درک بیشتر تحلیل روند


میان طرفداران تحلیل تکنیکال و فاندامنتال اختلافاتی وجود دارد

تحلیل تکنیکال چیست؟

از آنجایی که بازار ارزهای دیجیتال بسیار پرنوسان است، شما باید برای پیشبرد معاملات خود یک استراتژی داشته باشید. بسیاری از تریدرهای ارز دیجیتال برای ساخت استراتژی‌ به تحلیل تکنیکال روی می‌آورند. این نوع تحلیل با ارائه بینشی در مورد حرکات گذشته بازار ارزهای دیجیتال، به شما کمک می‌کند تا پیش‌بینی کنید قیمت‌ها در آینده به چه سمتی حرکت خواهند کرد.

به طور کلی، برای تصمیم‌گیری در مورد سرمایه‌گذاری دو روش اصلی وجود دارد:

  • تحلیل فاندامنتال: شامل بررسی شرایط مالی یک شرکت، شرایط شبکه یک ارز دیجیتال و پیگیری رویدادها و اخبار آن‌ (شامل ارائه برخی به‌روزرسانی‌ها، انتقال به شبکه اصلی، گردهمایی و …) است.
  • تحلیل تکنیکال: شامل جستجوی الگوها و روندها برای تعیین حرکت آینده قیمت، پیش‌بینی روند آتی قیمت و درک شرایط است.

قیمت یک دارایی منعکس‌کننده مجموع دانش کل فعالان بازار شامل تحلیل، دیدگاه‌ها و اقدامات آن‌هاست.

تحلیل تکنیکال چیست؟

برای درک نحوه استفاده از تحلیل تکنیکال در معامله ارزهای دیجیتال، باید از معنای آن آگاهی داشته باشید. تحلیل تکنیکال شامل استفاده از داده‌های واقعی قیمت در تلاش برای پیش بینی آینده بازار است. این کار شامل بررسی داده‌های آماری گذشته ارز دیجیتال موردنظر از جمله عواملی مانند حجم معاملات و حرکات قیمت است.

تحلیل تکنیکال یک روش معاملاتی است که برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و شناسایی فرصت‌های معاملاتی در روند قیمت‌ها و الگوهای یافت شده در نمودارها به کار می‌رود. در واقع، تحلیل تکنیکال با نگاه به الگوها و ابزارهای تحلیل نمودار، نقاط قوت و ضعف ارز دیجیتال مورد نظر را یافته و بر اساس آن الگوهای آینده را پیش‌بینی می‌کند.

تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که فعالیت‌های معاملاتی و تغییرات قیمت در گذشته می‌توانند شاخص‌های ارزشمندی برای حرکات قیمت در آینده باشند.

تحلیل تکنیکال ممکن است با تحلیل فاندامنتال که بیشتر به امور مالی شرکت توسعه‌دهنده توجه دارد، در تضاد باشد.

تحلیل تکنیکال چه کاربردی دارد؟

تحلیل تکنیکال بیشتر کمی و مبتنی بر معیارهاست. از آنجایی که تحلیل تکنیکال از مدل‌سازی ریاضی و آماری برای درک رفتار بازار و قیمت استفاده می‌کند، کاربردهای گسترده‌ای در معاملات ارزهای دیجیتال دارد.

تریدرهای دارایی‌های سنتی‌تر، از جمله سهام، کالاها، انواع ارزهای فیات، معاملات آتی و فارکس نیز از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند. فرآیند استفاده از تحلیل تکنیکال در هر یک از این موارد کاملاً مشابه استفاده از آن در مورد ارزهای دیجیتال است.

درک تحلیل تکنیکال

برخلاف تحلیل فاندامنتال که تلاش می‌کند ارزش یک سهم یا کالا را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم معاملات متمرکز است. از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای بررسی دقیق عرضه و تقاضا که بر تغییرات قیمت، حجم معاملات و نوسانات اثرگذار است، استفاده می‌شود.

تحلیل تکنیکال را می‌توان برای هر کالای قابل معامله‌ای که داده‌های معاملاتی آن در گذشته در دسترس باشد، استفاده کرد. این کالا می‌تواند شامل سهام، معاملات آتی، مواد خام و فلزات، جفت ارزهای درک بیشتر تحلیل روند فیات، ارزهای دیجیتال و سایر اوراق بهادار باشد. تحلیل تکنیکال در بازار کالاها و فارکس که معامله‌گران بر حرکات کوتاه مدت قیمت تمرکز دارند، رواج زیادی دارد.

بنیانگذار تحلیل تکنیکال

همانطور که امروزه می‌دانیم، تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو (Charles Dow) و با عنوان نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ ارائه شد. چندین محقق برجسته از جمله ویلیام پی. همیلتون (William P. Hamilton)، رابرت رئا (Robert Rhea)، ادسون گولد (Edson Gould) و جان مگی (John Magee) به شکل گیری بیشتر مفاهیم نظریه داو کمک کردند. امروزه، تحلیل تکنیکال تکامل یافته و شامل صدها الگو و ابزار تحلیلی است که طی سال‌ها تحقیق توسعه یافته‌اند.

تحلیل تکنیکال با این فرض انجام می‌شود که فعالیت‌های معاملاتی و تغییرات قیمت در گذشته می‌توانند شاخص‌های ارزشمندی برای حرکات قیمت در آینده باشند. تحلیل‌گران حرفه‌ای اغلب از تحلیل تکنیکال به همراه سایر ابزارها استفاده می‌کنند. معامله‌گران خرد ممکن است تنها بر اساس نمودارهای قیمت و آمار تصمیم بگیرند، اما تحلیلگران حرفه‌ای درک بیشتر تحلیل روند به ندرت تحقیقات خود را تنها به یکی از دو روش تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال محدود می‌کنند.

تحلیل تکنیکال سعی دارد حرکات قیمت هر آیتم قابل معامله‌ای را که در معرض عرضه و تقاضا قرار دارد از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارزها را پیش بینی کند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه عرضه و تقاضا می‌دانند که در حرکات قیمت بازار منعکس شده است. تحلیل تکنیکال معمولاً در مورد تغییرات قیمت به کار می‌رود، اما برخی از تحلیلگران موارد دیگری غیر از قیمت، نظیر حجم معاملات یا قراردادهای باز را هم مورد بررسی قرار می‌دهند.

تحلیل تکنیکال

برخی تحلیلگران به غیر از قیمت، حجم معاملات یا قراردادهای باز را هم مورد بررسی قرار می‌دهند.

ابزارهای متداول در تحلیل تکنیکال

صدها الگو و ابزار وجود دارد که توسط محققان برای پشتیبانی از تحلیل تکنیکال تولید شده‌اند. همچنین، تحلیلگران تکنیکال انواع مختلفی از سیستم‌های معاملاتی را برای کمک به پیش بینی و معامله در زمان تغییرات قیمت ساخته‌اند. برخی از شاخص‌ها (اندیکاتورها) در درجه اول بر شناسایی روند فعلی بازار، مانند مناطق حمایت و مقاومت متمرکز هستند و برخی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن تمرکز دارند. معروفترین شاخص‌های تکنیکال و الگوهای نمودار شامل خط روند، کانال‌ها، میانگین متحرک و شاخص‌های مومنتوم هستند.

به طور کلی، تحلیلگران تکنیکال انواع گسترده‌ای از شاخص‌های زیر را بررسی می‌کنند:

  • روند قیمت
  • الگوهای تشکیل شده در نمودار
  • شاخص‌های حجم معاملات و مومنتوم
  • اسیلاتورها
  • میانگین‌های متحرک
  • سطوح حمایت و مقاومت

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال

تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال، در دو انتهای یک طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیق و پیش‌بینی روند آینده قیمت استفاده می‌شوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه‌گذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.

تحلیل فاندامنتال روشی برای ارزیابی سهام، کالا یا ارز دیجیتال از طریق تلاش جهت سنجش ارزش ذاتی آن است. تحلیلگران فاندامنتال همه چیز را بررسی می‌کنند، از اقتصاد کلی و شرایط صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت‌ها. درآمد، هزینه‌ها، دارایی‌ها و بدهی‌ها از مهم‌ترین شاخصه‌ها برای تحلیلگران فاندامنتال هستند.

تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

میان طرفداران تحلیل تکنیکال و فاندامنتال اختلافاتی وجود دارد

تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال از این جهت تفاوت دارد که قیمت و حجم معاملات تنها ورودی آن هستند. فرضیه اصلی این است که تمام فاندامنتال‌های شناخته شده در قیمت خلاصه می‌شوند. بنابراین، نیازی به توجه دقیق به آن‌ها نیست. تحلیلگران تکنیکال برای ارزیابی ارزش ذاتی یک سهم تلاش نمی‌کنند، بلکه در مقابل از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده می‌کنند که نشان می‌دهند آن سهم در آینده چگونه رفتار خواهد کرد.

آموزش تحلیل تکنیکال

فصل اول – پیش فرض‌ها

چارلز داو مجموعه مقالاتی را در مورد تئوری تحلیل تکنیکال منتشر کرد. نوشته‌های او شامل دو فرض اساسی است که همچنان به شکل چارچوبی برای معامله بر پایه تحلیل تکنیکال در آمده است.

  1. بازارها با مقادیر نشان‌دهنده عواملی که بر قیمت تأثیر می‌گذارند، کارا هستند.
  2. به نظر می‌رسد حرکات تصادفی قیمت بازار در قالب الگوها و روندهای قابل شناسایی حرکت می‌کنند که تمایل دارند با گذشت زمان تکرار شوند.

سه فرضیه در تحلیل تکنیکال

امروزه زمینه تحلیل تکنیکال بر اساس کارهای داو بنا شده است. تحلیلگران حرفه‌ای معمولاً سه فرضیه کلی را در این تحلیل می‌پذیرند:

  1. نمودار قیمت گویای همه چیز است: تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که همه چیز، از اصول شرکت تا عوامل گسترده بازار گرفته تا روانشناسی بازار، از قبل در نمودار قیمت موجود هستند. این نقطه نظر با فرضیه بازارهای کارا (EMH) که نتیجه مشابهی راجع به قیمت‌ها فرض می‌کند، سازگار است. تنها چیزی که باقی مانده، تحلیل تحرکات قیمت است که تحلیلگران تکنیکال آن را محصول عرضه و تقاضا برای یک سهام خاص در بازار می‌دانند.
  2. حرکات قیمت در روندها: تحلیلگران تکنیکال انتظار دارند که قیمت‌ها، حتی در حرکات تصادفی بازار، بدون توجه به تایم فریم‌های مشاهده شده، روندهایی را نشان دهند. به عبارت دیگر، قیمت بیش از حرکات نامنظم، احتمالاً به روند گذشته ادامه می‌دهد. بیشتر استراتژی‌های معاملات تکنیکال بر اساس این فرض است.
  3. تاریخ تمایل دارد خودش را تکرار کند: تحلیلگران تکنیکال معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار خودش دارد. ماهیت تکراری حرکت قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می‌شود که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان قابل پیش بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار برای درک روند استفاده می‌کند. در حالی که بیش از ۱۰۰ سال است که از انواع تحلیل تکنیکال استفاده شده، اما هنوز اعتقاد بر این است که در بازارهای امروزی هم کاربرد دارد، زیرا این تحلیل الگوهای حرکات قیمت را نشان می‌دهد که اغلب تکرار می‌شوند.

در فصل اول از مقاله‌های آموزش تحلیل تکنیکال توضیحات کامل‌تری درباره پیش فرض ها و تاثیر آن‌ها بر بازار صحبت رده‌ایم:

تکنیک های معامله گری با انواع خط روند در تحلیل تکنیکال

خط روند در تحلیل تکنیکال یکی از ابزارهایی می باشد که سرمایه گذاران با استفاده از آن در معاملات استفاده میکنند و یکی از کاراترین ابزارها در تحلیل می باشد که سرمایه گذار با درک بازار و استفاده از خط روندها می تواند معاملات موفقی در بورس می باشد.

قبل از بیان مبحث خط روند در تحلیل تکنیکال، اجازه دهید موضوعی را توضیح بدهم. آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده که در رودخانه یا دریا شنا کنید؟ در هنگام شنا معمولا باید در جهت حرکت آب شنا کنید چرا که شنا کردن در خلاف جهت حرکت آب، فشار زیادی به عضلات وارد می‌کند. در بازار سرمایه هم گفته می‌شود در جهت روند در بازار معامله کنید چرا که معامله در خلاف جهت روند ممکن است زیان فراوانی را به سرمایه گذار وارد کند. همه سرمایه گذاران فعال در بازار سرمایه، با این جمله آشنا هستند اما نکته اینجاست که آیا قادر به درک و اهمیت موضوع هستند و آیا به عنوان یک اصل پایه ای به مفهوم خط روند توجه دارند یا خیر. در این بخش سعی می‌کنیم ابتدا تعریفی از روند ارائه کنیم و سپس موارد استفاده از روند را اندکی توضیح دهیم.

در بحث آموزش تحلیل تکنیکال گفته می شود زمانی که قیمت ها در یک جهت حرکت می‌کنند اصطلاحا روند شکل می‌گیرد. از آنجا که روند قدرت معامله گران را در نوسانات قیمت نشان می‌دهد، می‌توان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار درک بیشتر تحلیل روند وارد نشود، روند ادامه دارد. به طور کلی روند‌ها به سه دسته صعودی، نزولی و خنثی تقسیم می شوند که در ادامه توضیح مختصری در خصوص هر یک از روند ها داده می‌شود.

روند صعودی در تحلیل تکنیکال

هر گاه در نموداری شاهد سقف های بالاتر و کف های بالاتر باشیم روند را صعودی تعریف می‌کنیم. در روند صعودی، قیمت بیشتر از آنچه که تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالارفتن دارد. استراتژی معاملاتی در روند صعودی خریدن و نگهداری سهم تا تشخیص انتهای روند صعودی هست.

خط روند در تحلیل تکنیکال

شکل زیر روند صعودی نمودار را نشان میدهد.

خط روند در تحلیل تکنیکال

روند نزولی در تحلیل تکنیکال

هر گاه در نموداری شاهد سقف های پایین تر و کف های پایین تر باشیم روند را نزولی تعریف می‌کنیم. در روند نزولی قیمت بیشتر از آنچه که تمایل به تقویت داشته باشد تمایل به تضعیف و پایین آمدن دارد. استراتژی معاملاتی در روند نزولی، نگاه کردن به بازار و عدم انجام معامله تا تشخیص انتهای روند نزولی هست اما برخی از سرمایه گذارانی که به دنبال نوسان گیری در بورس هستند در روند نزولی هم معامله میکنند اما معمولا خرید و فروش سهام در روند های نزولی ممکن است موجب زیان سرمایه گذار شود و احتمال آن نسبت به روند های دیگر بسیار بالاست.

خط روند در تحلیل تکنیکال

شکل زیر روند نزولی در نمودار را نشان می‌دهد.

خط روند در تحلیل تکنیکال

همانطور که در شکل بالا مشاده می شود نمودار هر بار سقف های پایین تر و کف های پایین تری می سازد و به همین دلیل می توان گفت خط روند نزولی تایید شده می باشد و تا زمانی که خط روند نزولی شکسته و تایید نشود نمی توان انتظار یک رشد مجدد در سهم را داشت. البته این حالت در شاخص کل هم میتواند وجود داشته باشد. به عنوان مثال فرض کنید که شاخص کل دارای یک روند نزولی است و به محض شکسته شدن روند نزولی و تایید آن، حجم و ارزش معاملات بازار افزایش می یابد که میتواند نشانه از ورود نقدینگی به بازار باشد که باید مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد.

