تعریف معاملات حاشیه ای


لیکویید به معنای تبدیل دارایی ها به پول نقد یا معادل وجه نقد از طریق فروش آنها در بازار آزاد است. لیکویید شدن نیز اصطلاحی است که در مراحل ورشکستگی مورد استفاده قرار می گیرد که در آن واحد اقتصادی تصمیم می گیرد یا توسط یک قضاوت قانونی یا قرارداد مجبور می شود دارایی ها را به شکل پول نقد تبدیل کند.

اصطلاح لیکویید شدن به چه معناست؟

یکی از اصطلاحاتی که در مسیر که هر تریدر با آن آشنا می شود لیکویید شدن است. لیکویید شدن به درجه ای اشاره دارد که در آن، یک دارایی می‌تواند بدون اینکه تاثیری بر ثبات قیمت کلی آن داشته باشد، به سرعت خریده یا فروخته شود.

ٖلیکویید

لیکویید به معنای تبدیل دارایی ها به پول نقد یا معادل وجه نقد از طریق فروش آنها در بازار آزاد است. لیکویید شدن نیز اصطلاحی است که در مراحل ورشکستگی مورد استفاده قرار می گیرد که در آن واحد اقتصادی تصمیم می گیرد یا توسط یک قضاوت قانونی یا قرارداد مجبور می شود دارایی ها را به شکل پول نقد تبدیل کند.

لیکویید شدن در صرافی بایننس

بسیاری از صرافی‌هایی که معاملات مشتقه بیت کوین را ارائه می‌دهند، از لیکویید شدن یا صفر شدن اکانت معاملاتی تریدرها سود بسیار زیادی بدست می‌آورند. صرافی بایننس یکی از بزرگترین صرافی های ارز دیجیتال بوده که معاملات فیوچرزبیت کوین را ارائه می‌دهد. معامله گران با تنظیم قیمت حد ضرر در خرید و فروش هایشان به راحتی می‌توانند از لیکویید شدن جلوگیری کنند.

بسیاری از تریدرها و فعالان بازار دقیقا نمی‌دانند که صرافی ها در بازار مشتقه، چگونه ریسک خود را مدیریت می‌کنند. برای مثال، در معاملات فیوچرز بیت کوین همواره دو دسته معامله گر وجود دارند. افرادی که سفارش Long داشته و دسته دیگر سفارش Short باز کرده‌اند. تقریبا همه افراد معتقدند که صرافی بایننس سود برندگان را از ضرر بازندگان تامین می‌کند. اما موضوع به این سادگی نیست. در این میان تکلیف تریدرهایی که قیمت لیکویید آن‌ها فعال شده چه خواهد شد؟ اگر میزان سود افراد پیروز از زیان افراد بازنده بیشتر شود، سود این افراد از کجا تامین خواهد شد؟

هر صرافی یک صندوق بیمه ایجاد کرده است تا در مواقعی که بازار نوسانات شدیدی دارد به معامله گران خود این اطمینان را بدهند که سود آن‌ها پرداخت خواهد شد. برای مثال، صرافی بیتمکس –علی‌رغم نوسانات شدید قیمت بیت کوین، صندوق بیمه با دارایی تقریبا ثابتی را تامین کرده و این اطمینان را به معامله گران خود می‌دهد که در صورت نوسانات شدید قیمت و لیکویید شدن تریدرها در معاملات فیوچرز سود معامله گران پیروز را پرداخت خواهد کرد.

قیمت لیکویید فیوچرز بیت کوین

نمودار بالا دارایی بیمه صرافی بیت مکس را نشان می‌دهد. همانطور که در تصویر مشخص است، حتی پس از ریزش بسیار شدید قیمت بیت کوین مقدار این دارایی تقریبا ثابت باقی مانده است. در این ریزش بازار نزدیک به 1 میلیارد دلار از سرمایه تریدرها در بازار فیوچرز نابود شد. با وجود چنین نوسان شدیدی در بازار و لیکویید شدن تعدادبسیار زیادی از معامله گران، می‌بینیم که مقدار سرمایه این صندوق بیمه تغییر چندانی نکرده است.

