نسبت سود سود خالص چیست؟


حالا برای این که بدانیم یک سهم تا چه انداره ارزشمند و سودآور است باید به سراغ روش‌های محاسبه ارزش سهام برویم. ارزش سنجی سهام بر اساس پنج روش مختلف محاسبه می‌شود؛ ارزش دفتری، ارزش بازار، ارزش جایگزینی، جریان نقد آزاد FCF و اساسی‌ترین روش ممکن یعنی P/E. در این بخش به توضیح چگونگی محاسبه P/E خواهیم پرداخت و شما را با کاربردهای ارزنده و با اهمیت آن در شرایط مختلف آشنا خواهیم کرد.

hesabdar-arshad

منابع و اطلاعات جامع ازمون کارشناسی ارشدحسابداری, برنامه ريزی,مشاوره و.

آموزش حسابداری(اصول1)

فصل هفتم – تنظيم صورت هاي مالي و بستن حساب ها :

حسابداران براي گزارش وضعيت مالي يک مؤسسه در يک زمان معين و عملكرد مالي يک مؤسسه در يک دوره معين اقدام به تهيه صورت هاي مالي براي آن مؤسسه مي نمايند.

صورتحساب سود و زيان:

در يک مؤسسه بازرگاني براي تعيين سود خالص دوره مالي تمام هزينه ها از فروش خالص، كسر مي گردد. هزينه ها شامل بهاي تمام شده كالاي فروش رفته و هزينه هاي عملياتي مي باشد.

هزينه هاي عملياتي هزينه هايي هستند كه براي انجام امور و اداره عمليات مؤسسه بازرگاني صرف مي شود.

براي محاسبه سود خالص يک مؤسسه بازرگاني «فروش خالص»، «بهاي تمام شده كالاي فروش رفته» و «هزينه هاي عملياتي» سه جزء اصلي به شمار مي آيد.

در نمودار نحوه محاسبه سود و زيان را در مؤسسات بازرگاني ملاحظه نسبت سود سود خالص چیست؟ مي كنيد:

اولين جزء، در صورتحساب سود و زيان است. براي محاسبه مبالغ برگشت از فروش و تخفيفات و همچنين تخفيفات نقدي فروش از مبلغ فروش ناخالص كسر مي شود.

بهاي تمام شده كالاي فروش رفته:

دومين جزء، در صورتحساب سود و زيان است. موجودي كالاي اول دوره، بهاي تمام شده كالاي خريداري شده و موجودي كالاي پايان دوره سه جزء اصلي براي محاسبه هستند.

موجودي كالا در اول دوره + بهاي تمام شده كالاي خريداري شده = بهاي تمام شده كالاي آماده براي فروش = موجودي کالا در پايان دوره + بهاي تمام شده کالاي فروش رفته

براي تعيين بهاي تمام شده کالاي خريداري شده

روشهاي ارزيابي موجودي كالا

حسابداران بايد با استفاده از نظام حسابداري مناسب اطلاعات مربوط به موجودي كالا را ثبت و نگهداري كنند. موجودي كالا مستقيماً در هر دو صورتحساب تراز نامه و سود و زيان اثر مي گذارد. موجودي كالا در تراز نامه به عنوان يك دارائي نوشته مي شود و در صورتحساب سود و زيان براي محاسبه بهاي تمام شده كالاي فروش رفته استفاده مي گردد.

ارزيابي (تعيين بهاي تمام شده) موجودي كالاي پايان دوره در دو مرحله انجام مي گيرد:

۱- تعيين مقدار واقعي موجودي ها (انبار گراني):

تعيين مقدار واقعي موجودي كالاي متعلق به يك مؤسسه در يك زمان معين.

اقلام زير جزء موجودي هاي كالاي پايان دوره منظور خواهند شد.

موجودي هايي كه در پايان دوره مالي در فروشگاه يا انبار واحد تجاري باقي مانده است.

موجودي هايي كه نزد شعبه ها يا نمايندگي هاي واحد تجاري نگهداري مي شود.

موجودي هايي كه به عنوان امانت نزد افراد يا مؤسسات ديگر باقي مانده است.

كالاهايي كه خريداري شده اند و در حساب «خريد» ثبت شده اند اعم از اينكه به مؤسسه رسيده يا نرسيده باشند.

۲- تعيين بهاي تمام شده هر واحد از موجودي ها:

بهاي تمام شده هر واحد χ تعداد واحدهاي موجودي كالا در پايان دوره = بهاي تمام شده موجودي كالا در پايان دوره

بهاي تمام شده هر واحد χ تعداد واحدهاي كالاي فروش رفته = بهاي تمام شده كالاي فروش رفته

روشهاي ارزيابي موجودي كالا:

۱- روش اولين صادره از اولين وارده:

در اين روش گردش بهاي تمام شده به گونه اي كه قديمي ترين كالاهاي خريداري شده، قبل از ساير كالاها به فروش مي رسد و به عبارت ديگر بهاي تمام شده كالاي فروش رفته از قيمتهاي خريد قديمي محاسبه مي شود.

اطلاعات زير از گردش يك نوع كفش ورزشي سال ۱۳۷۹ در فروشگاه برنا در دست است.

نسبت نقدینگی چیست و چه کاربردی دارد؟

نسبت نقدینگی

قبل از توضیح نسبت نقدینگی میبایست به تعریف نسبت مالی بپردازیم:

نسبت مالی چیست؟

به ارتباط منطقی و ریاضی که به شکل نسبت نمایان میشود نسبت‌ مالی گفته می شود و از آن در موارد ذیل استفاده می شود:

  1. ارزیابی کیفی اطلاعات کمی
  2. ارائه گزارش
  3. طبقه‌بندی صورت‌های

توجه داشته باشید که از هر نسبت مالی می‌توان به‌عنوان یک سیگنال خبری در کنار سایر نسبت‌ها استفاده کرد و هرگز نباید فقط یک نسبت مالی را به‌عنوان ملاک تصمیم‌گیری قرار داد.

