الگوی فنجان یا کاپ (cup and Handle) در تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال، الگوهای قیمتی به دو دسته ادامهدهنده و بازگشتی تقسیم میشوند. در الگوهای ادامهدهنده مانند الگوی مستطیل و الگوی پرچم، نمودار قیمت قبل و بعد از مکثی موقت، رفتار یکسانی (از نظر صعودی و نزولی بودن) از خود نشان میدهد ولی در الگوهای بازگشتی، نمودار قیمت پس از مکث، تغییر روند میدهد. یکی دیگر از مهمترین الگوهای ادامهدهنده، الگوی فنجان یا کاپ است. شکل ظاهری این الگو شبیه به یک فنجان و دسته آن است.
الگوی فنجان و دسته (cup and handle) چیست؟
الگوی فنجان و دسته به عنوان یک الگوی ادامهدهنده، شناخته میشود و برای شناسایی فرصتهای خرید، از آن بهره میبرند.
الگوی فنجان و دسته (cup and Handle) شامل 2 قسمت میباشد:
- فنجان: به قسمتی از نمودار که روند قیمت، به شکل حرف U میباشد و نشاندهنده ریزش شدید قیمت است، فنجان گفته میشود.
- دسته: به قسمتی که قیمت سهم، زیر سطح مقاومت، در یک محدوده (اصطلاحا استراحت قیمت)، متراکم میشود، دسته گفته میشود.
این نکته حائز اهمیت است که الگوی فنجان و دسته، معمولا برای تحلیل بازار در بلند مدت مناسب است. کوتاهترین زمان تشکیل الگوی کاپ، 7 هفته و طولانی ترین زمان ممکن، 65 هفته، است.
علت و شرایط تشکیل فنجان یا کاپ
زمانی که حجم فروش افزایش یابد، نمودار قیمت نزولی شده و به نقطه حمایت میرسد.
با رسیدن قیمت سهم به کمترین مقدار خود، فرصت خرید برای معاملهگران ایجاد میشود. پس از مدتی با افزایش خرید، قیمت سهم، روندی صعودی در پیش میگیرد. با این تغییرات روند، در قیمت سهم، فنجان تشکیل میشود.
علت تشکیل دسته
در الگوی کاپ، دسته نقش مهمتری را ایفا میکند و آخرین مرحله از مرحله تثبیت به شمار میآید. علاوه بر این، دسته، همان نقطهایست که سیگنال شکست را به معاملهگران میدهد.
با تشکیل فنجان، قیمت سهم به نقطه مقاومت رسیده و تعدادی از سهامداران که در نقطه حمایت، سهم را خریداری کرده بودند، شروع به فروش سهم میکنند و اصطلاحا فشار فروش ایجاد میشود ولی کف قیمتی به اندازه کف قیمتی قبل پایین نخواهد آمد.
پس از یک بازه کوتاهمدت که سهم استراحت کافی داشته، قیمت سهم مجددا به نقطه مقاومت باز میگردد و دسته تشکیل میشود.
الگوی فنجان و دسته برعکس (وارونه)
در الگوی کاپِ برعکس یا وارونه، زمانی که قیمت سهم در کف (نقطه حمایت) است، معاملهگران شروع به خرید سهم کرده و این عامل باعث افزایش قیمت سهم میشود.
با رسیدن قیمت سهم به قله (نقطه مقاومت)، سهامداران سود مناسبی بهدست آورده و سهم را میفروشند و این عامل باعث سقوط قیمت میشود. با وجود این روند، فنجان وارونه (برعکس) تشکیل میشود.
به این ترتیب در کف (کمترین قیمت)، سهم در بازه کوتاهی خریداری شده و روندی صعودی خواهد داشت و در نهایت با فروش مجدد سهم، قیمت آن افت میکند و دسته تشکیل میشود.
الگوی فنجان و دسته نزولی
با توجه به این که الگوی کاپ (فنجان و دسته)، الگویی ادامهدهنده است، برای تشخیص صعودی یا نزولی بودن این الگو، باید به روند نمودار قبل و بعد از فنجان، توجه کرد. به این ترتیب با توجه به افت قیمت قبل و بعد از فنجان، الگوی فنجان و دسته وارونه (برعکس)، الگو نزولی است.
عوامل موثر بر الگوی فنجان و دسته
عوامل متعددی اعم از مدت زمان تشکیل الگوی فنجان و دسته، ارتفاع الگو و حجم معاملات بر الگوی فنجان و دسته یا کاپ تاثیر دارند.
تاثیر مدت زمان تشکیل الگوی فنجان و دسته در تحلیل تکنیکال
در الگوی فنجان و دسته، زمان تاثیر بهسزایی در معاملات دارد.
- در رابطه با فنجان، هر چه زمان بیشتری بگذرد، انتهای فنجان به شکل حرف U نزدیک تر میشود و الگوی فنجان و دسته، با قدرت تاثیرگذاری بیشتری ظاهر میشود. در مقابل اگر انتهای الگو، تیز و شارپ باشد و شکل آن بیشتر به حرف V نزیک باشد، نمیتوان آن را الگوی فنجان و دسته نامگذاری کرد و کارایی لازم را ندارد. در نتیجه، فنجانهایی به شکل حر ف U نسبت به آنهایی که V شکل هستند، سیگنال خرید قویتری دارند .
- مرحله شکلگیری دسته بین 1 تا 4 هفته زمان میبرد اما دستههایی که کمتر از 2 هفته تشکیل میشوند، با نتایج بهتری همراه هستند .
تاثیر ارتفاع الگوی فنجان و دسته در تحلیل تکنیکال
در پروسه تشکیل الگوی کاپ یا فنجان، میبایست ارتفاع و عمقی معقول شکل گیرد. اگر این الگو، بیش از حد عمیق باشد یعنی از قدرت و تاثیرگذاری مناسب برخوردار نیست و نمیتوان آن را الگویی مناسب و ایدهآل دانست.
تاثیر حجم معاملات بر الگوی فنجان در تحلیل تکنیکال
- در زمان آغاز الگوی فنجان و دسته، یعنی نیمه سمت چپ فنجان، در نمودار قیمت، کاهش میزان حجم معاملات را مشاهده میکنید. همچنین، به هنگام ایجاد کف U شکل فنجان، حجم معاملات دارای روندی مشابه قبل است.
- در نیمه دوم فنجان که روند صعودی است، حجم معاملات نیز افزایش مییابد.
- در دسته، روندی مشابه فنجان وجود دارد. در محدوده نزولی، با کاهش حجم معاملات و در محدوده صعودی (نیمه راست دسته)، با افزایش حجم معاملات روبهرو هستید.
تعیین هدف قیمت در الگوی فنجان و دسته
- ابتدا عمق فنجان را اندازه گیری کنید .
- سپس، به اندازه عمق فنجان، از نقطه شکست بالا رفته تا به قیمت مورد نظر برسید.
نقطه تعیین شده، قیمت هدف میباشد.
تعیین هدف قیمت در الگوی فنجان و دسته وارونه
- ابتدا عمق فنجان را اندازه گیری میکنیم .
- سپس، به اندازه عمق فنجان، از نقطه شکست پایین میرویم تا به قیمت مورد نظر برسیم .
نقطه تعیین شده، قیمت هدف میباشد.
حد ضرر
در بازار پرتلاطم بورس، معاملهگران به منظور جلوگیری از ضرر بیش از حد در معاملاتشان، حد ضرر مشخص میکنند. به این مفهوم که اگر قیمت سهم به آن نقطه رسید، سهم را میفروشند. در الگوی فنجان و دسته، حد ضرر دقیقا زیر دسته فنجان قرار گرفته است.
