ظهور روند جدید


همزمان با جدی‌ترشدن جریان گفتگوهای مستقیم امریکا با طالبان در مورد صلح افغانستان، ظهور دوباره ابوبکر بغدادی؛ رهبر گروه داعش در یک نوار ویدئویی، نگرانی‌های تازه‌ای را درباره تغییر شکل جنگ و ظهور وضعیت ژئوپلیتیک جدید برای افغانستان، منطقه و جهان به‌وجود آورده‌است.

ظهور رویکردها و زمینه های جدید در دینداری نسل آینده

IMG14384441 660x330 1 خبر عجیب

شفقنا- سایت اندیشه ما نوشت: حجت الاسلام والمسلمین سید فرید سیدجوادی در مطلبی با عنوان دینداری در نسل های آینده اظهار داشت: سال هاست ارزیابی ها و ارزیابی های ناامیدکننده ای از روند تحولات دینداری در جامعه ایرانی انجام می شود. اغلب در میان حوزویان رایج و رایج است. پس از اقبالی که به روحانیت در آستانه انقلاب و سال های بعد از آن شد، به تدریج نفوذ جماعت و روحانیت در جامعه کاهش یافت و سپس برخی از شعائر دینی نیز کم رنگ شد. از سوی دیگر برخی از مناسک مذهبی مانند عزاداری، پیاده روی در اربعین و… شکوفا شده اند و منبع ارزیابی های تشویقی از دینداری ایرانیان بوده اند.

بیشتر تحلیل‌ها و ارزیابی‌ها از آینده دینداری مبتنی بر چارچوب‌ها و برداشت‌های گذشته و حال ما از دین‌داری است، اما آنچه کمتر به آن توجه کرده‌ایم، ظهور رویکردها و حوزه‌های جدیدی در دینداری است که پیش از این آشنا نبوده است. دویست سال پیش آشنایی مردم ایران با آیات قرآن و توانایی تلاوت آن بسیار کمتر از امروز بود، زیرا سواد نداشتند. در عمل به احکام شرعی و تقلید از فتوای مجتهدین نیز می توان چنین مشکلی را مشاهده کرد. چه دینداری مردم را در آن عصر سازماندهی کرد، اشکالی به خود گرفت که به مرور زمان به آداب و رسوم تبدیل شد.

گسترش سواد، فرهنگ یادگیری، دسترسی به رسانه ها و غیره. تأثیر عمیقی بر اشکال دینداری ما داشته است. برخی از این تغییرات مورد استقبال متدینین سنتی قرار گرفت، اما برخی از تغییرات اشتباه تلقی شد. اما ارزش قضاوت ما در مورد روند کلی توسعه، چندان مبتنی بر داده ها و اطلاعات عینی و واقعی نیست، بلکه عمدتاً مبتنی بر ایده هایی است که توسط روایات شناخته شده در ذهن ما رسوب کرده است. یکی از حساس‌ترین حوزه‌های دینداری، بحث مرزبندی جنسیتی است و تصور می‌شود که جامعه ایران در گذشته عفیف‌تر و پاک‌تر بوده است. این ادراک به جای اینکه مبتنی بر اطلاعات عینی باشد، مبتنی بر ارزش های حاکم بر جامعه است که بازنمایی رفتار و روابط جنسی را محدود می کند. در سایر امور دینی و دینی نیز همین وضعیت صادق است.

چیزی که شرایط زمانه ما را کمی متفاوت کرده است، شتاب توسعه اجتماعی-فرهنگی است که باعث شده است شاهد تغییراتی باشیم که در گذشته پس از یک قرن یا بیشتر، امروز در فاصله بین دو نسل مشاهده می شد. کافی است به مشاغل و کسب و کارهای معمول و رایج در میان نسل های جدید نگاهی بیندازیم و آن ها را با مشاغل ابتدای قرن گذشته مقایسه کنیم تا به سرعت تغییرات پی ببریم. با وجود توسعه گسترده و نسبتاً عمیق زندگی و جهان فرهنگی، نیازهای انسان مدرن به دین نیز دستخوش تغییراتی شده است. اگر دامنه اطلاعات و مشاهدات پدران ما محدود به شهر و در نهایت به کشور ظهور روند جدید خودمان بود، امروز با نسلی روبرو هستیم که تصویر جذابی از زندگی مردم کشورهای دیگر دارد و کمتر از سرزمین خود می داند. طبیعتاً در ذهن این مرد دوگانگی خوشبختی و ناراحتی با ایمان و بی ایمانی همراه نیست و سرچشمه روزهای سیاه خود را عصیان و نافرمانی خدا نمی داند. اما علمای دینی ما همچنان به ترویج الهیات مبتنی بر نگرش های دنیای سنتی ما ادامه می دهند.

به نظر می رسد نمره منفی یافت شده برای گرایش به دینداری ترکیبی از دو عامل باشد. اول، چارچوب الهیاتی که شاخص های خود را از ارزش های پذیرفته شده دنیای سنتی می گیرد. دوم، انتظارات برآورده نشده نسل جدید از دین، که معطوف به نیازهای حیاتی دنیای مدرن ما است. اولین عامل ذهنی است تا عینی و برای اصلاح آن باید در حقیقت دین و دینداری تجدید نظر کرد. اما عامل دوم نیازمند تلاش برای به روز رسانی فهم و تبیین دین با توجه به نیازهای امروزی است. درگیری بر سر منابع حیاتی زیست کره، تهدیدات محیط زیست، حمایت از حقوق اقلیت های قومی و مذهبی و اقشار ضعیف جامعه از دغدغه های اخلاقی بشر در عصر ماست. اما چنین پرسش هایی در ادبیات دینی ما وجود ندارد. در حالی که ما دین را در ظهور روند جدید چارچوب مسائل گذشته روایت می کنیم، غلبه آموزه های دینی بر هویت نسل های آینده، انتظاری بی جا است.