مهمترین نسبت‌های مالی:

  • نسبت‌های نقدینگی
  • نسبت‌های سودآوری
  • نسبت‌های کارایی
  • نسبت‌های اهرمی

نسبت نقدینگی چیست؟

نسبت نقدینگی یا Liquidity Ratio جز یکی از نسبت‌های مالی می باشد که از تقسیم پول نقد و معادل‌های نقدی و اوراق بهاداری که به‌راحتی قابل تبدیل به نقد می‌باشند، بر بدهی‌های جاری، به‌دست می‌آید. این نسبت آزمون نقدینگی شرکت است و برای محاسبه آن کل وجوه نقد و اوراق بهادار قابل‌ خرید و فروش در بازار را جمع می‌کنند و آن را بر کل بدهی‌های جاری تقسیم می‌کنند. نسبت‌های نقدینگی، میزان توان شرکت در بازپرداخت دیون کوتاه مدت خود یا عمل به تعهدات کوتاه مدت را نشان می‌دهد. نسبت نقدینگی بالا نشان دهنده این است که حاشیه امنیت شرکت بیشتر است و از پس بدهی های کوتاه مدتش بر می آید. اما این بدان معنی نیست که نسبت نقدینگی هر چه بالاتر باشد بهتر است، این نسبت خیلی هم نباید بزرگ باشد.

نکته! با نسبت‌های نقدینگی می‌توان بررسی کرد که آیا یک شرکت می‌تواند به تعهدات مالی کوتاه مدت خود پاسخ دهد یا خیر، نسبت‌های نقدینگی، توانایی واحد تجاری را در انجام تعهدات کوتاه مدت، اندازه‌گیری می‌کند.

برای افزایش اطلاعات و آگاهی خود در زمینه بورس می توانید در کلاس بورس شرکت کنید و یا با خرید پکیج بورس به راحتی تنها در مدت زمان بسیار کمی علم بورسی خود را افزایش بدهید.

انواع نسبت های نقدینگی:

برای محاسبه این نسبت دارایی های جاری بر بدهی های جاری تقسیم می شود. دارایی های جاری، دارایی هایی ست که به یک دیگر تبدیل می شوند و در صورت نیاز در عرض یک سال می توان آن ها را به پول نقد تبدیل کرد. بدهی های جاری به آن دسته از بدهی ها گفته می شود که موعد پرداخت آن ها کمتر از یک سال است. بالا بودن نسبت جاری نشان می دهد که برای طلب کاران هیچ جای نگرانی نیست و اصل مبلغ خود به همراه سود آن را از شرکت دریافت خواهند کرد.

بدهی های جاری / دارایی های جاری = نسبت جاری

نسبت آنی در مقایسه با نسبت جاری کمی سخت تر محاسبه می شود. برای محاسبه این نسبت فهرست دارایی هایی که در مقایسه با پول نقد از قدرت نقد شوندگی کمتری برخوردارند از دارایی های جاری شرکت کسر می شود. بالا بودن نسبت آنی می تواند بیانگر این باشد که اعتبار دهندگان کوتاه مدت دچار هیچ مشکلی نخواهند شد و یا اینکه بیانگر این است که نقدینگی یا مطالبات شرکت بسیار زیاد است.

بدهی های جاری / (حساب های دریافتی + سرمایه گذاری های کوتاه مدت+ پول نقد و مشابه های پول نقد) = نسبت آنی

یک نوع از نسبت آنی به سادگی فهرست موجودی را از دارایی های جاری کم می‌کند و آن را از نسخه‌ای که در بالا به آن اشاره شد اندکی بخشنده‌تر نشان می‌دهد. گفته می‌شود این نسبت اگر چیزی در حدود یک باشد، قابل قبول است. اگر این نسبت زیاد باشد، این اتفاق ممکن است به سه دلیل رخ دهد. نخست ممکن است موجودی کالای کمی نگهداری می‌شود. دوم ممکن است دارایی های جاری زیاد باشد و سوم ممکن است اعتبارات کوتاه مدت کمی جذب شده باشد.

بدهی های کنونی/(موجودی کالا – دارایی های جاری) = نسبت آنی

در این نسبت موجودی کالا، دارایی های جاری و حساب های دریافتنی در نظر گرفته نمی شود. جهت پیش بینی توانایی پرداختی شرکت در مواقع ضروری این نسبت در مقایسه با نسبت قبلی بیشتر به کار می آید. اگر شرکتی به میزان کافی توانایی نقد شوندگی نداشته باشد به مشکل بر می خورد حتی اگر از سود دهی بالایی برخوردار باشد.

بدهی های جاری / (سرمایه گذاری های کوتاه مدت + پول نقد و مشابه های پول نقد) = نسبت پول نقد

نسبت سودآوری چیست؟

این نسبت‌ها میزان ﻣﻮفقیت ﺷﺮﻛﺖ را درﻛﺴﺐ ﺳﻮد ﻣﻮرد ﺗﺠﺰیه و تحلیل ﻗﺮار می‌دﻫﺪ.

