مفهوم نسبت ریسک به ریوارد و فرمول محاسبه آن
آیا اهل ریسک هستید؟ یکی از معدود ابزار معامله گران و نکات معاملاتی، محاسبه نسبت ریسک/ریوارد است.
هر فرد برای تحمل خطر، آستانه خاص خود را دارد. مثلاً ممکن است شما بانجی جامپینگ را دوست داشته باشید، اما شخص دیگری تنها با فکر کردن به آن دچار حمله پانیک شود. پس هر فرد باید با توجه به شخصیت خود میزان پذیرش ریسک را بسنجد.
سرمایهگذاری در بازار سرمایه دارای ریسک بالایی است و اگر قصد قبول این ریسک را دارید باید با تعیین حد ضرر برای خود، پاداش خوبی را نیز برای آن در نظر بگیرید.
مفهوم نسبت ریسک به ریوارد ( پاداش) Risk/Reward از اصول مهم در معاملات است، اما تعداد معدودی از معاملهگران نحوه استفاده صحیح از آن را میدانند.
اصولا نسبت ریسک به ریوارد به معاملهگر این اجازه را میدهد که معاملات خود را طوری تنظیم و فیلتر کند که بتواند به او امید دهد و سود به همراه داشته باشد.
در ابتدا این موضوع را از نظر بازار سهام بررسی میکنیم.
فرض کنید تحقیقات در رابطه با انتخاب سهام را انجام دادهاید و سهامی را که از نظر شما مناسب است پیدا کردهاید.
متوجه شدهاید که سهم XYZ از بیشترین قیمت معامله اخیر که برای مثال 390 تومان بوده کمتر معامله میشود و در حال حاضر قیمت معامله 250 تومان است.
شما معتقدید که اگر در حال حاضر خرید کنید، در آیندهای نهچندان دور، سهم محاسبه پیپ و سودآوری محاسبه پیپ و سودآوری XYZ تا 390 تومان (حداکثر قیمت معامله شده در قبل) مجدد بازمیگردد و میتوانید سود از آن دریافت کنید.
به فرض شما 500 تومان برای سرمایهگذاری دارید، بنابراین پس از انجام تمام تحقیقات خود، 20 سهم میخرید. اما آیا نسبت ریسک/ریوارد خود را هم میدانید؟
هدف از این مقاله آموزش ریسک به ریوارد در بورس است که با ارائه یک محاسبه پیپ و سودآوری نمای کلی از این نسبت، بتوانید از ابتدا شروع کنید و مرحلهبهمرحله نسبت ریسک به ریوارد را بررسی نمایید.
نسبت ریسک/ریوارد چیست؟
متأسفانه، برخی از سرمایهگذاران خرد وقتی میخواهند پول خود را سرمایهگذاری کنند، ضرر زیادی را تجربه میکنند. دلایل زیادی برای این امر وجود دارد، اما یکی از دلایل آن ناشی از ناتوانی سرمایهگذاران در کسب سود، عدم تعیین حد ضرر برای خود و پایبندی به آن و همچنین ناآگاهی از مدیریت ریسک است.
نسبت ریسک به ریوارد یک اصطلاح رایج مالی است، اما مفهوم ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد شاخصی است که توسط سرمایهگذاران حرفهای برای مقایسه ریسکهای یک دارایی با سود مورد انتظار، استفاده میشود.
به زبان ساده مفهوم نسبت ریسک/ریوارد نشاندهنده احتمالی است که یک سرمایهگذار میتواند بهازای هر ریال ریسکی که در سرمایهگذاری میکند، سود به دست آورد.
