سود خالص و سود ناخالص


۱۰ اشتباه مالی که صاحبان کسب‌وکار همچنان مرتکب می‌شوند ۱۶ تیر ۱۴۰۱

حاشیه سود چیست و چه انواعی دارد

احتمالا واژه حاشیه سود به گوشتان آشنا باشد. برای همه کسب و کارها محاسبه این مورد از ارکان اساسی محسوب می شود و بر اساس نتیجه به دست آمده در مورد روند کسب و کارشان تصمیم می گیرند. حاشیه سود نسبت سود شرکت (فروش منهای کلیه هزینه ها) تقسیم بر درآمد آن است. نسبت حاشیه سود، در واقع میزان سود را با فروش مقایسه می کند و در نهایت این نتیجه را به شما می دهد که چطور کسب و کار و شرکت شما در کل امور مالی خود را به خوبی مدیریت می کند. با همین موضوع می توانید سود آوری کسب و کارتان را تحلیل کنید. نتیجه فرمولها همیشه به صورت درصد بیان می شود.

سه نوع متفاوت از حاشیه سود یا به عبارتی Profit Margin وجود دارد که هنگام ارزیابی یک کسب و کار مفید هستند و به کارتان می آید. حاشیه سود ناخالص ، سود خالص و حاشیه سود عملیاتی.

حاشیه سود خالص به شما سود حاصل از کل فروش را گزارش می دهد ، حاشیه سود عملیاتی سود حاصل از فعالیتهای عملیاتی را نشان می دهد و حاشیه سود ناخالص سود باقیمانده پس از محاسبه هزینه های خدمات یا کالاهای فروخته شده است.

نحوه محاسبه حاشیه سود خالص چیست

فرمول حاشیه سود خیلی ساده است. فقط باید در این فرمول، سود را حساب کنید و آن را بر درآمد تقسیم می کند. در واقع نسبت سود خالص به فروش است و برای اندازه گیری سلامت سود خالص و سود ناخالص یک کسب و کار مهم است.

فرمول حاشیه سود ناخالص:

این حاشیه شود ناخالص، درآمد را با هزینه های متغیر مقایسه می کند. حاشیه سود ناخالص به شما می گوید که هر محصول بدون هزینه ثابت چه میزان سود برای شما به دست می آورد. هزینه های متغیر شامل هر هزینه ای است که طی یک فرآیند متحمل می شود و می تواند با نرخ تولید (خروجی) متفاوت باشد. یعنی در واقع هزینه های سربار را برای حاشیه سود ناخلص در نظر می گیرند. کسب و کا ها از محاسبه این مورد برای مقایسه خطوط تولید مانند مدل های خودکار یا اتوماسیان شده استفاده می کنند.

شرکت های خدماتی مانند شرکت های حقوقی می توانند از هزینه درآمد (کل هزینه برای دستیابی به فروش) به جای هزینه کالاهای سود خالص و سود ناخالص فروخته شده استفاده کنند.

سود ناخالص را با استفاده از این فرمول محاسبه می کنند:

درآمد – (مواد مستقیم + کار مستقیم + سربار کارخانه)

و فروش خالص با استفاده از:

درآمد – هزینه بازده فروش ، کمک هزینه و تخفیف

حاشیه سود عملیاتی

این حاشیه هم هزینه های کالاهای فروخته شده ، هم هزینه های مربوط به فروش و اداره و هم سربار را شامل می شود. فرمول حاشیه سود عملیاتی در اکثر صنایع یکسان است ، اما نتیجه ای که در هر یک از عناصر موجود است می تواند برای هر موردی از محاسبه متفاوت باشد. فرمول حاشیه عملیتانی به شکل زیر است:

موجودی اولیه + خریدها – پایان موجودی

بعد تمام هزینه های فروش و اداری خود را با هم جمع کرده و از آن با پول و درآمد موجود در فرمول زیر استفاده می کنید:

حاشیه سود خالص

نسبت حاشیه سود خالص ، درصدی از درآمد یک کسب و کار پس از کسر کلیه هزینه ها از کل فروش ، تقسیم بر درآمد خالص است. سود خالص کل درآمد منهای کلیه هزینه ها است:

درآمد کل – (+ استهلاک + هزینه های بهره + مالیات + سایر هزینه ها)

سپس در معادله از سود خالص استفاده می کنید:

سود خالص ÷ کل درآمد x 100

این درصد به شما سود خالص شرکت را نشان می دهد.

این نسبت به دلیل ساختارهای مالی و هزینه های مختلفی که صنایع مختلف از آن استفاده می کنند ، در مقایسه با صنایع مختلف ابزار مناسبی برای مقایسه نیست.

