کندل های ادامه دهنده روند
باید بدانیم هیچ سیستم معامله گری وجود ندارد که فقط معاملات سودده تولید کند. تصمیمات اکثر معامله گران در بازار حاصل چند فاکتور اساسی است که شامل تجربیات شخصی، احساسات و توانایی فرد در تحلیل جریان گستردهای از اطلاعات است. این اطلاعات شامل دادههای تحلیل بنیادی ، تحلیل تکنیکال ، اخبار و … هستند.
تحلیل تکنیکال برای معامله گران یکی از ابزارهای ارزشمند محسوب میگردد و نمودارهای کندل استیک – Candlestick یا شمعی ژاپنی یکی از منحصربهفردترین و دقیقترین روشهای این نوع از تحلیل است، به گونهای که میتوان گفت درک نمودارهای کندل استیک برای هر معامله گر ضروری است.
عامل اصلی حرکات قیمتی سهام احساسات و افکار معامله گران بازار است و نمودارهای شمعی ژاپنی میتوانند به راحتی تصویری ساده از احساسات بازار و در مجموع تمامی معامله گران را در اختیار ما قرار دهند. از دیگر مزایای این نوع از تحلیل تکنیکال ، قابلیت بالا در تفسیر حرکات قیمتی سهام است. در واقع چیزی که سبب محبوبیت این نوع از نمودارها گشته ارائه اطلاعات جامع در عین سادگی است.
علم کندل استیک تنها یک روش تحلیلی جهت تشخیص الگو نیست بلکه این علم تعامل میان خریداران و فروشندگان را به روشنی نشان میدهد. تمام اطلاعات مورد نیاز جهت رسم نمودارهای کندل استیک شامل ۴ قیمت باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایینترین (open-close-high- low) است.
علم کندل استیک احتمالاً یکی از قدیمیترین اشکال تحلیل تکنیکال است و قدمت آن به اوایل قرن ۱۷ میلادی برمیگردد. زمانی که مانهیسا هما، تاجر ثروتمند ژاپنی، این روش را جهت تحلیل معاملات برنج ابداع کرد. در برخی منابع از مانهیسا هما با عنوان پدر علم کندل استیک یاد میشود. جالب است بدانید که او در سال ۱۷۵۵ کتابی را با عنوان ” The Fountain of Gold: The Three Monkey Record of Money ” نوشته است که احتمالاً اولین کتاب معامله گری تاریخ است. این یعنی تقریباً پیش از آنکه کشور کنونی ایالاتمتحده آمریکا وجود داشته باشد ژاپنیها در معاملات خود ازین علم بهره میبردهاند. متأسفانه معادل فارسی برای کتاب وجود ندارد.
مانهیسا هما در قالب این عنوان بیان میکند که یک معامله گر برای دستیابی به چشمه طلا باید از سه چیز دوری کند:
- شیطان را نبین (محو تماشای روند صعودی یا نزولی در بازار نشو) چرا که تغییر روند بازار جریانی همیشگی دارد . شاید دلیل تأکید بیشتر تکنیکهای کندل استیک بر روی الگوهای بازگشتی در مقایسه با الگوهای ادامهدهنده نیز همین باشد.
- به شیطان گوش نده (به اخبار گوش نده و با تکیه بر اخبار معامله نکن)
- با شیطان صحبت نکن (پس از تحلیل در مورد معاملاتی که قصد اجرایشان را داری با دیگران صحبت نکن)( استیو نیسون، ۱۹۹۴)
در دسامبر سال ۱۹۸۹ استیو نیسون آمریکایی برای اولین بار علم نمودارهای شمعی ژاپنی را تحت عنوان مقالهای به جهان معرفی کرد.
بدنه کندل شمعی ژاپنی
در هر کندل، حد فاصل میان قیمت باز شدن و بسته شدن سهم را بدنه کندل مینامیم. ارتفاع بدنه اختلاف میان قیمت باز شدن و بسته شدن خواهد بود. بهصورت استاندارد اگر قیمت بسته شدن از قیمت باز شدن کمتر باشد، بدنه توپر و نزولی و در صورتیکه قیمت بسته شدن بیشتر از قیمت باز شدن سهم باشد بدنه توخالی یا صعودی خواهیم داشت.
سایه کندل شمعی ژاپنی
هر کندل میتواند شامل خطوطی در بالا یا پایین بدنه نیز باشد که سایه یا shadow نامیده میشود. این خطوط نشاندهنده بالاترین و پایینترین قیمتی است که در طول روز مورد معامله قرارگرفتهاند. در تحلیل کندل استیک این سایهها نشاندهنده هیجانات بازار است.
سایه بالایی: بالاترین قیمت
سایه پایینی پایینترین قیمت
هر کندل بسته به شکل خود نام خاصی دارد و در نتیجه تحلیل و تفسیر متفاوتی نیز خواهد داشت. بلندی و کوتاهی بدنه، داشتن یا نداشتن سایهها و یا بلندی و کوتاهی آنها، هرکدام اطلاعات خاصی را از بازار به ما منتقل میکند. با استفاده از تفسیر و تحلیل کندل امروز میتوان کندل فردای بازار را پیشبینی کرد.
شاید با داستان پرنده افسانهای ققنوس آشنایی داشته باشید. این پرنده در انتهای عمر خود در تلی از خاشاک میسوزد و از خاکسترش ققنوس تازهای حیات مییابد. در مورد کندلها نیز میتوان گفت کندل امروز از خاکستر کندل روز قبل ایجاد میگردد و به همین دلیل در علم کندل استیک هر کندل میتواند سناریوی محتمل خاصی را برای فردای بازار پیشبینی کند. الگوهای کندل استیک از یک یا چند کندل ( نهایتاً ۵ یا ۶ کندل) تشکیل میشوند.