بسیاری از سرمایهگذاران از نسبت ریسک/ریوارد برای مقایسه بازده مورد انتظار یک سرمایهگذاری در مقایسه با میزان ریسکی که باید برای به دست آوردن این بازدهها انجام دهند، استفاده میکنند. مثال زیر را در نظر بگیرید:
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) 1: 7 نشان میدهد که مایل به ریسک 1 ریال برای چشمانداز کسب سود 7 ریال است. از طرف دیگر، نسبت ریسک/ریوارد 1: 3 نشان میدهد که یک سرمایهگذار باید انتظار داشته باشد که 1 ریال سرمایهگذاری کند، به این دلیل که 3 ریال از سرمایهگذاری خود سود کسب کند.
معامله گران عمدتاً برای ایجاد یک استراتژی خاص از چنین شاخصی استفاده میکنند و اغلب از رویکرد نسبت سود به پاداش برای برنامهریزی معاملات خود بهره میبرند.
بهخاطر داشته باشید که حتی بهترین معاملهگران فقط در 70 درصد مواقع درست عمل میکنند.
درواقع سود به این معنا است که ضررهای خود را کاهش و با گذشت زمان سودهای خود را بیشتر کنید. به همین دلیل است که هر زمان که وارد معامله میشوید باید نکات مثبت و منفی آن را بشناسید. هدف از این کار به دست آوردن نسبت بالقوه 3 به 1 که بهترین نسبت ریسک به ریوارد است یا بهتر از آن، نسبت استثنایی 2 به 1 برای معاملات روزانه میباشد.
محاسبه نسبت ریسک به ریوارد
کارشناسان مالی تاکید میکنند که ریسکها و ریواردها (پاداشها) به هم وابسته هستند و یک سرمایهگذار برای تصمیمگیری نهایی باید این نسبت را محاسبه کند.
محاسبه واقعی برای تعیین ریسک در برابر ریوارد بسیار آسان است. فرمول ریسک به ریوارد به این صورت است که شما بهسادگی سود خالص (پاداش) خود را بر قیمت حداکثر ریسک خود تقسیم میکنید.
با تقسیم سود خالص (پاداش) بر قیمت حداکثر، ریسک معامله محاسبه میشود.
برای گنجاندن محاسبات ریسک به ریوارد در پروسه معاملات خود، ابتدا سهمی را انتخاب کنید، اهداف صعودی و نزولی آن را بر اساس قیمت فعلی تعیین کنید و نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه کنید.
اگر ریسک به ریوارد زیر آستانه تحمل ضرر شما است، حد ضرر خود را بالا ببرید تا به نسبت قابل قبولی برسید. اگر نمیتوانید به نسبت قابل قبولی دست پیدا کنید، سهم سرمایهگذاری خود را تغییر دهید.
در طول نگهداری سهام، با ادامه تجزیهوتحلیل اطلاعات جدید، اگر نسبت ریسک به ریوارد نامطلوب شد، از خروج از معامله نترسید. هرگز در موقعیتی قرار نگیرید که نسبت ریسک/ریوارد به نفع شما نباشد.
فرمول ریسک به ریوارد
روش اول
یک فرمول ریسک به ریوارد به این صورت است که:
حد ضرر - قیمت سهم = ریسک
قیمت سهم - حد سود = ریوارد
سپس مقدار ریسک را بر ریوارد تقسیم کنید و هرچه نسبت محاسبه شده کم تر از 50 درصد باشد، برای خرید مناسبتر است.
مثال1:
قیمت سهم افق 61,270 ریال میباشد.
حد ضرر: 58,600 و مقاومت 63,100 ریال. هدف اول را 70,000 ریال محاسبه میکنید. تعیین ریسک به ریوارد به این صورت است:
2670 = 58600 – 61270= ریسک
1830= 61270 -63100= ریوارد
ریسک / ریوارد= 1.45 که بالا میباشد. این عدد از 100 بیشتر است و به همین خاطر، ریسک خریدش بالا است.
مثال 2:
اگر سهمی را در 10,000 ریال خریداری کرده باشید و برای آن حد ضرر 7,500 ریال و حد سود 20,000 ریال قرار دهید، ریسک این معامله بهازای هر سهم 2,500 ریال و پتانسیل سود آن 10,000 ریال است.