  1. نسبت سود ناخالص: این نسبت میزان سود ناخالص تولید شده از فروش را ارزیابی می‌کند. سود ناخالص برابر با فروش خالص منهای هزینه‌ی فروش است.
  2. بازده فروش: این نسبت به عنوان حاشیه‌ی سود خالص یا نسبت سود خالص نیز شناخته می‌شود و درصد درآمد ناشی از فروش را می‌سنجد. به طور معمول، هر چه عدد این نسبت بالاتر باشد، بهتر است.
  3. بازده دارایی‌ها: در تحلیل مالی، این نسبت بازده سرمایه‌گذاری را اندازه می‌گیرد. همچنین جهت ارزیابی کارآیی مدیریت در استفاده از دارایی‌ها برای تولید درآمد به کار می‌رود.
  4. بازده حقوق صاحبان سهام: درصد درآمد ناشی از هر ریال از حقوق صاحبان سهام را می‌سنجد.

نسبت کارایی چیست؟

به کمک این نسبت‌ها می‌توان میزان ﻛﺎرآیی یک ﺷﺮﻛﺖ را در ﻛﺎرﺑﺮد منابع خود اﻧﺪازه گیری نمود.

  1. گردش مطالبات: کارآیی بسط نسیه و وصول آن را می‌سنجد. این نسبت میانگین تعداد دفعاتی را که شرکت در یک سال به وصول حساب‌های باز خود می‌پردازد، نشان می‌دهد. نسبت‌های بالا دلالت بر نسیه‌ی مؤثر و فرآیند وصول دارند.
  2. میانگین دوره‌ی وصول مطالبات: این نسبت به گردش مطالبات برحسب روز یا دوره‌ی وصول معروف است و میانگین تعداد روزهایی را که یک شرکت مطالباتش را وصول می‌کند، اندازه می‌گیرد. هرچه این نسبت کوچک‌تر باشد، بهتر است. البته گاهی افراد به جای ۳۶۰، از عدد ۳۶۵ استفاده می‌کنند.
  3. گردش موجودی: نمایانگر تعداد دفعاتی است که موجودی، فروخته و جایگزین شده است. در نظر داشته باشید که بعضی نویسندگان در فرمول بالا، به جای هزینه‌ی فروش از فروش استفاده می‌کنند. نسبت بالا نشان‌دهنده‌ی این است که شرکت در مدیریت موجودی‌هایش کارآمد است.
  4. میانگین دوره‌ی موجودی: به عنوان گردش موجودی برحسب روز نیز شناخته می‌شود و نمایانگر تعداد روزهایی است که موجودی در انبار می‌ماند. به عبارت دیگر، تعداد روزها را از زمان خرید موجودی تا فروش آن، می‌سنجد. همانند میانگین دوره‌ی وصول مطالبات، هر چه این نسبت کوچک‌تر باشد بهتر است.
  5. گردش حساب‌های پرداختنی: تعداد دفعاتی که یک شرکت حساب‌های پرداختنی‌اش را در طول یک دوره می‌پردازد، نشان می‌دهد. نسبت کوچک طرفدار بیشتری دارد، چون بهتر است که پرداخت‌ها را تا حد امکان به تأخیر انداخت تا بتوان از پول برای اهداف مولد بیشتری استفاده کرد.
  6. میانگین دوره‌ی پرداختنی: این نسبت به «گردش حساب‌های پرداختنی بر حسب روز یا دوره‌ی پرداخت نیز معروف است و عدد میانگین روزهای سپری شده‌ی پیش از پرداخت تعهدات به عرضه‌کنندگان را می‌سنجد.
  7. دوره‌ی گردش عملیات: تعداد روزهایی را که یک شرکت، چرخه‌ی عملیاتی را کامل می‌کند، می‌سنجد. هر چه چرخه‌ی عملیاتی کوتاه‌تر باشد، یعنی شرکت فروش و وصول وجه نقد را سریع‌تر انجام می‌دهد.
  8. چرخه‌ی تبدیل وجه نقد: این نسبت میزان سرعت یک شرکت در تبدیل وجه نقد به وجه نقد را اندازه می‌گیرد. چرخه‌ی تبدیل وجه نقد نمایانگر تعداد روزهایی است که یک شرکت برای خرید‌هایش پرداخت می‌کند، آنها را می‌فروشد و مقدار بدهی را وصول می‌کند. به طور معمول، این چرخه نیز همچون چرخه‌ی عملیاتی، هرچه کوتاه‌تر باشد، بهتر است.
  9. گردش کل دارایی: کارآیی کلی یک شرکت در فروش را با استفاده از دارایی‌هایش می‌سنجد. این فرمول شبیه بازده دارایی‌هاست، با این تفاوت که به جای درآمد خالص، از فروش خالص استفاده می‌شود.

نسبت اهرامی چیست؟

تمرکز اصلی نسبت های مالی اهرمی بر روی توازن بین دارایی ها و بدهی هاست. ﺗﺎمین نیازﻫﺎی مالی از ﻃﺮیق ایجاد بدهی را ﻧﺸﺎن می‌دﻫﺪ.

نسبت p/e در بورس چیست و چه کاربردی دارد؟

نسبت p/e در بورس چیست و چه کاربردی دارد؟

آیا تا بحال اسم صورت های مالی به گوشتان خورده است؟ آیا می دانید چگونه باید یک سهم را ارزش‌گذاری کرد؟ آیا با نسبت P/E آشنایی دارید؟ آیا می دانید چگونه باید بازگشت سرمایه خود را محاسبه کنید؟ اگر پاسخ شما به این سوالات منفی است، پیشنهاد می کنم حتما این مقاله را بخوانید.