این الگوها به دو دسته بازگشتی و ادامهدهنده تقسیم میشوند در این سری مقالات به بررسی و معرفی سایر الگوهای کندل استیک میپردازیم.
الگوهای بازگشتی کندل استیک
۱- الگوی تک کندلی BELT HOLD نزولی
این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود. در این الگو قیمت آغازین با گپ (شکاف) رو به بالا باز میشود، در ادامه شاهد هیچ سایه بالایی نیستیم قیمت از نقطه آغاز رو به پایین حرکت کرده و بدنه نسبتاً بزرگی را ایجاد میکند. در تحلیل علم کندل استیک اگر سایه و بدنه این الگو فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید میتواند نشانگر آغاز روند نزولی باشد .
۲- الگوی تک کندلی BELT HOLD صعودی
این الگو در روند نزولی تشکیل میشود. در این الگو قیمت آغازین با گپ (شکاف) رو به پایین باز میشود ،در ادامه شاهد هیچ سایه پایینی نیستیم. قیمت از نقطه آغاز رو به بالا حرکت کرده و بدنه نسبتاً بزرگی را ایجاد میکند. اگر سایه و بدنه این الگو، فاصله گپ (شکاف) را پُر نماید میتواند نشانگر آغاز روند صعودی کندل های ادامه دهنده روند باشد.
۳- الگوی دو کندلی MATCHING HIGH
این الگو در انتهای روند صعودی و از دو کندل تشکیل میگردد، بدین صورت که کندل روز اول یک کندل صعودی بلند است، کندل روز دوم نیز یک کندل صعودی بلند یا نیمه بلند (فول بادی، نیمه فول بادی) خواهد بود. اما قیمت بسته شدن کندل روز دوم تقریباً برابر کندل های ادامه دهنده روند با قیمت بسته شدن کندل روز اول است. نکته آخر این که دو کندل فاقد سایه بالایی بوده و یا سایه بالایی کوچکی خواهند داشت. در تحلیل و تفسیر علوم کندل استیک این الگو میتواند نشاندهنده تشکیل یک پیووت سقف و آغاز روند نزولی باشد.
۴- الگوی دو کندلی MATCHING LOW
این الگو در انتهای روند نزولی و از دو کندل تشکیل میگردد. دقیقاً برعکس الگوی قبلی کندل روز اول یک کندل نزولی بلند، کندل روز دوم نیز کندل نزولی بلند یا نیمه بلند (فول بادی یا نیمه فول بادی) و قیمت بسته شدن کندل روز دوم تقریباً برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول است. دو کندل فاقد سایه پایینی یا دارای سایه پایینی کوچک خواهند بود. تشکیل الگو بیانگر ایجاد پیووت کف و آغاز روند صعودی خواهد بود.
۵- الگوی دو کندلی هارامی متقاطع ( مادر و بچه متقاطع) نزولی
اساس تشکیل این الگوی مادر و بچه یک کندل با بدنه بلند و کندل دوم با بدنه کوچکتر است. الگوی هارامی متقاطع در مقایسه با هارامی معمولی اعتبار بیشتری دارد؛ چراکه کندل دوم در هارامی متقاطع یک کندل دوجی است. درحالیکه در هارامی معمولی کندلی با بدنه کوچکتر است.
هرچه میزان شک و تردید بازار در کندل دوم بیشتر باشد احتمال برگشت بازار و اعتبار الگو نیز بیشتر میشود. همانطور که میدانیم کندل دوجی نشاندهنده تردید و دودلی بازار است. الگوی هارامی متقاطع نزولی در انتهای روند صعودی تشکیل میشود و میتواند نشاندهنده برگشت بازار و آغاز روند نزولی باشد.
۶- الگوی دو کندلی هارامی متقاطع (مادر و بچه متقاطع) صعودی
این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود. کندل اول بدنه بلند یا فول بادی و کندل دوم یک کندل دوجی خواهد بود که در دل کندل اول جای میگیرد. به طور کلی در الگوی هارامی بدنه کندل اول همرنگ روند پیشین بازار خواهد بود. یعنی در روند صعودی بدنه کندل اول توخالی و در روند نزولی ، توپر خواهد بود.
۷- الگوی دو کندلی MEETING LINES نزولی
به طور کلی الگوی MEETING LINES زمانی تشکیل میشود که کندلهایی با دو رنگ متفاوت و قیمت بسته شدن یکسان در کنار هم ایجاد میشوند. کندل اول بیانگر روند قبلی سهم و کندل دوم بیانگر احتمال تغییر روند است. در برخی از منابع این الگو به خطوط ضد حمله نیز معروف است. در نوع نزولی آن روز اول با یک کندل توخالی بلند برخورد میکنیم، در ابتدای روز دوم شاهد افزایش تقاضا خواهیم بود به گونهای که نقطه باز شدن سهم در قیمتهای بالاتر است اما در ادامه با افزایش عرضه قیمت بسته شدن در محدوده قیمت بسته شدن روز قبل قرار میگیرد.