یک معامله گر قرارداد طولانی را با 100.00 دلار امضا می کند ، با قیمت انحلال 99.50 دلار و ورشکستگی 99.00 دلار. معامله گر لیکویید می شود و موتور معاملاتی با قیمت محدود 99.00 دلار (قیمت ورشکستگی) سفارش فروش محدود می دهد. حکم لیکویید99.25 دلار است. صندوق بیمه اکنون 0.25 دلار درآمد دارد.

یک معامله گر دیگر قرارداد طولانی را با 100 دلار با قیمت انحلال 99.5 دلار و ورشکستگی 99.00 دلار منعقد می کند و موتور معاملاتی با قیمت محدود 98.75 دلار سفارش فروش محدود می دهد. این از قیمت ورشکستگی 99.00 دلار منهای کمک مالی صندوق بیمه 0.25 دلار محاسبه می شود. موتور بازرگانی از صندوق های بیمه موجود برای ارائه سفارش با قیمت محدود تر استفاده می کند. حکم لیکوییدبا قیمت 98.75 دلار پر می شود. صندوق بیمه اکنون 0 دلار دارد و از ADL جلوگیری شده است.

ساز و کار قیمت لیکویید شدن در معاملات فیوچرز بیت کوین

هنگامی که یک پوزیشن معاملاتی لیکویید می‌شود، مدیریت ریسک آن معامله بر عهده صرافی خواهد بود؛ برای انجام این‌کار چند راه وجود دارد. بیشتر صرافی ها برای مدیریت ریسک چنین معاملاتی، تصمیم به ایجاد “صندوق بیمه” می‌کنند. برای مثال صرافی بایننس برای مدیریت ریسک معاملات لیکویید شده در بازار فیوچرز بیت کوین اقدام به تشکیل این صندوق کرده و از طریق آن، ریسک این معاملات را مدیریت می‌کند. همچنین به مشتریان خود این اطمینان را می‌دهد که سود آن‌ها در هر شرایطی پرداخت خواهد شد.

نکته قابل توجه این است که این صندوق‌ها، از محل لیکویید شدن حساب های معاملاتی بیشترین بهره را برده و از این جهت این اتفاق به نفع صرافی ها خواهد بود. اما این مسئله به راحتی توسط تریدرها قابل کنترل است. تریدرها به راحتی می‌توانند با تنظیم حد ضرربرای تمامی معاملات، مانع ازفعال شدن قیمت لیکویید توسط صرافی شوند. اما بسیاری از معامله گران این نکته را توجه نمی‌کنند. انتخاب حد ضرر در معاملات فیوچرز و اسپات مخصوصا در مورد بیت کوین به دلیل نوسانات بسیار بالا، باید مورد توجه ویژه قرار گیرد.

اجازه دهید نگاهی به درآمد صرافی بیتمکس – Bitmex داشته باشیم. صرافی بیتمکس از محل لیکویید شدن کاربرانش حدود 330 میلیون دلار بدست آورده است.

تغییر استراتژی بانک مرکزی در بازار شبانه؟

تغییر استراتژی بانک مرکزی در بازار شبانه؟

فردای اقتصاد: دو بازار مهم بانکی که نرخ‌های آن‌ها می‌تواند روی نقدینگی بانک‌ها و توزیع آن مؤثر باشد، بازار ثانویه عملیات بازار باز بانک مرکزی و بازار بین بانکی است. در حال حاضر در بازار اولی اتفاقی که می‌افتد این است: بانک مرکزی در نقش قرض‌دهنده، در ازای دریافت اوراق بدهی دولتی به عنوان وثیقه از بانک‌ها، به آن‌ها قرض می‌دهد. این اتفاق معمولاً هفته‌ای یک بار می‌افتد و سررسید وام‌هایش هم معمولاً هفت روز است. بنابراین بسته به این که میزان وام‌های سررسیدشده نسبت به وامی که داده می‌شود، بیشتر باشد یا کمتر، نقدینگی به طور خالص قبض یا بسط می‌شود. در بازار دوم، یعنی بازار بین بانکی، بانک‌ها به هم -معمولاً با سررسید ۲۴ ساعته- وام می‌دهند و به همین دلیل بعضا به نرخ مذکور نرخ سود شبانه نیز می‌گویند. در نمودار اصلی گزارش تحولات نرخ (میزان بهره‌ موثر سالیانه وام‌دهی) این دو متغیر را مشاهده می‌کنیم.