روند خنثی در تحلیل تکنیکال:

روند خنثی یکی از انواع روندها در تحلیل تکنیکال می باشد. در این روند عملا شاهد تغییرات متوالی در سقف ها و کف ها نیستیم و سهم در یک محدوده خنثی در حال حرکت است. به بیان دیگر؛ در این روند قدرت خریداران و فروشندگان با هم برابر است. استراتژی معاملاتی در روند خنثی؛ خرید سهم در کف های قیمتی و فروش سهم در سقف ها می باشد تا جایی که سهم از محدوده حرکتی خارج و پس از آن به دنبال موقعیت معاملاتی جدید باشیم.

روندها در تحلیل تکنیکال

شکل زیر روند خنثی در نمودار را نشان می‌دهد.

روندها در تحلیل تکنیکال

استراتژی معامله بر اساس روند خنثی

استراتژی معاملاتی در روند خنثی این است که باید در کف سهم را خریداری و در سقف نیز آن را به فروش رساند. البته برای خرید سهم در کف قیمتی در روند خنثی باید عواملی مانند حجم معاملاتی را مد نطر قرار داد. به عنوان مثال فرض کنید که میانگین حجم معاملات سهمی به صورت روزانه 500000 برگ سهم باشد. از آنجا که انتظار این است که در حمایت ها حجم معاملات سهم افزایش یابد پس باید گفت که حجم معاملات در حمایت ها باید بالاتر از میانگین باشد تا بتوان به رشد قیمتی در حمایت تکنیکالی فکر کرد. از طرفی در حمایت ها یا باید تعدل قدرت خریدار به فروشنده داشته باشیم و یا اینکه قدرت خریدار به فروشنده بالاتر باشد.

در خصوص هر یک از روند ها در تحلیل تکنیکال؛ هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی ممکن استفاده می‌کند اما نکته مهم، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود است. اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و خلاف روند معامله نکنید یعنی زمانی که روند میان مدت سهم نزولی است در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را منوط به تغییر روند نزولی و شروع روند جدید در سهم قرار دهید. ( البته در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلند مدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم یعنی ممکن است شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و معامله گر هم قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد اما این نکته را باید مد نظر قرار دارد که خرید و فروش با قصد نوسان گیری و کسب بازده های چند درصدی در روندهای نزولی با ریسک همراه می باشد.

در خصوص اعتبار روند هم باید گفت که هر چقدر نموداری دارای روند طولانی تری باشد؛ دارای اعتبار تحلیل بیشتری است. به عنوان مثال؛ تحلیل روند یک ساله در مقابل روند یک ماهه دارای اعتبار معاملاتی بالاتری است و قابلبیت اتکای بیشتری دارد.

روند ها در تحلیل تکنیکال

به نظرم در انتخاب یک موقعیت معاملاتی مناسب برای خرید و یا فروش، حتما روند حرکتی سهم را دنبال کنید و بر اساس نوع روند بهترین تصمیم را بگیرید. ممکن است گاهی اوقات برای تغییر روند زمانی زیادی لازم باشد پس بهتر است که صبر کنید چون معامله در جهت روند فرصت های معاملاتی خوب و مناسبی را در بازار ایجاد می‌کند و سرمایه گذار صبور هم قادر است به بهترین شکل از فرصت های ایجاد شده استفاده کند. تکنیک های معاملاتی با خط روند نیز جز تکنیک هایی می باشد که پس از یادگیری و درک مفاهیم روند ها بهتر است مطالعه کنید. برای مطالعه مقاله تکنیک های معاملاتی با خط روند از لینک استفاده کنید

معیار اعتبار خط روند در تحلیل تکنیکال

در خصوص هر یک از روندهای ذکر شده؛ هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی ممکن استفاده می‌کند اما نکته مهم، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود است. اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و خلاف روند معامله نکنید یعنی زمانی که روند میان مدت سهم نزولی است در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را منوط به تغییر روند نزولی و شروع روند جدید در سهم قرار دهید. ( البته در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلند مدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم یعنی ممکن است شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و معامله گر هم قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد). در خصوص اعتبار روند هم باید گفت که هر چقدر نموداری دارای روند طولانی تری باشد؛ دارای اعتبار تحلیل بیشتری است. به عنوان مثال؛ تحلیل روند یک ساله در مقابل روند یک ماهه دارای اعتبار معاملاتی بالاتری است و قابلبیت اتکای بیشتری دارد.

به نظرم در انتخاب یک موقعیت معاملاتی مناسب برای خرید و یا فروش، حتما روند حرکتی سهم را دنبال کنید و بر اساس نوع روند بهترین تصمیم را بگیرید. ممکن است گاهی اوقات برای تغییر روند زمانی زیادی لازم باشد پس بهتر است که صبر کنید چون معامله در جهت روند فرصت های معاملاتی خوب و مناسبی را در بازار ایجاد می‌کند و سرمایه گذار صبور هم قادر است به بهترین شکل از فرصت های ایجاد شده استفاده کند.

روش های معامله گری در استفاده از خط روند

به طور کلی در استفاده از تکنیک های معامله گری با خط روند باید به چند نکته توجه کرد و این که با تشکیل خط روند در چه محدوده ای اقدام به خرید و فروش کنیم. به طور کلی تکنیک های معامله گری با خط روند شامل دو مورد زیر است

1- معامله گری روی خط روند

2- معامله گری پس از شکست خط روند

در تکنیک های معامله گری با خط روند سرمایه گذار زمانی که نمودار به خط روند نزدیک میشود تحت شرایطی میتواند اقدام به خرید سهم کند اما باید در کنار آن سایر شرایط را نیز در نظر بگیرد و صرفا با نزدیک شدن به خط روند و یا شکست آن اقدام به خرید سهم نکند. چرا که ممکن است نمودار با نزدیک شدن به خط روند و نبودن شرایط مناسب به راحتی خط روند خود درک بیشتر تحلیل روند را رو به پایین بشکند و روند حرکت سهم عوض شود.

روش های معامله گری در استفاده از خط روند

به عنوان مثال در شکل بالا احتمال شکستن مقاومت بالا می باشد چرا که گام حرکتی نمودار در ریزش مرحله آخر نرم و ملایم می باشد به همین جهت با برخورد به خط روند اقدام به خرید میکنیم.

روش های معامله گری در استفاده از خط روند

در مستطیل نشان داده شده مدل حرکتی بازار به شدت کند می باشد و فروشنده ها نیز ضعیف می باشند و موقعیت خوبی با نزدیک شدن به خط روند صعودی ایجاد می شود به همین دلیل در محدوده انتهای مستطیل اقدام به خرید سهم می کنیم.

انواع تحلیل‌ در بازار ارزهای دیجیتال

انواع تحلیل‌ در بازار ارزهای دیجیتال

هدف اصلی تحلیلگران بازار ارزهای دیجیتال، کاهش ضرر و زیان های احتمالی و افزایش سودآوری برای معامله‌گران در بازار رمزارزهاست. همانطور که می‌دانید؛ بازار پول های غیر متمرکز دیجیتال، یک فضای نوپاست که آینده درخشانی در انتظارش است. تبدیل شدن به یک تحلیلگر بازار ارز شاید جذابیتی برای تمام کاربران این بازار نداشته باشد؛ اما توانایی تحلیل کردن بازار برای معاملات شخصی می‌تواند برای همه کاربردی و جذاب باشد.

جذابیت شناخت بازار، زمانی بیشتر می‌شود که توام با درآمدزایی باشد و بدیهی است که به هر میزان که بازار را بهتر بشناسیم، درآمدمان بیشتر خواهد شد. نکته‌ قابل توجهی که در مورد انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد این است که اکثر این مفاهیم در واقع همان تحلیل هایی هستند که در بازارهای سنتی رواج داشته و دارند و حالا با مقداری تغییر و تحول در بازار کریپتوکارنسی ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

معرفی انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال

دنیای ارزهای دیجیتال، به هیچ‌کس قواعد مکتوبی به عنوان راهکار و شیوه درآمدزایی ارایه نکرده است. تمام تعاریفی که در ادامه با آن‌ها آشنا خواهید شد در واقع راه کار‌هایی هستند که تریدرهای موفق با کسب تجربه به آن‌ها رسیده‌اند؛ بنابراین تمامی این روش ها نتیجه آزمون و خطا هستند و در صورت یادگیری دقیق می‌توانید با پشتکار خوب از آن‌ها برای کاهش خطرات احتمالی در معاملاتتان استفاده کنید.