آنچه گفته شد را می توان مقدمه ای برای طرح مسئله توسعه دینی دانست. این صورت بندی بدون شواهد و تبیین عینی و آشکار برای وضعیت ذهنی و عینی دینداری نسل های جوان جامعه چندان مؤثر و مفید نیست. بنابراین، برای رساندن این ایده به نتایج و نتایج، اقدامات زیر پیشنهاد می شود:

سلسله گفتگوهای عمیق با متفکرانی که دغدغه دین دارند، مانند دکتر داوری اردکانی، دکتر گلزاری و…
تحقیق مشترک در مورد مسائل بهداشت روانی جوانان و چالش‌های پیرامون دینداری از طریق:
الف – برگزاری اردوهای کوتاه مدت فرهنگی ـ فکری با حضور مربیان، روحانیون و جوانان.

بررسی نسبت میان ظهور علم تاریخ و خودبنیادی بشر جدید

به گزارش روابط عمومی مَنا نوزدهمین نشست از سلسله نشست‌های ایده‌پردازی و نوآوری در علوم انسانی اسلامی (نشان) با حضور دکتر زاهد و دکتر مسعودی به عنوان اساتید داور، دکتر حسینی به عنوان مدیر جلسه با موضوع « بررسی نسبت میان ظهور علم تاریخ و خودبنیادی بشر جدید » ‌روز چهارشنبه مورخ ۱۱/ ۵/ ۱۳۹۶ ساعت از سوی نمایندگی مَنا (در استان فارس و هرمزگان) در مرکز آموزش‌های فرهنگی دانشگاه شیراز ساعت ۱۱ـ۱۲ برگزار شد.

در ابتدا دکتر سید عقیل حسینی (مدیر جلسه) به اساتید خوش آمد عرض کرد و سپس ایده‌پرداز محترم، آقای محمدرضا اشراقی (دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران) مقاله خود را ارائه داد و گفت: شروع دوره‌ی جدید از ابتدا با این طلب همراه بوده است که انسان بتواند تمام ساحات زندگی‌اش را به وسیله‌ی عقل خویش و بدون ارجاع به امری بیرون و ورای از آن تبیین کرده و به آن معنا بخشد. ظهور این نگاه در تفکر فلسفی، مشخصاً با دکارت آغاز شده و این روند ادامه پیدا کرده و در نهایت با هگل به اوج خود رسیده است. تمام علوم طبیعی نیز در چنین فضایی ظهور کرده و رشد یافته‌اند. اما یکی از عرصه‌های مهمی که تا قبل از دوره‌ی جدید تماماً تحت تأثیر نگاه‌های الهیاتی بود، علم تاریخ است.

ایشان در ادامه گفت: در دوره‌ی ماقبل تجدد، تاریخ به عنوان عرصه‌ی تحقق خواست و مشیت الهی تلقی می‌شد و منطق آمد و شد وقایع و رویدادها کاملاً بر اساس خواست خداوند تحلیل می‌شد. اما در دوره‌ی جدید، به دنبال طلب خودبنیادی انسان مدرن، در این طرز تلقی نسبت به تاریخ تشکیک شد و مورخین و فیلسوفان جدید، چنین نگاه‌هایی را برنتافتند؛ زیرا دیگر احساس نمی‌شد که افعال آدمی در مقایسه با نقشه‌ی الهی از اهمیت ناچیزی برخوردار است. لذا تمام مورخین همت خود را صرف برانداختن افسانه‌هایی که تا پیش از این درتاریخ مطرح بود، کردند و به تعبیر خودشان سعی داشتند تا علمی جدید مبتنی بر تفسیر صحیح داده‌ها بنا کنند؛ زین پس تاریخ عرصه‌ی تحقق فعل انسانی و فعلیت یافتن خواست او است.

اشراقی در ادامه افزود: در این بین متفکران بسیاری ظهور کردند که هر یک سهم بسزایی داشتند؛ اما نقطه‌ی اوج این طرز تلقی، ظهور فلسفه‌ی تاریخ در قرون هجدهم و نوزدهم است که نمایانگر اوج نگاه انسان‌مدارانه و تهی شدن تاریخ از هر امر قدسی و ماورایی است. هدف ایده‌ی حاضر آن است تا شکل‌گیری و تکوین نگاه خودبنیادانه به تاریخ را در متفکران دوره‌ی جدید پیگیری کرده و نشان دهد. هم‌چنین ضرورت و کاربرد این ایده، کمک به فهم ماهیت علوم انسانی و اجتماعی جدید و درک فضای فکری‌ای است که زمینه‌ساز پیدایش این علوم شده‌اند.