حد سود
تعیین حد سود نیز در معاملات بسیار اهمیت دارد. در الگوی فنجان و دسته، به منظور تعیین حد سود (سیو سود)، عمق فنجان (ارتفاع) را اندازه گرفته و از نقطه شکست به اندازه ارتفاع فنجان بالا رفته و آن نقطه، حد سود است.
نکات معاملاتی در الگوی فنجان و دسته
- در کل، فنجانهایی که به شکل حرف U هستند نسبت به آنهایی که V شکلاند، سیگنال خرید قویتری دارند .
- زمانی که از الگوی کاپ استفاده میکنید، در تحلیل خود به دستههایی که بیش از 30% فنجان پایین میآیند یا مدت زمان شکلگیری آنها طولانی است توجه کنید .
- ایدهآلترین حالت ممکن زمانیست که آغاز و پایان فنجان در یک قیمت ( قله یکسان) باشند. یعنی قیمت در انتهای فنجان، به اندازه حالت اولیه خود (شروع فنجان) بالا بیاید.
فیلتر الگوی فنجان (کاپ)
معمولا از واژه فیلتر الگوی فنجان استفاده میشود ولی در واقع برای الگو فنجان در تحلیل تکنیکال، فیلتری وجود ندارد.
مثال از الگوی فنجان و دسته و الگوی فنجان و دسته وارونه در سهم شکلر
در تصویر زیر الگوی فنجان و دسته را در سهم شکلر مشاهده میکنید. شکل ظاهری الگو و نقطه شکست آن کاملا مشخص هستند.
در تصویر زیر الگوی فنجان و دسته وارونه (کاپ وارونه) را در سهم شکلر مشاهده میکنید.
جمعبندی
در این مقاله با الگوی ادامهدهنده فنجان و دسته که یکی از مهمترین الگوها در تحلیل تکنیکال است، آشنا شدید. زمانی این اگو از اعتبار بیشترب رخوردار است که فنجان آن U شکل باشد. همچنین عواملی مانند مدت زمان تشکیل فنجان و دسته، ارتفاع فنجان و حجم معاملات بر الگوی فنجان و دسته تاثیرگذار هستند. معاملهگران و علاقهمندان به آموزش بورس میتوانند مقالات آموزشی را در سایت کارگزاری اقتصاد بیدار مطالعه کنند.
انواع گپ قیمت و ویژگیهای آن در تحلیل تکنیکال
گپ چیست؟ گپ عبارت است از ناپیوستگی جزئی در نمودار یا چارت حرکت قیمت که در آن، قیمت نسبت به بسته شدن در روز یا کندل گذشته افزایش یا کاهش یابد در حالی که هیچ معامله ای در این بین رخ نداده است. زمانی که اخبار یا هر عامل دیگری که باعث می شود مبانی بازار در ساعاتی که بازارها معمولاً بسته هستند تغییر کند ، شکاف ها رخ میدهد! بیاید با هم بفهمیم که گپ چیست و انواع شکاف قیمتی در بورس و فارکس را با هم بررسی کنیم.
شکاف قیمت به بیان ساده محدوده ای نمودار است که در آن معامله ای انجام نشده است. در روند صعودی به عنوان مثال باز شدن قیمت بالاتر از قیمت بالایی روز قبل شکاف یا گپ یا فضای بازی ایجاد می کند که در طول روز پر نمی شود. در روند نزولی بالاترین قیمت روز، کمتر از قیمت پایینی روز قبل است و تشکیل یک شکاف می دهد. شکاف ها در روند صعودی نشانه استحکام روند و در روند نزولی نشانه ضعف روند می باشد. شکاف ها در نمودارهای هفتگی و ماهانه بلند مدت نیز پدید می آیند و وقوع آنها اتفاق با اهمیتی تلقی می شود. اما غالبا شکاف ها در نمودار های روزانه اتفاق می افتند.
گپ قیمتی در بورس یعنی چه؟
گپ درنمودار قیمتی در صورتی ایجاد میشود که بین قیمت پایانی روز قبل و قیمت آغازین روز بعد اختلاف قابل ملاحظه ای وجود داشته باشد. در این شرایط یک شکاف در قیمت به وجود خواهد آمد که در این شکاف هیچ معامله ای توسط معاملهگران انجام نشده است به زبان ساده تر در این ناحیه هیچ قیمت و حجم معاملاتی مشاهده نمی شود و این موضوع باعث ایجاد یک ناحیهی توخالی در نمودارها شده است.
بهطورکلی گپ ها به دو گپ یا شکاف صعودی و نزولی تقسیم میشوند:
- شکاف صعودی: زمانی شکاف صعودی ایجاد می شود که قیمت ابتدایی کندل دوم بزرگ تر از قیمت پایانی قبل از خود باشد.
- شکاف نزولی: زمانی شکاف نزولی ایجاد می شود که قیمت ابتدایی کندل دوم کوچکتر از قیمت پایانی کندل قبل از خود باشد.
گپ یا شکاف قیمتی در بازار بورس ایران معمولا به سه دلیل ایجاد می شود:
- افزایش سرمایه
- تقسیم سود نقدی در مجمع
- تعدیل مثبت یا منفی بیش از ده درصد
در افزایش سرمایه و تقسیم سود نقدی در مجمع میزان پول سهامداران عملا تغییری نخواهد کرد، اما در تعدیل مثبت و منفی میزان سرمایه سهامداران عملا تغییر خواهد کرد.
مثالی از گپ قیمتی
طبق معمول بهتر است مثالی بزنیم و تمام مسائلی را که در مورد گپ قیمتی توضیح دادهایم روی این مثال بررسی کنیم. فرض کنید سهام یک شرکت را با قیمت ۲,۰۰۰ تومان خریدهاید. حالا سهام به خاطر پرداخت سود سالانه متوقف میشود. در مجمع تصمیم بر این میشود که به ازای هر برگه، ۲۰۰ تومان سود به سهامداران پرداخت شود. پس باید این مبلغ از قیمت اصلی سهم کم شود. یعنی ارزش هر سهم به جای ۲,۰۰۰ تومان برابر خواهد شد با ۱,۸۰۰ تومان. همین مسئله گپ قیمتی را روی نموداری سهام ایجاد میکند.
در این شرایط سهامداران ۲۰۰ تومان سودشان را دریافت کردهاند. پس در واقع قیمت سهم همان ۲,۰۰۰ تومان است که ۲۰۰ تومانش نقد شده و به سهامداران پرداخت شده است. وقتی نمودار تعدیل شده سهم را مشاهده میکنیم، میبینیم که این گپ کاملا از بین میرود.
حالا برعکس این شرایط را هم در نظر بگیرید. فرض کنید سهم به جای آنکه در قیمت ۱,۸۰۰ تومان معامله شود، با قیمت ۱,۷۰۰ تومان بازگشایی شود. یعنی شکاف قیمتی ۳۰۰ تومان خواهد بود. پس در واقع قیمت سهم ۱۰۰ تومان کم شده است. یعنی ۱,۷۰۰ تومان قیمت اصلی ۲۰۰ تومان مبلغ سود که جمعا میشود ۱,۹۰۰ تومان و با مبلغ ۲,۰۰۰ تومان ارزش اولیهی هر سهم ۱۰۰ تومان تفاوت دارد. وقتی نمودار تعدیل شده این سهم را ببینیم، گپ تقسیم سود نقدی از بین میرود. اما گپی که به خاطر ۱۰۰ تومان کاهش قیمت و در پی روند طبیعی عرضه و تقاضا به وجود آمده است همچنان در نمودار باقی میماند.