بهترین تحلیل موجود در بازار ارزهای دیجیتال

به عنوان یک نکته در نظر داشته باشید که به طور کلی دو قدم برای تبدیل شدن به یک تریدر باکیفیت لازم است. اولین قدم، شناخت محتوا است و دومین قدم، استفاده از همین اطلاعات به منظور کسب تجربه در این بازار است. حواستان باشد که عمل بدون فکر و فکر بدون عمل نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت. قبل از توضیح انواع تحلیل‌ در بازار ارزهای دیجیتال، بهتر است به عنوان یک تریدر، از اهمیت این فنون رایج در بازار بدانید.

کاربرد انواع تحلیل های رایج در بازار ارزهای دیجیتال

یک سرمایه گذاری اگر فقط بنابر نظرات و تصمیم گیری دیگران اتفاق بیافتد، می‌تواند به نتیجه فاجعه باری ختم شود. چرا؟! پاسخ سادست! چون هیچکس به اندازه خودتان دلسوز شما و دارایی شما نیست. به عنوان یک سرمایه گذار باید رفتار بازاری که در آن سرمایه گذاری می‌کنید را بشناسید. شناخت رفتار بازار، باعث افزایش سودآوری و همچنین کاهش ضرر و زیان احتمالی خواهد شد.

برخی از تحلیلگران بازار کریپتوکارنسی، معامله در این بازار را از بعضی از جنبه ها شبیه قمار کردن می‌دانند. فارغ از درست یا غلط بودن این طرز فکر، در قمار، زمانی که ریسک را کم می‌کنید؛ سود حاصل از معامله را نیز کاهش می‌دهید. همانطور که می دانید؛ در سایر بازارهای سنتی نیز معمولا کاهش ریسک معاملات با کاهش سود همراه است. یکی از مهمترین کاربردهای انواع تحلیل های رایج در بازار رمز ارزها در برطرف کردن همین نکته است.

تحلیل های کاربردی در بازار ارزهای دیجیتال

اگر روی آنالیزهای کاربردی در این بازار مسلط شوید، به احتمال زیاد می‌توانید آینده دور و نزدیک ارزها را در این بازار با درصد خطا کمتری پیش‌بینی کنید، از همین طریق، می‌توانید بدون کاهش سودآوری، ریسک معاملاتتان را کاهش دهید. از طرف دیگر، یکی از مهم ترین مولفه‌ها در هنگام انجام معامله، داشتن ذهنی آرام به منظور تصمیم گیری بهتر است. تسلط بر تحلیل‌های رایج در بازار ارزهای دیجیتال، باعث می‌شود که در هنگام تصمیم‌گیری، اعتماد به نفس توام با آرامش داشته باشید. حالا که از لزوم یادگیری تحلیل‌های کاربردی در بازار می‌دانید، به سراغ معرفی آن‌ها می‌رویم.

تحلیل‌ های کاربردی در بازار ارزهای دیجیتال

آنالیزهای مورد استفاده در بازار کریپتوکارنسی به سه دسته کلی تقسیم می‌شود. دسته اول؛ تحلیل فاندامنتال یا بنیادی است که برای سرمایه گذاری بلند مدت استفاده می‌شود. دسته دوم؛ تحلیل تکنیکال است که معمولا برای سرمایه گذاری در کوتاه مدت استفاده می‌شود و در نهایت دسته سوم؛ تحلیل احساسات است که البته نسبت به کارایی تحلیل بنیادی و تکنیکال، این آنالیز کاربرد زیادی ندارد و به نوعی، زیرمجموعه‌‌ای از تحلیل فاندامنتال است.

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental analysis)

یکی از مهم ترین روش‌های رایج برای تحلیل و تصمیم گیری در مورد خرید و فروش در بازارهای سنتی و دیجیتال، تحلیل فاندامنتال یا بنیادی است. به صورت دقیق و البته ساده، آنالیز بنیادی، علم ارزیابی تمام جوانب و عوامل موثر بر روند کاری یک پروژه یا شرکت است که طی آن می‌توانید پتانسیل‌های بالقوه و ارزش ذاتی آن را تشخیص دهید.

تحلیل فاندامنتال

یک تحلیلگر فاندامنتال، تمام اخبار و اتفاقات مربوط به پروژه‌های مد نظرش را رصد می‌کند و طبق همین اطلاعات، تصمیم می‌گیرد که آیا این پروژه خاص ارزش سرمایه گذاری دارد یا خیر و اگر ارزش دارد، تا چه قیمتی باید سرمایه گذاری کرد. برای مثال؛ تصور کنید که یک شرکت بزرگ از یک ارز دیجیتال خاص حمایت کرده است. در این شرایط، اگر با این دیدگاه که احتمالا قیمت این ارز افزایش می‌یابد، اقدام به خریداری کنید، شما یک تحلیل فاندامنتال کرده‌اید.

با وجود این‌ که بازار بورس و بازار ارزهای دیجیتال، هردو جزوی از بازار دیجیتال هستند؛ اما تحلیل بنیادین (بنیادی) در بورس و ارزهای دیجیتال، با هم بسیار متفاوت است. در آنالیز فاندامنتال، اطلاعاتی مثل حجم معاملات روزانه، مارکت‌ کپ، پارامترهای NVT، FCAS،‌ اخبار مرتبط و بسیاری از عوامل دیگر تاثیرگذار هستند، در صورتی که تحلیل بنیادین در بازار بورس، متاثر از صورت مالی و سابقه‌ای است که شرکت‌ها، هر سه ماه یک بار درک بیشتر تحلیل روند از عملکردشان ارائه می‌کنند.

تحلیل تکنیکال (Technical analysis)

آنالیز تکنیکال با بررسی تاریخچه قیمتی و حجم معاملات گذشته، روند تغییر رفتار آینده بازار را پیش‌بینی می‌کند. یک تحلیلگر تکنیکال در حوزه ارزهای دیجیتال با بررسی نمودارها و جداول مربوط به رمزارزها، روند تغییر قیمت و رفتار بازار یک یا چند رمزارز را رصد می‌کند و با توجه به این اطلاعات، روند کاهشی یا افزایشی قیمت را پیش‌بینی می‌کند. البته که این تکنیک همیشه پاسخگو نیاز کاربران نیست؛ اما تجربه نشان داده است که می‌توان از این فن به عنوان یک راه حل کمکی خوب استفاده کرد.

برای درک بیشتر، تحلیل تکنیکال را می‌توانیم تا حدود زیادی به پیش‌بینی وضعیت آب و هوا تشبیه کنیم. همانطور که می‌دانید؛ پیش‌بینی آب و هوا به عنوان یک منبع اطلاعاتی که وضعیت آینده آب و هوا را در اختیار ما می‌گذارد خوب است؛ اما همه ما می‌دانیم که حقیقتی که در آینده اتفاق می‌افتد ممکن است با آینده‌ای که یک کارشناس هواشناسی پیش‌بینی می‌کند متفاوت باشد.

از طرفی دیگر، تمامی منابع مورد نیاز برای تحلیلگران تکنیکالی، اعم از نمودارهای تغییر قیمت و حجم معاملات، با هم یکسان است؛ اما نتیجه‌ای که دو آنالیزور تکنیکالی ارز دیجیتال ارایه می‌کنند، ممکن است با هم متفاوت باشد. این اتفاق که درک و برداشت هر متخصص با متخصص دیگر متفاوت باشد، یک پدیده کاملا عادیست؛ بنابراین پیشنهاد می‌کنیم که علاوه بر آنالیز تکنیکال، از تحلیل بنیادی نیز استفاده کنید.