محاسبه این موارد چگونه بر اقتصاد تأثیر می گذارد

حاشیه سود برای اقتصاد بازار آزاد که توسط سرمایه داری هدایت می شود حیاتی است. این موارد باید در مقایسه با کسب و کارهای مشابه برای جذب سرمایه گذار به اندازه کافی بالا باشد. حاشیه سود، به نوعی به تعیین میزان عرضه برای اقتصاد بازار کمک می کند. اگر کالایی یا خدماتی سود ایجاد نکند ، کسب و کارها به دنبال تولید این محصول و خدمات نمی روند.

اکثر کشورهای توسعه یافته برای بالا بردن سود خود از نیروهای جهان سوم استفاده می کنند که نیروی به نسبت ارزان تری هستند. به سود خالص و سود ناخالص این وسیله چون قصد دارند محصولات خود را با قیمت های رقابتی بفروشند و شود حاشیه ی معقولی هم حفظ کنند. برای مثال در آمریکا برای پایین نگه داشتن قیمت های فروش ، کسب و کارشان را به سمت کارمندان کم هزینه در مکزیک، چین یا سایر کشورهای خارجی سوق می دهند.

محاسبه این موارد ممکن است به شرکت ها در ایجاد استراتژی های قیمت گذاری برای محصولات یا خدمات کمک کند. شرکت ها قیمت های خود را بر اساس هزینه های تولید محصولاتشان و میزان سودی که می خواهند بدست آورند تنظیم می کنند.

به عنوان مثال ، فروشگاه هایی عموما می خواهند ۵۰ درصد حاشیه ناخالص داشته باشند تا هزینه های توزیع به علاوه بازده سرمایه را پوشش دهند. به این حاشیه قیمت کلیدی می سود خالص و سود ناخالص گویند هر نهادی که درگیر فرآیند رساندن کالایی به قفسه ها است ، قیمت را دو برابر می کند و خرده فروشان را برای پوشش هزینه ها به حاشیه ناخالص ۵۰٪ می رساند.

کلینیک مدیریت

اگر بشنوید که رقیب‌تان به ۱۰ میلیارد تومان درآمد رسیده است یا ۱۰ هزار نفر را استخدام کرده است، نخستین چیزی که به ذهن‌تان می‌رسد این است که بفهمید چطور می‌توانید از او جلو بزنید، درست است؟ ولی کسب‌وکاری بسیار کوچک‌تر می‌تواند در سطح بالاتری از سودآوری عمل کند و به‌طور کلی سازمان قوی‌تری باشد. هر یک هزار تومانی که کسب می‌کنید و به‌عنوان سود خالص و نهایی شرکت درنظر می‌گیرید، برای کسب‌وکار شما و خود شما به‌عنوان صاحب آن کسب‌وکار، بسیار ارزشمندتر از مبالغ هنگفت به‌دست آمده پیش از کسر هزینه‌ها و مخارج‌تان است. آیا می‌توانید فرایندها را ساده‌تر کنید؟ در موجودی صرفه‌جویی کنید؟ در مالیات‌ها صرفه‌جویی کنید؟ این‌ها ارزشمندترین سؤالاتی است که باید از خودتان بپرسید. ولی بیشتر صاحبان و گردانندگان کسب‌وکار به این سؤال‌ها فکر نمی‌کنند یا دست‌کم با دقت و مهارت کافی به این مسائل توجه نمی‌کنند. حتی حاضر نمی‌‌شوند در مواقع نیاز از مشاوره مالیاتی مؤسسه‌های معتبر استفاده کنند. برخی از آنها هم با اینکه می‌بینند زمان کافی برای طراحی و پیگیری سیستم درست مالی را ندارند تن به برون‌سپاری خدمات حسابداری نمی‌دهند.

۲. تنوع بخشیدن زودتر از موعد به کسب‌وکار

کجا باید سودهای خود را سرمایه‌گذاری کنید؟ گاندرسون ایدهٔ جدیدی را پیشنهاد می‌دهد و می‌پرسد: چرا نباید این سودها را در کسب‌وکارتان و همچنین برای خودتان سرمایه‌گذاری کنید؟ گاندرسون می‌گوید: «روی کسب‌وکار خودتان متمرکز شوید و به‌دنبال تنوع بخشیدن به کارتان نباشید. با حفظ پول نقد در کسب‌وکارتان به‌عنوان صندوق پس‌انداز فرصت‌ها (opportunity warchest)، فرصت‌هایی را برای کسب‌وکارتان بسازید.» گاندرسون ادامه می‌دهد، موجودی پول نقد اولین و بهترین سرمایه‌گذاری شماست، زیرا به شما امکان می‌دهد که انتخاب‌های خوبی داشته باشید. وقتی پول نقد کمی دارید، مشتری‌های بد را می‌پذیرید. او آنها را «قاتلین زمان» می‌نامد. ولی رشد شما زمانی اتفاق می‌افتد که پول کافی دارید و آن را برای چیزهایی هزینه می‌کنید که نسبت به آنها شناخت دارید. گاندرسون می‌گوید: «من با رسانه‌های سود خالص و سود ناخالص اجتماعی آشنایی ندارم، بنابراین سرمایه‌گذاری روی سهام فیس‌بوک برای من ایدهٔ نامناسبی است. ولی تجارت و پول را می‌شناسم. بهترین کار این است که روی کسب‌وکار خودتان سرمایه‌گذاری کنید و پس از آن نیز روی چیزهایی سرمایه‌گذاری کنید که با آنها آشنایی دارید.» گاندرسون می‌گوید: هیچ سرمایه‌گذاری بدی وجود ندارد، بلکه فقط سرمایه‌گذارهای بدی وجود دارند.