انواع روش‌های ارزش گذاری سهام در بازار بورس

در تحلیل‌های بنیادین، معمولا سهم‌ها ارزش گذاری می‌شوند و طبق این ارزش گذاری‌ها اگر قیمت جاری سهم در بازار کمتر از ارزش مد نظر ما باشد، علاقه‌مندی برای خرید آن سهام بیشتر خواهد شد. فرض کنید طبق محاسبه و پیش بینی ما سهمی 1000 تومان ارزش دارد، اما در حال حاضر این سهم در بازار بورس با قیمت 500 تومان در حال خرید و فروش است. پس طبیعتا حالا زمان مناسبی برای خرید این سهم خواهد بود. همین اتفاق ممکن است در حالت عکس رخ داده باشد. مثلا سهمی بیش از 500 تومان ارزش نداشته باشد، اما قیمت آن تا عدد 1000 تومان هم بالا رفته باشد. در این حالت که سهمی بیش از ارزش واقعی و متناسب خود قیمت خورده است.

حالا برای این که بدانیم یک سهم تا چه انداره ارزشمند و سودآور است باید به سراغ روش‌های محاسبه ارزش سهام برویم. ارزش سنجی سهام بر اساس پنج روش مختلف محاسبه می‌شود؛ ارزش دفتری، ارزش بازار، ارزش جایگزینی، جریان نقد آزاد FCF و اساسی‌ترین روش ممکن یعنی P/E. در این بخش به توضیح چگونگی محاسبه P/E خواهیم پرداخت و شما را با کاربردهای ارزنده و با اهمیت آن در شرایط مختلف آشنا خواهیم کرد.

آشنایی با نسبت P/E

به نظر می رسد که قبل از هر چیزی بهتر است با صورت های مالی آشنا شویم. تمام شرکت های فعال در بازار سرمایه، موظفند در دوره های مشخصی (معمولا ۳ ماهه) گزارش هایی از عملکرد خود به سازمان بورس ارايه دهند. این گزارش ها را «صورت های مالی» می نامند و شامل ۴ صورت مالی به نام های ترازنامه، صورت مالی سود و زیان، صورت سود و زیان جامع و صورت جریان وجه نقد است.

در صورت سود و زیان، اطلاعات مربوط به درآمد و هزینه های شرکت ثبت می شود که این هزینه ها می تواند شامل هزینه های عملیاتی، هزینه بهره، هزینه استهلاک، هزینه مالیات و غیره باشد. اگه کل این هزینه ها را از درآمد شرکت کم کنیم، سود خالص شرکت بدست می آید. با تقسیم این سود بر تعداد کل سهام عادی شرکت، سود به ازای هر سهم یا EPS بدست می آید. اطلاعات بیشتر در مورد انواع EPS و سود نقدی سهم را در اینجا بخوانید. حال که با EPS و صورت های مالی آشنا شدید، بهتر است به نسبت P/E بپردازیم. نسبت P/E که نسبت قیمت به سود هر سهم نیز نامیده می شود، از قدیمی ترین و پرکاربرد ترین نسبت های مالی در بحث ارزشگذاری سهم است. در این نسبت از قیمت فعلی سهم و درآمد هر سهم به صورت زیر استفاده می شود.

آشنایی با نسبت P/E

اگرچه در محاسبه نسبت P/E معمولا از سود تحقق یافته استفاده می شود، اما گاهی ممکن است تحلیلگران از سود پیش بینی شده هم استفاده کنند. در این صورت باید توجه داشت چون مقدار سود تخمین زده شده است و عدد دقیقی نیست، مقدار P/E نیز دقیق نخواهد بود.

P/E چیست و چطور محاسبه می‌شود؟

P حرف ابتدایی واژه Price به معنای قیمت و منظور از E، EPS یا همان سود است. در این باب اصطلاح معاملاتی رایجی به وجود آمده که P/E را به غلط و اشتباه با عنوان «نسبت قیمت به درآمد» عنوان می‌کنند، اما در واقع P/E «نسبت قیمت به سود» و یکی از مهم‌ترین نسبت‌های مهم مالی است. برای مشاهده و محاسبه P/E کافی است به سایت سازمان بورس تهران مراجعه کرده و نماد سهام مورد نظر خودتان را جستجو کنید. با باز شدن صفحه جدید، ریز جزئیات اطلاعات سهام آن شرکت به صورت مرتب و طبقه بندی شده روی صفحه مانتیور پدیدار خواهند شد. P/E که در میانه صفحه نمایش داده می‌شود حاصل تقسیم «قیمت پایانی» بر EPS فعلی است. «قیمت پایانی» سهم با عنوان «قیمت روز» یا «قیمت فعلی» هم شناخته می‌شود. اغلب نوسانات موجود در P/E به وضعیت اقتصادی نظیرِ تورم بستگی دارد.

فرض کنید برای خرید سهمی 1000 تومان می‌پردازید و طبق EPS وضع شده، سالانه 20% معادل 200 تومان سود به سهم شما تعلق خواهد گرفت. حالا با تقسیم هزینه پرداخت شده اولیه که همان 1000 تومان است، به سودی که هر سال شرکت مربوط به سهم سرمایه‌گذار اضافه خواهد کرد، تعداد سال برگشت پول اصلی را به دست خواهیم آورد؛ که در این مثال P/E برابر با عدد 5 خواهد شد. یعنی 5 سال طول می‌کشد تا 1000 تومانی که از طریق شرکت مربوطه وارد بورس کرده‌اید، دو برابر شود. البته این نکته را هم یادآور شویم که امکان تغییر P/E با کم و زیاد شدن سوددهی شرکت یا همان EPS کم و زیاد خواهد شد. معمولا شرکت‌ها هر سه ماه یک بار اطلاعات جدید و مربوط به EPS را در اختیار عموم قرار می‌دهند و P/E را به روز می‌کنند. در عکس زیر نمونه‌ای از P/E یک سهم را مشاهده می‌کنید.