انواع گپ قیمت
بهطور کلی گپها به دو دسته کلی تقسیمبندی میشوند. گپ مثبت و گپ منفی. وقتی نمودار قیمت، پس از بازگشایی مجدد با قیمتی بیشتر از قیمت پایانی قبل، بازگشایی شوند، گپ مثبت میگویند. در مقابل نیز اگر شکست قیمتی چیست؟ قیمت پس از بازگشایی کمتر از قیمت پایانی قبل باشد را گپ منفی میگویند.
اما هرکدام از این نوع گپها جدا از هر جهت قیمتی که دارند، به چهار دسته تقسیم میشوند.
- گپ عمومی (Common Gap)
- گپ فرار (Runaway Gap)
- گپ شکست (Breakaway Gap)
- گپ خستگی (Exhaustion Gap)
گپ عمومی (Common Gap)
این نوع گپ معمولا به دلایل طبیعی مثل تعطیلی بازار اتفاق میافتند. بهطور کلی هیچ رویداد مهمی در این نوع گپها رخ نداده است. خلا قیمتی ایجاد شده در گپهای عمومی به سرعت و نهایتا طی چند روز پُر میشوند. به این نوع گپها گپهای منطقهای یا گپهای تریدینگ نیز میگویند. گپهای عمومی معمولا در ناحیههای حمایتی و مقاومتی روزانه نمودار ایجاد میشوند و در همین بازه نیز حرکت میکنند. نوع دیگری ازگپهای عمومی وجود دارند که میتوانند از کم یا زیاد بودن حجم معاملاتی در تایمهای پایینتر از روزانه نیز بهوجود بیایند. به این ترتیب که وقتی حجم معاملات یک دارایی خیلی کم یا خیلی زیاد باشد، شکل کندلهای نمودار آن نیز از حالت عادی خارج میشوند. معمولا در این نوع کندلها آخرین قیمت یک کندل، با قیمت بازشدن کندل بعدی یکی نیست. همین عامل باعث ایجاد پرش قیمت در کندلها میشود.
شکاف ادامهدهنده یا فرار (Continuation Gap)
به این شکاف، شکاف فرار یا Runaway Gap هم میگویند. این شکاف بعد از پرش در یکروند اتفاق میافتد و تمایل معاملهگران به ادامه روند را مشخص میکند و تقریباً در نیمهراه روند اتفاق میافتد و به آن شکاف اندازهگیری هم میگویند. نکتهی بعدی این است که معمولا بعد از مدتی پر میشوند و نوعی اعتماد برای ورود به معامله را نشان میدهد، چه در حرکت نزولی و چه در حرکت صعودی و ممكن است این شكاف کلاً پر نشود. نمودار زیر مربوط به شركت سمگا است كه بهصورت متوالی شكاف ادامهدهنده تشکیل داده است.
گپ شکست (Breakaway Gap)
گپ شکست در سطح کلیدی حمایت یا مقاومت شکل میگیرد. به نمودار زیر نگاه کنید، بعد از شکلگیری گپ شکست، سرعت روند زیاد شده است. بدین ترتیب شکاف شکست در بیشتر مواقع سیگنال ادامه دهنده به شمار میرود.
در تصویر زیر، شکاف شکست در سطح کلیدی مقاومتی رخ داده و قیمت بعد از شکلگیری گپ و شکست مقاومت به روند صعودی خود ادامه داده است.
گپ خستگی (Exhaustion Gap)
گپ خستگی هم یکی دیگر از انواع گپ های قیمت در بورس است که میخواهیم ببینیم شرایط تشکیل آن چیست. وقتی یک حرکت با شیب تند و طولانی در سهم به وجود میآید، گپ خستگی هم تشکیل میشود. در چنین بستری سهم تلاش میکند که یک سقف یا کف جدید بسازد. یکی از نشانههایی که به ما کمک میکند متوجه ایجاد گپ خستگی بشویم، حجم معاملات بالاست. یک مزیت مهم در مورد این گپ وجود دارد و آن این است که پر شدن آن زودتر از سایر انواع گپ قیمت اتفاق میافتد.
اما اگر گپ خستگی در پایان روند نزولی یا صعودی اتفاق بیفتد و حجم معاملات آن نسبت به میانگین هفته یا روزهای اخیر بیشتر شود، میتوانیم از آن به عنوان یک گپ ادامه دهنده یاد کنیم. به طور کلی وقتی هدفهای سهم محقق میشود و دو گپ شکست و فرار هم در این میان ایجاد میشود باید منتظر بمانیم که سر و کلهی شکاف خستگی هم پیدا شود. وقتی به پایان روند صعودی میرسیم قیمت تلاشش را میکند که با یک جهش رو به بالا حرکتش را در همان مسیر حفظ کند. البته که این جهش پایدار نیست و پس از گذشت حدودا یک هفته قیمت کم میشود. پس تقاضا هم به دنبال آن کم میشود و فروشندگان بیشتر از خریداران خواهند بود. موقعی که قیمت در محدودهای پایینتر از گپ خستگی بسته شود میتوانیم بفهمیم که روند فعلی رو به پایان است.
خط روند چیست؟ نحوه ترسیم + انواع خط روند
اصل و اساس تحلیل تکنیکال بر خط روند (Trend line) استوار است. چرا که جهت حرکت قیمت و سرعت آن را نشان میدهد و شناسایی صحیح خطوط روند، اولین گام موفقیت در معاملات است. با اتصال نقاط کف قیمتی، روند صعودی و با اتصال نقاط سقف قیمتی، روند نزولی شکل میگیرد که به ترتیب به عنوان حمایت و مقاومت عمل میکنند و معرف سطوح تقاضا و عرضه هستند. عصاره تحلیل تکنیکی در این 1 جمله خلاصه میشود که “روند صحیح را شناسایی کنید و در جهت آن به معامله بپردازید“. چرا که طبق اصول سهگانه تحلیل تکنیکال “حرکت قیمتها بر اساس روندها است“. برای مثال کاهش قیمت در یک روند صعودی، فرصت خرید و افزایش قیمت در یک روند نزولی، فرصت فروش خواهد بود. در ادامه مقالات آموزش تحلیل تکنیکال به واکاوی خط روند، انواع آن، نحوه ترسیم، اعتبار و شکست روندها خواهیم پرداخت.
سرفصل آموزشی
خط روند چیست؟
تمامی بازارهای مالی از صعود و نزول های قیمتی شکل میگیرند. حال فرض کنید بازار بعد از یک صعود قیمتی با کاهش قیمت مواجه شود آیا این نزول قیمت به منزله اتمام رالی صعودی است؟ قطعا خیر! Trendline راهگشای ما در تحلیل تکنیکال جهت انجام یک معامله موفق هستند. خط روند بیانگر جهت حرکت قیمت است و برای شناسایی و تایید روند فعلی مورد استفاده قرار میگیرد.
هیچ وقت فراموش نکنید که the Trend is your Friend (روند دوست شماست). از آنجایی که “قیمتها تمایلی به تغییر روند خود ندارد” روند فعلی قیمت تا زمان اعمال یک فاکتور خارجی بازدارنده پابرجا خواهد ماند. برای موفقیت در بازارهای مالی مثل بورس “فقط کافی است در جهت روند فعلی به معامله بپردازید”. یعنی در روند صعودی وارد بازار و در روند نزولی از بازار خارج شوید. البته در بازارهای جهانی مثل ارزهای دیجیتال یا فارکس و … میتوانید در روند نزولی نیز معامله کنید و سود بگیرید! در روند خنثی نیز صرفا نظارهگر باشید و شعر بخوانید 🙂
انواع خط روند
با توجه به تعریف خط روند، سه نوع روند داریم: صعودی، نزولی، خنثی (ساید). تشخیص صحیح این خطوط از اهمیت بالایی برخوردار است. در ادامه به بررسی انواع خط روند و نکات ترسیم آن خواهیم پرداخت.