دکتر شهداد شعبانی

مدیر سایت بیزینس ترینینگ دات آی آر

مطلب قبلی

۱۰ اشتباه مالی که صاحبان کسب‌وکار همچنان مرتکب می‌شوند

مطلب بعدی

۳. عدم تمرکز بر معادلهٔ ارزش درست

مطالب مرتبط :

سرمایه گذاری جمعی چه تفاوتی با سایر روش‌های سرمایه‌گذاری دارد؟

سرمایه گذاری سود خالص و سود ناخالص جمعی چه تفاوتی با سایر روش‌های سرمایه‌گذاری دارد؟ ۱۴ مرداد ۱۴۰۰

۱۰ اشتباه مالی که صاحبان کسب‌وکار همچنان مرتکب می‌شوند

۱۰ اشتباه مالی که صاحبان کسب‌وکار همچنان مرتکب می‌شوند ۱۶ تیر ۱۴۰۱

۷. افراط در هزینه‌ها

۷. افراط در هزینه‌ها ۱۹ مرداد ۱۳۹۹

صندوق سرمایه گذاری مشترک چیست؟

صندوق سرمایه گذاری مشترک چیست؟ ۲۳ مرداد ۱۳۹۹

ارزش فعلی (PV)، ارزش خالص فعلی (NPV) و نرخ بازده داخلی (IRR) چطور محاسبه می‌شوند؟

ارزش فعلی (PV)، ارزش خالص فعلی (NPV) و نرخ بازده داخلی (IRR) چطور محاسبه می‌شوند؟ ۳ تیر ۱۴۰۰

۱. برای موقعیت شغلی مورد نظرتان یک پروفایل بسازید

۱. برای موقعیت شغلی مورد نظرتان یک پروفایل بسازید ۱۱ اسفند ۱۳۹۹

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو در مطالب

مطالب روز

پیام تسلیت

با سلام و احترام جناب آقای دکتر شعبانی خبر درگذشت پدر گرانقدرتان ما را اندوهگین ساخت. از درگاه خداوند سبحان برای آن مرحوم، غفران و رحمت الهی و برای حضرتعالی و دیگر سوگواران صبر و شکیبائی خواهانیم. کارگروه های کلینیک مدیریت

میلاد رسول اکرم (ص) و امام جعفرصادق (ع) مبارک و خجسته باد

با سلام و احترام سروران عزیز و بزرگوار فرا رسیدن ولادت حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفرصادق (ع) را خدمت شما و خانواده محترم تبریک عرض می نمائیم. سربلند و پیروز باشید.

جنبه روانی مدیریت استراتژیک

ما همواره با این سه عامل روبرو هستیم . پس سود خالص و سود ناخالص در مدیریت استراتژیک هیچ چیز قطعی و صد در صدی نیست و همراه با ریسک همراه است.

تعریف کلاسیک مدیریت استراتژیک

فرآیند اخذ تصمیمات استراتژیک ، اجرای اقدامات استراتژیک ، تحقق تغییرات استراتژیک برای رسیدن به نتایج استراتژیک

اهداف برنامه ریزی اطلاعات

دو نظر متفاوت درباره اثرات رسانه های همگانی در جامعه وجود دارد. منتقدان بر این باورند که رسانه های جمعی مسئول جنایت های روزافزون و تضعیف روحیه عمومی از یک سو و کاهش حس خلاقیت و نگرش صحیح سیاسی از سوی دیگرند.