تعریف دیگری از نسبت P/E

از لحاظ نظری P/E این‌طور تعریف می‌شود که سرمایه‌گذاران حاضر هستند چه مبلغی را بابت هر ریال از سود یک شرکت پرداخت کنند. به عنوان نمونه اگر P/E یک سهم برابر با عدد 10 باشد، این معنا را خواهد داشت که سرمایه‌گذار حاضر است در قبال دریافت هر ریال سود از آن سهام، 10 ریال پرداخت کند. توجه داشته باشید که P/E نسبت به قیمت بازار شاخص بهتری برای ارزش گذاری است اما بدون در نظر گرفتن دیگر نرخ‌های رشد صنعت، صحبت از P/E معنای چندانی پیدا نخواهد کرد.

منظور از نسبت P/E منفی و P/E گروه چیست؟

در نمودارهای سایت سازمان بازار بورس تهران، P/E های منفی زیادی به چشم می‌خورند؛ اما معنا و مفهوم P/E منفی چیست؟ منفی شدن نماد P/E نمایانگر زیان‌ده بودن سهام آن شرکت است. علاوه بر P/E اختصاصی نماد هر شرکت، یک P/E گروه هم وجود دارد. با ورود به سایت www.tsetmc.com و باز کردن قسمت «دیدبان بازار» گروه بندی نمادها را مشاهده خواهید کرد. هر نماد در زیرمجموعه گروه خاص خود قرار گرفته است. مثلا «های وب»، «اپرداز» و «اوان» سه نماد هم گروه با یکدیگر و زیر گروه «اطلاعات و ارتباطات» هستند. در عکس زیر نمونه‌ای از P/E منفی را مشاهده می‌کنید.

نسبت P/E منفی

P/E گروه، میانگین گرفته شده از P/E های زیر مجموعه نمادهای گروه است. P/E هر نماد را می‌توانید با P/Eهای دیگری که با یکدیگر در یک گروه قرار دارند مقایسه کنید، اما هرگز P/E یک نماد از یک گروه را با P/E نمادی از گروه دیگر مقایسه نکنید. در عکس بالا در کنار P/E منفی می‌توانید P/E گروه را مشاهده کنید.

P/E سهام نماد بیمه آسیا حدودا عدد 50 است؛ حالا اگر نماد دیگری در همین گروه P/E بسیار بالاتری داشته باشد، برای این اتفاق چند تعبیر وجود خواهد داشت. اول این‌که قیمت آن نماد حباب دارد و امکان دوم این است که، به دلیل طرح‌هایی که دارد، انتظار بازار از او خیلی بالا رفته است. در این شرایط دو حالت پیش خواهد آمد؛ یا به زودی قیمت پایین کشیده خواهد شد یا سودآوری شرکت که همان EPS است بالا خواهد رفت. یک سرمایه‌گذار باید بتواند با پیگیری اخبار و تحلیل‌های شرکت پیش بینی کند که آیا این شرکت قدرت افزایش EPS را خواهد داشت یا به زودی با افت قیمت رو به رو خواهد شد.

P/E چه مقدار باشد تا اقدام به خرید و فروش سهام کنیم؟

نسبت P/E هر سهم در واقع انتظار سرمایه‌گذار از چشم انداز آینده آن شرکت، برای رشد و توسعه است. علاوه بر این P/E می‌تواند نشان دهنده سطح ریسک شرکت نیز باشد. معمولا نسبت P/E نشان دهنده نظر سرمایه‌گذاران درباره آن شرکت است و عموما این عدد برای شرکت‌هایی که رو به رشد هستند، مقدار بالاتری خواهد داشت. در واقع هر چه نسبت P/E بالاتر باشد، میزان خوش بینی بازار به آن شرکت بالاتر خواهد بود. در این حالت باور پایه بر این است که شرکت توانایی رشد سود یا افزایش قیمت سهام را دارد. با همین استدلال شرکت‌هایی که بازار دید مثبتی نسبت به آن‌ها ندارد، معمولا از نسبت P/E پایین‌تری برخوردار هستند؛ چرا که بازار نسبت نسبت سود سود خالص چیست؟ به رشد و سودآوری یا افزایش قیمت سهام آن‌ها خوش بین نیست.

چگونگی ارزش گذاری سهام با نسبت P/E

همان‌طور که در ابتدای مطلب گفتیم مهم‌ترین کاربرد P/E ، ارزش گذاری سهام است. فرض کنید طبق تحلیل و ارزیابی‌هایی که انجام داده‌اید، متوجه شده‌اید EPS یک سهام از عدد A به B در حال تغییر است. حالا فرض کنید که این پیش بینی درست باشد؛ در مرحله بعد باید حساب کنید که قیمت این سهام، در صورتی که به اندازه B سود کند، چقدر خواهد شد؟ این جا، درست همان نقطه‌ای است که P/E وارد عمل خواهد شد. P/E را در EPS ضرب کنید. عدد جدیدی که از حاصل ضرب EPS و P/E حاصل خواهد آمد، قیمت جدید سهام را به شما نشان می‌دهد. اگر این قیمت جدید بالاتر از قیمت فعلی سهام در بازار باشد، یعنی سهام مورد نظر توانایی و پتانسیل رشد را خواهد داشت و خوب است که برای خرید آن اقدام کنید. مراقب باشید که در طی محاسبات اشتباهی رخ ندهد که رسیدن به عدد اشتباهی، شما را به اقدام و تصمیم اشتباه و زیان باری هدایت خواهد کرد.