۸- الگوی دو کندلی MEETING LINES صعودی
در این الگو با شرایطی عکس الگوی قبل مواجهیم. پس در روز اول با یک کندل توپر بلند برخورد میکنیم. در حالیکه روز دوم اگرچه در ابتدا با افزایش عرضه مواجه میشویم اما در ادامه شاهد افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش قیمت خواهیم بود. به گونهای که قیمت بسته شدن کندل روز دوم برابر با قیمت بسته شدن کندل روز اول خواهد بود. این دو الگو میتوانند نشاندهنده تغییر روند قیمتی سهم باشند اما نکته مهم اینجاست که هر دو نیازمند کندل تائید میباشند.
۹- الگوی سه کندلی سه سرباز سفید
این الگو که در روند نزولی شکل میگیرد، از مجموعهای از کندلهای تو خالی بلند تشکیلشده است. اگر قیمت باز شدن هر کندل در میانه بدنه کندل قبلی باشد بهتر است. این حرکت صعودی پلهای بیانگر اتمام روند نزولی و آغاز روند صعودی خواهد بود.
۱۰- الگوی سه کندلی سه کلاغ سیاه
این الگو دقیقاً برعکس الگوی سه سرباز سفید در روند صعودی شکل میگیرد و از سه کندل تو پر بلند تشکیل میشود. اگر قیمت باز شدن هر کندل در میانه بدنه کندل قبلی باشد بهتر است. وقوع این الگو از منظر هلم کندل استیک، پیامی واضح مبنی بر تغییر روند صعودی قیمت میباشد. (ال-موریس،۲۰۰۶)
طی دو دهه گذشته نمودارهای کندل استیک محبوبیت زیادی را در میان سرمایه گذاران و معامله گران کسب کردهاند. این نوع از تحلیل جهت پیشبینی روند قیمتی تنها در چند روز آینده سهم مناسب است. این در حالی است که کندل های ادامه دهنده روند سایر روشهای تحلیل تکنیکال میتوانند رفتار قیمتی سهم را در هفتهها یا ماههای آتی پیشبینی کنند.
در حقیقت میتوان گفت ارزش تحلیل الگوهای شمعی ژاپنی در ترکیب با سایر روشهای تحلیلی آشکار میشود و نمیتوان تنها با اکتفا به این نوع از تحلیل به معامله گری پرداخت. در استفاده از الگوهای کندل استیک توجه به کندل های ادامه دهنده روند این نکته ضروری است که الگوهای کندلی تنها در روندهای مشخصی از اهمیت برخوردارند؛ بنابراین پیش از بررسی آنها باید روند حرکات قیمتی سهم را تعیین کنیم. پس از آن با بررسی الگوهای کندل استیک میتوانیم رفتار معامله گران را با نزدیک شدن به نقاط حمایتی یا مقاومتی چارت تحلیل و تفسیر کرده و از این طریق رفتار آنها را در روزهای آتی پیشبینی نماییم.
نتیجهگیری
در حقیقت میتوان گفت که با استفاده از سایر روشهای تحلیل تکنیکال میتوان نقاط و نواحی مهم و حیاتی را بر روی چارت مشخص کرد و سپس با استفاده از علم کندل استیک نگرش و احساس بازار نسبت به این نواحی آشکار میشود.
میتوان گفت علم کندل استیک برای افرادی که تنها با دید سرمایهگذاری بلندمدت وارد بازار سهام میشوند کاربرد زیادی ندارد. این نوع از تحلیل تکنیکال ابزاری جهت معامله گری و تعیین دقیق نقاط ورود یا خروج در آن میباشد
الگوهای کلاسیک
الگوهای کلاسیک بخش مهمی از تحلیل تکنیکال هستند که به راحتی میتوان در هر نمودار و هر تایم فریم آنها را مشاهده نمود.الگوهای کلاسیک میتوانند به عنوان سیگنالی برای پیش بینی و یا ورودوخروج معامله گر مورد استفاده قرار گیرد. به طور کلي الگوهای کلاسیک به دودسته بازگشتی و ادامه دهنده تقسيم ميشوند.الگو بازگشتی زمانی رخ میدهد که در محدوده قیمتی ازانتهای روند فروشندها بر خریداران قالب میشوند که قیمت توان گذر از آن محدوده را ندارد و قیمت شروع به اصلاح میکند،و بااستفاده از قوانین الگوها می توان میزان کاهش قیمت را پیش بینی کرد. برای اطمینان از تغییر روند از واگرایی اندیکاتورهای (مکدی_ار اس ای)کمک می گیریم که مهر تایید بر الگوهاهستند. الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو جزء بازگشتی ها هستند. در الگو ادامه دهنده روندها بعد از افزایش قیمت تصمیم به استراحت میگیرند که برای مدت زمانی در همان محدوده ها نوسان کنند که بعد از گذشت زمان خریدار و فروشنده بر سر یک قیمت همنظر میشوند و در نهایت به مسیر قبلی خود ادامه می دهند . الگو پرچم،مثلث ،کنج در دسته الگوهای ادامهدهنده قرار ميگيرند.
الگوی سر و شانه: اين الگو در تايم فريمهای مختلفی تشکيل ميشوند، ولي بيشترين استفاده در تايم روزانه است.اين الگو يکی از الگوهای برگشتی کلاسيک بهحساب ميآيد. زمانی که قیمت بتواند از خط گردن با حجم معاملات بالا و گپ معاملاتی يا به همراه يک کندل قوی اين خط را رد کند و طی 3روز متوالی قیمت پایینتر از آن بسته شود بهمنزله شکست خط گردن تلقی خواهد شد.گاهی اوقات قیمت بعد از خارج شدن دوباره خط گردن را لمس میکند که اصلاحا به آن پولبک می گویند. هدف قيمتی اول از شانه تا خط گردن و هدف دوم به اندازه فاصله سر تا خط گردن می باشد. نکته ای که حائز اهمیت است اینکه هر چه شانه چپ و راست ازنظر بازه زمانی و تغییرات قیمتی به هم نزدیکتر باشند الگو اعتبار بیشتری دارد ، و همچنین صاف بودن خط گردن به اعتبار الگو می افزاید .