آخرین مقالات

معرفی کتاب هفته : كتاب دانشگاه سازماني

كتاب "" دانشگاه سازماني "" دستنامه اي (HAND BOOK ) است گردآوري شده از تجربيات مديران منابع انساني و مديران آموزش و توسعه ي سازمانهاي پيشرو ، كه اقدامات مربوط به آموزش و توسعه منابع انساني خود را در يك چارچوب مدون و يكپارچه به نام دانشگاه سازماني ، سازماندهي نموده اند . هدف از گردآوري و تأليف اين كتاب توسط "" دكتر مارك آلن "" اين بوده است كه براي ساير مديراني كه هنوز اقدامي براي يكپارچه سازي فعاليتهاي آموزش و توسعه منابع انساني خود بصورت استراتژيك نكرده اند ، يك راهنماي عملي فراهم نمايد . اين راهنما ، تجربيات گرانبهائي از صنايع مختلف را در قالب فعاليتهاي استاندارد آموزش و توسعه در خود گنجانده است . فصل هاي مهم اين كتاب عبارتند از : روزشمار راه اندازي داشنگاه سازماني تويوتا اداره دانشگاه سازماني ، به مثابه يك بنگاه اقتصادي دانشگاه سازماني به مثابه يك اهرم استراتژيك در سازمان شركاي استراتژيك دانشگاه سازماني بهترين تجربه ها در دانشگاه هاي سازماني كاركردهاي دانشگاه سازماني در زمينه آموزش استفاده از تكنولوژي براي افزايش يادگيري در دانشگاه سازماني ارزيابي اثربخشي در دانشگاه سازماني اندازه گيري ROI در دانشگاه سازماني دانشگاههاي سازماني بين المللي در اروپا ، استراليا وآسياي جنوب شرقي

کتاب هفته – کتاب شرکت رمزگشایی شده (The Decoded Company)

لییروم سیگال و رهاف هرفوش در خلاصه کتاب شرکت رمزگشایی شده به شما کمک سود خالص و سود ناخالص می‌کنند تا استعداد خود را به بهترین شکل بشناسید و شرکت‌ها نیز بتوانند به بهترین شکل کارکنانشان را بشناسند.توصیه‌ای برای مطالعه خلاصه کتاب شرکت رمزگشایی شدهخرید کردن در دوران معاصر یعنی در اختیار قرار دادن اطلاعات شخصی. برخی سازمان‌ها داده‌های مشابهی درباره کارمندان خود جمع‌آوری می‌کنند. هر ایمیل، شماره تلفن، ورودی‌های تقویم و کارت‌هایی که در محل کار کشیده می‌شود اطلاعات دقیقی از هر کارمند ارائه می‌کند. شرکت‌ها با استفاده از این داده‌ها می‌توانند کار تمرین و آموزش را متناسب با هر فرد به انجام برسانند.

مهارت‌های ارتباطی

تصور کنید هر روز چقدر ارتباط برقرار می‌کنیم. تلفن می‌زنیم، به جلسه می‌رویم، ایمیل می‌دهیم، ارائه می‌دهیم، با مشتریان حرف می‌زنیم و غیره. به نظر می‌رسد کل روز را با افراد پیرامون‌مان ارتباط برقرار می‌کنیم. به همین دلیل است که مهارت‌های ارتباطیِ خوب ضروری هستند به ویژه زمانی که هدف‌تان کار کردن مؤثرتر باشد.با ایجاد مهارت گوش دادن فعالانه شروع کنید. این یعنی شما دارید تلاش می‌کنید تا آنچه که دیگران به شما می‌گویند را واقعا شنیده و درک کنید.

مدیریت زمان و بهره‌وری

احتمالا مهم‌ترین چیزی که می‌توانید برای اثربخشی بیشتر در کار انجام دهید، یادگیری مدیریت زمان است. بدون این مهارت، گذشت روزها مثل مسابقه‌ای دیوانه‌کننده خواهد بود که هر پروژه، ایمیل یا تماس تلفنی برای جلب توجه شما رقابت می‌کنند.کار خود را با نگاه کردن به برنامه‌ی روزانه‌تان شروع کنید. می‌دانید که چگونه هر روز زمان خود را صرف می‌کنید؟ اگر نه، پاسخ این سؤال شما را شگفت‌زده خواهد کرد. از نوشتن گزارش فعالیت‌ها برای تحلیل میزان زمان اختصاص یافته به وظایف‌تان مثل ملاقات‌ها، چک کردن ایمیل و تلفن زدن استفاده کنید.

مرحله‌ی ۳: مهارت‌های ضروری را یاد بگیرید

وجود دارد که در یک زمان محدود کارهای زیادی روی سرتان بریزد. یکی از بهترین راه‌ها برای مؤثرتر بودن در محل کار، یادگیری این مسئله است که چگونه زمان‌تان را بهتر مدیریت کنید. حوزه‌های کلیدی دیگر عبارتند از یادگیری چگونگی مدیریت استرس، بهبود مهارت‌های ارتباطی و اقدام برای توسعه‌ی حرفه و شغل. همه‌ی این موارد می‌توانند تأثیر بزرگی بر مؤثر بودن شما در کار داشته باشند.