نرخ سود بین بانکی به ثبات رسید؟

این نمودار نشان می‌دهد که نرخ بهره بین بانکی طی ماه‌های اخیر نوسانات نسبتا زیادی داشته و این نوسانات ظاهرا طی دو هفته اخیر کاهش یافته و این متغیر اساسی حدود ۲۱ درصد باقی مانده است. طبق داده‌های بانک مرکزی، در تعریف معاملات حاشیه ای حالی که نرخ سود شبانه در هتفه سوم شهریور ۲۰.۹۳ درصد بوده؛ اما در هفته آخر تابستان رشد اندکی پیدا کرده و به ۲۰.۹۴ درصد رسیده است. وضعیتی که در مدت مشابه سال گذشته خلاف آن را شاهد بودیم و نرخ سود بین بانکی در چنین روزهایی به شدت گارد صعودی داشت. به علاوه، حداقل نرخ سود ریپو نیز برای چند هفته روی ۲۱ درصد ثابت باقی مانده است و حجم دخالت بانک مرکزی نیز در همان حدود ۶۵ هزار میلیارد تومان باقی مانده و حتی خالص تزریق آن نیز تفاوت زیادی با صفر ندارد. نکته جالب توجه آن است که حداقل نرخ سود ریپو بالای نرخ سود بین بانکی قرار گرفته است که بر خلاف رویه تاریخی سیاست‌گذار پولی است. اما چرا چنین اتفاقی افتاده و بانک مرکزی با نرخی بالاتر از نرخ سود شبانه به بانک‌ها قرض می‌دهد؟

آن‌طور که از نظرات بسیاری از کارشناسان نزدیک به بانک مرکزی به نظر می‌آید، هدف‌گذاری اصلی بانک مرکزی برای مهار تورم، روی مقدار نقدینگی بانک‌ها صورت می‌گیرد و نه نرخ سود بین بانکی. دلیلی هم که بیان می‌شود، یکی تورم بسیار بالای کشور است که به صورت تجربی مهار آن به کنترل مقداری نیازمند است و دوم، این که نرخ سود بین بانکی در نظام بانکی ایران هنوز جایگاه مؤثر خود را پیدا نکرده‌ است. اما اتفاق خاصی که در سه هفته گذشته رخ داده، این است که نرخ سود روی عدد ۲۱ درصد در بازار ثانویه عملیات بازار باز باقی مانده و میزان تزریق/قبض نقدینگی هم بسیار ناچیز بوده است. نرخ ۲۱ درصد نیز بالاتر از نرخ سود بین بانکی است که معنای خاص خود را دارد که در ادامه به آن می‌پردازیم.

تغییر استراتژی بانک مرکزی در بازار بین بانکی

اولین مساله آن است که توجه کنیم نرخ سود بین بانکی یک میانگین وزنی (با توجه به حجم معاملات) از تمام معاملات بازار بین بانکی است. در نتیجه منطقی است که این نرخ از حجم معاملات تاثیر بپذیرد. به عنوان مثال، می‌دانیم بانک‌های خصوصی شده طی دو سال اخیر به صورت خالص در بازار بین بانکی قرض‌دهنده بوده‌اند و منطقی است که بیشترین حجم معاملات را نیز داشته باشند. مساله دوم آن است که بازار بین بانکی یک بازار نسبتا غیر متمرکز است به این نحو که ترکیب‌های دوتایی یا چندتایی از معاملات بین بانک‌ها صورت می‌پذیرد و برخی بانک‌ها فقط از برخی بانک‌های دیگر قرض می‌گیرند یا به برخی بانک‌های خاص وام می‌دهند. در واقع اینطور نیست که در بازار بین بانکی همه بانک‌ها با یکدیگر معامله داشته باشند و بسته به میزان ریسک‌پذیری و ارتباط مالکیتی معمولا قرض‌گیری و قرض‌دهی برای هر بانک متفاوت است. نمود این واقعیت را در سال‌ ۱۳۹۹ مشاهده کردیم که علی‌رغم آنکه نرخ بین بانکی به زیر ۱۰ درصد رسیده بود؛ اما هنوز هم اضافه برداشت اندکی توسط برخی بانک‌ها اتفاق می‌افتاد که نشان می‌داد علی‌رغم آنکه میزان عرضه ذخایر در بازار مذکور بالا بوده؛ اما بانک‌های مذکور نمی‌توانسته‌اند وام بگیرند و مجبور شده‌اند اضافه برداشت کنند.