الگوی سقف دوقلو: اين الگو نيز همانند الگوی سرشانه يک الگوی بازگشتی است. سقف دوقلو يک سيگنال نزولي در بازار است . برای تایید الگو حتما از واگرایی در اندیکاتور مکدی در قله دوم کمک میگیریم و در صورت عبور از خط گردن با حجم بالا و تثبیت قیمت در پایینتر از آن میگوییم سقف دوقلو شکل گرفته است .هدف قيمتی بهاندازه فاصله سقف الگو تا خط گردن می باشد.
الگوی کف دوقلو:الگو کف دوقلو الگو باز گشتی ونشانه شروع روند صعودی در بازار تلقی می شود که حتما برای تایید الگو بایستی نمودار قیمت را با اندیکاتورها ترکیب کنیم . برای ورود به معامله در صورت مشاهده این الگو به دو صورت بای لیمیت و بای استاپ میتوان عمل کرد که این دو پوزیشن به استراتژی معاملاتی هر فرد بستگی دارد.
الگوی پرچم: اين الگو يکی از الگوهای ادامهدهنده در تحليل تکنيکال است. تشکيل این الگو پس از يکروند پرقدرت شکل می گیرد که موجب استراحت و تجديدقوا به منظور ادامه روند اصلی ميشود.ولی در بعضی مواقع باعث تغيير روند در يک سهم خواهد شد مثلا زمانی که سهم وارد الگو شده و بهصورت عکس از الگو خارج شود، باعث تغيير روند ميشود. باید در نظر داشت که به هیچ عنوان قبل از شکست خط و تثبیت آن در جهت ادامه روند ،تصمیم به معامله نمیگیریم . هدف قيمتی اول به حد فاصل سقف و کف ، هدف دوم بهاندازه پایه پرچم می باشد .
در تصویر زیر، سمت چپ الگوی پرچم و سمت راست الگوی مثلث را مشاهده می کنید:
الگوی مثلث :اين الگو یکی از الگوهای ادامهدهنده است ،ولی می تواند بصورت الگو بازگشتی هم عمل کند . تغييرات قيمت در مثلث متقارن به این صورت هست که سقف ها پایین تر از سقف قبلی و کف ها بالاتر از کف قبلی قرار می گیرند. ولی در مثلث نامتقارن تغییرات قیمت در سقف باهم برابر است ولی هر چه به کنج مثلث نزدیک می شویم کف ها بالاتر از کف قبلی قرار می گیرند. معمولا شکست های مثلث در مقاومت رخ می دهند که مي توان انتظار داشت به اندازه قاعده اولين حرکت داخل مثلث درجهت بالا به روند خود ادامه دهد نکته ای که لازم است بدانیم اینکه هیچگاه مجاز به معامله در داخل مثلث نیستیم ما منتظریم تا شکست رخ دهد ،که دراین صورت هست تصمیم به معامله میگیریم .
همچنین چنانچه یک مستطیل مانند شکل زیر تشکیل شود، الگوی مستطیل شکل میگیرد:
الگوی کنج:این الگو مانند سایر الگوها دو نوع صعودی و نزولی دارد که بعد از شکست هرکدام از ضلع ها صعودی یا نزولی بودن آن مشخص می شود. معمولا این الگو را در دسته الگوهای ادامه دهنده قرار می دهند. این الگو از دو خط روند همگرا تشکیل می شود که در آخر همدیگر را قطع میکنند. هرچه به انتها نزدیک میشویم فشردگی قیمت بیشتر می شود و به نسبت حجم آن کاهش میابد وانتظار می رود هنگام وقوع شکست ضلع بالا حجم آن افزایش چشمگیری داشته باشد آن زمان است که از شکل گیری این الگو اطمینان حاصل می شود که تصمیم به معامله میگیریم .
آموزش کندل شناسی در بورس (انتخاب بهترین کندل برای خرید)
اگر در بازارهای مالی فعالیت دارید یا علاقمند به این فضا هستید، احتمالا عبارت کندل را بسیار شنیدهاید. کندل استیک یا نمودار شمعی به دلیل پوشش دادن تغییرات قیمتی، یکی از روشهای پرکاربرد، در میان تحلیلگران است که از آن برای روانشناسی بازار نیز استفاده میشود. بدین صورت که به معاملهگران کمک میکند تا نگاه دقیقتری به بازار داشته و نقاط ورود و خروج را بهتر تشخیص دهند. در ابتدا میخواهیم بدانیم که عبارت کندل به چه معناست، سپس به مفهوم کندل و انواع الگوهای یک کندلی و دو کندلی میپردازیم.
کندل چیست؟
کندل در لغت به معنای شمعدان است. ژاپنیها نخستین کسانی بودند که برای شناسایی قیمت و پیشبینی بازار از الگوی کندل استفاده کردند. به همین دلیل به آن نمودار شمع ژاپنی نیز گفته میشود. کندلها نشاندهنده تصمیمات خریداران و فروشندگان در یک بازه زمانی مشخص مثلا یک روزه، یک هفته، یک ماهه و… میباشند، در واقع کندل، یک نمودار قیمتی است که قیمت بالا، پایین و باز و بسته شدن یک اوراق بهادار را به نمایش میگذارد.
