اندیکاتورها و اسیلاتورها انجام میشود.
قیمتها، روند را دنبال میکنند و تاریخ تکرار میشود از اساسیترین باورهای تحلیلگران تکنیکال است. با این حال، تحلیل تکنیکال مانند پیشبینی وضعیت هواست و نمیتوان بطور قاطعانه آنرا درست دانست.
درباره اصول تحلیل تکنیکال بیشتر بخوانید
2 – تحلیل بنیادی
در این نوع تحلیل، تحلیلگران رویکرد متفاوتی در پیش میگیرند و به جای اینکه به مسیر حرکت قیمت توجه کنند، به بررسی فاکتورهایی میپردازند که موجب رشد یا افت قیمت میشود.
این فاکتورها مواردی مانند وضعیت اقتصاد و صنعت، شیوه مدیریت شرکت و موارد بنیادی و اساسی کسب و کار است. در این شیوه تحلیلی، اعتقاد بر این است که بازار احتمال دارد ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال را درک نکرده و قیمت آن پایینتر از ارزش باشد.
یا شاید قیمت یک ارز، بالاتر از ارزش ذاتی در حال معامله شدن باشد.
تحلیلگر بنیادی معتقد است تفاوت قیمت با ارزش ذاتی در نهایت از بین میرود. به عبارتی ارزی که ارزش بنیادی دارد ولی در قیمت پایین معامله میشود به ارزش ذاتی خود نزدیک میشود و بالعکس اگر ارزی قیمتی بیش از ارزش ذاتی داشته باشد نزول قیمت را تجربه میکند.
3 – روانشناسی بازار
در روانشناسی بازار، تلاش بر این است کلیدیترین بازیگران بازار شناسایی و رفتار آنها مورد بررسی قرار گیرد: رسانهها، افراد تاثیرگذار بر بازار، والها (معادل سهامداران عمده در بورس سهام) و هر عاملی که تاثیر بزرگی بر بازار میگذارد.
در روانشناسی بازار اعتقاد بر این است که کل داستان در دادهها خلاصه نشده و روندهایی مانند فروش گسترده بر مبنای ترس یا خریدهای هیجانی را میتوان با بررسی انتظارات و ادراک فعالان بازار، قبل از وقوع شناسایی کرد.
خواندن نمودارهای قیمت
خواندن نمودارها از آن چیزی که تصور میکنید سادهتر است. نمودارهایی که در بخش تحلیل ارزهای دیجیتال، سایتهای تحلیلی دیگر و اکسچنجها میبینید با نام کندل استیک (نمودار شمعی) شناخته میشوند.
نمودارهای شمعی قاعده و اصول مشخصی دارند.
در تحلیل تکنیکال همواره باید به یاد داشته باشید برای مشاهده تغییرات روزانه، هفتگی و ماهیانه قیمت باید بازه زمانی مناسب را برای نمودار انتخاب کنید.
بطور مثال اگه نمودار را روی روزانه قرار دهید، هر شمع نشانگر یک روز معاملاتی خواهد بود. طبیعتا نمودار روزانه گزینه مناسبی برای معاملات ساعتی یا دقیقهای نیست.
مزیت نمودارهای شمعی، این است که جزییات کاملی از نوسانات دارایی دیجیتال در یک دوره زمانی خاص را نمایش میدهد. این ویژگی به خاطر شکل آنهاست.
یک نمودار شمعی شامل اجزای زیر است:
الگوها در نمودار شمعی
اشکال خاصی در نمودارهای شمعی، نمایانگر وضعیتهای خاص در بازار هستند.
الگوی چکش
برای مثال، یک نمودار شمعی که به شکل چکش درآمده (سایه بلند در پایین بدنه) نشاندهنده این است که قیمت قبل از بسته شدن در پایان دوره، افت شدیدی داشته ولی بازیابی شده است.
این الگوی شمعی به این معناست که فشار فروش در دارایی دیجیتال مربوطه در طول دوره معاملاتی به شکل گسترده وجود داشته ولی خریداران توانستهاند فشار خرید کافی برای رشد مجدد قیمت وارد کنند.
الگوی چکش میتواند برعکس نیز باشد، به این معنا که سایه بلند در بالای بدنه شمع قرار گیرد. الگوی چکش برعکس اغلب به معنای افزایش فشار خرید پس از یک فروش گسترده است.