سپس به مقایسه ریسک با سود میپردازید تا نسبت ریسک به ریوارد به دست آید:
0.25 = 10000 / 2500 = پاداش/ریسک
بنابراین ریسک به ریوارد این معامله یک به چهار میباشد.
البته بهترین ریسک به ریوارد یک به سه تعیین شده است به این معنا که یعنی تحمل یک واحد ریسک در مقابل سه واحد سود وجود دارد.
روش دوم
در ابتدا باید مقدار سرمایه خود را تعیین کنید ( متغیر S )، سپس درصد ضرر خود را مشخص کنید (متغیر N ) .
نقطه ورود معاملات خود را باید مشخص کنید که معمولاً معاملهگران برای تعیین نقطه ورود از تکنیک Triger (تریگر) استفاده میکنند.
استفاده از تریگر زمانی کاربرد دارد که شما محدوده مناسب برای ورود را تشخیص دادهاید اما قیمت دقیق برای ورود را نمیدانید، در این زمان استفاده از تریگر مناسب است.
استفاده از محاسبه پیپ و سودآوری اندیکاتورهایی مانند میانگین متحرک، RSI ، MACD و . برای تشخیص نقطه ورود مناسب است. مثلاً زمانی که خط روند با یک کندل صعودی یا نزولی قدرتمند قطع شود میتواند سیگنالی برای خرید باشد.
بعد از خریداری سهم برای خود حد سود ( profit target ) برای خروج و حد ضرر فروش تعیین کنید. فاصله بین قیمت خرید و هدف قیمتی فروش را a در نظر بگیرید. مشخص کردن حد ضرر به کمک متغیر N انجام میشود.
معمولاً تعیین حد ضرر به این صورت است که کندل، حد موردنظر شما را رد کند و در نقطه پایینتر بسته شود و کندل بعدی نیز پایین کندل ایجاد شده قرار گیرد.
محاسبه ریسک نیز به کمک حد ضرر ( stop loss ) انجام میشود.
فاصله بین نقطه ورود و حد ضرر تعیین شده b نامیده میشود.
حال با تقسیم مقدار b بر a ، نسبت ریسک به ریوارد محاسبه میشود.
X*b = (N/ 100 )*S
متغیر X ، مقداری است که باید خرید انجام شود. در صورتی که حاصل به دست مده از 0.5 بیشتر باشد، معامله توجیهپذیر خواهد بود.
اندیکاتور محاسبه ریسک به ریوارد
در موقعیتهای تحلیل جهت تعیین نسبت ریسک به ریوارد و برای تعیین نقاط ورود و خروج، تعیین حد سود و ضرر و مشخص کردن محدوده زمانی و قیمتی بین دو نقطه مختلف، میتوان طبق تصویر زیر از اندیکاتور مناسب استفاده کرد:
- ابزار Forecast یا پیشبینی به تحلیلگران این امکان را میدهد که نقاط ورود و خروج را در معاملات خود تعیین کنند و برای افزایش زیبایی بصری و جذابیت آن میتوانید از آیکونها استفاده کنید.
- اندیکاتور Position Size Calculator نیز ابزاری کاربری است که در هر معامله باتوجهبه حجم معامله بر اساس نقطه ورود، حد ضرر و درصد ریسکپذیری شما را تعیین میکند و در هر دو پلتفرم 4 MT و 5 MT قابلاستفاده است.
جمعبندی
نسبت ریسک به ریوارد (پاداش)، یا همان نسبت سود به زیان به این معنا است که در برابر چند درصد سود، حاضر به از دستدادن چند درصد از محاسبه پیپ و سودآوری سرمایه خود هستید و میتوانید سرمایه خود را به خطر بیندازید؟
مفهوم نسبت ریسک به ریوارد یا سود به زیان در بورس داخل و خارج (فارکس) کاربرد دارد.