روند صعودی
با اتصال حداقل 2 نقطه کف قیمتی خطی با شیب مثبت بوجود میآید که به آن خط روند صعودی میگویند. دقت بفرمایید که شیب مثبت بیانگر بالاتر بودن هر کف قیمتی جدید از کف قبلی خود است بنابراین قیمتها تمایل به افزایش دارند. خطوط روند صعودی به عنوان خط حمایت نیز عمل میکند و حوالی آن قیمت با افزایش تقاضا همراه خواهد بود. همچنین علاوه بر اینکه هر کف قیمتی باید بالاتر از کف قبلی باشد عموما هر سقف قیمتی نیز بالاتر از سقف قبلی خود است اما الزامی در آن نیست! هر کاهش قیمت در روند صعودی یک فرصت خرید و ورود به بازار است!
شکلهای زیر به ترتیب مربوط به نمودار روزانه کمپانی توییتر و جفت ارز پوند – دلار است. واکنش قیمت به روند صعودی را در هر دو نمودار مشاهده میکنید.
روند نزولی
با اتصال حداقل 2 نقطه سقف قیمتی خطی با شیب منفی بوجود میآید که به آن خط روند نزولی میگویند. دقت بفرمایید که شیب منفی بیانگر پایینتر بودن هر سقف قیمتی جدید از سقف قبلی خود است بنابراین قیمتها تمایل به کاهش دارند. خطوط روند نزولی به عنوان خط مقاومت نیز عمل میکند و حوالی آن قیمت با افزایش عرضه همراه خواهد بود. همچنین علاوه بر اینکه هر سقف قیمتی باید پایینتر از سقف قبلی باشد عموما هر کف قیمتی نیز پایینتر از کف قبلی خود است اما الزامی در آن نیست! هر افزایش قیمت در روند نزولی یک فرصت فروش و خروج از بازار است! و در بازارهای دوسویه مثل FOREX میتوانید پوزیشن Short بگیرید.
نمودار زیر مربوط به سهام دارایکم (صندوق واسطهگری مالی یکم) است که پس از عرضه اولیه توسط دولت، در یک روند نزولی به سر میبرد!
روند خنثی (ساید)
در روند خنثی، قیمتها نه تمایل به افزایش دارند و نه کاهش! البته نه بدین معنی که قیمتها فقط در یک قیمت خاص معامله شوند! بلکه بدین معنی که قیمتها در یک کانال افقی و بین دو سطح حمایت و مقاومت افقی حرکت خواهند کرد. شیب در این وضعیت تقریبا صفر است و هیچ سقف و کف قیمتی بالاتر و پایینتر از سقف و کف قیمتهای قبلی شکل نمیگیرد.
آموزش نحوه ترسیم خط روند
همانطور که گفتیم برای ترسیم روند صعودی باید کفهای قیمتی و برای رسم روند نزولی باید سقفهای قیمتی را به یکدیگر وصل کنیم اما چند نکته وجود دارد:
- در روند صعودی هر کف جدید باید بالاتر از کف قیمتی قبل خود باشد. لزومی به بالاتر بودن هر قله از قله قبلی خود نیست اما اگر این شرط برقرار باشد ادامه وضعیت فعلی محتملتر است.
- در روند نزولی هر سقف جدید باید پایینتر از سقف قیمتی قبل خود باشد و لزومی به پایینتر بودن هر دره از دره قبلی خود نیست!
- اگر از نمودارهای کندل استیک استفاده میکنید خط روند نباید بدنه کندل را قطع کند! در واقع صرفا میتواند منطبق بر قیمت پایانی یا ابتدایی و کمترین و بیشترین قیمت باشد اما به هیچ وجه نباید بدنه کندل را قطع کند. (هنگام ترسیم خطوط حمایت و مقاومت نیز این قانون برقرار است)
- ترسیم خط روند با حداقل 2 نقطه امکانپذیر است اما برای تایید اعتبار آن، نیازمند حداقل 3 نقطه هستیم!
- هرگز سعی نکنید خط روند را منطبق با تصورات ذهنی خود رسم کنید! تعصب شخصی نباید در تحلیل تکنیکال دخیل شود بنابراین به زور چند نقطه را به یکدیگر متصل نکنید تا خط دلخواه شما تنظیم شود!
اعتبار روند
اعتبار خط روند تا حدودی مشابه اعتبارسنجی خطوط حمایت و مقاومت است هر چه اعتبار آن بیشتر باشد احتمال شکست نیز کمتر خواهد بود. 3 پارامتر مهم برای بررسی اعتبار Trend line عبارت است از: تعداد دفعات برخورد، زاویه خط (شیب)، تایم فریم تحلیل.
زاویه خط روند
هر چه زاویه خط روند بیشتر شود اعتبار و استحکام آن نیز کمتر میشود. البته نه بدین معنی که شیب صفر معتبرترین حالت ممکن است چرا که هر چه شیب کمتر شود وضعیت خنثی به خود میگیرد. بنابراین شاید بتوان زاویه 45± درجه را زاویه مناسب و معتبری برای خطوط روند صعودی و نزولی دانست.
گاهی اوقات شیب خط روند به مرور زمان زیاد میشود که میتوان این افزایش شیب را نشانهای بر اتمام وضعیت صعودی دانست. همچنین میتوان کاهش زاویه خط روند را سیگنال اتمام وضعیت نزولی دانست. در واقع هر چه قیمتها به خطوط روند نزدیکتر باشند میتوان اعتبار بیشتری برای آن خط قائل بود. شکل زیر مربوط به نمودار لگاریتمی 15 ساله سکه است. همانطور که مشاهده میکنید شیب خط روند افزایش محسوسی داشته اما آیا میتوان این وضعیت را سیگنالی بر اتمام افزایش قیمت سکه دانست؟!
تعداد دفعات برخورد کندلها
هر چه قیمتهای بیشتری خط روند را لمس کند، اعتبار آن بیشتر میشود. در واقع هر چه تعداد نقاط برخورد بیشتر شود میتوان اعتبار بیشتری را برای آن خط قائل شد چرا که نشان از عدم تمایل بازار برای شکست آن دارد! و احتمال واکنش مثبت قیمتها در آینده نسبت به این خط زیاد است. برای مثال خطی که از اتصال 20 نقطه ایجاد شده معتبرتر از خطی با 5 نقطه اتصال است.
اهمیت تایم فریم
در تمام دورههای زمانی مختلف (1 دقیقهای تا هفتگی و ماهانه) میتوان خطوط روند را ترسیم کرد. اما اعتبار خط روند ترسیمی در تایم فریمهای بالاتر بیشتر است چرا که نشان از پایداری و استحکام بیشتر آن دارد. ابتدا با تحلیل تایم فریم بالاتر مثل ماهانه یا هفتگی، روند کلی قیمت را شناسایی کنید. سپس بر اساس تحلیل دورههای زمانی پایینتر (مثلا روزانه) نقاط مناسب ورود یا خروج را پیدا کنید. اگر قصد نوسانگیری دارید قطعا تایم فریمهای پایینتر برای شما اولویت دارند. اما اگر اهداف بلندمدت را دنبال میکنید بایستی دورههای زمانی بالاتری را تحلیل کنید. مدنظر داشته باشید که در کنار بررسی تایمفریمهای مختلف، بررسی خط روند در نمودار روزانه نیز توصیه میشود.
برای مثال شکل زیر مربوط به نمودار 25 ساله شاخص کل بورس تهران در تایم فریم هفتگی است. واکنش شاخص به خطوط روند صعودی را به وضوح مشاهده میکنید. طبق این نمودار شاخص کل همچنان در وضعیت صعودی قرار دارد! اما همانطور که در جریان هستید از اواخر مرداد 1399 بورس تهران در روند نزولی به سر میبرد.