سیگنال ارز دیجیتال

برخی از کاربران بازار کریپتوکارنسی ها به دنبال راه‌کارهای فرعی برای دستیابی به موفقیت در معاملاتشان هستند و به همین خاطر به سمت کانال های اطلاع رسانی یا پکیج های ارائه سیگنال روی می‌آورند. فارغ از درست یا غلط بودن این اتفاقات، سیگنال ارز دیجیتال، یک یا چند نشانه است که به معامله گران در تصمیم گیری های آن ها کمک می‌کند. این سیگنال ها می‌تواند از هر یک از انواع تحلیل بدست بیاید؛ اما آنچه که بیشتر مرسوم است این است که اکثر آن درک بیشتر تحلیل روند ها حاصل تحلیل تکنیکال هستند.

تحلیل احساسات (Sentiment analysis)

همانطور که پیش‌تر اشاره کردیم؛ تحلیل احساسات به عنوان یک آنالیز پرکاربرد و معتبر شناخته نمی‌شود؛ اما در برخی از مواقع، استفاده از این آنالیز می‌توان مفید باشد. آنالیز احساسات در واقع به بررسی احساس و خلق و خوی عموم مردم در مورد یک کالا، پروژه، شرکت و سایر مواردی می‌پردازد که قصد دارد در بازار مالی قیمت گذاری شود. اطلاعات خروجی از تحلیل احساسات بسیار ساده و قابل درک است. این اطلاعات به صورت بسیار بد، بد، خنثی، خوب و بسیار خوب است دسته بندی می‌شود.

تحلیل احساسات

آنالیز احساسات رابطه نزدیکی با تحلیل بنیادین دارد. برای مثال؛ زمانی که اخبار پذیرفته شدن بیت کوین توسط آمازون منتشر می‌شود، برداشت یک تحلیلگر فاندامنتال این است که بیت کوین بخرید؛ به این علت که به دلیل پذیرفته شدن بیت کوین توسط یک کمپانی بزرگ امکان افزایش قیمت آن بیشتر می‌کند و برداشت یک تحلیلگر احساسات، این است که بیت کوین بخرید؛ به این دلیل که نگرش مردم نسبت به این ارز بهتر و مثبت تر می‌شود؛ بنابراین به احتمال زیاد، قیمت آن افزایش می‌یابد.

تحلیل احساسات به دو روش دستی و کامپیوتری انجام می‌شود. برای مثال؛ زمانی که خبر مبنی بر «حمایت ایلان ماسک از دوج کوین» را می‌بینید، ناخودآگاه متوجه می‌شوید که این خبر در افکار مردم یک احساس خوب نسبت به دوج کوین خلق می‌کند. همانطور که می‌دانید؛ اخبار بازار کریپتوکارنسی ها به صورت لحظه ای به روز می‌شود. به همین دلیل برنامه نویسان، با نوشتن برنامه‌هایی اقدام به ارزشیابی اخبار می‌کنند. برای مثال، ارزشیابی خبر بالا به این صورت انجام می‌شود که کلمات (ایلان ماسک – دوج کوین – حمایت) شناسایی می‌شود و نتیجه به صورت : خبری خوب درباره دوج کوین منتشر می‌شود.

بهترین تحلیل‌ موجود در بازار ارزهای دیجیتال

در تمامی تعاریف موجود از تحلیل‌های ارز دیجیتال، قید شده است که نتیجه این آنالیزها به صورت دقیق و تضمینی نیست. در این شرایط عقل انسان حکم می‌کند که با استفاده از تمام این آنالیزها اقدام به تصمیم گیری کند. تریدرهای حرفه‌ای در بازار ارزهای دیجیتال توصیه می‌کنند که همواره از تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در کنار هم استفاده کنید. در بازار رمز ارزها به این نوع آنالیز به اصطلاح؛ تحلیل تکنوفاندامنتال (ترکیب آنالیز فاندامنتال و تکنیکال) می‌گویند.

گاهی اوقات ممکن است نتیجه دو تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به طور کامل متضاد هم باشد. برای مثال فرض کنید روند قیمت یک ارز دیجیتال در یک ماه گذشته، یک روند نزولی و حجم معاملات این ارز نسبت به سایر ارزهای هم رده کم بوده است. در این صورت به احتمال زیاد، یک آنالیزور تکنیکالی، خرید این رمزارز را پیشنهاد نمی‌کند.

تحلیل تکنیکال

فرض کنید برای این رمزارز در همین مدت اتفاقات جالبی می‌افتد. برای مثال یک شرکت مهم در اقدامی دور از انتظار، از این ارز دیجیتال حمایت می‌‌کند. از طرفی دیگر؛ یک شخصیت مهم در مورد این ارز در توییتر، توییت امیدوارکننده‌ای منتشر می‌کند.واضح است که نتایج تحلیل فاندامنتال در این شرایط، خرید این رمزارز را توصیه خواهد کرد.

در دنیای ارزهای دیجیتال امکان رخ دادن چنین اتفاقی وجود دارد. یک تریدر موفق در این شرایط معمولا با تکیه بر تجربه خود و با مطالعه نظرات تحلیلگران بزرگ بازار، بهترین تصمیم را می‌گیرد. اگر تجربه زیادی در بازار کریپتوکارنسی ندارید، پیشنهاد می‌کنیم که قبل از شروع ترید، اطلاعاتتان را تا مقدار قابل قبولی ارتقا دهید و در نهایت با انجام معاملات کم ریسک تر شروع به سرمایه گذاری کنید.

جمع بندی

یک تریدر موفق باید به صورت مداوم اخبار مربوط به بازار را بررسی کند، سعی کنید اخبار مهم ارزهای دیجیتال را دنبال کنید و روی رمزارز خاصی تعصب نداشته باشید. در بسیاری از مواقع سرمایه گذاری روی آلت کوین‌ها می‌تواند به شدت سودآور باشد. آن تریدری موفق‌تر است که جستجو و تکاپو بیشتری داشته باشد.

سعی کنید تا جایی که می‌توانید در منابع معتبر خارجی و داخلی به دنبال اخبار دست اول باشید و قبل از اکثریت، از اولین نفرات باشید که کار درست را انجام می دهد. پویایی و فعالیت بالا یکی از ویژگی‌های لازم برای یک تریدر است. استفاده از تحلیل‌های فاندامنتال و تکنیکال به منزله‌ی تضمین موفقیت در ترید نیست؛ اما برای تجربه معاملات خوب می‌تواند بسیار مفید باشد. در نهایت؛ آنالیز بنیادی و تکنیکال در کنار هم می‌تواند نتیجه فوق‌العاده بهتری برای سرمایه گذاری شما داشته باشد.

سوالات متدوال

سوالات متداول

تحلیل فاندامنتال چیست؟

تحلیل فاندامنتال، یکی از انواع تحلیل رایج در بازار کریپتوکارنسی است که بر اساس بررسی اخبار و جو موجود در بازار کار می‌کند و تمرکز آن بیشتر روی اتفاقات تاثیرگذار در بازار است.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال به وسیله بررسی و آنالیز نمودارهای مختلف، مخصوصا کندل استیک (روند تغییر قیمت در بازه زمانی مشخص) به دست می‌آید که بیشترین کاربرد را در بازار دارد.

بهترین اندیکاتور تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال؛ آموزش اندیکاتورها و اسیلاتورها

اندیکاتور و اسیلاتور تحلیل تکنیکال انواع مختلفی دارد که بهترین و دقیق ترین شاخص ها در حوزه ارز دیجیتال مانند درک بیشتر تحلیل روند بیت کوین را آموزش می‌دهیم.

تحلیلگران از اندیکاتورها به منظور فهم و درک بیشتر رفتار قیمت در بازار ارزهای دیجیتال استفاده می‌کنند. اندیکاتور به راحتی قابل تحلیل بوده و هشدارها و سیگنال‌های خرید و فروش در آن به راحتی قابل استفاده است. در تحلیل تکنیکال، تعداد شاخص‌ها بسیار زیاد است و افرادی که روزانه ترید کرده یا از نوسانات قیمت برای کسب سود استفاده می‌کنند و همچنین کسانی که قصد خرید بلند مدت و سرمایه‌گذاری در بازار ارزهای دیجیتال را دارند، می‌توانند از این اندیکاتورها استفاده نمایند.