مرحله‌ی ۲: نگرش خوبی اتخاذ کنید

کارمندان مؤثر، نگرش خوبی دارند. اما این واقعا به چه معناست؟افراد با نگرش خوب هر زمان که بتوانند اقدام به عمل می‌کنند. آنها با کمال میل به همکار نیازمندشان کمک می‌کنند، کار کسی را که به خاطر بیماری در مرخصی است به خوبی انجام می‌دهند تا مطمئن شوند که کار با بالاترین استاندارد انجام شده است. «به حد کافی خوب» هیچ‌گاه برای آنها کاملا به حد کافی خوب نیست! نگرش خوب در محل کار چیزی بیشتر از کسب احترام برای شماست.

صورت‌های مالی (بخش دوم)

صورت‌های مالی (بخش دوم)

هزینه استهلاک: استهلاک فرآیند تخصیص سیستماتیک (برحسب روش معقول و منظم) بهای تمام شده یک دارایی به سال‌های عمر مفید اقتصادی آن است. وقتی که شرکت دارایی ثابتی را خریداری می‌کند، متحمل یک بهای تمام شده برابر قیمت خرید می‌شود. این بهای تمام شده در ترازنامه به عنوان ارزش ناخالص دارایی ثابت ثبت می‌شود و سپس طی سال‌هایی که انتظار می‌رود، دارایی منافعی را ایجاد می‌کند، این مبلغ هزینه می‌شود. مبلغی که در هر دوره حسابداری به حساب هزینه منظور می‌شود در صورت سود و زیان در حساب هزینه‌های استهلاک ثبت می‌شود.

سود ناخالص(ناویژه): سود ناخالص اولین و اصلی‌ترین معیار سود شرکت است که در صورت سود و زیان نشان داده می‌شود.

سود ناخالص= فروش – بهای تمام شده کالای فروش رفته

هزینه‌های عمومی، فروش و اداری ( هزینه‌های عملیاتی): هزینه‌های عمومی، فروش و اداری که گاهی اوقات هزینه سربار نیز اطلاق می‌شوند، هزینه‌هایی هستند که توسط شرکت و در ارتباط با فروش محصولات و اداره عملیات طی دوره حسابداری اتفاق می‌افتند. هزینه‌های توزیع و فروش شامل هزینه‌های انبارداری کالاها، هزینه حمل کالاها،کمیسیون فروش، تبلیغات، استهلاک ساختمان فروشگاه‌ها و دیگر تجهیزات فروش و توزیع است. هزینه‌های اداری و عمومی شامل حقوق کارکنان دفتری، ملزومات، استهلاک تجهیزات اداری، تلفن و اقلام مشابه است.

سود قبل از کسر بهره و مالیات (سود عملیاتی) (EBIT): سود عملیاتی، معیار سود خالص و سود ناخالص سود حاصل از عملیات شرکت است که شامل همه هزینه‌های ثبت شده شرکت در ارتباط با فعالیت‌های عملیاتی‌اش است. سود عملیاتی تفاوت بین سود ناخالص و مجموع هزینه‌های عمومی، فروش و اداری و هزینه استهلاک شرکت است. این معیار، سود ایجاد شده به وسیله فعالیت‌های تجاری متناوب و عادی شرکت قبل از هزینه بهره و مالیات را اندازه‌گیری می‌کند.بهترین شاخص کارایی عملیاتی مدیریت یک شرکت در صورت سود و زیان، سود عملیاتی است. سود قبل از بهره و مالیات بین سه دسته از مطالبه‌کنندگان شرکت تقسیم می‌شود: 1)صاحبان بدهی (بابت بهره) 2)مقامات مالیاتی 3)سهامداران شرکت ( باقیمانده سود ).

سود عملیاتی= سود ناخالص – هزینه‌های عملیاتی

هزینه خالص بهره: هزینه خالص بهره تفاوت بین ینه بهره متحمل شدهبه وسیله شرکت به خاطر استقراض و هرگونه سودی است که شرکت از سرمایه‌گذاری مالی در طول سال دوره حسابداری کسب کرده است.

سود قبل از کسر مالیات (EBT) :تفاوت بین سود قبل از کسر بهره و مالیات شرکت و هزینه خالص بهره است و معیاری از سود شرکت قبل از در نظر گرفتن مالیات است.

هزینه مالیات بر درآمد: هزینه مالیات بر درآمد یک ذخیره مالیاتی است که مطابق قواعد حسابداری شرکت محاسبه شده است. این ذخیره مالیاتی، اغلب با مالیات بر درآمد واقعی که شرکت باید بپردازد متفاوت است.

سود خالص (سود پس از مالیات) (EAT): سود پس از کسر مالیات با کسر هزینه بر درآمد شرکت از سود قبل از مالیات بدست می‌آید. به طور دقیق‌تر، سود پس از کسر مالیات معیاری برای تغییر خالص در حقوق صاحبان سهام است که از مبادلات ثبت شده در صورت سود و زیان طی دوره حسابداری ناشی می‌شود.