سخن آخر

همانطور که می دانید تجزیه و تحلیل سهام کار ساده ای نیست و برای خرید یا فروش سهام باید علاوه بر بررسی شرایط بازار و مطالعه تحلیل های بنیادی، ارزش سهم را با روش های متفاوتی بررسی و سپس اقدام به معامله کرد. نسبت P/E یکی از روش های بررسی ارزش سهم است اما تمام آن نیست. اگر سرمایه گذاری تنها با اتکا بر این نسبت معامله کند، عملی غیر حرفه ای را مرتکب شده است و ممکن است روند سهام مطابق با انتظارات وی پیش نرود. در واقع نسبت P/E اگر چه مهم است اما حرف آخر را نمی زند و باید در کنار روش های دیگر تحلیل سهم از آن استفاده شود.

برای مشاهده جدیدترین تحلیل ها، اخبار، مقالات و قیمت های لحظه ای سهام به وب سایت سیگنال مراجعه و یا اپلیکیشن سیگنال را دریافت نمایید.

نسبت سود سود خالص چیست؟

محاسبه توانایی پرداخت بدهی؛ نقدینگی و قابلیت کارکرد موثر

صورت جریان نقدینگی یکی از سه صورت مالی مهم است که صاحبان کسب و کارها از آن برای تحلیل جریان نقدینگی و سرمایه گذاران برای تعیین قدرت مالی شرکت از آن استفاده می کند. در یک کلام: جریان نقدینگی نیروی حیاتی کسب و کارهای کوچک است.

در مقاله ی آشنایی با نسبت های مالی با انواع آن و کاربرهای هر یک آشنا شدید، در این مقاله قصد داریم تا نسبت های مختص به جریان نقدینگی را بررسی نماییم. با لایواکانتینگ همراه شوید.

برخلاف سود خالص(مقدار حسابداری) که در صورت سود و زیان نشان داده می شود؛ صورت جریان نقدینگی به شما مقدار واقعی پول نقد تولید شده را نشان می دهد. حتی اگر کسب و کار شما، سود را در صورت سود و زیان نمایش دهد؛ این مسئله حیاتی است که نقدینگی کافی در بانک برای پرداخت هزینه ها؛ حقوق و دستمزد و خرید مواد اولیه مورد نیاز کسب و کار خود را داشته باشید.

مفهوم جریان نقدینگی متفاوت از سود و زیان خالص است و صاحبان کسب و کار می بایست هر کدام از آنها را به صورت جداگانه و از دیدگاه های مختلف تحلیل کنند. نسبت های مالی ای وجود دارد که به صاحبان کسب و کارها کمک می کند تا بر روی سود خالص و جریان نقدینگی تمرکز کنند.

تحلیل های جریان نقدینگی از نسبت هایی استفاده می کند که بر جریان نقدینگی شرکت و چگونگی پرداخت بدهی ها و ایفای تعهدات؛ نقدینگی و قابلیت کارکرد موثر تمرکز می کند. در ادامه مهمترین نسبت های مالی جریان نقدینگی ، نحوه ی محاسبه و تفسیر آنها بررسی می گردد.

1. نسبت جریان نقدینگی عملیاتی

نسبت جریان نقدینگی عملیاتی یکی از مهمترین نسبت های نقدینگی به شمار می رود. جریان نقدینگی نشانگری از چگونگی حرکت پول به داخل و خارج از سازمان و نحوه پرداخت صورتحساب های شرکت است.

نسبت جریان نقدینگی عملیاتی، جریان های نقدی که یک شرکت از عملیات های خود به عنوان بدهی جاری کسب میکند، را بررسی می کند. این نسبت مالی ارزیابی میکند که آیا نقدینگی می تواند در کوتاه مدت پرداخت بدهی ها را پوشش دهد.

نسبت جریان نقدینگی عملیاتی = جریان نقدینگی عملیاتی / بدهی های جاری

جریان نقدینگی عملیاتی از گزارش صورت جریان نقدینگی و بدهی های جاری از ترازنامه بدست می آیند.

چنانچه نسبت جریان نقدینگی عملیاتی برای یک شرکت کمتر از 0.1 باشد، شرکت توانایی پرداخت بدهی های کوتاه مدت خود را ندارد که خود یک وضعیت جدی و بحرانی برای شرکت تلقی می شود. این احتمال وجود دارد که موسسه نتواند به فعالیت خود ادامه دهد.

2. نسبت قیمت/جریان نقدینگی

نسبت قیمت به جریان نقدینگی معمولا یک شاخص بهتر برای ارزش شرکت محسوب می شود تا نسبت قیمت به درآمد. دانستن این نسبت واقعا برای یک شرکت مفید است بویژه اگر شرکت سهامی عام باشد. این نسبت، ارزش سهم شرکت را با جریان نقدی تولید شده برای هر سهام مقایسه می کند.

نحوه ی محاسبه ی آن به صورت:

قیمت/نسبت جریان نقدینگی = قیمت سهام / جریان نقدینگی عملیاتی به ازاء هر سهم

قیمت سهام معمولا نزدیکترین قیمت به سهام در همان روز است و جریان نقدینگی عملیاتی از صورت جریان نقدینگی بدست می آید.

3. نسبت حاشیه جریان نقدینگی

نسبت حاشیه جریان نقدینگی یک نسبت مهم است زیرا رابطه ی بین جریان نقدینگی تولید شده از عملیات ها با فروش را بیان می کند.

یک شرکت برای پرداخت سود سهام؛ تامین کنندگان و بدهی های خود و همچنین سرمایه گذاری در دارایی های جدید، نیاز به وجه نقد دارد؛ بنابراین اهمیت وجه نقد به اندازه ی سودی است که شرکت بدست می آورد.