الگوی ستاره دنبالهدار
الگوی ستاره دنبالهدار (Shooting star) شباهت زیادی به چکش برعکس دارد ولی زمینه آن متفاوت است. این الگو اغلب زمانی شکل میگیرد که قیمت رشد کرده ولی به احتمال قوی شروع به کاهش خواهد کرد.
الگوی مرد دارآویز
الگوی مرد دارآویز یا مرد آویزان (به انگلیسی Hanging man) اغلب زمانی شکل میگیرد که بازار صعودی ضعیف میشود. این کندل استیک بعد از یک دوره صعودی شکل میگیرد و سایه پایین بلند نشاندهنده فشار فروش است که پایان دوره صعودی را نشان میدهد.
در خواندن الگوهای کندل استیک، باید حتما نمودار بلندمدت را با کوتاهمدت مشاهده کرد. این الگوها را نباید به تنهایی نشانه صعود یا نزول بازار دانست بلکه سایر عوامل را نیز باید برای تصدیق بررسی نمود.
الگوهای دیگری نیز در کندل استیک وجود دارد که در کتاب الگوهای شمعی ژاپنی (استیو نیسون) به آنها پرداخته شده است.
علاوه بر این، قرار دادن حد سود و حد ضرر در هر شرایط، یکی از اصلیترین وظایف یک تریدر حرفهای است.
سایر تکنیکهای تحلیلی
بسیاری از تحلیلها با هدف یافتن روندها انجام میشوند.
یک روش بسیار متداول، کشیدن خطوط روند است. با کشیدن خطوط روند، تحلیلگر تلاش میکند در بین نوسانات بازار، روند فعلی را مشخص کند.
در یک روند صعودی، همواره سقفهای جدیدی وجود دارد و روند نزولی همیشه در حال ایجاد کفهای جدید است.
کشیدن خط روند با تشخیص الگوهای کندل استیک میتواند ترکیب شود، به این ترتیب میتوان احتمال تغییر یا ادامهدار بودن روند را بررسی کرد. پس از آن معاملهگر تصمیم میگیرد وارد معامله شود یا خیر.
استراتژی دیگری که شباهت زیادی به خط روند دارد، میانگینهای متحرک است. میانگینهای متحرک، نوسانات قیمت را نادیده میگیرند و یک دید بهتر نسبت به وضعیت فعلی روند در اختیار معاملهگر قرار میدهند.
این مطالب را حتما بخوانید:
آیا فقط باید روی تحلیل تکنیکال تکیه کرد؟
با وجودیکه تحلیل تکنیکال یکی از پرکاربردترین و موثرترین روشهای تحلیلی به شمار میرود، بهتر است سایر روشها را نیز در نظر بگیرید.
همیشه به خاطر بسپارید که با تحلیل تکنیکال، هیچ اطلاعات بنیادی بدست نمیآورید و تحلیلگر تکنیکال صرفا به قیمت و نمودار توجه میکند.
حملات هکرها، تغییر قوانین در کشورها و مناطق جغرافیایی، اخبار مثبت و منفی قابل توجه، توافقات شرکتها، محصولات جدید و… همگی میتوانند روی قیمت ارزهای دیجیتال تاثیر بگذارند.
بنابراین همواره سعی کنید از چندین روش تحلیلی برای گرفتن تصمیمات درست استفاده کنید.
سخن آخر
همانطور که اشاره شد، ما تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال را بطور مداوم منتشر میکنیم. این تحلیلها از منابع دیگری نقل میشوند ولی میتوانند در تشخیص زمان خرید و فروش به شما کمک کنند.
تحلیلگران در یک زمان، نظرات بسیار متفاوتی میتوانند داشته باشند. به همین دلیل در صورتی که به شکلی فعالانه به معاملات ارزهای دیجیتال مشغول هستید باید همه جوانب، اخبارها، تحلیلها و اطلاعات را بخوانید تا درک صحیح از وضعیت کنونی در ذهنتان شکل بگیرد.
به همین دلیل سایتهایی مانند coin360.com میتوانند برای دریافت اطلاعات بازار بطور یکجا، تصویری سازی دادهها و پردازش آنها به شما کمک کنند.