3) صورت سود (زیان) انباشته

تغییر در سود انباشته بین دو تاریخ ترازنامه را در صورت سود(زیان) انباشته گزارش می‌کنند. سود(زیان) انباشته نشان دهنده ادعا علیه دارایی‌هاست و به عنوان یک قلم دارایی به حساب نمی‌آید. معمولاً شرکت‌ها سود را انباشته می‌کنند تا در ماشین آلات، موجودی کالا و دارایی‌های دیگر سرمایه‌گذاری شود و آن را بصورت وجه نقد در حساب جاری بانک نگه نمی‌دارند.

4)صورت جریان وجوه نقد

صورت جریان وجوه نقد صورتی است که افزایش یا کاهش در مبلغ وجه نقد ناشی از معاملات با اشخاص حقیقی یا حقوقی مستقل از شخصیت حقوقی واحد تجاری و ناشی از سایر رویدادها را نمایش می‌دهد. این صورت بر اساس اطلاعات موجود در صورت سود و زیان و ترازنامه محاسبه می‌شود.

حاشیه سود (Profit Margin) چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

حاشیه سود یا Profit Margin یکی از نسبت‌های سودآوری است که معمولا برای سنجش میزان درآمدزایی یک شرکت یا فعالیت تجاری مورد استفاده قرار می‌گیرد. این معیار نشان می‌دهد که چند درصد از فروش به سود تبدیل شده است. به عبارت ساده، عدد کنار این درصد نشان می‌دهد که چه مقدار سود برای هر دلار (یورو یا هر ارز دیگری) در فروش یک کسب‌وکار به دست آمده است. به عنوان مثال، اگر یک کسب‌وکار گزارش دهد که در سه‌ماهه اخیر به حاشیه سود ۳۵ درصدی دست یافته، به این معنی است که برای هر دلار فروش ایجاد شده، خالص ۰/۳۵ دلار درآمد داشته است.

انواع مختلفی از حاشیه سود وجود دارد. با این حال، در استفاده روزمره، معمولا به حاشیه سود خالص اشاره می‌کنیم. این مهم در نتیجه نهایی که شرکت پس از اینکه همه هزینه‌ها، از جمله مالیات و موارد اضافی را از درآمد خارج کرد، مشخص می‌شود. در متن پیش رو به بررسی فرمول‌ها و انواع این نوع سوددهی پرداختیم تا درک بهتر این موضوع را برای شما آسان کنیم.

مبانی حاشیه سود

کسب‌وکارها و افراد در سراسر جهان، فعالیت‌های اقتصادی انتفاعی را با هدف ایجاد سود انجام می‌دهند. با این حال، اعداد مطلق – مانند فروش ناخالص X میلیون دلار، هزینه‌های تجاری Y هزار دلار یا درآمد Z دلار – نمی‌تواند تصویری روشن و واقع‌بینانه از سودآوری و عملکرد یک کسب‌وکار ارائه دهد. چندین معیار کمی مختلف برای محاسبه سود (یا زیان) کسب‌وکار به کار می‌رود که ارزیابی عملکرد یک کسب‌وکار را در دوره‌های زمانی مختلف یا مقایسه آن با رقبا آسان‌تر می‌کند. این اقدامات حاشیه سود نامیده می‌شوند.

در حالی که کسب‌وکارهای اختصاصی، مانند مغازه‌های محلی، ممکن است حاشیه سود را به تعداد دفعات دلخواه خود محاسبه کنند (مانند هفتگی یا دو هفته یکبار)، کسب‌وکارهای بزرگ از جمله شرکت‌های بازرگانی، موظف‌اند آن را مطابق با بازه‌های زمانی استاندارد گزارش (مانند سه‌ماهه یا سالانه) گزارش دهند. کسب‌وکارهایی که با پول قرض شده کار می‌کنند ممکن است ملزم به محاسبه و گزارش آن به وام‌دهنده (مانند بانک) به صورت ماهانه به عنوان بخشی از روش‌های استاندارد باشند.

سود یا حاشیه سود چهار سطح دارد:

  • سود ناخالص
  • سود عملیاتی
  • سود قبل از مالیات
  • سود خالص

این موارد در صورت درآمد شرکت به ترتیب زیر منعکس شده است: شرکت درآمد فروش را دریافت کرده، سپس هزینه‌های مستقیم محصول خدمات را پرداخت می‌کند. آنچه باقی مانده حاشیه ناخالص است. سپس هزینه‌های غیرمستقیم مانند دفتر مرکزی شرکت، تبلیغات، تحقیق و توسعه را پرداخت می‌کند. آنچه باقی مانده حاشیه عملکرد است. سپس سود بدهی را پرداخت می‌کند و هرگونه هزینه یا ورودی غیرمعمول غیرمرتبط با کسب‌وکارها اصلی شرکت را با حاشیه قبل از مالیات باقی مانده اضافه یا کم می‌کند. سپس مالیات می‌پردازد و حاشیه خالص را که به عنوان درآمد خالص نیز شناخته می‌شود، باقی می‌گذارد.