دقیق ترین اندیکاتور های تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال کدام‌اند؟

کارایی شاخص در تحلیل تکنیکال به حدی است که برخی از تریدرها و تحلیل‌گران حرفه‌ای بازار، اندیکاتورهای مخصوص خود را نوشته و از آن‌ها برای خرید و فروش خود استفاده می‌کنند. در این مقاله، قصد داریم برخی از مهمترین و دقیق ترین انوع اندیکاتور که در بازار ارزهای دیجیتال استفاده می‌شوند را معرفی کنیم.

اندیکاتور RSI (قدرت نسبی) در تحلیل تکنیکال

اندیکاتور RSI یک اسیلاتور است که قدرت خریدار و فروشنده را در بازار مشخص می‌کند. این اندیکاتور‌ با در نظر گرفتن قیمت بسته شدن ارز دیجیتال در یک دوره مشخص (به صورت پیش‌فرض 14 روزه)، قدرت نسبی بازار را نشان می‌دهد. این اسلاتور بین صفر و صد نوسان می‌کند.

اندیکاتور RSI نشانگر مومنتم (Momentum) بازار است و آن را در تغییرات قیمتی و روند قیمتی بازار نشان می‌دهد. به عبارت دیگر، زمانی که مومنتم و قیمت باهم در حال افزایش باشند، نشان‌دهنده قدرت زیاد روند صعودی بوده و این افزایش مومنتم بازار نشان می‌دهد که تریدرها همچنان خریدار آن هستند.

در مقابل، زمانی که قیمت افزایش می‌یابد اما مومنتم در حال کاهش است، نشان‌دهنده ضعیف شدن روند صعودی بوده و خبر از به پایان رسیدن روند صعودی فعلی بازار می‌دهد.

اندیکاتور تحلیل تکنیکال

به طور کلاسیک، اندیکاتور RSI دو محدوده و منطقه اشباع فروش و اشباع خرید دارد. زمانی که عدد شاخص قدرت نسبی بیشتر از 70 باشد، گفته می‌شود که بازار در محدوده اشباع خرید قرار گرفته است. همچنین زمانی که مقدار عددی این اندیکاتور کمتر از 30 شود، گفته می‌شود که بازار در محدوده اشباع فروش قرار دارد.

برای مثال، هر چه مقدار اندیکاتور قدرت نسبی به سقف (100) و کف خود (صفر)، نزدیک‌تر شود، نشان‌دهنده اتمام روند فعلی و تغییر روند و یا پولبک زدن به سطح مقاومت و سطح حمایت شکست شده و ادامه روند فعلی خواهد بود.

در هر صورت، بالا بودن عدد این اندیکاتور نشان‌دهنده اصلاح قیمت یا درک بیشتر تحلیل روند بازگشت روند است. با این حال، انجام معاملات و خرید و فروش صرفا با توجه به این اندیکاتور، روش صحیحی نست. زیرا همانند سایر اندیکاتورها و ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال، اندیکاتور RSI نیز دارای خطا است. به همین خاطر روش صحیح این است که از این اندیکاتور در کنار دیگر ابزارها استفاده شود. ترکیب چند اندیکاتور باعث می‌شود خطای تحلیل به مقدار زیادی کاهش یابد.

میانگین متحرک یا مووینگ اوریج (Moving Average)

میانگین متحرک یا مووینگ اوریج، اندیکاتوری است که تغییرات قیمتی را به صورت اصلاح شده و با گرفتن میانگین قیمت آن در یک دوره زمانی مشخص نشان می‌دهد. با استفاده از این شاخص، روند قیمت به راحتی مشخص می‌شود. به دلیل اینکع این اندیکاتور از داده‌های قیمتی در گذشته استفاده می‌کند، یک شاخص پس‌رو محسوب می‌شود. میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average یا SMA) و میاتگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average یا EMA)، بیشترین کاربرد را در بین میانگین متحرک‌ها دارند.

میانگین متحرک ساده یا SMA یا MA، میانگین قیمت را در یک دوره زمانی مشخص نشان می‌دهد. برای مثال، میانگین متحرک ساده 10 روزه یا SMA-10 میانگین قیمت را در 10 روز گذشته محاسبه کرده و آن را نمایش می‌دهد.

در طرف دیگر، میانگین متحرک نمایی یا EMA، میانگین قیمت در یک دوره مشخص را با ضریب بیشتر روزهای اخیر محاسبه می‌کند. هرچه دوره زمانی این شاخص افزایش یابد، تغییرات اندیکاتور به نسبت قیمت، کندتر و با تاخیر بیشتر خواهد شد. مثلا میانگین متحرک 200 روزه به نسبت میانگین متحرک 50 روزه، کندتر حرکت می‌کند.

تریدرها از این اندیکاتور بیشتر به عنوان ابزاری برای تشخیص روند بازار استفاده می‌کنند. برای مثال زمانی که قیمت برای مدتی بالای میانگین متحرک 200 روزه نوسان کند، عمده تریدرها روند بازار را صعودی در نظر می‌گیرند.

میانگین متحرک

کاربرد دیگر این اندیکاتور، استفاده از دو میانگین متحرک با دوره زمانی متفاوت و در نظر گرفتن تقاطع آن‌ها به عنوان سیگنالی برای خرید و فروش است. برای مثال، زمانی که میانگین متحرک 100 روزه میانگین متحرک 200 روزه را به سمت پایین شکسته و به زیر آن حرکت کند، نشانه‌ای برای فروش است (تقاطع مرگ – Death Cross). از طرف دیگر خلاف این حرکت را می‌توان نشانه‌ای برای صعود قیمت در نظر گرفت (تقاطع طلایی – Golden Croos).

برای مطالعه مطالب بیشتر در این زمینه به مقاله آموزش اندیکاتور میانگین متحرک مراجعه کنید.

اندیکاتور مک دی یا MACD در تحلیل تکنیکال

اندیکاتور مک دی نیز ابزاری برای شناسایی مومنتم بازار با درک بیشتر تحلیل روند استفاده از دو میانگین متحرک است. این شاخص از دو خط تشکیل شده است: خط مک دی (MACD Line) و خط سیگنال (Signal Line). خط مک دی، تفاضل میانگین متحرک نمایی 26 روزه از میانگین متحرک نمایی 12 روزه و خط سیگنال نیز میانگین متحرک نمایی 9 روزه خود خط مک دی است.

همچنین در اندیکاتور MACD از هیستوگرام استفاده می‌شود که این نمودار، تفاضل بین خط مک دی و خط سیگنال است. یکی از کاربردهای این اندیکاتور، مشاهده واگرایی بین قیمت و اندیکاتور بوده که عموما نشانه‌ای قوی برای تغییر روند بازار است. کاربرد دیگر این شاخص، مشاهده تقاطع دو خط میانگین متحرک آن است. تقاطع خط مک دی و خط سیگنال در اندیکاتور MACD، مانند آنچه در مورد میانگین متحرک گفته شد، نشانه‌ای برای صعود و نزول بازار است.

تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال

اندیکاتور مک دی و RSI مومنتوم بازار را محاسبه می‌کنند اما با دو روش متفاوت. لذا استفاده همزمان این دو اندیکاتور‌ می‌تواند خطا را تا حد زیادی کاهش دهد.

استوکستیک RSI یا استوک RSI

اندیکاتور‌ استوک RSI نیز یک اسیلاتور به منظور محاسبه مومنتم بازار است. در این اندیکاتور‌ نیز مانند RSI محدوده اشباع خرید و اشباع فروش وجود دارد که می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. این شاخص، مشتق گرفته شده از اندیکاتور قدرت نسبی است، با این تفاوت که برای محاسبه آن به جای استفاده از اطلاعات قیمت، از اطلاعات اندیکاتور RSI استفاده می‌شود.