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال در ایران را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خرید کنید:
آموزش گام به گام تحلیل بنیادی بازار بورس
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، یکی از روشهای تحلیل بازار بورس است. این روش تحلیلی به کمک ابزار خاص خود وضعیت یک شرکت را بررسی میکند تا ارزش واقعی هر سهم آن را محاسبه کند. پس از مقایسه ارزش واقعی و قیمت فعلی سهام شرکت میتوان برای انجام معاملات تصمیمگیری نمود. بنابراین تحلیل بنیادی میتواند به شما برای یافتن سهام مناسب کمک کند. پس میتوانید با بررسی دورهای وضعیت شرکت برای رسیدن به موفقیت معاملاتی شانس خود را به میزان زیادی افزایش دهید. در ادامه قصد داریم تا به آموزش گام به گام تحلیل بنیادی بورس بپردازیم. با ما همراه باشید.
رویکردها و ابعاد تحلیل بنیادی
رویکردهای تحلیل بنیادی به دو دسته از بالا به پایین و از پایین به بالا تعریف میشوند که روند حرکت متفاوتی با یکدیگر دارند. در روش از بالا به پایین، تحلیلگر باید از صنعت یا اقتصاد بررسی را آغاز کرده تا به شرکت برسد. اما در رویکرد از پایین به بالا جهت نگاه تحلیلگر تغییر میکند. در این روش باید از شرکت شروع و ابعاد بررسی خود را به سمت صنعت و اقتصاد گسترش دهید. از آنجایی که رویکرد از بالا به پایین به دادههای کلانی نیاز دارد که مهیا کردن و استفاده از آنها دردسرهای خاص خود را داشته و زمان زیادی از تحلیلگر میگیرد، بسیاری از تحلیلگران ترجیح میدهند که از رویکرد پایین به بالا استفاده کنند.
به این ترتیب در این روش از شرکت شروع کرده و از دادههای مالی آن برای بررسی استفاده میکنید. در رویکرد از بالا به پایین تحلیلگر سعی دارد تا با بررسی حجم کلی بازار و صنعت مورد نظر، عرضه و تقاضا و … به شکل حدودی به جایگاه شرکت در بازار و صنعت برسد.
شما نمیتوانید شرکتی را بدون بررسی کل بازار و اقتصاد به تنهایی تحلیل کنید. تحلیل بنیادی علاوه بر این که بررسی میکند که مواد اولیه شرکت چگونه تامین میشود یا محصولات به چه مشتریانی عرضه میشوند، باید به عوامل بیرون از شرکت اما موثر بر وضعیت شرکت نیز توجه داشته باشد. برخی از شرکتها حتی به دلیل صادرات محصولات خود نیاز به بررسی در گستره اقتصاد جهانی نیز دارند. بنابراین با ورود شرکت به اقتصاد جهانی باید تاثیر نرخهای جهانی، عرضه و تقاضای خارجی، وضعیت شرکتهای برتر فعال در صنعت، تصمیمات سیاسی و اقتصادی و . را مورد توجه قرار داد.
در گستره اقتصاد داخلی نیز هر شرکتی میتواند از تغییرات صنعت و اقتصاد تاثیر بگیرد. فردی که در بازار سرمایه فعالیت دارد، باید به درک درستی از وضعیت اقتصادی کشور و تاثیر تصمیمات اقتصادی بر معاملات رسیده باشد. تغییر در نرخ تورم، نرخ ارز، سود بانکی و … در تحلیل بنیادی اهمیت زیادی دارد؛ زیرا این دسته از تغییرات به سرعت میتوانند روی عملکرد شرکت تاثیرگذار باشند.
مفاهیمی که برای تحلیل بنیادی باید بدانید
برای این که بتوانید از طریق تحلیل بنیادی سهام مناسب را پیدا کنید، باید با مفاهیمی آشنا باشید. در ادامه مفاهیم اولیه تحلیل بنیادی را بررسی خواهیم کرد.
- صورتهای مالی: صورتهای مالی میتوانند جزئیات اطلاعات مالی واحد تجاری را نمایش دهند. داراییها، بدهیها، درآمد، هزینهها و جریان وجوه نقد از جمله مهمترین اطلاعاتی هستند که در صورت مالی یافت میشوند. البته صورت مالی خود به انواع مختلفی تقسیم میشود.
صورت سود و زیان یکی از انواع صورتهای مالی است که اطلاعات مالی اصلی شرکت را که شامل: درآمدها، هزینهها و سود یا زیان شرکت است، طی مدت زمان مشخص گزارش میکند.