حال اگر نمودار شاخص کل بورس در تایم فریم روزانه را مورد بررسی قرار دهیم، مطابق شکل زیر روند نزولی شاخص کل بورس تهران کاملا مشهود است. (نمودار تا تاریخ 11 خرداد 1400 ترسیم شده) بنابراین معیار خرید و فروش شما نباید صرفا واکاوی یک تایم فریم خاص باشد. با بررسی نمودار در دورههای زمانی مختلف، روند قیمتی را شناسایی و سپس با بهرهگیری از ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال در کنار خطوط روند، بهترین نقطه خرید و فروش را پیدا کنید و با استراتژی معاملاتی خودتان شروع به ترید کنید!
شکست خط روند
هیچ روندی تا قیامت ادامه نخواهد داشت! در تحلیل تکنیکال فرض بر این است که روندها تمایلی به تغییر ندارند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود و سیگنالهایی از شکست آن مشاهده شود. وقتی یک خط روند را ترسیم میکنید اگر بدنه یک کندل، خط را بشکند (بیشتر بدنه شمع باید از آن عبور کند) و تایید این شکست توسط الگوهای بازگشتی کندل استیک، اندیکاتور و سایر ابزارهای تکنیکی نیز انجام شود، میتوان پایان روند را اعلام کرد. البته مدنظر داشته باشید که گاهی اوقات، قیمتها با پولبک به خط روند شکست شده سعی در پس گرفتن خط شکسته شده میگیرند. از مهمترین پارامترهای موثر هنگام بررسی شکست خط روند میتوان به افزایش حجم و تعداد معاملات، افزایش شدید تغییر قیمت و همراه شدن شکست با الگوهای بازگشتی اشاره کرد.
شکل زیر مربوط به نمودار معاملات CFD طلا در 15 سال اخیر است واکنش قیمت به خطوط روند و شکست آنها را مشاهده میکنید.
نحوه تایید شکست
گاهی اوقات به علت نوسانات شدید روزانه، کندلها از خط روند عبور میکنند آیا صرفا بررسی نفوذ کندل میتواند معیار مناسبی برای تشخیص شکست آن باشد؟ اکثر تحلیلگران از دو پارامتر مهم فیلتر قیمت و زمان استفاده میکنند. در فیلتر قیمت اگر قیمت پایانی به اندازه 3% قیمت شکسته شدن، در خط روند نفوذ کند شکست تایید میشود! برای مثال فرض کنید نمودار قیمتی سهام شرکت X، روند نزولی خود را در 1000 تومان شکسته باشد حال اگر قیمت پایانی 3 درصد بالاتر از 1000 تومان تثبیت شود (1030 تومان) میتوان شکست را تایید کرد! برای تایمفریمهای کوتاهمدت و بلندمدت به ترتیب از معیار 1% و 3% استفاده میشود. وقتی صحبت از نفوذ کندل میکنیم منظور نفوذ کامل همه قیمتها است نه صرفا سایه شمع!
فیلتر زمان نیز عموما بصورت قانون دو روزه درنظر گرفته میشود بدین معنی که برای تایید شکست خط روند باید قیمتهای پایانی طی 2 روز متوالی در سمت دیگر خط تثبیت شوند.
نکته: جهت تایید شکست خطوط حمایت و مقاومت نیز میتوان از 2 فیلتر قیمت و زمان استفاده کرد.
اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث آموزش تحلیل تکنیکال را دارید به شما توصیه میکنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون آموزش تحلیل تکنیکال در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارسسهام باشید.
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
الگوهای قمیتی (Price Patterns) یا الگوهای کلاسیک شکلهای تکرارشونده در نمودار قیمت هستند. تحلیلگران تکنیکال از الگوهای قیمتی برای تشخیص نقاط برگشت و یا ادامهی روند استفاده میکنند.
فرقی نمیکند معاملهگر بازار بورس، فارکس و یا ارز دیجیتال باشید، این الگوها بسیار کارآمد هستند. کار با الگوهای قیمتی و تشخیص آنها دشوار نیست. در این مطلب قدرتمندترین الگوهای قیمتی را بررسی خواهیم کرد.
الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال
منظور از الگوهای قیمتی چیست؟
الگوهای قیمتی یا الگوهای نموداری پیکربندیهای تکرارشونده در نمودار قیمت هستند که با کمک خطوط روند و یا منحنیها مشخص میشوند. در تحلیل تکنیکال از این الگوها برای تشخیص محدودههای بازگشت روند و یا ادامهی آن استفاده میشود. البته باید بدانید که الگوهای تکنیکال با اندیکاتورهای تکنیکال متفاوت هستند.
از آنجایی که الگوهای قیمتی با استفاده از خطوط روند شناسایی میشوند. قبل از ورود به مبحث الگوها بهتر است کمی در مورد خطوط روند صحبت کنیم.
اهمیت خطوط روند در شناسایی الگوهای قیمتی
تحلیلگران تکنیکال از خطوط روند برای رسم مقاومتها و حمایتها استفاده میکنند. خطوط روند، خطهای صافی هستند که با اتصال مجموعهای از قلهها (سقف) یا درههای (کف) نمودار رسم میشوند. خط روند صعودی شیب رو به بالا و خط روند نزولی شیب رو به پایین دارد. خط روند افقی نیز نشاندهندهی بازار بدون روند (خنثی) است.
خطوط روند در الگوهای قیمتی تکنیکال
خطوط روند در سبکهای مختلف تکنیکال، با شیوههای متفاوتی رسم میشوند. برخی معتقدند که خطوط روند را باید از انتهای سایهی کندلها (Shadow) رسم کرد و برخی نیز خطوط روند را از انتهای بدنهی کندلها (Body) رسم میکنند.
بیشتر تحلیلگران تکنیکال معتقدند که محدودهی اصلی تحرکات قیمت در بدنهی کندلها اتفاق میافتد و سایهها دادههای خارج از محدودهی اصلی هستند. در نمودارهای روزانه بهتر است از قیمت بسته شدن کندلها استفاده کنید، زیرا این قیمت نشاندهندهی تمایل به نگهداری یا فروش در پایان روز معاملاتی است.
بهتر است حداقل از سه نقطه و یا بیشتر برای ترسیم خطوط روند استفاده کنید. خطوطی که با اتصال دو نقطه رسم میشوند اعتبار کمتری دارند.
با این مقدمهی کوتاه در مورد خطوط روند، وارد مبحث الگوهای قیمتی میشویم.
انواع الگوهای قیمتی
در یک دستهبندی کلی الگوهای قیمت به دو دسته تقسیم میشوند:
- الگوهای ادامهدهنده: نشاندهندهی وقفهای کوتاه در یک روند صعودی و یا نزولی هستند.
- الگوهای بازگشتی: تغییر روند از صعودی به نزولی و یا بالعکس را پیشبینی میکنند.
در ادامه در مورد این الگوها بیشتر سخن خواهیم گفت و مهمترین الگوهای بازگشتی و ادامهدهنده را شرح میدهیم.
الگوهای قیمتی ادامهدهنده
الگوهای ادامهدهنده در اصل یک وقفهی کوتاه در روند اصلی هستند. معمولا صعود و ریزش اوراق بهادار در یک مرحله اتفاق نمیافتد. در یک روند صعودی یا نزولی قیمت در محدودههایی استراحت میکند؛ الگوهای ادامهدهنده این محدودهها را مشخص میکنند.