نسبت حاشیه جریان نقدینگی توانایی شرکت برای تبدیل فروش به وجه نقد را ارزیابی میکند. نحوه ی محاسبه ی آن به صورت زیر است:

جریان نقدینگی حاصل از جریان های نقدینگی عملیاتی / فروش خالص = ______ درصد

صورت کسر این معادله از صورت جریان نقدینگی شرکت بدست می آید. مخرج کسر از صورت سود و زیان محاسبه می شود. هر چه این درصد بدست آمده بزرگتر باشد؛ بهتر است.

4. جریان نقدینگی عملیاتی/میانگین بدهی های کل

جریان نقدینگی عملیاتی/میانگین کل بدهی ها شبیه به نسبت بدهی کل/دارایی کل عمل می کند. هر دو توان شرکت برای پرداخت تعهدات یا توان پرداخت بدهی ها و بالانگه داشتن سر از آب (یک اصطلاح است و به معنای اجتناب از تسلیم شدن در برابر مشکلات، معمولا بدهی گفته می شود.) را محاسبه می کنند. شکل سابق آن بهتر است با این حال؛ از آنجا که توانایی را در یک بازه ی زمانی خاص محاسبه می کند و نه در یک نقطه ی زمانی؛ از مقادیر متوسط استفاده می شود.

نحوه ی محاسبه ی آن به صورت زیر است:

جریان نقدینگی عملیاتی/میانگین بدهی های کل =------ درصد

جریان نقدینگی عملیاتی از صورت جریان نقدینگی و میانگین بدهی های کل میانگین بدهی های کل از چندین دوره مالی هستند که از ترازنامه بدست می آید.

نسبت بالاتر؛ انعطاف پذیری مالی بیشتر و توانایی بیشتر در پرداخت بدهی ها را نشان می دهد.

5. نسبت جاری

نسبت جاری ساده ترین نسبت جریان نقدینگی است. این نسبت به مالک کسب و کار نشان می دهد که آیا دارایی های جاری برای پرداخت بدهی های جاری کافی هستند یا خیر. نسبت جاری به صورت زیر محاسبه می شود:

نسبت جاری = دارایی های جاری / بدهی های جاری

هر دو عدد موجود در این فرمول، از ترازنامه شرکت بدست می آیند. این پاسخ نشان می دهد که چندین مرتبه یک شرکت می تواند بدهی های کوتاه مدت خود را پرداخت کند و اندازه گیری نقدینگی شرکت است.

نسبت سریع (Acid-Test)

نسبت سریع یا acid test آزمونی است که بیشتر نقدینگی را مشخص می کند تا نسبت جاری. در صورتی که موجودی کالا برای فروش و امکان پرداخت بدهی های کوتاه مدت وجود نداشته باشد؛ موجودی انبار را از معادله حذف می کند.

نحوه ی محاسبه ی نسبت سریع به صورت زیر است:

نسبت سریع = دارایی های جاری – موجودی انبار / بدهی های جاری

حاشیه سود ناخالص چیست؟

حاشیه سود ناخالص یک معیار سودآوری است که نشان دهنده درصد درآمد است که بیش از هزینه کالاهای فروخته شده است. این نشان می دهد که چگونه یک تیم مدیریت اجرایی شرکت موفق به تولید درآمد از هزینه هایی که در تولید محصولات و خدمات خود درگیر هستند. به طور خلاصه، این عدد بیشتر است، مدیریت کارآمدتر در تولید سود برای هر دلار از هزینه کار است.

حاشیه سود ناخالص با استفاده از کل درآمد منحصرا هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) محاسبه می شود و تفاوت را با درآمد کل تقسیم می کند. نتیجه حاشیه ناخالص معمولا با 100 افزایش می یابد تا این رقم را به عنوان یک درصد نشان دهد. COGS مبلغی است که شرکت برای تولید کالاها یا خدماتی که آن را به فروش می رساند هزینه می شود.

حاشیه سود ناخالص

چندین لایه سودآوری وجود دارد که تحلیلگران برای ارزیابی عملکرد یک شرکت نظیر سود ناخالص، سود عملیاتی و درآمد خالص نظارت می کنند. هر سطح اطلاعاتی در مورد سودآوری شرکت ارائه می دهد. سود ناخالص، سطح اول سودآوری، به تحلیلگران می گوید که چطور یک شرکت در ایجاد یک محصول یا ارائه خدمات در مقایسه با رقبا است. حاشیه سود ناخالص، که به صورت درآمد ناخالص تقسیم بر درآمد محسوب می شود، به تحلیلگران اجازه می دهد که مدل های تجاری را با یک استاندارد قابل اندازه گیری مقایسه کنند.

بدون مزیت ناخالص کافی، یک شرکت نمی تواند هزینه های عملیاتی خود را پرداخت کند. به طور کلی، حاشیه سود ناخالص شرکت باید پایدار باشد، مگر اینکه تغییری در مدل کسب و کار شرکت داشته باشد. به عنوان مثال، هنگامی که شرکت ها بعضی از تابع های زنجیره تامین را خودکار می کنند، سرمایه نسبت سود سود خالص چیست؟ گذاری اولیه ممکن است بالا باشد؛ با این حال، هزینه کالاهای فروخته شده به علت هزینه های پایین تر کارایی بسیار پایین است.

تغییرات صنعت در تنظیمات و یا حتی تغییر در استراتژی قیمت گذاری شرکت ممکن است حاشیه سود را در اختیار بگیرد. اگر یک شرکت محصولات خود را با یک حق بیمه در بازار به فروش برساند، همه چیز دیگر برابر است، آن دارای حاشیه نزولی بیشتری است. اگر قیمت بیش از حد بالا باشد، مشتریان ممکن است محصول را خریداری نکنند.