اجزای نمودار شمعی
هر نمودار شمعی یا کندل از دو بخش بدنه اصلی و سایه تشکیل شده است، بدنه اصلی شمع نشاندهنده قیمت آغاز و پایان معامله است و بخش دیگر شامل دو خط است که آن را سایه مینامند، به خط بالایی، سایه بالایی و به خط پایینی، سایه پایینی میگویند که بالاترین و پایین ترین قیمت سهم را در در هر نمودار شمعی نشان میدهند. دامنه نوسان سهم توسط سایههای یک کندل مشخص میشود.
اگر قیمت باز شدن کندل، یعنی نقطهای که اولین معامله در آن قیمت انجام میگیرد، پایینتر از قیمت بسته شدن سهم در روز قبل، یعنی نقطهای که آخرین معامله در آن قیمت انجام شده باشد، سهم با افزایش قیمت روبه رو بوده و کندلی توخالی و سفید و یا سبز رنگ تشکیل میشود.
اگر قیمت باز شدن کندل بالاتر از قیمت بسته شدن آن باشد، قیمت کاهش یافته و کندلی توپر و قرمز یا مشکی رنگ تشکیل خواهد شد.
اجزای کندل قیمتی صعودی و نزولی
انواع شمع ها
شمعها اشکال مختلفی دارند و این آرایش متفاوت شمعها باعث شد تا در دستهبندیهای مختلف تک شمعی، دو شمعی و سه شمعی قرار بگیرند.
Long Days: کندلهایی با بدنههای بلند و سایههای کوتاه.
Spinning: کندلهایی با بدنههای کوتاه و سایههای بلند.
Doji: کندلهایی با سایههایی بلند و بدون بدنه.
Marubozu: کندلهایی که در ابتدا یا انتهای آن سایهای وجود ندارد.
ارزیابی قدرت یک کندل بر اساس شکل ظاهری آن در روند صعودی و نزولی
کندل شناسی- الگوهای تک شمعی
این الگوها شامل الگوی چکش، چکش برعکس و مرد به دار آویخته میباشند، که در آنها طول سایه پایینی حداقل دو برابر طول بدنه اصلی است و سایه بالایی باید بسیار کوچک بوده یا اینکه اصلاً وجود نداشته باشد. در ادامه این بخش به توضیح هر یک از الگوهای یادشده خواهیم پرداخت.
الف) الگوی چکش (Hammer) و چکش برعکس (Inverted Hammer)
در انتهای یک روند نزولی تشکیل میشوند و فارغ از اینکه رنگ کندل ایجاد شده چه باشد، نشانگر تمایل معاملهگران به خرید سهم و ایجاد یک روند صعودی است. همچنین در صورتی که رنگ شمع سفید باشد احتمال صعود سهام بیشتربیشتر خواهد بود.
ب) الگوی مرد به دار آویخته (Hanging Man) و ستاره ثاقب (Shooting Star)
این الگوها در پایان یک روند صعودی تشکیل میشوند و مانند دو الگوی قبلی، فارغ از رنگ کندل، نشانگر آغاز یک روند نزولی در سهم خواهند بود. در صورتی که رنگ کندل سیاه باشد، احتمال نزول سهم بیشتر میشود.
الگوهای تک شمعی
کندل شناسی- الگوهای دوشمعی
این الگوها شامل الگوی پوشای صعودی و نزولی، الگوی ابرسیاه و نفوذی هستند، که در نمودارهای تکنیکال بسیار دیده میشوند و معاملهگران در تحلیلهای خود از آن بهره میگیرند. در ادامه قصد داریم تا نحوه انجام معامله در صورت مواجه شدن با این الگوها را برایتان شرح دهیم.
الف) الگوی پوشای صعودی (Bullish Engulfing)
الگوی پوشای صعودی زمانی به وجود میآید، که بازار روند نزولی داشته، تا وقتی که بدنه اصلی یک کندل سفید یا سبز، کل بدنه اصلی کندل سیاه یا قرمز قبل از خود را میپوشاند. این الگو نشان میدهد که تمایل به خرید سهم نسبت به فروش آن افزایش یافته است. بنابراین در چنین شرایطی معاملهگران میتوانند اقدام به خرید سهم کنند.
ب) الگوی پوشای نزولی (Bearish Engulfing)
الگوی پوشای نزولی درحالی به وجود میآید که بازار روندی صعودی را طی میکند، تا این که بدنه اصلی یک شمع سیاه یا قرمز، کل بدنه اصلی کندل سفید یا سبز قبل از خود را میپوشاند. این الگو نشان میدهد که فشار عرضه بر تقاضا غالب است. پس از تشکیل این الگو بهتر است معاملهگران نسبت به فروش سهم مورد نظر اقدام کنند.
الگوهای دوشمعی پوشا و سه شمعی ستاره (صعودی و نزولی)
همانطور که توضیح دادیم الگوی پوشا از دو کندل با رنگ متضاد تشکیل شده و بدنه کندل اول توسط کندل دوم پوشیده میشود. لازم به ذکر است که اگر الگوهای پوشا با دو ویژگی زیر همراه باشند احتمال بازگشت سهم افزایش می یابد. این ویژگیها عبارتند از:
- کندل اول در الگوی پوشا، بدنه اصلی کوچک و کندل دوم، بدنه اصلی بلندی داشته باشد.