اندیکاتور RSI

به علت تغییرات سریعتر این اندیکاتور به نسبت RSI، فرصت‌های خرید و فروش بیشتری را در اختیار ما قرار می‌دهد. معمولا بیشترین استفاده از این شاخص در زمان قرار گیری آن در محدوده اشباع خرید و فروش است. در این اندیکاتور به محدوده بالای 80، محدوده اشباع خرید و به محدوده زیر 20، محدوده اشباع فروش گفته می‌شود. استوک RSI صفر نیز به معنی آن است که اندیکاتور RSI در دوره زمانی تعیین شده (معمولا 14) در کمترین حد خود قرار گرفته است. در طرف مقابل، استوک RSI صد، نشان می‌دهد که شاخص RSI در بالاترین حد خود قرار گرفته است.

قرارگیری شاخص استوک RSI در محدوده اشباع خرید و اشباع فروش، به معنی بازگشت روند نخواهد بود(همانند آنچه در اندیکاتور RSI داشتیم)، بلکه نشان می‌دهد که اندیکاتور RSI به محدوده اشباع خرید یا اشباع فروش خود نزدیک می‌شود. همچنین توجه داشته باشید که اندیکاتور استوک RSI در مقایسه با اندیکاتور RSI تغییرات بسیار بیشتری داشته و از این جهت سیگنال‌های خطا در آن بیشتر از اندیکاتور RSI است.

اندیکاتور بولینگر باند یا Bollinger Bands در تحلیل تکنیکال

اندیکاتور بولینگر باند، نوسانات بازار را اندازه‌گیری می‌کند. این اندیکاتور‌ از سه خط تشکیل شده است. خط میانی یک میانگین متحرک ساده بوده و یک خط در بالا و یک خط در پایین این میانگین متحرک قرار دارند. این دو خط بالا و پایین یا باندهای اندیکاتور بولینگر، انحراف معیار میانگین متحرک(خط میانی) هستند.

با افزایش نوسانات و تغییرات قیمت، فاصله این باندها تغییر کرده و این خطوط به هم نزدیک یا از هم دور میشوند. نزدیک شدن قیمت به باند بالایی این اندیکاتور‌، به منزله قرارگیری قیمت در محدوده اشباع خرید و نزدیک شدن قیمت به باند پایین آن، نشان‌دهنده قرارگیری قیمت در محدوده اشباع فروش است. شکستن باندهای این اندیکاتور‌ بسیار کم اتفاق می‌افتد که در این صورت قدرت روند فعلی بازار را نشان می‌دهد.

تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال

کاربرد دیگر این اندیکاتور، فاصله بین باندها است. در حالتی که باندهای بولینگر بسیار به هم نزدیک شوند و اصطلاحا در حالت فشار قرار گیرند، سیگنالی برای یک حرکت شدید و ناگهانی در بازار خواهد بود. همچنین در حالتی که فاصله بین باندهای بولینگر زیاد شود، این شاخص کاهش نوسانات قیمت و وارد شدن آن به یک روند خنثی را هشدار می‌دهد.

جمع‌بندی

اندیکاتورها زمانی بیشترین استفاده را دارند که باهم ترکیب شوند و استفاده از یک اندیکاتور، احتمال شکست را افزایش خواهد داد. اما ترکیب آن‌ها، خطا را به میزان زیادی کاهش می‌دهد. یادگیری تحلیل تکنیکال نیازمند انجام تمرین زیاد و دیدن نمودارهای زیاد است. اگر قصد یادگیری تحلیل تکنیکال را دارید، می‌توانید کانال رایگان سیگنال اکسچینو مگ را دنبال کنید که محلی برای مشاهده و تمرین تحلیل‌ها در بازار ارزهای دیجیتال است.

چگونه می‌توان نمودارها و چارت های قیمت را درک نمود

اخیراً با استیوِن که سرمربی یکی از تیم‌های بسکتبال امریکا است گفتگویی داشتم. او هم می‌گفت بازیکنانی مانند استِفِن کِری روزانه ساعت‌ها روی ابتدایی‌ترین مهارت‌ها مانند دریبل زدن و پرتاب توپ تمرین می‌کنند. این بازیکن یکی از بهترین پرتاب کننده های NBA است، اما با اینحال پس از هر جلسه، در سالن می‌ماند و ساعت‌ها روی پرتاب توپ تمرین می‌کند.

وقتی بیوگرافی ورزشکارانی مانند مایکل جوردن، آندره آغاسی و آرنولد شوارتزنگر را مطالعه می‌کنید (که حتما توصیه می‌کنم این کار را انجام دهید) مجدداً همین الگوی رفتاری را مشاهده می‌کنید. یعنی بهترین‌های دنیا بیشتر از هر فرد دیگری، روی مهارت‌های پایه‌ای خود کار می‌کنند. آن‌ها خود را درگیر دریبل‌های عجیب و غریب یا حواشی نمی‌کنند، بلکه همیشه روی اصول حرفه خود تمرکز می‌کنند.

چنین رویکردی در حرفه معامله‌گری هم می‌تواند سودمند باشد. هر فردی ممکن است به راحتی در دنیایی از اندیکاتورهای رنگارنگ گم شود، یا مدام به دنبال استراتژی‌های رمزآلود باشد و ساعت‌ها زمان خود را در بهبود تک‌تک پارامترهای یک استراتژی تلف کند و همیشه درباره جزئی‌ترین مسائل نگران و آشفته باشد. اما تمام این کارها نمی‌تواند تغییری در عملکرد کلی شما ایجاد کنند. معامله‌گران اگر روی اصول اولیه کار کنند و واقعا نحوه خواندن و تحلیل نمودارها درک بیشتر تحلیل روند را فرابگیرند، معاملات خود را در یک ژورنال ثبت کنند، روی روانشناسی خود کار کنند، ریسک معاملات خود را مدیریت کنند و ذهنیت قماربازی را از خود دور کنند، قطعا نتایج خیلی بهتری خواهند گرفت.

اگر معامله‌گران با خودشان صادق باشند، می‌دانند که قطعا کار و تمرین روی مواردی که اشاره کردم تاثیر بسیار بزرگتری روی عملکرد آن‌ها خواهد گذاشت تا اینکه مدام به دنبال راز و رمز و ماجراجویی باشند.

«هر احمقی می‌تواند چیزها را بزرگتر، پیچیده‌تر و خشن‌تر کند. برای حرکت در جهت عکس، به کمی نبوغ و مقدار زیادی جرأت و جسارت نیاز است»

در دوره پرایس اکشن فراکتالی امینو، معامله‌گران می‌آموزند که از زاویه جدیدی به نمودارها نگاه کنند. بایستی طرز فکر مبتنی بر تمپلیت را کنار بگذارید و برای درک عمیق آنچه بازار به شما نشان می‌دهد، باید فراتر از چند الگوی نموداری معمولی را ببینید.

وقتی الگوهای پیچیده را به اجزاء آن تجزیه می‌کنیم، دیگر می‌توانیم هر موقعیت از بازار را کاملاً درک کنیم.

هر الگوی نموداری را می‌توان به روندهای مجزایی تجزیه نمود و مورد تحلیل قرار داد. از طرفی هر روندی هم از چند موج تشکیل می‌شود. موج‌ها را می‌توان به کندل‌استیک‌ها تجزیه نمود و هر کندل‌استیک نیز اطلاعات و جزئیات زیادی در خود دارد.

برای مثال، در تصویر زیر می‌توانیم ببینیم که یک الگوی پوششی (Engulfing) در نمودار تایم‌فریم روزانه (نمودار سمت چپ) تشکیل شده است. نمودار تایم‌فریم ۴ ساعته (نمودار وسطی) همان قسمت را با کمی جزئیات بیشتر نشان می‌دهد. و نمودار تایم‌فریم یک ساعته (نمودار سمت راست) نشان می‌دهد که الگوی پوششی نمودار تایم‌فریم روزانه در واقع همان الگوی سر و شانه در تایم‌فریم یک ساعته است.

به عنوان یک مثال دیگر می‌توان به تحلیل روند براساس سقف و کف‌های قیمت اشاره نمود. بعضی افراد ممکن است فکر کنند این روش تحلیل خیلی ساده‌انگارانه است، اما معامله‌گری که درک کرده است که سقف و کف‌های قیمت در واقع رد پای شرکت‌کنندگان بازار در این جنگ هر روزه بین خریداران و فروشندگان است، این طریقه تحلیل را به خوبی متوجه می‌شود.