تا زمانی که یک الگو تکمیل نشود، نمیتوان گفت که روند اصلی ادامه خواهد داشت یا خیر. نقطهی خروج از محدودهی الگو ادامه روند و یا معکوس شدن آن را تعیین میکند. به همین دلیل، خطوط روند باید با دقت بسیار رسم شوند تا محدودهی الگو به درستی شناسایی شود.
چند نکتهی کاربردی:
- در تحلیل تکنیکال توصیهی میشود روندها را ادامهدار فرض کنیم. به بیان دیگر فرض بر این است که یک روند ادامهدار خواهد بود، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.
- هر چه الگوها از نظر زمانی طولانیتر باشند و رفت و برگشتهای قیمت بیشتر باشد، حرکت بعدی قیمت قویتر خواهد بود.
- برای تایید الگوها میتوانید از حجم معاملات کمک بگیرید.
مهمترین الگوهای ادامهدهنده:
- پرچم سهگوش (Pennant)
- پرچم (Flag)
- کنج یا گُوِه (Wedge)
- مثلت (Triangle)
- فنجان و دسته (Cup and Handle)
الگوی پرچم سهگوش
الگوی پرچم سهگوش (Pennant) با دو خط روند که در پایان الگو همدیگر را قطع میکنند، مشخص میشود. در پرچم سهگوش یک خط روند صعودی و دیگری نزولی است. در حین تشکیل این الگو حجم معاملات کاهش مییابد و در نقطهی خروج شاهد افزایش حجم هستیم.
تصویر الگوی پرچم سه گوش penant در الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال
الگوی پرچم صعودی
الگوی پرچم صعودی (Bullish Flag) یا الگوی مستطیل صعودی با دو خط روند موازی شناسایی میشود. همانطور که از نام آنها پیداست در میانهی یک روند صعودی تشکیل میشوند. یک روند مثبت صعودی وجود دارد، سپس قیمت در یک ناحیه استراحت میکند. به بیان دیگر، پس از کمی استراحت و تشکیل الگو، روند صعودی دوباره از سر گرفته میشود. حجم در حین تشکیل الگو کاهش مییابد و پس از شکست شاهد افزایش حجم هستیم.
پرچم صعودی (Bullish Flag) – الگوی تکنیکال پرچم
الگوی پرچم نزولی
الگوی پرچم نزولی (Bearish Flag) بسیار مشابه پرچم صعودی است، با این تفاوت که در میانهی روند نزولی تشکیل میشود. اینجا نیز در یک روند نزولی یک ناحیهی تثبیت قیمت مشاهده میشود. در الگوهای پرچم نزولی نیز شاهد تغییر حجم هستیم. در هنگام تشکیل این الگو حجم کاهش و پس از شکست حجم افزایش مییابد. الگوی پرچم نزولی نیز توسط دو خط روند موازی شناسایی میشود. به شکل زیر نگاه کنید:
الگوی پرچم نزولی (Bearish Flag)
الگوی کنج (گُوِه)
کنج یا گوه (Wedge) بسیار شبیه به الگوی پرچم سهگوش است. اینجا نیز دو خط روند همگرا مشاهده میشود با این تفاوت که هر دو خط روند در یک جهت حرکت میکنند (هر دو خط یا صعودی هستند یا نزولی). الگوی کنج با شیب صعودی نشاندهندهی یک وقفهی کوتاه در روند نزولی است و بالعکس الگوی کنج نزولی در روندهای صعودی تشکیل میشود. همانند الگوی سهگوش و پرچم، در زمان تشکیل الگو حجم معاملات کاهش مییابد.
کنج در الگوی تکنیکال قیمتی (Wedge)
الگوی مثلث
الگوی مثلث (Triangle) از متداولترین الگوهای قیمتی هستند و نسبت به دیگر الگوها بیشتر مشاهده میشوند. در نمودارها سه نوع الگوی مثلث مشاهده میشود:
مثلث متقارن: بسیار شبیه به الگوی پرچم سهگوش است. زمانی شکل میگیرد که دو خط روند با جهت حرکت متفاوت به سهم هم همگرا شوند. در مثلث متقارن احتمال شکست به سمت بالا و یا پایین به یک اندازه است و باید تا زمان شکسته شدن صبر کنید.
مثلث صعودی: شامل یک خط روند افقی در بالا و یک خط روند صعودی در پایین مثلث است. در این نوع مثلث شکست خط روند به سمت بالا و در جهت صعود است.
مثلث نزولی: از یک خط روند افقی در پایین و خط روند نزولی در بالای مثلث تشکیل میشود. شکست معمولا رو به پایین و در جهت نزولی است.
تفاوتهای الگوی مثلث و پرچم سهگوش
- شکل هر دو الگو مخروطی است با این تفاوت که الگوی پرچم دارای یک میله است.
- الگوی پرچم یک الگوی کوتاهمدت است و حداکثردر چهار هفته شکست قیمتی چیست؟ تشکیل میشود. در حالی که تکمیل الگوی مثلث از چهار هفته تا چند سال ممکن است طول بکشد. به عبارت دیگر با عبوراز هفتهی چهارم، پرچم سهگوش تبدیل به یک مثلث تبدیل میشود.
- در الگوی پرچم شکست خط روند در نقطهی همگرایی است اما در الگوی مثلث معمولا زودتر از این نقطه شکست اتفاق میافتد.
الگوی فنجان و دسته
الگوی فنجان و دسته (Cup and Handles) یک الگوی ادامهدهندهی صعودی است. در این الگو قیمت پس از یک وقفه به روند صعودی ادامه میدهد.
در این الگو بخش فنجان شبیه یک کاسه و به شکل U است، دقت کنید که این بخش V شکل نیست. بخش دسته در اصل یک پولبک است و مشابه الگوی پرچم ساده یا پرچم سهگوش است. برای تایید این الگو باید صبر کنیم تا دسته تکمیل شود.
چارت مثال الگوی فنجان و دسته Cup and Handles
الگوهای قیمتی بازگشتی
الگوهای بازگشتی الگوهایی هستند که معکوس شدن روند را پیشبینی میکنند. با شکل گیری این الگوها روند قبلی متوقف شده و در مسیری مخالف روند جدید آغاز میشود.
الگوهای بازگشتی در سقف نشاندهندهی افزایش قدرت فروشندگان است و دلیل تشکیل الگوهای بازگشتی در کف افزایش قدرت خریداران است.
در الگوهای بازگشتی نیز همانند الگوهای ادامهدهنده هر چقدر زمان تکمیل شدن الگو طولانیتر باشد، حرکت قیمت پس از خروج از الگو بزرگتر خواهد بود.
مهمترین الگوهای بازگشتی:
- سر و شانه (Head & Shoulders)
- سقف و کف دوقلو (Double Tops & Bottoms)
- سقف و کف سهقلو (Triple Tops & Bottoms)
- گپ یا شکاف (Gap)
الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه (Head & Shoulders) در سقف و یا کف بازار تشکیل میشود. این الگو از سه موج تشکیل میشود. یک موج اولیه که با موجی بزرگتر ادامه مییابد؛ سپس موج سوم تشکیل میشود که تقریبا هم اندازه موج اول است. الگوی سر و شانه یک الگوی قدرتمند برای تشخیص تغییر روند است.
خط روندی که سه موج را به هم متصل میکند خط گردن نام دارد. خط گردن میتواند شیبدار و یا افقی باشد. هر چقدر خط گردن زاویهی کمتری داشته باشد الگو معتبرتر است.
در حین تشکیل الگوی سر و شانه حجم معاملات معمولا کاهش مییابد و پس از شکست شاهد افزایش حجم هستیم.