- حجم معاملات روی کندل دوم الگو، افزایش قابل توجهی داشته باشد.
ج) الگوی ابر سیاه (Dark Cloud)
این الگو پس از یک روند صعودی از دو کندل با رنگهای مختلف تشکیل میشود که در آن رفتار تنه کندل حائز اهمیت است.
در یک روند صعودی، قیمت سهم در نقطهای بالاتر از قیمت بسته شدن کندل روشن در روز قبل باز میشود، اما پس از ایجاد این شکاف قیمتی، شاهد ریزش سهم در کندل دوم خواهیم بود به طوری که بدنه کندل دوم تا بیش از نیمی از کندل اول را میپوشاند.
اگر کندل تیره دوم در الگوی ابر سیاه تمام کندل روشن اول در این الگو را بپوشاند، دیگر الگو ابر سیاه نیست و پوشای نزولی نام دارد.
به همین دلیل ابر سیاه را الگوی ناقص پوشای نزولی مینامند که قدرت ریزش در این الگو را از پوشای نزولی کمتر میدانند. در این شرایط شاهد حجم بالای معاملات در کندل دوم هستیم که نشانگر تمایل معاملهگران به فروش سهم است.
د) الگوی نفوذی (Piercing)
این الگو معکوس الگوی ابرسیاه است و در یک روند نزولی با دو کندل تشکیل میشود. کندل اول به جهت سیر نزولی سهم به رنگ تیره یا قرمز است اما کندل دوم که به رنگ سبزی یا روشن است با قیمتی پایین تر از قیمت بسته شدن سهم در روز قبل باز شده و کم کم تا بیش از نیمی از بدنه کندل اول را میپوشاند. هر چقدر میزان نفوذ کندل روشن بر کندل قبلی بیشتر باشد، الگو از اعتبار بالاتری برخوردار خواهد بود. برخی از تحلیل گران نفوذ 50 درصدی کندل روشن بر تیره را نشانهی قدرت و اعتبار این الگو میدانند. در غیر این صورت الگو میتواند نشان دهنده ادامه روند سهم به صورت نزولی باشد.
مجموعه الگوهای صعودی و نزولی شمعی با عناوین اصلی
الگوهای دیگری نیز تحت عنوان الگوهای سه شمعی وجود دارند که شامل ستاره صبحگاهی (Morning Star) که در انتهای یک روند نزولی شکل میگیرد، ستاره عصرگاهی (Evening Star) که در پایان یک روند صعودی دیده میشود و کودک رهاشده (Abandoned Baby) صعودی و نزولی است. شناسایی این الگوها نیز به معاملهگران در زمان ترید کمک میکند تا رفتار بازار را تشخیص دهند.
جمعبندی
کندل شناسی تاثیر بسزایی در تحلیلهای معاملهگران دارد و اطمینان به سودآوری را در آنها افزایش میدهد. توجه داشته باشید که تنها شناسایی الگوهای یک کندلی و دو کندلی کافی نیست، بلکه شناسایی این الگوها در کنار سایر الگوها و بکار گرفتن استراتژیهای معاملاتی، همزمان با اقدام درست و به موقع پس از شناسایی رفتار سهم، به سهامداران کمک میکند تا بتوانند به سود مورد نظر خود دست یابند و یا از ضررهای احتمالی جلوگیری کنند، برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانید به سایت کارگزاری مدبر آسیا مراجعه کرده وپاسخ سوالات خود را از کارشناسان مجرب این مجموعه دریافت کنید.
معرفی چند الگوی بازگشتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال
در این مقاله قصد داریم به معرفی چند الگوی بازگشتی قدرتمند در تحلیل تکنیکال بپردازیم. همانطور که میدانید، روشهای بسیار زیاد و متنوعی برای بررسی نمودارها بر اساس تحلیل تکنیکال وجود دارد. تحلیلگران بر اساس هدف و استراتژی خود به انتخاب یکی از این روشها یا استفاده از چند روش به صورت همزمان میپردازند و بعد از کسب تجربۀ لازم، به این نتیجه میرسند که کدام یک از این روشها برای آنها مناسبتر و سوددهتر خواهد بود. طبیعی است که افراد تمایل دارند از روشهایی استفاده کنند که یافتن و کسب سود از آنها راحتتر از سایر روشها باشد.
در ادامه به معرفی الگوهای بازگشتی خواهیم پرداخت که به راحتی در نمودارها قابل تشخیص هستند. همچنین طبق تجربه و تاریخچۀ معاملاتی موجود، بعد از دیده شدن این الگوها، امکان کسب سودهای خوبی به وجود میآید.
الگوهای بازگشتی (Reversal Pattern) در تحلیل تکنیکال چیست؟
در بازارهای مالی همچون فارکس، بورس و ارزهای دیجیتال، به طور کلی دو دسته الگو وجود دارد: الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامه دهنده. اولین لازمه برای تشخیص چنین الگوهایی وجود یک روند در نمودار قیمت و تشخیص آن است. در صورتی که در میانۀ یک روند، یک الگوی بازگشتی مشاهده شود، تحلیلگران به احتمال بازگشت روند به جهت مخالف و خارج شدن نمودار قیمت از روند موجود پی میبرند. در کندل های ادامه دهنده روند صورتی که در کنار مشاهدۀ این الگوها، با استفاده از دیگر ابزارها به تأییدات دیگری نیز برسند، از روند موجود خارج شده، سود دریافتی خود را ذخیره میکنند و به پوزیشن معاملاتی دیگری وارد میشوند.