مثال حاشیه سود ناخالص

تحلیلگران از حاشیه سود ناخالص برای مقایسه مدل های تجاری با رقبا استفاده می کنند. شرکت های کارآمد تر و یا بالاتر از آن، حاشیه سود بیشتری را مشاهده می کنند. به عنوان مثال، اگر شما دو شرکت داشته باشید که هر دو ویجت می سازند و یک شرکت می تواند ویجت ها را با یک پنجم هزینه در یک زمان مشابه ایجاد کند، این شرکت در بازار حاشیه سود دارد. این شرکت راه را برای کاهش هزینه های کالای فروخته شده توسط رقیب خود کشف کرده است. برای جبران کسری درآمد ناخالص، رقیب با دو برابر شدن قیمت محصول خود، که باید درآمد را افزایش دهد، شمارش می کند. متاسفانه، قیمت فروش را افزایش خواهد داد اما تقاضا را کاهش داد، زیرا مشتریان نمیخواستند قیمت محصول دو برابر شود. رقیب حاشیه سود و سهم بازار را از دست داد.

فرض کنید شرکت ABC 20 میلیون دلار درآمد حاصل از تولید ویدجت ها را کسب کرده و 10 میلیون دلار هزینه های مربوط به COGS را به همراه داشته است. سود ناخالص ABC 20 میلیون دلار منهای 10 میلیون دلار است. در واقع می توان حاشیه ناخالص به عنوان سود ناخالص $ 10 میلیون تقسیم بر 20 میلیون $ است که 0.50 یا 50 درصد را محاسبه کند. این بدان معنی است که ABC 50 سنت را به حاشیه سود می پردازد.

حاشیه سود ناخالص

تفاوت بین حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود خالص چیست؟

حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود خالص دو نسبت سودآوری جداگانه است که برای ارزیابی ثبات مالی شرکت و سلامت کلی استفاده می شود.

حاشیه سود یک درصد اندازه گیری سود است، بیانگر میزانی است که شرکت برای هر دلار از فروش به دست می آورد. اگر یک شرکت برای هر فروش پول بیشتری به دست آورد، حاشیه سود بالاتری دارد.

حاشیه سود خالص در برابر سود ناخالص

مهم است که تفاوت بین شرایط نام تجاری سود و سود ناخالص را بدانید. حاشیه سود ناخالص به عنوان یک درصد نشان داده شده است، در حالی که سود خالص یک مقدار مطلق است.

سود ناخالص، درآمد مطلق از درآمدی است که یک شرکت فراتر از هزینه های تولید مستقیم آن تولید می کند. بنابراین، ارائه یک جایگزین از معادله سود ناخالص، درآمد ناخالص به درآمد کل تقسیم می شود.

شکل سود ناخالص از کاربرد کمی تحلیلی است زیرا تعداد آن را در انزوا ارائه می دهد، نه به ارائه یک رقم محاسبه شده در رابطه با هزینه ها و درآمد. بنابراین، حاشیه سود ناخالص برای تحلیلگران بازار و سرمایه گذاران بیشتر است.

برای نشان دادن تفاوت، شرکتی را که سود ناخالص یک میلیون دلار را نشان می دهد، در نظر بگیرید. در نگاه اول، شکل سود ممکن است چشمگیر باشد، اما اگر حاشیه ناخالص برای این شرکت تنها 1٪ باشد، پس فقط افزایش 2 درصدی هزینه های تولید به اندازه کافی است تا شرکت پول را از دست بدهد.

سود ناخالص و حاشیه سود تنها دو اندازه گیری سودآوری است. همانطور که در ادامه خواهیم دید، حاشیه سود خالص، که شامل کل هزینه های شرکت می شود، استاندارد قطعی است، و تحلیل دقیق آن توسط تحلیلگران و سرمایه گذاران انجام می شود.

حاشیه سود خالص نسبت سود خالص به درآمد برای یک شرکت یا بخش تجاری است. به عنوان یک درصد بیان می شود، حاشیه سود خالص نشان می دهد که هر دلار از یک شرکت به عنوان درآمد به سود حاصل می شود.

سودآوری خالص یک تمایز مهم است زیرا افزایش درآمد لزوما به افزایش سودآوری نمی انجامد. سود خالص و سود ناخالص (درآمد منهای هزینه کالاها) منهای هزینه های عملیاتی و سایر هزینه های مانند مالیات و بهره پرداخت شده در بدهی است. اگرچه ممکن است پیچیده تر شود، سود خالص برای ما محاسبه می شود و در درآمد خالص، درآمد خالص نشان داده می شود.

مهم است توجه داشته باشیم که ممکن است یک شرکت حاشیه سود منفی داشته باشد. حاشیه سود خالص منفی زمانی اتفاق می افتد که یک شرکت در طول سه ماه یا سال سود خود (پول) را از دست بدهد، اما از دست دادن می تواند یک مسئله موقت برای این شرکت باشد. دلایل زیان می تواند افزایش هزینه های کار و مواد خام، دوره های رکود اقتصادی و معرفی ابزارهای تکنولوژیکی مخرب باشد که می تواند بر خط پایین شرکت تأثیر بگذارد.

سرمایه گذاران و تحلیل گران معمولا از حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود خالص استفاده می کنند تا میزان کارایی مدیریت یک شرکت در سود آوری نسبت به هزینه های تولید کالاها و خدمات آنها را بدست آورند. بهتر است که حاشیه ها را در مقایسه با شرکت های مشابه در یک صنعت و چندین دوره برای بدست آوردن هر گونه روند، مقایسه کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.