تحلیل فاندامنتال در بستر صورتهای مالی شرکت اهمیت زیادی دارد. برای این که بتوانید وضعیت شرکت را به درستی تحلیل کنید، به اطلاعات مختلفی نیاز دارید. اما در این بین تخمین سود و جریانات نقدی باید در اولویت بررسیها قرار بگیرند. بررسی صورتهای مالی برای تخمین سود و زیان شرکت جزو مهمترین بخشهای تحلیل بنیادی به شمار میآید.
- ترازنامه: این آیتم قادر به نشان دادن داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام در پایان دوره زمانی است. در این نمایش جزئیات به صورت کامل عنوان شده است. با حذف بدهی از کل دارایی میتوانید ارزش خالص شرکت را به دست آورید. به همین دلیل از ترازنامه تحت عنوان صورت وضعیت مالی نیز یاد میشود.
-
صورت جریان وجوه نقد: یکی از صورتهای مالی که حرکت وجه نقد را در شرکت نمایش میدهد، صورت جریان وجوه نقد است که به تحلیلگران بنیادی برای درک مسیر عملکرد واحد اقتصادی کمک میکند. صورت جریان وجوه نقد از سه بخش جریان نقدی عملیات، جریان نقدی سرمایهگذاری و جریان نقدی تامین مالی تشکیل شده است.
نسبتهای مالی با مقایسه نسبتهای یک شرکت با سالیان گذشته و مقایسه شرکت با شرکتهای دیگر، به تحلیلگران کمک میکنند. استفاده از این نسبتها با این وجود که اطلاعات ارزشمندی در اختیار تحلیلگران قرار میدهند، اما به تنهایی برای تصمیمگیری در خصوص خرید و فروش سهام شرکت کافی نیست.
همانطور که عنوان کردیم نسبتهای مالی انواع مختلفی دارند. مهمترین نسبتهای مالی عبارتند از: نسبت سرمایه در گردش، نسبت سود هر سهم ( EPS )و نسبت قیمت به درآمد ( P/E ) که در ادامه آنها را بررسی میکنیم.
_ نسبت سرمایه در گردش یا نسبت جاری از ﺗﻘﺴﯿﻢ داراییها و بدهیهای ﺟﺎری به دست میآید که نشان از توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای جاری با استفاده از داراییهای جاری خواهد بود. این نسبت برای بررسی حرکت درست و طبق اصول مالی واحد تجاری است. همچنین نسبت جاری میتواند توانایی شرکت را در پرداخت بدهیهای خود طی یک سال اندازهگیری کند.
_ نسبت سود هر سهم یا EPS: شرکتها موظف به پرداخت بخشی از سود خود به سهامداران هستند. شما سهامدار و در واقع مالک قسمتی از کل سهام شرکت محسوب میشوید. نسبت سود هر سهم نشاندهنده سودی است که شرکت به ازای هر سهم خود پیشبینی کرده است. EPS با تقسیم درآمد خالص شرکت بر تعداد سهام عادی به دست میآید و میتواند با مقدار سود واقعی که در نهایت در مجمع به سهامداران پرداخت چطور بازار را تحلیل کنیم؟ میشود، متفاوت باشد.
_ نسبت قیمت به درآمد یا P/E نشان دهنده مبلغی است که سرمایهگذاران به ازای هر ریال سود از هر سهم حاضر به پرداخت هستند. این نسبت با تقسیم قیمت هر سهم از شرکت بر سود هر سهم به دست میآید و یکی از متداولترین معیارهای ارزشگذاری سهام شرکتها در روش تحلیل بنیادی است.
آموزش تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی روشی جذاب برای بررسی وضعیت یک شرکت است که مخاطبان خاص خود را دارد. یادگیری تحلیل بنیادی انتهای راه نیست که پس از مطالعه چند کتاب بتوان به راحتی سهام شرکتها را بررسی کرد. این روش تحلیلی نیاز به کسب تجربه و استفاده از دانستهها دارد. مسیر یادگیری در این حوزه انتها نداشته و هر روز نکتهای جدید برای یادگیری وجود خواهد داشت. برای خبره شدن در تحلیل بنیادی باید بتوانید صورتهای مالی را بررسی کنید و از طریق علم حسابداری با مطالعه اطلاعات شرکت و محاسبه نسبتها در کنار تحلیل ریسک موقعیت مناسب برای سرمایهگذاری را کشف کنید.