انواع حاشیه سود

اجازه دهید انواع مختلف حاشیه سود را با دقت بیشتری بررسی کنیم.

۱- حاشیه سود ناخالص

با فروش شروع کنید و هزینه‌هایی را که مستقیما مربوط به ایجاد یا ارائه محصول یا خدمات مانند مواد اولیه، نیروی کار و غیره است، بردارید. این هزینه‌ها معمولا به عنوان “هزینه کالاهای فروخته شده” یا “هزینه محصولات فروخته شده” یا ” هزینه فروش” شناخته می‌شوند. در صورت داشتن درآمد مناسب، شما حاشیه ناخالص دریافت می‌کنید. محاسبه آن بر اساس فروش هر محصول انجام می‌شود. حاشیه ناخالص برای شرکتی که مجموعه محصولات خود را تجزیه‌وتحلیل می‌کند (هرچند این داده‌ها با عموم به اشتراک گذاشته نمی‌شود) مفید است، اما به طور کلی حاشیه ناخالص تصویر ناخالص سودآوری یک شرکت را نشان می‌دهد.

۲- حاشیه سود عملیاتی

با کسر هزینه‌های فروش، هزینه‌های عمومی، اداری یا عملیاتی، از میزان سود ناخالص یک شرکت، ما حاشیه سود عملیاتی دریافت می‌کنیم که به عنوان سود قبل از بهره و مالیات یا EBIT شناخته می‌شود. در نتیجه رقم درآمد موجود برای پرداخت بدهی و دارایی صاحبان کسب‌وکارها و همچنین بخش مالیاتی، سود حاصل از عملیات اصلی و مستمر یک شرکت است. این سود اغلب توسط بانکداران و تحلیل‌گران جهت ارزش‌گذاری کل یک شرکت برای خریدهای احتمالی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

۳- حاشیه سود قبل از مالیات

درآمد عملیاتی را کسر کرده و هزینه سود را با افزودن هرگونه درآمد از سود، حساب کنید. اقلام غیرتکراری مانند سود یا زیان ناشی از عملیات متوقف شده را تعدیل کنید و سود قبل از مالیات یا درآمد قبل از مالیات (EBT) داشته باشید. سپس بر درآمد تقسیم کنید تا حاشیه سود پیش مالیات را به دست آورید.

حاشیه سود قبل از مالیات، همه سطوح از سود باقی مانده را با فروش مقایسه می‌کند. به عنوان مثال، ۴۲ درصد حاشیه ناخالص به این معنی است که به ازای هر ۱۰۰ دلار درآمد، شرکت ۵۸ دلار هزینه‌هایی را که مستقیما به تولید محصول یا خدمات مرتبط است، پرداخت می‌کند و ۴۲ دلار به عنوان سود ناخالص باقی می‌ماند.

۴- حاشیه سود خالص

حاشیه سود خالص با تقسیم سود خالص بر فروش خالص یا تقسیم درآمد خالص بر درآمد حاصل از یک دوره زمانی معین محاسبه می‌شود. در زمینه محاسبه حاشیه سود، سود خالص و درآمد خالص به جای یکدیگر استفاده می‌شود. به طور مشابه، فروش و درآمد به جای یکدیگر استفاده خواهند شد. سود خالص با کسر تمام هزینه‌های مربوط از جمله هزینه‌های مربوط به مواد اولیه، کار، عملیات، اجاره، پرداخت سود و مالیات از مجموع درآمد ایجاد شده تعیین می‌شود. فرمول اصلی محاسبه این مورد به این شرح است:

اندوخته قانونی چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟‌

اندوخته‌ی قانونی چیست

اگر در شرف تأسیس یک شرکت سهامی هستید یا حتی آن را تأسیس نموده‌اید، ممکن است که درباره‌ی اندوخته قانونی ابهاماتی داشته باشید. در این مقاله می‌خواهیم بدانیم اندوخته قانونی چیست و چگونه محاسبه می‌شود.

حتما بخوانید:

قانون تجارت در این باره صریح و ساده و شاید از جهاتی ممتنع باشد. ماده‌ی ۱۴۰ لایحه‌ی اصلاحی قانون تجارت که مبنای تکلیف به اندوخته است، اینگونه آغاز می‌شود: «هیئت مدیره مکلف است تا هر سال یک‌بیستم از سود خالص شرکت را به عنوان اندوخته قانونی موضوع نماید.»