در ادامه نشست دکتر سید سعید زاهد زاهدانی (عضو ظهور روند جدید هیئت علمی دانشگاه شیراز) به عنوان استاد داور گفت:

  1. چون علم تاریخ یکی از مفاهیم مهم و غیر قابل انکار در نظریه‌پردازی در علوم انسانی است، لازم است چنین تحقیق‌هایی صورت پذیرد. بنابراین اصل ایده مورد تأیید است. با پردازش این ایده تحت نظر یک استاد شایسته وضعیت یکی از پایه های اصلی نظریه‌پردازی اجتماعی روشن خواهد شد.
  2. موضوع «علم تاریخ» در نظر گرفته شود و از اوّل تا انتها بر این موضوع وفادار باشید.
  3. تاریخ نویسان اسلامی هم مورد توجه قرار گیرند و میزان اثرگذاری آنها در دوره رنسانس و بعد از آن در عصر روشنگری لحاظ شود.
  4. نقش عنصر «اراده تاریخ ساز» در علم تاریخ در دوره‌های مختلف مورد توجه قرار گیرد.

در ادامه دکتر سید اسماعیل مسعودی به عنوان یکی دیگر از اساتید داور نشست، مهمترین نظرات خود را چنین بیان کرد:

ایده مطرح شده به مسئله بسیار اساسی در مبانی علوم انسانی اشاره کرده است؛ یعنی مفهوم تاریخ و شکل‌گیری علم تاریخ. این ایده می‌تواند بازخوانی اساسی در نظریه‌های علوم اجتماعی انجام دهد. خود بنیادی در قرن ۱۹ در عرصه فرهنگ و اجتماع بستر و زمینه شکل گیری علوم اجتماعی فرانسوی و آلمانی بوده است. بنابراین در بررسی تطبیقی در زمینه علوم اجتماعی اسلامی نیز بررسی علم تاریخ و ایده آقای اشراقی کاملاً مفید خواهد بود.

دکتر اسماعیلی در ادامه افزود : توجه به یک کد محوری در بررسی روند تاریخی لازم است. همچنین لازم است مفهوم «علم» در دوره های تاریخی از یونان تاکنون و مفهوم علم در علم تاریخ در دوره جدید بررسی شود. و نسبت علم جدید و خودبنیادی بشر جدید نیز مورد مطالعه قرار گیرد.

در پایان نشست، ایده‌پرداز محترم به توضیحاتی در رابطه با نقدهای اساتید داور پرداخت و مقرر گردید پیشنهادات اساتید در اصلاح و تکمیل مقاله مدّنظر قرار گیرد.

ظهور یزید جدید در خاورمیانه

ظهور یزید جدید در خاورمیانه

ظهور یزید جدید در خاورمیانه

هم رسانی

ظهور یزید جدید در خاورمیانه

اندیشکده آمریکایی «نشنال اینترست» ولیعهد جاه‌طلب سعودی را در دشمنی با شیعیان ادامه‌دهنده راه بنی‌امیه دانست و به یزیدبن‌معاویه تشبیه کرد

نویسنده: محمد ایوب
* استاد برجسته روابط بین‌الملل در دانشگاه ایالتی میشیگان

یزید جدید

در سال 680 میلادی، کمتر از 50 سال پس از وفات حضرت محمد(ص)، یک ارتش بیش از 30 هزار نفری توسط یزید بن‌معاویه، خلیفه اموی برای نبرد با یک گروه کوچک 72 نفری به رهبری امام حسین ( ع) که مشروعیت خلافت اموی را زیر سوال برده بود به کربلا اعزام شد. در نتیجه این نبرد که در کربلا اتفاق افتاد، امام حسین(ع) و یارانش همگی شهید شدند.

پس از جنگ، خویشاوندان و فرزندان امام حسین(ع) که از اهل‌بیت پیامبر بودند در دمشق، پایتخت خلافت امویان زندانی شدند. این رویداد مهم در تاریخ صدر اسلام منجر به تثبیت و تحکیم هویت سیاسی شیعیان علی(ع) شد.

وارث کنونی یزید، محمد بن‌سلمان، ولیعهد بی‌پروای عربستان است که او نیز مانند یزید 33 سال دارد. در حال حاضر به نظر می‌رسد او مبارزه‌ای را برای از بین بردن نقش شیعیان در خاورمیانه- به همان شکلی که یزید در سال 680 میلادی انجام داد- آغاز کرده است . با توجه به تعادل نیروها در منطقه، بویژه بین عربستان سعودی و ایران، ریاض حزب‌الله لبنان را اولین هدف خود انتخاب کرده است. به نظر می‌رسد، بن‌سلمان قصد دارد با تکرار داستان کربلا- مانند یزید که به جنگ با یک گروه کوچک به رهبری حسین بن علی رفت- به جنگ با حزب‌الله به عنوان یک گروه کوچک و نیرومند شیعه برود و آن را نابود کند.

بازداشت سعد حریری، نخست‌وزیر لبنان و اجبار به استعفا از سوی وی نخستین شلیک این نبرد است. جرم اصلی حریری از دیدگاه سعودی‌ها این بود که او برخلاف خواست ریاض، حزب‌الله را به عنوان بخشی از حکومت وحدت ملی لبنان معرفی کرد. علاوه بر این، محروم کردن حزب‌الله از سهم داشتن در حکومت، لبنان را با توجه به قدرت نظامی حزب‌الله به محیطی غیرقابل کنترل تبدیل می‌کرد.