اگر سهمی را محاسبه پیپ و سودآوری پیدا کردید که هم از لحاظ تکنیکال و هم بنیاد وضعیت مناسبی دارد، برای تصمیمگیری بهتر، نسبت ریسک به ریوارد ( R/R ) را محاسبه کنید. نسبت مناسبی که در نظر گرفته میشود، کمتر از 50 درصد و بهترین ریسک به ریوارد در معاملات نسبت یک به سه تعیین شده است.
زمانی معاملهگر وارد معامله میشود که سود احتمالی که به دست میآورد از ضرر احتمالیاش بیشتر باشد. در صورتی که ضرر احتمالی از سود احتمالی بیشتر شد، فرصت دیگری را برای سرمایهگذاری بررسی نمایید.
مفاهیم پایه برای معامله کردن طلا در بازارهای مالی
راه های زیادی برای معامله کردن طلا وجود دارد که خرید طلای فیزیکی قدیمی ترین آن است. اما بازارهای مالی با گسترش روز افزونشان بدلیل افزایش سرعت مبادلات و رشد تکنولوژی، امکانات جدیدی را برای معامله کردن فلزات گرانبها از جمله طلا ارائه می دهند. ابزار مالی CFD بر روی طلا که با نماد XAUUSD معرفی می شود، رایج ترین روش کسب سود از تغییرات قیمت طلا در بازار فارکس است. در این مقاله با مفاهیم اصلی مورد نیاز برای معامله کردن طلا آشنا می شوید.
واحد محاسبه پیپ و سودآوری معاملاتی طلا در فارکس
می دانیم که ابزارهای معاملاتی در بازارهای مالی بر اساس واحد لات داد و ستد می شوند. هر لات استاندارد در جفت ارزها برابر 100 هزار واحد از ارز پایه می باشد. برای معاملات CFD طلا، حجم واحد لات قدری متفاوت است. واحد معاملاتی طلا در بازارهای جهانی اونس است و هر لات استاندارد طلا معادل 100 اونس طلا محسوب می گردد. بعبارت دیگر یک اونس طلا معادل 0.01 لات استاندارد می باشد که کمترین واحد قابل معامله در کارگزاری آلپاری است.
واحد پیپ در نرخ طلا
پیپ واحد اندازه گیری تغییر نرخ در فارکس است. اگر در پنجره نمای بازار یا فضای نموداری در نرم افزار متاتریدر نگاهی به قیمت CFD طلا برای هر اونس بیاندازید می بینید که نرخ تا دو رقم اعشار محاسبه می شود و دومین رقم اعشاری نشانگر پیپ یا واحد تغییر نرخ طلا است. واحد پیپ در طلا بصورت 0.01 نشان داده می شود.
ارزش هر پیپ طلا
هر پیپ (کوچکترین واحد تغییر در قیمت) در هر اونس، معادل 1 سنت (0.01 دلار) است. یعنی اگر معامله گری یک اونس طلا (0.01 لات استاندارد) را در نرخ 1800 دلار بخرد و قیمت، 1 دلار (یا 100 سنت) افزایش یابد او هم یک دلار یا معادل 100 محاسبه پیپ و سودآوری پیپ سود کرده است.
100 اونس (معادل 1 لات استاندارد طلا) * 0.01 (واحد پیپ) = 1 دلار
1 اونس طلا (معادل 0.01 لات استاندارد طلا) * 0.01 (واحد پیپ) = 0.01 دلار یا 1 سنت
محاسبه ارزش پولی پیپ در معاملات طلا
فرض کنید معامله گری یک پوزیشن خرید طلا با حجم 0.25 لات در قیمت 1802.40 دلار باز کرده است. حجم معامله بر حسب اونس برابر خواهد بود با:
حجم معامله بر حسب اونس = حجم لات * 100
حجم معامله بر حسب اونس = 0.25 * 100 = 25 اونس طلا
ارزش هر پیپ در این معامله بر اساس فرمول زیر محاسبه می شود:
حجم معامله بر حسب اونس * 0.01 (واحد پیپ) = ارزش پولی هر پیپ پوزیشن بر حسب دلار امریکا
25 (حجم معامله) * 0.01 (واحد پیپ طلا) = 0.25 دلار یا 25 سنت
محاسبه سود و زیان معاملات طلا
حال اگر معامله گر در قیمت 1802.95 پوزیشن خود را ببندد، در اینصورت میزان سود او 55 پیپ خواهد بود:
میزان سود (زیان) معامله بر حسب پیپ = قیمت در زمان بستن پوزیشن – قیمت در زمان باز کردن پوزیشن
میزان سود بر حسب پیپ = 1802.95 – 1802.40 = 0.55 ( که آن را 55 پیپ می خوانیم.)