اندوخته قانونی چیست

در این جمله‌ی آغازین، چند نکته به چشم می‌خورد. اول آنکه هیئت مدیره باید جلسه‌ای را با دستور تعیین وضعیت اندوخته قانونی تشکیل دهد و نتیجه را صورت‌جلسه کند. این صورت‌جلسه با توجه به مفاد ماده‌ی ۱۰۶ لایحه‌ی اصلاحی که تعیین می‌کند که کدام‌یک از صورتجلسات در شرکت‌ها باید در مرجع شرکت‌ها ثبت شوند، نیازی به ثبت و انتشار ندارد.

نکته‌ی دوم آن است که منظور از سود خالص شرکت چیست؟ سود خالص درمقابل سود ناخالص تعریف می‌شود و بیش از آنکه اصطلاحی حقوقی باشد، مربوط به حسابداری و دانش مالی است.

سود ناخالص به عایدی یک شرکت پس از کسر هزینه‌ی کالاهای فروخته‌شده، اطلاق می‌شود. اما این سود نشان‌دهنده‌ی سود واقعی شرکت نیست، چرا که هزینه‌های دیگری نیز از آن کسر خواهد شد. این هزینه‌ها می‌تواند مشتمل بر هزینه‌های عملکرد (برای مثال هزینه‌های مربوط به پرسنل) و همینطور مالیات شرکت باشد. بنابراین سود خالص عبارت است از سود ناخالص منهای هزینه‌های مربوط به استهلاک، بهره، مالیات و سایر هزینه‌های شرکت.

ماده‌ی ۲۳۷ لایحه‌ی اصلاحی قانون تجارت نیز سود خالص را اینگونه تعریف می‌کند: «سود خالص شرکت در هر سال مالی عبارت است از درآمد حاصل در همان سال مالی منهای کلیه‌ی هزینه‌ها و استهلاکات و ذخیره‌ها و مالیات.» تا اینجا مشخص شده است که اندوخته قانونی باید از سود خالص کسر شود؛ یعنی از درآمدی که پس از کسر همه‌ی هزینه‌های نام‌برده، برای شرکت باقی می‌ماند. منظور از هر سود خالص و سود ناخالص سال نیز در این ماده، هر سال مالی شرکت است که از قبل در اساسنامه تعیین شده است. بنابراین در صورت مالی یک شرکت، درصورتی که آن شرکت درطول سال مالی زیان‌ده نبوده باشد، تخصیص ۵٪ (معادل یک‌بیستم) از سود خالص به نام اندوخته قانونی قابل‌مشاهده است.

در ادامه‌ی ماده‌ی ۱۴۰ لایحه‌ی اصلاحی قانون تجارت می‌خوانیم: «همین‌ که اندوخته قانونی به یک‌دهم سرمایه‌ی شرکت رسید، موضوع کردن آن اختیاری است و درصورتی که سرمایه‌ی شرکت افزایش یابد، تا زمانی که اندوخته قانونی به یک‌دهم سرمایه بالغ گردد، کسر یک‌بیستم مذکور ادامه خواهد یافت.» این یعنی اگر شرکت شما با سرمایه‌ی ده میلیون ریال ثبت شده باشد، درصورتی که اندوخته قانونی شما طی ذخیره کردن‌‌های پنج درصدی، به یک میلیون ریال برسد، از آن پس لحاظ کردن و ذخیره‌ی اندوخته قانونی موضوعیتی نخواهد داشت و درصورتی که هیئت مدیره تصمیم به ادامه‌ی این فرآیند بگیرد، این اندوخته، اختیاری نام خواهد داشت.

همچنین باید در خاطر داشته باشیم که قانون‌گذار اختیار افزایش سرمایه را به شرکت‌ها داده است. در این خصوص، اولا مطابق با قانون انتقال اندوخته قانونی به سرمایه ممنوع است. یعنی افزایش سرمایه‌ی شرکت نمی‌تواند از این محل صورت گیرد. ثانیا درصورتی که شرکت سهامی از این اختیار مطابق با قانون استفاده کند، اولا باید مطابق با ماده‌ی ۱۰۶ این تغییر را به اداره‌ی ثبت شرکت‌ها اطلاع دهد و ثانیا باید متناسب با این افزایش سرمایه، به موضوع کردن اندوخته قانونی در قالب ۵٪ از سود خالص سالیانه ادامه دهد تا این اندوخته به ۱۰٪ سرمایه‌ی کنونی شرکت برسد. اما آیا درصورتی که سرمایه‌ی شرکت کاهش یابد، می‌توان از محل اندوخته قانونی مبلغی را کسر کرد تا به ده درصد از سرمایه‌ی جدید برسد؟ در این باره مقرره‌ای قانونی وجود ندارد اما به نظر نمی‌رسد که درصورت حسن نیت مدیران در استفاده از این منبع، منعی نیز وجود داشته باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.