همچنین اگر در میانۀ یک روند، یک الگوی ادامه دهنده دیده شود، نشاندهندۀ این است که از قدرت روند موجود کاسته نشده است و همچنان ادامه خواهد داشت.
در ادامه به معرفی برخی از مهمترین الگوهای بازگشتی میپردازیم.
الگوی بازگشتی چکش (Hammer)
الگوی چکش یک الگوی بازگشتی صعودی است و در انتهای یک روند نزولی دیده میشود. برای اینکه یک الگوی چکش ایجاد شود، باید رمزارز موردنظر شما یک کف قیمتی جدید تشکیل دهد و بعد از آن تا نزدیکی قیمت ابتدایی خود بازگشت داشته باشد.
یکی از نکات مهم و قابل توجه در این الگو این است که نقطه انتهایی کندل، نزدیک به نقطه ابتدایی باشد؛ این اتفاق به قدرتمند شدن الگوی چکش کمک میکند.
همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید، الگوهای چکش معمولاً بدنههای کوچک و دمهای پایینی کشیده و بلند دارند.
الگوی بازگشتی چکش یکی از قدرتمندترین الگوهای بازگشتی است. اگر به نحوۀ شکلگیری آن دقت کنید، دلیل این امر برایتان روشن خواهد شد. با توجه به چگونگی تشکیل این الگو، چنین تحلیل میشود که روند نزولی پایان یافته است و با توجه به بسته شدن قیمت در محدودهای نزدیک به نقطه ابتدایی، کنترل بازار را گاوها به دست گرفتهاند. افزایش حجم معاملات در زمان تشکیل الگوی چکش، تأیید دیگری بر بازگشت روند است.
الگوی بازگشتی ستاره ثاقب (Shooting Star)
الگوی ستاره ثاقب یا شوتینگ استار دقیقاً نقطۀ مقابل الگوی چکش است. بر خلاف الگوی چکش، این الگو در انتهای روند صعودی شکل میگیرد و نشاندهندۀ آغاز روند نزولی در بازار است. این کندل دارای سایه یا دم بالایی بلند و کشیده و بدنۀ کوچک است.
بر خلاف الگوی چکش، با دیدن الگوی ستاره ثاقب متوجه میشویم که روند صعودی در حال پایان یافتن است و خرسها در حال به دست آوردن کنترل بازار هستند. قبل از اینکه فشار فروش به شدت افزایش بیابد و به کاهش قیمت بینجامد، یک رشد قیمتی در آن رمزارز یا دارایی اتفاق خواهد افتاد. هر چه قیمت انتهایی در این کندل پایینتر باشد، الگوی تشکیلشده قدرتمندتر خواهد بود.
بسیاری از تریدرهای باتجربه ترجیح میدهند بعد از مشاهدۀ الگوی ستاره ثاقب منتظر بمانند تا تأیید دیگری از بازگشت روند دیده شود. به عنوان مثال، بسته شدن کندل بعدی با رنگ قرمز میتواند یک تأیید به شمار برود.
افرادی که ریسکپذیری بالاتری دارند، بلافاصله بعد از مشاهدۀ الگوی ستاره ثاقب به باز کردن پوزیشن معاملاتی جدید اقدام میکنند.
الگوی بازگشتی پوشاننده (Engulfing Candlestick Pattern)
الگوهای پوشاننده صعودی و نزولی نیز جزو دستهبندی الگوهای بازگشتی به شمار میروند. این الگو به صورت دوتایی است و برای تشخیص این الگو باید تا پایان تشکیل دو کندل کنار هم، منتظر بمانید. بعد از تشکیل این دو کندل و تشکیل الگوی پوشاننده (نزولی یا صعودی) به این نتیجه میرسیم که روند موجود در حال پایان یافتن است و احتمال تغییر در روند موجود وجود دارد.
الگوی پوشاننده صعودی در انتهای یک روند نزولی دیده میشود و نشاندهندۀ تمایل بازار به بازگشت روند است. اولین کندل در این الگو، کندلی نزولی و دارای بدنه و سایههای نسبتاً کوچک است و کندل بعدی کندلی صعودی است که به طور کامل بدنه کندل قبلی را در بر میگیرد.
الگوی پوشاننده نزولی دقیقاً برعکس الگوی پوشانندۀ صعودی عمل میکند؛ بدین ترتیب در انتهای روند صعودی دیده میشود. در این الگو نیز کندل ابتدایی یک کندل صعودی با بدنه و سایههای نسبتاً بلند است و کندل نزولی بعدی باید به گونهای تشکیل شود که تمام بدنۀ این کندل را در بر بگیرد.
الگوهای بازگشتی پوشانندۀ صعودی و نزولی همچون الگوهای چکش و ستاره کندل های ادامه دهنده روند ثاقب عمل میکنند و نشاندهندۀ پایان روند موجود و احتمال برگشت روند هستند.
ترید با استفاده از الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال
تفاوتی ندارد که از کدام یک از الگوهای بازگشتی استفاده میکنید، روش استفاده از آنها در ترید مشابه است.
بعد از اینکه تشخیص دادید که نمودار قیمت دارای یک روند صعودی است و با توجه به اینکه سقفها از سقفهای قبلی بالاتر و کفها نیز از کفهای قبلی خود بالاتر هستند، منتظر میمانید تا نشانهای از بازگشت روند دیده شود.