در اینصورت، میزان سود معامله گر با توجه به حجم 0.25 لات در این معامله بر حسب دلار معادل 13 دلار و 75 سنت خواهد شد که از فرمول زیر محاسبه می شود:
حجم معامله بر حسب لات * تغییر بر حسب پیپ = سود (زیان) پوزیشن بسته شده بر حسب دلار
0.25 * 55 = 13.75 دلار امریکا
حجم معامله بر حسب اونس * تغییر در قیمت یک اونس = سود (زیان) پوزیشن بسته شده بر حسب دلار
25 اونس * 0.55 دلار = 13.محاسبه پیپ و سودآوری 75 دلار
جزییات ابزار معاملاتی طلا را می توانید در وبسایت آلپاری قسمت معاملات آنلاین > مشخصات ابزارهای معاملاتی > قسمت فلزات > نماد XAUUSD ببینید.
نمایش تغییرات قیمت طلا در پلتفرم متاتریدر
دقت داشته باشید که در متاتریدر 4 و 5 نماد طلا با AXUUDS نمایش داده می شود و قیمت آن بر اساس ارزش یک اونس و تا دو رقم بعد از ممیز اندازه گیری می گردد. بر این اساس کوچک ترین واحد تغییر قیمت یا یک پیپ بر حسب تغییر یک سنت است. دقت کنید که در متاتریدر بر خلاف جفت ارزها، تغییرات قیمت طلا تنها بر حسب سنت نشان داده می شود.
محاسبه پیپ و سودآوری
آموزش تابع PV در اکسل – محاسبه ارزش فعلی سرمایه گذاری
اگر قصد سرمایهگذاری دارید و از سودآوری آن آگاه نیستید، از تابع PV در اکسل استفاده کنید. این تابع به شما کمک میکند تا ببینید سرمایهگذاری شما سودآور است یا نه! تابع PV یکی از توابع دسته مالی (Financial) اکسل است و ارزش فعلی سرمایه را بر اساس دوره پرداخت با نرخ بهره ثابت محاسبه میکند. تابع PV در اکسل مبتنی بر مفهوم ارزش زمانی پول است. ارزش زمانی پول به این معناست که دریافت مبلغی در امروز، ارزش بیشتری از مبلغی مشابه در آینده داشته باشد. این تابع در اکسل محاسبه پیپ و سودآوری دارای طیف گستردهای از کاربردهاست.
معمولاً این تابع برای موارد مختلف سرمایهگذاری مانند ارزیابی سهام، قیمتگذاری اوراق بهادار، مدلسازی مالی، بیمه، وامهای بانکی و غیره استفاده میشود. جدا از حوزههای مختلف مالی که از تجزیه و تحلیل ارزش فعلی (PV) استفاده میکنند، این فرمول به عنوان جزئی از فرمولهای مالی دیگر نیز استفاده میشود. در این آموزش من با محاسبه پیپ و سودآوری دو مثال ساده عملکرد این تابع را توضیح خواهم داد.
PV مخفف “Present Value” به معنی ارزش فعلی است.
ساختار تابع PV در اکسل
ساختار تابع PV در اکسل به شکل زیر است:
- Rate: عدد مربوط به نرخ بهره را در این قسمت وارد کنید.