اگر به عنوان یک سرمایهگذار به بازار وارد میشوید و انتظار کسب سودهای بزرگ از طریق خرید و فروش سهام دارید، باید از روشهای تحلیلی بازار استفاده کنید. در تحلیل بنیادی سرمایهگذار به دنبال کشف ارزش است. به عبارتی تحلیل بنیادی قصد دارد تا به شما کمک کند تا شرکتی که سهام آن را میخرید بیشتر بشناسید و ارزش آن را به دست آورید. ارزش مفهوم بسیار مهمی در تمام انواع سرمایهگذاری است. این ارزش است که خرید یک کالا را بااهمیت میسازد. اما دقت داشته باشید که ارزش نباید با قیمت یکسان در نظر گرفته شود. قیمت مبلغی است که بابت یک کالا یا خدمت پرداخت میکنید. اما ارزش چیزی است که در این فرآیند به دست میآورید.
سرمایهگذاران همواره به دنبال پرداخت قیمت کم در ازای به دست آوردن ارزش بالاتر هستند. کالا یا خدمتی که قیمتی بالاتر از ارزش خود داشته باشد را گران تلقی میکنیم. البته اگر در جایگاه فروشنده قرار بگیرید، تمایل به گرانتر فروختن کالا یا خدمت خود دارید. یعنی علاقه دارید تا دارایی را با قیمت بالاتر از ارزش آن به فروش رسانید. اما قیمت داراییها روی خط ارزش ذاتی آنها حرکت نکرده و اکثر مواقع تمایل دارد تا بالاتر یا پایینتر از ارزش ذاتی خود در نوسان باشد. این حرکت قیمت میتواند باعث سود یا ضرر سرمایهگذاران شود.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی ابزاری برای انتخاب سهام مناسب بازار است که شاید بدون استفاده از آن به سادگی نتوان به موفقیت چطور بازار را تحلیل کنیم؟ در بازار رسید. مزایای اصلی این روش تحلیلی به شرح ذیل است:
_ امکان شناسایی بازار و صنعت یکی از بزرگترین ویژگیهای تحلیل بنیادی است. این روش پیچیدگیهای بازار را شناسایی کرده و عوامل تغییر قیمت دارایی را تشخیص میدهد. با استفاده از شناخت تغییرات قیمت دارایی میتوان به نتیجه رسید که خرید یک دارایی به صرفه و آیندهدار است یا خیر.
_ با تحلیل بنیادی میتوان زمانی که بازار در هیجان به سر میبرد، بدون تفاوت با آشفتگی بازار، با اتکا بر نتیجه تحلیل خود در انتظار بهتر شدن شرایط ماند. تصمیمگیری در بازاری که نوسانهای شدید را تجربه میکند، میتواند منجر به نتایج اشتباه شود. این شرایط باعث میشود تا معاملهگران با تصمیمات احساسی در مدت کوتاهی ارزش دارایی خود را کاهش دهند. تحلیلگران بنیادی برای تصمیمگیری در خصوص دارایی عجله نمیکنند و به نتایج بررسی ارزش ذاتی دارایی خود پایبند میمانند.
با وجود کارآمدی این روش برای تحلیل داراییهای افراد، نباید از خرده نقصهای آن غافل شد. در ادامه چند مورد از معایب یا همان نقصهای این نوع تحلیل را بررسی میکنیم:
_ اولین مسئله تضمینی نبودن نتایج تحلیل بنیادی است. همیشه در هر بازاری اطلاعاتی وجود دارند که امکان دسترسی به آنها وجود ندارد. برخی دیگر از اطلاعات ممکن است زمانی از آینده در دسترس قرار بگیرند که عملا کارایی ندارند. این مسائل باعث میشود که نتوان تضمینی برای نتایج تحلیل بنیادی در نظر گرفت. البته این مسئله مختص به تحلیل بنیادی نیست. برای مثال در روش تحلیل تکنیکال نیز نتایج تضمینی نیستند.
_ نقص دیگر این روش تحلیلی زمانبر بودن آن است. به عبارتی بررسی حجم زیادی از اطلاعات مربوط به شرکت و محاسبه نسبتهای لازم، زمان زیادی نیاز دارد. فاکتورهای دخیل در تحلیل بنیادی متعدد بوده و بررسی آنها در کوتاهمدت ممکن نیست. زمان در بازار بورس اهمیت زیادی برای معاملهگران دارد. گاهی با گذشت زمان فرصتهای مناسب از دست میروند. بنابراین اگر شخصی حاضر به صرف زمان برای تحلیل بنیادی نیست، بهتر است به روشهای دیگر توجه بیشتری داشته باشد.