چارت الگوی قیمتی سر و شانه معکوس
الگوی سقف و کف دوقلو
الگوی کف و سقف دوقلو (Double Tops & Bottoms) نشاندهندهی محدوههایی است که قیمت دو تلاش ناموفق برای عبور از حمایت یا مقاومت داشته است. در سقف دوقلو یا الگوی M، بازار در موج صعودی دوم برای عبور از مقاومت ناکام میماند و روند نزولی میشود. کف دوقلو یا الگوی W، زمانی اتفاق میافتد که بازار در شکست حمایت ناموفق است و در نهایت روند صعودی میشود.
الگوهای سقف و کف دوقلو بسیار معتبر هستند. برای تایید این الگو باید تا زمان شکسته شدن خط روند صبر کنید.
چارت الگوی سقف دوقلو و کف دوقلو
الگوی سقف و شکست قیمتی چیست؟ کف سهقلو
الگوهای سقف و کف سهقلو (Triple Tops & Bottoms) در نمودارها کمتر مشاهده میشوند. این الگو بسیار مشابه الگوی کف و سقف دو قلو است با این تفاوت که به جای دو موج شاهد سه موج صعودی یا نزولی هستیم. پس از تکیمل سقف سهقلو، روند نزولی میشود. با مشاهدهی یک کف سهقلو باید منتظر یک روند صعودی باشیم.
برای تایید الگوهای سقف و کف سهقلو باید تا شکسته شدن خط روند منتظر بماند.
چارت الگوی کف سه قلو و سقف سه قلو
الگوی شکاف (گپ)
الگوی شکاف یا گپ (Gap) زمانی شکل میگیرد که یک شکاف قیمتی بین دو دورهی معاملاتی (ساعتی، روزانه، هفتگی و…) ایجاد شود. این شکافها یک افزایش یا کاهش قابلتوجه در قیمت هستند. شکافها اگر در ابتدا و انتهای روند باشند یک الگوی بازگشتی و اگر در میانهی روند مشاهده شوند الگوی ادامهدهنده هستند.
به عنوان مثال ممکن است سهمی در پایان یک روز معاملاتی در قیمت 1000 تومان بسته شود و روز بعدی با قیمت 1100 تومان بازگشایی شود. این اختلاف به صورت یک شکاف در نمودار قابل مشاهده است. اخبار مثبت یا مفنی در مورد سهم یا گزارشهای مالی دلایل ایجاد شکافها هستند.
سه نوع گپ اصلی وجود دارد:
- شکاف گسست (Breakaway Gap): در ابتدای روندها شکل میگیرند.
- گپ یا شکاف خستگی (Exhaustion Gap): نشان از پایان یک روند دارند.
- شکاف فرار (Runaway Gap): در میانهی یک روند مشاهد میشوند.
گپ یا شکاف در الگوهای قیمتی تکنیکال
سخن پایانی
الگوهای قیمتی معمولا در زمان استراحت قیمت تشکیل میشوند. با توجه به نوع الگو، قیمت روند قبلی را ادامه میدهد یا وارد یک روند معکوس میشود. خطوط روند در شناسایی این الگوها بسیار مهم هستند. رسم صحیح خطوط روند نیازمند تمرین و تجربه است.
برای تشخیص بهتر الگوهای قیمتی از حجم معاملات استفاده کنید. معمولا در هنگام تکمیل الگو حجم کاهش مییابد و پس از شکست خط روند حجم افزایش خواهد یافت.
تعداد الگوهای قیمتی بسیار بیشتر از موارد ذکر شده در این مطلب است. در پایان ما سایت الگوهای نموداری آقای توماس بولکوفسکی را به عنوان یک مرجع عالی به شما معرفی میکنیم.
شکست روند و سطح (Break Out) چیست و چگونه می توانم از آن استفاده کنم؟
در این قسمت از سری مقالات آموزش فارکس، به بررسی شکست روند و سطوح که به اصلاح بریک اوت هم گفته میشود میپردازیم. با ایران بروکر در این مقاله همراه باشید.
شکست زمانی رخ می دهد که قیمت از سطح خاصی از محدوده معاملاتی خارج شود.
شکست همچنین می تواند زمانی رخ دهد که به سطح قیمت خاصی برسد مانند سطوح حمایت و مقاومت، نقاط محوری، سطوح فیبوناچی، و غيره.
یکی از استراتژی هایی که اکثر معامله گران از آن بهره میبرند، استراتژی شکست یا بریک اوت است. در این استراتژی زمانی که سطح خاص یا خط روندی شکسته میشود معامله گران وارد میشوند و در روند پیش رو با قیمت همراه میشوند. اما برای شناسایی شکست معتبر چه راههایی وجود دارد؟ از کجا بفهمیم شکست واقعی بوده یا نه؟
راههای تشخیص شکست معتبر
نوسان قیمت ابزاری است که میتوانیم برای زمانی که به دنبال فرصتهای معاملاتی بر اساس استراتژی شکست هستیم استفاده کنیم. نوسان به اندازه گیری حرکات کلی قیمت در دوره زمانی خاص میپردازد و این اطلاعات میتواند برای تشخیص شکست معتبر استفاده شود. چند اندیکاتور وجود دارد که میتواند برای سنجش نوسانات فعلی جفت ارز به شما کمک کند. در زمانی که به دنبال فرصت شکست هستید، استفاده از این اندیکاتور میتواند به شما کمک کند.
1. میانگین متحرک
میانگین متحرک احتمالاً شایعترین اندیکاتور مورد استفاده توسط معامله گران است و اگرچه ابزار سادهای است، دادههای ارزشمندی فراهم میکند.
به عبارت ساده، میانگین متحرک به اندازه گیری میانگین حرکت بازار برای مقدار زمانی X میپردازد که در آن X عدد دلخواه است. به عنوان مثال اگر دوره ۲۰ را به نمودار روزانه اعمال کنید، میانگین متحرک در ۲۰ روز گذشته را به شما نشان میدهد. انواع دیگری از میانگین متحرک وجود دارد مانند نمایی و وزنی، اما برای هدف این درس، زیاد وارد جزئیات نمیشویم. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد میانگین متحرک و یا مرور بر آنها، درس میانگین متحرک را بررسی کنید.
۲. باندهای بولینگر
باندهای بولینگر ابزار بسیار عالی برای اندازه گیری نوسانات هستند چرا که دقیقاً برای انجام همین کار طراحی شدهاند. باندهای بولینگر در واقع ۲ خط هستند که به اندازه ۲ انحراف معیار در بالا و پایین میانگین متحرک برای مقدار زمانی X رسم میشوند که X مقدار دلخواه است.
زمانی که باندها جمع میشوند، یعنی نوسانات کم است. هنگامی که باندها باز میشوند، یعنی نوسانات زیاد است. برای توضیح کاملتر، درس باندهای بولینگر را بررسی کنید.
۳. میانگین محدوده واقعی (ATR)
ATR ابزار عالی برای اندازه گیری نوسانات است چرا که میانگین محدوده نوسان بازار برای یک دوره خاص از زمان را به ما میگوید. بنابراین اگر ATR را به 20 در نمودار روزانه تنظیم کنید، محدوده معاملات میانگین برای ۲۰ روز گذشته را نشان میدهد.
هنگامی که ATR در حال سقوط است، نشان میدهد که نوسانات در حال کاهش است.
هنگامی که ATR در حال افزایش است، نشان میدهد که نوسانات رو به افزایش است.
انواع شکست
هنگام معامله با استراتژی شکست، مهم است بدانید که دو نوع اصلی وجود دارد:
- شکست ادامه دار
- شکست بازگشتی
دانستن اینکه چه نوع شکستی را میبینید به درک وقایع در تصویر بزرگ از بازار کمک خواهد کرد. شکستها مهم هستند چرا که تغییر در عرضه و تقاضای جفت ارزی را که معامله میکنید نشان میدهند. این تغییر در تمایلات میتواند موجب حرکتهای گستردهای شود که فرصت بسیار عالی برای به دست آوردن چند پیپ فراهم میکند.