حزب‌الله از سوی رژیم سعودی به عنوان بازیگر نیابتی دشمن اصلی‌اش یعنی ایران که در حال رقابت با آن برای تسلط بر خلیج‌فارس است، دیده می‌شود. هدف بن‌سلمان آن است که ایران را وادار کند تا هژمونی عربستان در خلیج‌فارس را بپذیرد. همان‌طور که حسین بن علی(ع) از پذیرش مشروعیت حکومت اموی امتناع و یزید نیز تلاش کرد که وی را به پذیرش مشروعیت حکومت خود وادار کند. امروز حکومت وهابی عربستان نیز معتقد است، مشروعیت حکومتش- تا زمانی که کشور ایران یک مدل حکومت اسلامی را ارائه می‌دهد که هژمونی آل‌سعود بر خلیج‌فارس و جهان اسلام را با چالش مواجه می‌کند- در خطر است.

بنابراین آنچه در قرن هفتم میلادی در صدر اسلام اتفاق افتاد، اکنون نیز از سوی عربستان در حال جریان است. با این حال، یک تفاوت عمده وجود دارد. عربستان مانند صدر اسلام با یک گروه کوچک شیعه مواجه نیست، بلکه با ایرانی مواجه است که ظرفیت‌های تسلیحاتی و نظامی بالقوه زیادی دارد. به‌رغم اینکه گفته می‌شود، عربستان هم‌اکنون یک‌پنجم ذخایر نفت جهان را دارد و ممکن است در کوتاه‌مدت اقداماتی برای محدود کردن ایران انجام دهد، تلاش‌های اخیرش برای نفوذ در منطقه با شکست مواجه شده است.

این شکست را در سوریه می‌توان مشاهده کرد؛ جایی که ریاض از معارضان سنی حمایت تسلیحاتی و مالی کرد اما نیروهای بشار اسد توانستند آنها را از بین ببرند. همچنین تلاش عربستان برای محاصره و تحت فشار قرار دادن قطر نیز با شکست مواجه شده است و این کشور مجبور شد به آغوش ایران پناه ببرد.

علاوه بر این، بمباران بی‌رحمانه یمن با هدف خارج‌کردن گروه شیعه انصارالله از قدرت نیز با شکست مواجه شده است؛ جنگی که باعث ویرانی و آواره شدن یمن و مردم آن شد، بدون آنکه ریاض بتواند از کنترل انصارلله بر بخش‌های زیادی از یمن جلوگیری کند. در نهایت اینکه، عربستان به‌رغم صرف هزینه‌های هنگفت قادر به جذب متحدان وفادار بلندمدت در منطقه نیست که بیش از هر چیز به رویکرد ایدئولوژیک این کشور و ابزارهای قدرت نرم آن مربوط می‌شود. تلاش عربستان‌سعودی برای تحکیم ایدئولوژی و از سوی دیگر، ایران می‌تواند با داشتن سیاست خارجی موفق و با وجود اعمال تحریم‌های شدید اقتصادی، به اهداف منطقه‌ای خود دست یابد.

اما موفقیت اتحاد ایران و حزب‌الله بر این واقعیت متکی است که تهران هیچ تلاشی برای تسلط بر تمام تصمیم‌های حزب‌الله ندارد و این جنبش خود یک بازیگر مستقل لبنان است که به دلیل داشتن ایدئولوژی‌های یکسان با ایران، در خطی موازی همکاری می‌کند. در نتیجه سطح اعتماد موجود بین حزب‌الله و ایران، به طور کیفی در مقایسه با ارتباط ریاض و حامیان منطقه‌ای آن بسیار متفاوت است و دومی نه بر مبنای همگرایی اهداف و پذیرش استقلال و خودمختاری متحدان توسط ریاض، بلکه در مسیری یک طرفه و در ازای حمایت مالی و اطاعت محض از ریاض قرار دارد.

ایران به رغم همه تحریم‌های اقتصادی که متحمل شد و تلاش مشترک قدرت‌های جهانی برای جلوگیری از نفوذ این بازیگر در منطقه، از سیاست خارجی موفقیت‌آمیزی در خاورمیانه برخوردار است. این کشور در عراق توانست به حکومت این کشور کمک کند از شر داعش خلاص شود. از سوی دیگر، مانع از سقوط بشار اسد در سوریه شد و در لبنان نیز جایگاه ویژه‌ای را از آن خود کرده است. مهم‌ترین کشور غیرعربی و اهل سنت، یعنی ترکیه نیز در حال حاضر در مقایسه با پیش از بحران قطر، به ایران نزدیک‌تر شده است. به نظر می‌رسد عمان هم که در حال حاضر روابط خوبی با تهران دارد و دارای جمعیت 30 تا 40 درصدی شیعه است به همراه کویت، کشور بعدی برای خارج شدن از مدار عربستان‌سعودی باشد. حملات لفظی اخیر شاهزاده محمد بن‌سلمان و سخنان تند و تحریک‌آمیز وی در مقابل تهران، می‌تواند روند رویارویی ایران و عربستان را با سرعت بیشتری به پیش ببرد.

در چنین شرایطی ریاض مدام سعی در اغوای دونالد ترامپ برای رویارویی نظامی با ایران دارد و همانطور که یکی از تحلیلگران آمریکایی به تازگی اشاره کرده است، «عربستان می‌خواهد حتی به قیمت کشته شدن آخرین سرباز آمریکایی با تهران بجنگد ». نیروهای عربستان‌سعودی به‌رغم تجهیز نظامی مدرن از سوی آمریکا، به احتمال زیاد قادر نخواهند بود با ارتش مستحکم ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مقابله کنند.