در طول یک روند صعودی، معمولا قیمت سقف‌های بالاتر و کف‌های بالاتر ایجاد می‌کند. در واقع قیمت تنها به این صورت می‌تواند افزایش یابد. به محض اینکه این رفتار قیمت تغییر کند و خریداران دیگر قادر نباشند قیمت را بالاتر ببرند، معامله‌گران تکنیکال بایستی حواس خود را جمع کنند. در این هنگام، قیمت بقدری بالا رفته که خریداران دیگر حاضر نیستند آن دارایی مورد معامله را در آن قیمت خریداری کنند (شاید حتی سود خود را بگیرند و وارد معامله فروش شوند) و از طرفی قیمت بقدری بالا رفته که فروشندگان برای ورود به بازار راغب می‌شوند. زمانی که بازار شروع می‌کند کف و سقف‌های پایین‌تر ایجاد کند، می‌توان گفت روند قیمت به سمت نزول تغییر کرده است.

البته می‌توانیم این تحلیل را بهتر هم انجام دهیم. یعنی علاوه بر اینکه سقف و کف‌ها را تشخیص می‌دهیم، ببینیم این سقف و کف‌ها چگونه تشکیل شده‌اند. لزومی ندارد کار خودمان را خیلی پیچیده کنیم، اما با مشاهده نمودار زیر، می‌توانید ببینید که:

  • روند صعودی خیلی با قدرت شروع شده است، زیرا خطوط روند اولیه شیب زیادی داشته است.
  • در ادامه قدرت و مومنتوم روند کاهش یافته، چرا که شیب روند صعودی کمتر شده است.
  • در عین حال، قیمت به سختی می‌تواند سقف بالاتری ایجاد کند و بالاخره به جایی می‌رسد که دیگر سقف جدیدی تشکیل نمی‌دهد.
  • همچنین هرچه روند صعودی بیشتر پیش می‌رود، امواج نزولی قیمت بزرگتر می‌شوند. این نشان می‌دهد که فروشندگان بیشتری در حال ورود به بازار هستند و خریداران دیگر قادر نیستند این جمعیت از فروشندگان را به راحتی جذب کنند.
  • در نهایت روند بازار به سمت نزول تغییر می‌کند که تمام نشانه‌های بالا از پیش خبر از این تغییر می‌دادند.

همانطور که می‌بینید، وقتی بازار را به این روش یعنی از دیدگاه خریداران و فروشندگان بررسی می‌کنید، باعث می‌شود تحلیل قیمت نسبتاً ساده و قابل درک درک بیشتر تحلیل روند شود.

زیبایی این روش در این است که دیگر زمان خیلی زیادی طول نمی‌کشد تا وضعیت حال حاضر بازار را درک کنید. در کتاب‌ها و وبسایت‌های مختلف، انواع الگوهای نموداری شامل سر و شانه، گوه‌ها، مثلث‌ها، فنجان و دسته و … توضیح داده شده‌اند. هر یک از این الگوهای نموداری را می‌توان به اجزاء آن تجزیه نمود و در این صورت خواهید دید که دیگر تحلیل نمودار واقعا قابل درک و فهم می‌شود. بعلاوه با داشتن این دیدگاه، معامله‌گر می‌تواند با الگوهای نموداری، حتی اگر شباهتی به تصاویر موجود در کتاب‌ها نداشته باشند هم معامله‌ کند، چرا که حالا دیگر می‌داند چگونه پرایس اکشن و رفتار قیمت بازار را بسیار فراتر از آنچه در کتب و منابع مختلف آموزش داده شده، بخواند و تحلیل کند.

برای مثال بیایید یک الگوی سر و شانه را بررسی کنیم و ببینیم واقعا چه چیزی به ما می‌گوید: قیمت یک روند نزولی را شروع کرده و در طول این روند، کف‌های پایین‌تر (Lower Lows) و سقف‌های پایین‌تر (Lower Highs) تشکیل داده است. اما می‌بینید که موج قیمت از شانه سمت چپ تا سر الگو به سختی توانسته یک کف جدید ایجاد کند. همین نشانه به ما می‌گوید که بازار دیگر تحت کنترل کامل فروشندگان قرار ندارد. در ادامه قیمت بالا می‌رود و یک سقف جدید تشکیل می‌دهد و شانه سمت راست نشان می‌دهد که قیمت یک کف بالاتر (Higher Low) ایجاد کرده است. همه این‌ها نشان می‌دهند که تغییراتی در توازن بین خریداران و فروشندگان در حال وقوع است. در نهایت هم می‌بینید که روند صعودی شکل گرفته است.

قیمت در بازارهای مالی رفتار پویایی دارد، بنابراین هیچ دو الگویی مشابه یکدیگر نیستند. به همین خاطر، این روش تحلیل بازار می‌تواند بسیار مفید و سودمند باشد.

الگوی سر و شانه نمودار زیر را در نظر بگیرید. شانه سمت چپ نشان می‌دهد که روند صعودی دیگر خیلی قدرتمند نیست، چرا که قیمت برای یک بازه زمانی طولانی در یک ناحیه رِنج قرار داشته درک بیشتر تحلیل روند است. به عبارتی دیگر، خریداران قادر نبودند قیمت را به راحتی گذشته بالاتر ببرند. موج بعدی که قسمت سر الگو را تشکیل داده خیلی کوتاه بوده و همانطور که می‌بینید، قیمت به سختی توانسته یک سقف جدید ایجاد کند. شانه سمت راست نشان از عدم تمایل خریداران دارد و اینکه دیگر نمی‌توانند قیمت را بیش از این بالاتر ببرند. شانه سمت راست آخرین تلاش ضعیف شرکت‌کنندگان بازار برای بالا بردن قیمت را نشان می‌دهد. اما در نهایت فروشندگان کنترل بازار را بدست می‌گیرند و تمام نشانه‌های فوق از قبل درباره شروع یک روند نزولی خبر می‌دادند.

ما حتی می‌توانیم نگاه جزئی‌تری به روندها داشته باشیم. اندازه کندل‌ها و نسبت اندازه شادو و بدنه کندل‌ها هم اطلاعات زیادی در مورد ریزساختار رابطه بین خریداران و فروشندگان در اختیار ما قرار می‌دهند.

معمولا کندل‌ها در طول روندها بدون شادو یا با شادوهای کوچک ظاهر می‌شوند. همچنین، درطول روند معمولا کندل‌ها نسبت به کندل‌های انتهای روند یا کندل‌های نواحی رِنج بدنه بزرگتری دارند. اما چرا؟ زیرا در طول روندهای پایدار و قوی، یک گروه از شرکت‌کنندگان بازار (خریداران یا فروشندگان) کنترل بازار را بدست می‌گیرد و به همین خاطر می‌توانند به راحتی قیمت را در جهت روند حرکت بدهند. حالا هرچه یکی از گروه‌های خریداران یا فروشندگان نسبت به دیگری قوی‌تر باشد، کندل‌ها با سرعت بیشتری حرکت می‌کنند و اندازه شادوی کندل‌ها کوچکتر خواهد بود. می‌توانید این شرایط را در روندهای تصویر زیر مشاهده کنید.

همانطور که می‌بینید لزومی ندارد پرایس اکشن را خیلی پیچیده کنید. اگر یک معامله‌گر بداند که چطور مسائل پیچیده را به اجزاء ساده آن تجزیه کند، در آن صورت می‌تواند هر موقعیتی را در نمودار به سرعت تحلیل و تفسیر کند.

در دوره پرایس اکشن فراکتالی امینو، ساختار و چگونگی حرکت قیمت در بازارهای مالی را عمیق‌تر و با جزئیات بیشتر مورد بررسی قرار می‌دهیم و انواع و اقسام روندها و الگوهای نموداری را تحلیل می‌کنیم و دانش نحوه کسب درآمد مستمر از بازارها را بدست می‌آورید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.