شکست ادامه دار
گاهی اوقات که حرکت گسترده در یک جهت بازار وجود دارد، قیمت اغلب مکث خواهد کرد. این امر هنگامی رخ میدهد که خریداران و فروشندگان مکث میکنند تا برای اقدام بعدی فکر کنند. در نتیجه، شاهد دورهی حرکت محدود موسوم به تثبیت خواهید بود(بازار رنج یا خنثی).
زمانی که در همان جهت روند قبلی شکست اتفاق بیوفتد، در نتیجه شکست ادامه دار است. فقط آن را به صورت ادامه روند اولیه در نظر بگیرید.
شکستهای بازگشتی
شکست بازگشتی به همان شیوه قبلی شروع میشود تنها تفاوت این است که پس از این تثبیت، معامله گران تصمیم میگیرند که روند به پایان رسیده است و قیمت را در خلاف جهت یا جهت «معکوس» فشار میدهند. در نتیجه، «شکست بازگشتی یا معکوس» رخ میدهد.
شکست کاذب
شکست کاذب زمانی رخ میدهد که قیمت پس از سطح معینی (حمایت، مقاومت، مثلث، خط روند، و غیره) میشکند اما به حرکت سریع در آن جهت ادامه نمیدهد و پس از آن قیمت به محدوده نوسان خود برگردد.
یک راه خوب برای ورود به شکست این است که صبر کنید تا زمانی که قیمت به سطح شکست اصلی پولبک بزند و سپس صبر کنید و ببینید که بر میگردد تا سقف یا کف جدیدی ایجاد کند یا خیر.
راه دیگر برای مقابله با شکستهای کاذب این است که اولین شکستی را که میبینید در نظر نگیرید. صبر کنید تا ببینید قیمت به حرکت در جهت مورد نظر ادامه خواهد داد یا خیر، و اینگونه شانس بهتری برای گرفتن معامله سود آور به دست میآورید. نقطه ضعف آن در این است که ممکن است برخی معاملات را که در آن قیمت به سرعت حرکت میکند را از دست بدهید.
تشخیص شکست
نکته خوب در مورد معاملات بر روی شکست روند این است که تشخیص فرصت معامله با چشم غیر مسلح خیلی آسان است! هنگامی که شروع به استفاده از نشانههای شکست میکنید، قادر خواهید بود معاملات خوب را نسبتاً سریع تشخیص دهید. الگوهای نمودار
در حال حاضر باید به نمودارها و شناخت الگوها که نشان دهنده شکست معکوس هستند عادت کرده باشید. برخی از آنها عبارتند از:
- الگوی Double Top/ Double Bottom
- الگوی Head and Shoulders
- الگوی Triple Top/ Triple Bottom
برای اطلاعات بیشتر، درس الگوهای نمودار را بررسی کنید.
علاوه بر الگوهای نمودار، چند ابزار و اندیکاتور وجود دارد که میتوانید برای تشخیص بهتر از آنها استفاده کنید. خطوط روند اولین راه برای تشخیص شکست احتمالی بر روی نمودار است. برای رسم خط روند، به نمودار نگاه کنید و خطی رسم کنید که با روند فعلی حرکت کند.
هنگام رسم خطوط روند، بهتر است حداقل دو سقف و کف را متصل کنید. هر چه سقف و کف بیشتری را متصل کنید، خط روند قویتر خواهد بود. زمانی که قیمت به خط روند نزدیک میشود، فقط دو چیز میتواند رخ دهد. قیمت میتواند به به روند ادامه دهد یا میتواند خط روند را بشکند و باعث باز گشت شود.
به هر حال نگاه کردن به قیمت کافی نیست. استفاده از یک یا چند اندیکاتور ذکر شده در این درس میتواند فوق العاده به شما کمک کند.
توجه داشته باشید که وقتی EUR / USD خط روند را شکست، MACD حرکت نزولی را نشان میداد. با استفاده از این اطلاعات، میتوانیم با خیال راحت بگوییم که شکست، یورو را پایین میکشد و ما به عنوان معامله گر، باید این جفت ارز را به فروش برسانیم.
کانالها
راه دیگر برای تشخیص فرصتهای شکست، رسم کانالهای روند است. رسم کانالهای روند تقریباً مثل رسم خطوط است با این تفاوت که بعد از رسم خط روند، باید طرف دیگر را اضافه کنید.
کانالها مفید هستند زیرا میتوانید شکستها را در هر دو جهت روند تشخیص دهید. این رویکرد شبیه به رویکرد خطوط روند است، از این لحاظ که منتظر میمانیم تا قیمت به یکی از خطوط کانال برسد و سپس تصمیم گیری میکنیم.
توجه کنید که وقتی EUR / USD زیر خط پایینی کانال روند قرار داشت، MACD حرکت نزولی قوی را نشان داد. این نشانه خوبی برای
مثلثها
راه سوم برای تشخیص فرصتهای شکست جستجوی مثلثها است. مثلث زمانی شکل میگیرد که قیمت بازار شروع به نوسان میکند و شروع به تثبیت در محدوده باریکی میکند. هدف ما وارد شدن به موقعیت در زمانی است که بازار تثبیت میشود تا وقتی شکست رخ میدهد بتوانیم یک حرکت را بگیریم.
سه نوع مثلث وجود دارد:
مثلث صعودی مثلث صعودی زمانی به وجود میآید که سطح مقاومت وجود دارد و قیمت بازار همچنان کفهای بالاتر ایجاد میکند. این نشانه آن است که خریداران به آرامی شروع به غلبه بر فروشندگان میکنند.
ماجرای مثلث صعودی این است که هر دفعه قیمت به سقف خاصی میرسد، چند معامله گر هستند که در مورد فروش در این سطح متقاعد شدهاند، در نتیجه قیمت سقوط میکند.
از طرف دیگر، چند معامله گر هستند که بر این باورند که قیمت باید بالاتر باشد، و وقتی قیمت شروع به افت میکند، بالاتر از کف قبلی خرید میکنند. نتیجه مبارزه بین خریداران و فروشندگان است که در نهایت در مرحله فینال به نقطه واحدی میرسند.
ما به دنبال شکست برای حرکت صعودی هستیم زیرا مثلثهای صعودی معمولاً بیانگر حرکت رو به بالاست. وقتی که شاهد نقض مقاومت هستیم، تصمیم مناسب، خرید است.
مثلث نزولی
مثلث نزولی، نقطه مقابل مثلث صعودی است. فروشندگان همچنان به اعمال فشار بر خریداران ادامه میدهند، و در نتیجه، میبینیم که سقفهای پایینتر با سطح حمایت قوی برخورد میکنند.
مثلث نزولی
مثلثهای نزولی به طور کلی بیانگر حالت نزولیاند. برای استفاده از آن، هدف ما این است که اگر قیمت در سطح حمایت شکسته شد، اقدام به فروش نمایید.
مثلث متقارن
نوع سوم، مثلث متقارن است. به جای داشتن سطح حمایت یا مقاومت افقی، هر دوی خریداران و فروشندگان به ایجاد کفهای بالاتر و سقفهای پایینتر میپردازند و جایی در وسط، یک رأس تشکیل میدهند.
بر خلاف مثلثهای صعودی و نزولی که معمولاً سیگنالهای صعودی و نزولیاند، مثلث متقارن تمایل به جهت خاصی ندارد. باید آماده معاملهی شکست در هر دو طرف شوید!
دیدگاه شما