آخرین حرکت عربستان‌سعودی برای رویارویی با ایران، دوستی با اسرائیل (رژیم صهیونیستی) است که خود شکستی دیگر برای ریاض محسوب می‌شود، چرا که عربستان از سوی دیگر همواره ادعای رهبری جهان اسلام و عرب را داشته است. حال اگر شاهزاده محمد بن سلمان، لفاظی‌های تند خود را ادامه دهد، شکستی دیگر برای عربستان رقم خواهد زد و خاورمیانه را در آتشی بزرگ‌تر فرو خواهد برد. در این صورت ممکن است نبرد کربلای دوم بین نیروهای یزید و حسین بن علی(ع) رخ دهد، هر چند احتمال دارد این بار پایان متفاوتی داشته باشد.

*محمد ایوب؛ منتقد تحقیر «جهان سومی‌ها»

«محمد ایوب» پروفسور، استاد دانشگاه و استراتژیست برجسته آمریکایی و پاکستانی‌تباری است که نامش بیش از هر چیز به‌خاطر به چالش کشیدن نظریه سیاسی «نو‌رئالیسم» به عنوان سنگ بنای نظریه «نو‌لیبرالیسم» مطرح شده است.

این استاد مسلمان‌زاده روابط بین‌الملل در کالج وابسته به دانشگاه دولتی میشیگان که در عین حال یکی از چهره‌های اصلی اندیشکده «مرکز سیاست جهانی» مستقر در دانشگاه جرج میسون ایالت ویرجینیای شرقی است، از اوایل دهه 1980 که نظریه نورئالیسم جهانی توسط کنث والتز، متفکر جنگ‌سالار آمریکایی مطرح شد تا به توجیه گسترش تسلیحات هسته‌ای و کشتار جمعی توسط ابرقدرت‌های وقت بپردازد، علیه آن موضع فکری جدی اتخاذ و نظریه «رئالیسم فرعی» را مطرح کرد.

او منتقد جدی «جهان سومی» خواندن کشورهای ضعیف‌تر است. از نظر ایوب، متفکران غربی- همچنین همتایان آنها در بلوک شرق در دوران جنگ سرد- متهم هستند بیش از اندازه به تعریف تحقیر‌آمیز «جهان سوم» برای کشورهای غیرصنعتی دنیا دامن می‌زنند و با وابسته نگاه داشتن آنها به خود و سوءاستفاده از آنها علیه یکدیگر در درگیری‌های نیابتی منطقه‌ای، باعث به خطر افتادن امنیت کلی ظهور روند جدید دنیا می‌شوند.

اما انتشار مقاله جالب توجه اخیر ایوب در تشبیه تقابل سعودی‌ها با ایران به کربلایی دیگر که عنوان اصلی‌اش «قمار بزرگ سعودی» بود توسط مهم‌ترین اندیشکده جمهوری‌خواهان حاکم بر آمریکا نیز در نوع خود جالب توجه است.

اندیشکده «نشنال‌اینترست»- به معنی «منفعت ملی» – که در سال 1985 کار خود را با تمرکز بر سیاست خارجی ایالات متحده آغاز کرد، در طول چند دهه با دولتمردان و همچنین مغزهای متفکر حاکمیت سایه آمریکا همچون «هنری کیسینجر» ارتباط داشته است. اساسنامه این اندیشکده در سومین دهه فعالیت آن همچنان بدون تغییر باقی مانده و این نهاد تمرکز خود را روی سیاست خارجی در راستای منافع ملی آمریکا قرار داده است. اما انتشار دیدگاه فردی مثل ایوب که از اساس با دیدگاه‌های اقتدارطلبانه و جنگ‌سالارانه جمهوری‌خواهان سنتی مغایرت دارد، توسط تارنمای «نشنال‌اینترست»، از یک به هم ریختگی بزرگ در سیاست‌ورزی کاخ سفید و کنگره در عصر پساترامپ حکایت دارد.

هم رسانی پرینت ایتا سروش WhatsApp Telegram پست الکترونیک Facebook Twitter Google+

- مدرس حوزه (فقه، فلسفه و کلام اسلامی) و بنیانگذار سایت هدانا؛
- تحصیل در محضر جمعی از مراجع عظام تقلید؛
- استاد دانشگاه و عضو گروه معارف؛
- مشاور خانواده و مدرس مهارت های زندگی اسلامی؛

- هدانا برآیند فعالیتی گروهی با نظارت دقیق، برای معرفی مطالب خوب دینی به شماست، امیدواریم این توفیق را داشته باشیم به عنوان یک منبع به روز و قابل اعتماد دسترسی به معارف اهل البیت(علیهم السلام) را برای شما مخاطبان عزیز و گرامی در حوزه های مختلف معرفتی ساده و کاربردی تر کنیم.

صلح طالبان، ظهور دوباره بغدادی و ژئوپلیتیک جدید

همزمان با جدی‌ترشدن جریان گفتگوهای مستقیم امریکا با طالبان در مورد صلح افغانستان، ظهور دوباره ابوبکر بغدادی؛ رهبر گروه داعش در یک نوار ویدئویی، نگرانی‌های تازه‌ای را درباره تغییر شکل جنگ و ظهور وضعیت ژئوپلیتیک جدید برای افغانستان، منطقه و جهان به‌وجود آورده‌است.

ابوبکر بغدادی، درست در زمانی بار دیگر ظاهر می‌شود که داعش در عراق و سوریه، آخرین پایگاه‌های خود را هم از دست داد؛ اما از آن‌سو مذاکرات فشرده امریکا و طالبان پیرامون صلح افغانستان در جریان است.