بعد از مشاهدۀ یک الگوی بازگشتی، به عنوان مثال ستاره ثاقب، درمییابیم که روند صعودی در حال پایان یافتن است و امکان بازگشت روند وجود دارد. حال در این موقعیت دو روش برای باز کردن پوزیشن جدید وجود دارد.
همانطور که قبلاً نیز گفته شد، یکی از روشها این است که بلافاصله بعد از مشاهدۀ الگوی شوتینگ استار یا ستارۀ ثاقب به باز کردن یک پوزیشن اقدام نمایید؛ اما این کار ریسک بیشتری به همراه خواهد داشت.
روش دیگر این است که منتظر بمانید تا کندل بعدی تشکیل شود و بازگشت روند را تأیید نماید. علیرغم اینکه ممکن است با این روش سود حاصل کمتر باشد اما ریسک کمتری به همراه خواهد داشت.
حد ضرر در این روش، معادل بالاترین قیمت کندل قبلی در نظر گرفته میشود.
سخن پایانی
روشها و الگوهای متفاوتی برای تحلیل یک نمودار وجود دارد که تحلیلگران مختلف با توجه به تجربۀ خود بهترین و مناسبترین روش را برای معاملات خود در نظر میگیرند. الگوهای بازگشتی در تحلیل تکنیکال یکی از روشهای قدرتمند برای نشان دادن تمایل بازار به پایان یک روند و شروع حرکتی جدید در خلاف جهت روند قبلی هستند. با مشاهدۀ الگوهای بازگشتی در میانۀ یک روند، میتوانید به باز کردن یک پوزیشن جدید اقدام نمایید.
توجه داشته باشید که این شما هستید که بر اساس هدف و میزان ریسکپذیری خود تعیین میکنید که بلافاصله پس از مشاهدۀ یک الگو به یک پوزیشن وارد شوید یا تا تشکیل کندل بعدی و گرفتن تأیید برای بازگشت روند منتظر بمانید و ریسک خود را به حداقل برسانید.
حرکات و الگوهای قیمتی و عوامل تشکیل آنها
الگوی قیمتی یا الگوهای نمداری از جمله محبوب ترین روشهای تحلیلی در تحلیل تکنیکال است. الگوی قیمتی به ما کمک میکند تا سقفها و کفهای قیمتی در بازار را بشناسیم و با توجه به آنها عکسالعمل مناسبی برای خرید یا فروش و یا نگهداری معاملات باز خود انجام دهیم. این الگوها معمولاً حدود حد سود و یا حد زیان را نیز در معاملات به ما نشان میدهند. الگوی قیمتی به دو دسته الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامهدهنده تقسیم میشوند.
الگوهای قیمتی نتیجه رفتارهای انسان هستند. این الگوها مستقیماً از اطلاعاتی که در بازارها در جریان است به دست میآیند. مشارکت کندگان در بازار سعی میکنند درخواستهای خرید خود را بالای مقاومت و درخواستهای فروش خود را زیر آنها ثبت کنند. این رفتارهای آگاهانه توسط معامله گران بازار باعث ساختهشدن الگوی قیمتی میشوند. وقتی قیمت به خط روند و یا اندیکاتورها، کانالها و یا موارد دیگر برخورد میکند موجب افزایش حجم معاملات در جهت و یا خلاف جهت روند میشود. و این واکنشها باعث ایجاد الگوهای قیمتی در بازار میشوند.
برای اینکه بفهمیم یک الگو از جنس بازگشتی است و یا ادامهدار باید به دو عامل مهم توجه کنیم:
- ذات الگو
- جهت روند فعلی
الگوهای صعودی در روندهای صعودی و الگوهای نزولی در روندهای نزولی باعث ایجاد ادامه در روند فعلی میشوند و به آنا الگوهای کندل های ادامه دهنده روند ادامهدهنده میگوییم. الگوی صعودی در روند نزولی و الگوی نزولی در روند صعودی باعث به وجود آمدن الگوهای بازگشتی و تغییر روند فعلی میشود و به آنها الگوهای بازگشتی میگوییم.
شرط های مهم برای الگوهای بازگشتی:
برای داشتن یک بازگشت مطمئن باید روند کاملاً شفافی را در نمودار تشخیص داد و هر چه روند بزرگتر و گستردهتر باشد، احتمال یک بازگشت بیشتر است.
یکی دیگر از دلایل جذابیت الگوها در تحلیل تکنیکال این است که معمولاً الگوها از تعداد زیادی کندل تشکیل میشوند و برعکس الگوهای شمعی که معمولاً از یک و یا حداکثر ۳ کندل تشکیل میشوند، الگوهای قیمتی از تعداد بیشتری کندل تشکیل میشوند و این خود دلیل بر مطمئنتر بودن آنها است.
بسیار از الگوها یک حداقل و یا حداکثر سطح قیمتی را در خود دارند که از آنها میتوان بهعنوان حد سود و یا حد زیاد استفاده کرد.
الگوهای قیمتی معروف:
- الگو V در سقف و کف
- الگوی دوقلوی سقف و کف
- الگوی qm
- الگوی ۳ قلوی سقف و کف
- الگوی مثلت متقارن صعودی و نزولی
- پرچمهای صعودی و نزولی
- سقفها و کف های گرد
- کانالهای صعودی و نزولی
- الگوی فنجان
الگوهای قیمتی صعودی و یا نزولی بودن را در بازار مشخص میکنند و همچنین در درون خود اهداف قیمتی و اهداف خروج از بازار را در خود دارند و شناخت آنها برای هر تحلیلگر تکنیکالی لازم است.
دیدگاه شما