_ شرکتها منبع اصلی اطلاعات و دادههای مورد استفاده تحلیلگران بنیادی هستند. به همین دلیل هم باید نگران اطلاعات غلط یا غیر شفاف باشید. گاهی شرکت با اطلاعات ارائه شده سعی در نشان دادن وضعیت بهتری از خود دارد. تحلیلگر باید با دقت بسیاری اطلاعات را بررسی کند و تا جای ممکن از منابع دیگر نیز برای کسب اطلاعات مورد نیاز کمک بگیرد.
– تحلیل بنیادی در واقع هیچ اطلاعات خاصی از زمان ورود چطور بازار را تحلیل کنیم؟ به سهام نمیدهد و به این دلیل باید از روشهای دیگر تحلیل به طور ترکیبی با تحلیل بنیادی استفاده کنید.
سخن پایانی
تحلیل بنیادی در درک فرآیندهای تجارت به سرمایهگذاران کمک میکند. پس از انجام تحلیل بنیادی، سرمایهگذار با عوامل اصلی تاثیرگذار بر درآمد و سود یک شرکت که در تعیین وضعیت شرکت اهمیت بسیاری دارند، آشنا خواهد شد. به این ترتیب سرمایهگذاران میتوانند از سرمایهگذاری در شرکتهایی که وضعیت خوبی ندارند و احتمالا در آینده ضرر و زیان شناسایی خواهند کرد، جلوگیری کنند. با یادگیری تحلیل بنیادی میتوانید در امر سرمایهگذاری ریسک خود را کاهش دهید. با این وجود این روش تحلیلی مانند دیگر روشهای تحلیل بازارها نتیجه تضمینی ارائه نمیکند.
معمولا تحلیلگران بنیادی برای سرمایهگذاریهای بلند مدت روی سهام حساب باز میکنند. اما این به معنی عدم استفاده از تحلیل بنیادی در معاملات کوتاه مدت نیست. شناسایی و پیشبینی روند بلند مدت یک شرکت در سرمایهگذاری با دید کوتاه مدت رابطه مستقیمی ندارد. سرمایهگذاری بر اساس تحلیل بنیادی به خصوص برای یافتن شرکتهایی که داراییهای ارزشمند، ترازنامه و درآمد مناسب دارند، بسیار مناسب است.
این روش تحلیل در کنار مزایای خود معایبی نیز دارد. برای مثال عیب اصلی آن را شاید بتوان زمانبر بودن آن و امکان ارائه اطلاعات غلط توسط شرکتها در نظر گرفت. اما این روش معایب دیگری نیز دارد که آن ها را میتوانید در متن مطالعه کنید.
خیر. نتایج حاصل از تحلیل بنیادی مانند دیگر روشهای تحلیل تضمینی نبوده و با توجه به شرایط شرکت میتواند متغیر با نتیجه پیشبینی شده باشد.
سود و زیان شرکتها طی دوره، جریان نقدینگی شرکت در دوره، وضعیت کلی داراییها، بدهیها و سرمایه شرکت در انتهای چطور بازار را تحلیل کنیم؟ سال مالی و . از جمله اطلاعاتی هستند که صورتهای مالی در اختیار تحلیلگران قرار میدهند.
نسبت قیمت به درآمد یا P/E رابطه قیمت سهام با سود هر سهم را اندازه گیری میکند تا سهامداران نسبت به این که قیمت سهم نسبت به سایر سهام کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی سهم معامله میشود، آگاه شوند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد شرکت پایین است. این مسئله سهام را برای سرمایه گذاران جذاب میسازد.
مدلهای ارزشگذاری مختلفی جهت تخمین ارزش ذاتی یک شرکت استفاده میشوند. ارزشگذاری باید بر اساس مقایسه یک دارایی با داراییهای مشابه یا ارزش فعلی متغیرهای وابسته انجام شود. به طور کلی روش محاسبه ارزش سهام به دو دسته کلی محاسبه ارزش بر اساس ارزش فعلی جریانات نقدی آتی و ارزشگذاری نسبی تقسیم میشود.
دیدگاه شما