اخیرا زلمی خلیلزاد؛ نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان، جمله‌ای گفت که به‌نظر می‌رسد آن‌گونه که شایسته ظهور روند جدید بود، مورد توجه قرار نگرفت. او گفت که صلح با طالبان به‌معنای پایان جنگ در افغانستان نیست.

از آن‌سو، وزیر دفاع روسیه نیز درباره فعالیت‌های داعش در افغانستان ابراز نگرانی کرده و گفته‌است که داعش در حال تقویت پایگاه‌هایش در افغانستان است و تلاش دارد که از این کشور به مثابه یک پل برای توسعه فعالیت‌هایش در منطقه استفاده کند.

نماینده غیرنظامی ناتو در افغانستان نیز گفته‌است که «حضور داعش اکنون یک نگرانی جدی است. این احتمال وجود دارد که در آینده حتی به تهدید جدی‌تری مبدل شود؛ به‌ویژه هنگامی‌که برخی از طالبان آشتی‌ناپذیر به گروه داعش بپیوندند.»

به‌این‌ترتیب، همزمان با پیشرفت ظهور روند جدید نسبتا مطلوب و امیدبخش روند گفتگو‌های صلح طالبان با امریکا، به‌نظر می‌رسد که جنگ افغانستان نیز ابعاد تازه‌تری پیدا می‌کند؛ ابعادی که به احتمال قوی، به ظهور یک وضعیت ژئوپلیتیک جدید در افغانستان، منطقه و جهان منتهی خواهد شد.

آنچه در چارچوب صلح با طالبان، محرز و مسلم به‌نظر می‌رسد این است که امریکا به‌عنوان ابرقدرتی رو‌به‌افول که به‌وضوح در حال عقب‌نشینی از خاکریزهای استراتژیک خود در عرصه اقتدار جهانی است، در جستجوی دروازه‌های خروج از افغانستان می‌باشد؛ اما از آن‌سو، عمیقا نگران این موضوع است که عقبگرد امریکا به جایگزینی سریع چین و روسیه منجر شود.

اخیرا سه قدرت برتر جهانی یعنی امریکا، روسیه و چین برای بار دوم در رابطه با صلح و جنگ افغانستان در مسکو گفتگو کردند؛ گفتگویی نادر و مهم که نمونه‌هایی از آن را می‌توان پیرامون تحولات مرتبط با جنگ جهانی دوم و پس از آن، میان سران امریکا، روسیه و انگلیس یا اروپا سراغ گرفت.

این مقایسه، پرده از اهمیت راهبردی عقبگرد امریکا از جبهه افغانستان و پیامدهای استژاتژیک و ژئوپلیتیک آن برای صلح و امنیت منطقه‌ای و در یک کلیت کلان‌تر، چشم‌انداز صلح جهانی، فرمول و چارچوب تقسیم قدرت، مرزبندی حوزه‌های نفوذ و مشخص‌کردن نقش و سهم هریک از بازیگران بزرگ در آن‌ها برمی‌دارد و نشان می‌دهد که آن‌چه در قطر میان نمایندگان امریکا و طالبان، جریان دارد، تنها یک گفتگوی ساده و ضروری میان دوطرف متخاصم برای پایان جنگی بیهوده و بی‌نتیجه نیست؛ بلکه بخشی از فرایند عقب‌نشینی امریکا و پیامدهای آن برای جغرافیای سیاسی منطقه‌ است.

در چنین شرایطی، ظهور مجدد ابوبکر بغدادی در یک نوار ویدئویی تازه، وجوه دیگری را نیز بر این معادله چندمجهولی پیچیده اضافه می‌کند. به‌نظر می‌رسد که پرده‌برداری از بغدادی به‌دنبال پنج‌سال غیبت و بی‌خبری محض، از جانب صحنه‌گردانان این سناریو، در زمان بسیار مناسبی صورت گرفته و این اقدام، کاملا حساب‌شده، معنادار و دارای نشانه‌های پیچیده‌ای است.

امریکا می‌گوید که یکی از ظهور روند جدید چهار محور اصلی گفتگوی آن کشور با طالبان، دریافت تضمین‌های قوی از طالبان برای تبدیل‌نشدن دوباره افغانستان به پایگاه امن تروریزم بین‌المللی است. این بدان معناست که با خروج امریکا، مسؤولیت سرکوب و انهدام داعش، مستقیما بر دوش طالبان قرار می‌گیرد؛ اما این تنها یک برداشت ساده و سطحی از موضوعی پیچیده است. از زاویه‌ای دیگر، چانه‌زنی امریکا با طالبان می‌تواند برای بقای داعش و گسترش حوزه سلطه آن گروه در مناطق مشخصی از افغانستان؛ به‌ویژه شمال کشور باشد.

این برداشت، زمانی تقویت می‌شود که بار دیگر به جمله مهم اما نادیده‌گرفته‌شده زلمی خلیلزاد برگردیم و نسبت به دلالت‌های آن، ژرف‌تر تأمل کنیم. او گفت که صلح با طالبان به‌معنای پایان جنگ در افغانستان نیست.