- Nper: تعداد دورههای پرداخت را در این قسمت وارد کنید.
- Pmt: مبلغ کل قابل پرداخت برای هر قسط را در این قسمت وارد کنید.
- Fv: مقدار مانده نقدی است که میخواهید بعد از آخرین پرداخت، پرداخت کنید. در صورت وارد نکردن مقداری در این قسمت، مقدار (۰) فرض میشود.
- Type: زمان پرداخت وام را در این قسمت تعیین کنید.
- اگر عدد ۰ را در این قسمت وارد کنید یا هیچ عددی وارد نکنید. پرداخت در پایان هر دوره انجام میشود.
- اگر عدد ۱ را وارد کنید، پرداخت در ابتدای هر دوره انجام میشود.
نکته: ۳ آرگومان اول ضروری و ۲ آرگومان آخر اختیاری هستند.
مثال ۱: عملکرد تابع PV در اکسل
فرض کنید شما یک حساب پسانداز باز کردهاید و میخواهید هر ماه مبلغ ۱۰۰۰۰۰۰ ریال به آن واریز کنید. سالانه ۱۴% سود به پرداختی شما تعلق میگیرد. حالا میخواهید بدانید ارزش فعلی این سرمایهگذاری در ۱۰ سال آینده با پرداختهایی که در هر ماه انجام خواهید داد، چقدر خواهد بود؟ ابتدا دادههای خود را در یک فایل اکسل وارد کنید.
یک سلول را به عنوان سلول نتیجه (D2) در نظر بگیرید. سپس در نوار فرمول نرمافزار روی Fx کلیک کنید. (یا اینکه کلیدهای Shift+F3 را فشار دهید.)
پنجره Inert Function باز میشود. از دسته توابع مالی (Financial) تابع PV را انتخاب کنید و روی OK کلیک کنید.
پنجره Function Argumentes باز میشود. در کادر Rate کلیک کرده و B1/12 را تایپ کنید (هر سال ۱۲ ماه دارد.) سپس در کادر Nper کلیک کرده و سلول B3 را انتخاب کنید (هر سال ۱۲ ماه دارد برای ۱۰ سال ۱۲ را در ۱۰ ضرب میکنیم.) حالا در کادر Pmt کلیک کرده و سلول B2 را انتخاب کنید (عدد این قسمت را با علامت منفی در فرمول وارد کنید.) در نهایت روی OK کلیک کنید.
مثال ۲: استفاده از آرگومان Fv در تابع PV
فرض کنید یک سهام خریداری کردهاید که ارزش آن در ۵ سال آینده ۵۰۰۰۰۰۰۰۰ خواهد شد و بهره سالانهای که به این سهام تعلق گرفته ۱۰% است. حالا شما میخواهید بدانید ارزش فعلی این سهام چقدر است؟
برای این کار در پنجره Function Arguments در کادر Rate کلیک کرده و سلول B1 را انتخاب کنید. سپس در کادر Nper کلیک کرده و سلول B2 را انتخاب کنید. در نهایت در کادر Fv کلیک کرده و سلول B3 را وارد کنید.
چند نکته درباره تابع PV
- به علامتهای مقادیر آرگومانهای تابع دقت کنید. اگر مقداری را باید واریز کنید (یعنی از حساب شما کم میشود.) علامت منفی را حتما بگذارید.
- اگر هریک از مقادیر آرگومانها عددی نباشند تابع PV خطای #VALUE! را برمیگرداند.
جمعبندی
در این آموزش تابع PV و برخی نکات مربوط به آن را توضیح دادیم. در آموزش بعدی تابع FV ارزش آتی سرمایهگذاری را توضیح خواهیم داد و دو تابع PV و FV را با هم مقایسه میکنیم.
نرمافزار خوندم و عاشق نویسندگی و تولید محتوا هستم. دوست دارم آموختههام رو اینجا با شما به اشتراک بذارم.
دیدگاه شما