سخن مهم خلیلزاد را با اظهار نظر تقریبا مشابه و مصداقی‌تر نماینده ملکی ناتو در افغانستان، رمزگشایی می‌کنیم. او گفت که نگرانی از خطر داعش در افغانستان، جدی‌ است و در آینده، جدی‌تر هم خواهد شد؛ زیرا به‌گفته او، عناصر جنگ‌طلب طالبان، پس از صلح، جذب ماشین تبلیغاتی داعش و خشونت وسوسه‌انگیز آن گروه خواهند شد.

این در ظاهر امر، یک هشدار ساده و واقعی است؛ اما در پشت پرده شاید برنامه‌ای‌ از پیش‌ تنظیم‌شده باشد مبنی بر این‌که پس از جذب بخشی از طالبان در روند صلح، باید از پتانسیل عظیم و دینامیسم بالای جنگ‌جویان عادی این گروه در جهت تقویت ماشین جنگی داعش و تبدیل آن به نیرویی قدرتمند برای توسعه ناامنی از طریق افغانستان به آسیای میانه و هدایت موج جنگ به ‌داخل قلمروهای نفوذ روسیه، بهره گرفت.

بنابراین، ظهور دوباره بغدادی، ادعای ترسناک وزیر سابق اطلاعات عراق مبنی‌ بر‌ این‌که رهبر داعش توسط هواپیماهای قدرت‌های بزرگ، از سوریه به شمال افغانستان، منتقل شده و نیز هشدارهای صریح مقام‌های ارشد امریکایی و ناتو درباره عدم پایان جنگ و خطر داعش حتی در صورت صلح با طالبان، همگی مدلول‌هایی هستند از این‌که پس از صلح با طالبان، جنگ افغانستان، وارد مرحله‌ تازه و پیچیده‌تری خواهد شد.‌

ظهور 6 تخصص جدید در آینده نزدیک

فناوری در حوزه‌های مختلف پیشرفت کرده و انتظار می رود در آینده نزدیک نیازمندی‌های جوامع بشری تغییر کند و به دنبال آن زمینه برای ظهور تخصص‌ها و مشاغل جدید فراهم شود که در این مقاله به 6 مورد از آنها پرداخته شده است.

تصویر

ظهور 6 تخصص جدید در آینده نزدیک

به گزارش گروه علم‌و‌فناوری ایسکانیوز، نگرانی هایی در خصوص کاهش استفاده از نیروی انسانی و جایگزینی ربات ها و سامانه های هوشمند به جای آنان افزایش یافته است و تقریباً این همان نگرانی هایی است که پدران ما در دهه های 40 و 50 قرن گذشته میلادی پس از ظهور رایانه ها احساس می کردند.

انقلاب صنعتی کنونی که یک انقلاب دیجیتالی جدید را به دنبال داشته ، برخی مشاغل را حذف کرده است؛ اما در مقابل مشاغل جدیدی را به وجود می آورد که شاید به ذهن ما نیز خطور نکند.

در ذیل با 6 شغل جدید که در آینده با آنها روبرو خواهیم شد و دانشگاه ها به تدریس تخصص های مرتبط با آنها خواهند پرداخت، آشنا می‌شویم.

1- مهندس انرژی‌های جایگزین

با آغاز روند اتمام سوخت های فسیلی دستیابی به منابع جایگزین انرژی امری مهم به شمار خواهد رفت و این صنعت در حال پیشرفت در آینده ادامه یافته و کارشناسان زیادی را به کار می گیرد. مهندسان انرژی های جایگزین مسئول نظارت بر چنین انرژی هایی از مرحله تولید تا ایستگاه های توزیع در شهرها خواهند بود و کار آنها ارزیابی و طراحی بهترین منابع انرژی پایدار برای تمام جوامع انسانی است. این تخصص ها هم‌اکنون در مرکز فناوری ماساچوست آمریکا و همچنین دو دانشگاه «تگزاس» و «آوستین» این کشور در حال ارائه است.

2- مهندسی بازیافت زباله

انسان ها سالانه در سراسر جهان 1.1 میلیارد کیلوگرم زباله تولید می کنند. بسیاری از آنها به راحتی زیر زمین مدفون می شوند؛ اما صنعتی در حال پیشرفت در این زمینه وجود دارد که زباله ها را برای استفاده مجدد بازیافت کرده یا آن را برای تولید انرژی آتش می زند. کاملاً واضح است که تنها اکتفا کردن به دفن این زباله ها اقدام افراطی برای تخریب محیط زیست و البته ناپایدار در طولانی مدت است. انسان به راه حل هایی مبتکرانه برای تبدیل این زباله های نیاز دارد.

این همان کاری است که مهندسان زباله در آینده انجام خواهند داد. این افراد می توانند فناوری ها و راه هایی پایدار برای تبدیل زباله و بازگرداندن مجدد آن به چرخه مصرف اختراع کنند تا بتوان بار دیگر از زباله ها استفاده کرد.

شاید کلمه «زباله» از جهت بهتر شدن نام این شغل تغییر کند؛ اما آینده آن از جهت شرایط کاری و درآمد، مناسب خواهد بود.

هم اکنون تعداد کمی از موسسات اقدام به ارائه مدرک در این زمینه می کنند و احتمالاً به عنوان یک تخصص فرعی از رشته های مهندسی کنونی مانند مهندسی شهری یا شیمی به آن پرداخته می شود. یکی از بهترین موسسات و دانشگاه هایی که هم اکنون این گونه تخصص ها را تدریس می کنند «مرکز فناوری ماساچوست» و «دانشگاه استنفورد» آمریکا و همچنین دانشگاه «کمبریج» انگلیس هستند.

3- متخصص ساخت اعضای بدن انسان

نیاز به اعضای جایگزین بدن هر روز بیشتر می شود و حدوداً هر 12 دقیقه یک نفر به لیست انتظار پیوند اعضا اضافه می شود. در اینجا لزوم طراحی و ساخت اعضای انسان بر اساس نیازهای مربوطه مطرح می شود که بر همین اساس سازندگان اعضا باید در آینده بتوانند اعضا و اجزای جدیدی از سلول های بنیادین بیمار و دیگر موادی که هنوز کشف نشده است را تولید کنند.

این یکی از شغل هایی که در آینده نزدیک از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، خواهد شد. مشخص است افرادی که قصد دارند در این رشته تحصیل کنند میبایست پیشینه ای قوی در علوم و فناوری، مهندسی و ریاضیات با تمرکز بر بیولوژیک، علم وراثت و مهندسی پزشکی داشته باشند.

از جمله موسسات و مراکز علمی جهان که چنین تخصصی را ارائه می کنند، دانشگاه‌های « هاروارد»، «‌جانز هاپکینز‌» و «‌دیوک آمریکا‌» هستند.

4- متخصص تعمیرات اینترنت اشیاء

امروزه هنگامی که تجهیزات موجود در منزل شما خراب می شوند با متخصصان تعمیرات آن تماس می گیرید؛ در حالی که خانه‌های ما به تدریج هوشمندتر می‌شوند زمانی که تجهیزات مبتنی بر اینترنت اشیاء خراب شده یا در عملکرد آنها اختلال ایجاد شود چه خواهید کرد؟

شاید متخصص تعمیرات اینترنت اشیاء یکی از مشاغل آینده محسوب شود؛ چرا که امنیت این اشیای هوشمند در خانه یکی از نگرانی های شما به شمار خواهد رفت و از همین جهت به چنین متخصصانی نیاز دارید.

متخصصان اینترنت اشیاء مسئول جلوگیری از عملیات نفوذ هستند تا از این طریق مانع از ایجاد هر گونه خسارت و زیان شوند و یا هر گونه خسارتی را که شما قادر به دفع آن نیستند از شما دور کنند.

افرادی که علاقه دارند در این زمینه فعالیت کنند باید از پیشینه قابل قبولی در علوم و فناوری برخوردار بوده و دارای ابتکار، ذهن خلاق و معلومات لازم در زمینه فناوری اطلاعات باشند. تخصص های کنونی که با این موضوع ارتباط دارند عبارت‌اند از علوم رایانه، مهندسی رایانه و مهندسی مکانیک. مرکز فناوری ماساچوست ، دانشگاه بوستن و دانشگاه کارنگی ملون در آمریکا به سطح بالایی از این گونه تخصص دست یافته‌اند.

5- مدرس پرواز هواپیماهای شخصی

در حالی که هم اکنون مدرسان پرواز هواپیماهای عادی وجود دارند؛ اما انقلاب ایجاد شده در ساخت هواپیماهای شخصی که همه برای ورود آنها به بازار انتظار می کشند به افرادی نیاز دارد که چگونگی پرواز با آن را به متقاضیان این امر آموزش دهند. اگر چه دروس پایه خلبانی این موضوع را پوشش خواهند داد؛ اما در عین حال افراد متقاضی به تعلیمات لازم در خصوص ناوبری و سلامت پرواز نیازمند هستند. وارد شدن به این عرصه نیز به علوم پایه مانند ریاضیات و فناوری، و همچنین ذهن خلاق و مهارت های شخصی و دیگر موارد لازم مرتبط با این موضوع احتیاج دارد. همچنین دستیابی به تبحر مورد نیاز برای تدریس به تخصص لازم در عرصه های ارتباطات، فیزیک و علوم رایانه نیازمند است.

6- فضانوردی تجاری

فضانوردی تجاری یکی از موارد لیست شغل های آینده محسوب می شود. در زمانی که افرادی چون «ماسک ایلان» و «ریچارد برانسون» در برنامه های تجاری سازی عرصه فضا سرمایه گذاری می کنند، انتقال افراد عادی به فضا حقیقتی است که در آینده نزدیک محقق خواهد شد؛ اما فضانوردان این گونه فضاپیماهای تجاری به برخی آموزش های تخصصی نیاز دارند تا بتوانند به افراد ماجراجو برای راهپیمایی فضایی اجازه داده و به آنها کمک کنند.

داوطلبان فضانوردی تجاری باید تحت آموزش هایی مانند آموزش های فضانوردان عادی قرار گیرند. همانگونه که به مهارت های دیگری در زمینه آموزش پرواز احتیاج دارند که تا حد زیادی به خلبانان هواپیماهای تجاری امروزی شباهت دارد.

احتمالاً فضانوردی تجاری در آینده به شغلی سخت و در عین حال پردرآمد تبدیل شود که حوزه فعالیت آن در فضا خواهد بود.

برای فعالیت در این شغل نیز مانند مشاغل پیشین، به مقدماتی نیاز است که از جمله آنها علوم پایه و فناوری و ریاضیات است و به احتمال زیاد به مدارک دانشگاهی در رشته هایی چون مهندسی فضا، فیزیک و علوم رایانه احتیاج است. علاوه بر این که داوطلبان این شغل باید از صحت جسمانی کامل و قدرت ذهنی بالایی نیز برخوردار باشند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.