در نتیجه به نظر می‌رسد بانک‌ مرکزی یا کمیته اجرایی سیاست‌ پولی (عملیات بازار باز) هدف خود را به روی بازیگران حاشیه‌ای بازار بین بانکی گذاشته است. توضیح این مساله آنکه، اگر فرض کنیم حجم معامله روزانه بازار بین بانکی حدود ۷۰ همت (هزار میلیارد تومان) باشد، می‌توانیم فرض کنیم ۵۰ هزار میلیارد تومان آن روی نرخی نزدیک به نرخ اعلامی بازار بین بانکی تعیین می‌شود و ۲۰ هزار میلیارد تومان نیز در نرخ‌های بسیار کم‌تر (مثلا ۲۰ درصد) و بسیار بیشتر (مثلا ۲۱.۵ درصد) معامله می‌شود. در چنین شرایطی بانک مرکزی هدف خود را روی نرخ‌های بسیار بالا گذاشته و سعی دارد با تزریق نسبی منابع به آن بخش از بازار بین بانکی اجازه افزایش اضافه برداشت را به آن‌ها ندهد و با اخذ وثیقه معتبر (اوراق بدهی دولتی) تامین مالی آن‌ها را انجام دهد. منطقا در چنین شرایطی اگر چه خالص تزریق منابع به بانک‌ها ناچیز بوده، اما باید انتظار داشته باشیم ترکیب آن به سمت بانک‌هایی باشد که نمی‌توانند به صورت رسمی از بازار بین بانکی تامین مالی کنند.

آشنایی با اصول اقتصاد از دیدگاه منکیو

اصول اقتصاد

اقتصاد علمی است که نشان می‌دهد چگونه افراد، سازمان‌ها و دولت‌ها، در خصوص مدیریت منابع محدود تصمیم‌گیری می‌کنند. اما این جمله دقیقا به چه معناست؟ پروفسور گِرگ منکیو (Greg Mankiw)، استاد دانشگاه هاروارد و نویسنده‌ی کتاب «اصول اقتصاد» که در بسیاری از مدارس اقتصاد تدریس تعریف معاملات حاشیه ای می‌شود، برای پاسخ به این سؤال، ۱۰ اصل را که به اصول اقتصاد منکیو معروف هستند، معرفی می‌کند. ۷ مورد از این اصول، مربوط به اقتصاد خرد و ۳ اصل آخر به اقتصاد کلان اشاره دارد که در ادامه به تشریح آنها می‌پردازیم:

نحوه‌ی تصمیم‌گیری مردم

۱. مردم دائما در حال بده‌-بستان هستند

برای به دست آوردن چیزی باید از خیر چیزی دیگر گذشت. بده‌-بستان‌های میان دو گزینه، در هنگام تصمیم‌گیری آشکار می‌شوند. برای مثال، شخصی که به سینما می‌رود، می‌توانست این پول را برای رفتن به رستوران، خرید کتاب، رفتن به موزه یا خریدن چیزی صرف کند یا می‌توانست این زمان را به کار، بازی، اسکی، دوچرخه‌سواری، مطالعه یا کارهای دیگر اختصاص بدهد.

۲. به دست آوردن یک چیز، تعریف معاملات حاشیه ای تعریف معاملات حاشیه ای به قیمتِ از دست دادن چیزهای دیگر است

تصمیم‌گیری نیازمند مقایسه میان هزینه‌ها و مزایای تمام گزینه‌های پیش رو در یک بده‌-بستان است. هزینه‌ی یک چیز تنها بر حسب قیمت آن تعیین نمی‌شود، بلکه نسبت به ارزش دومین گزینه‌ی شما مشخص می‌شود.

۳. افراد منطقی به منافع حاشیه‌ای توجه می‌کنند

تصمیمات بر این اساس اتخاذ می‌شوند که یک واحد اضافی از چیزی، چه مقدار هزینه و منفعت دربردارد. افراد منطقی، زمانی دست به انتخاب یک چیز می‌زنند که منافع حاشیه‌ای آن از هزینه‌های حاشیه‌ای فراتر رود. علاوه بر این، بهترین تصمیمات را تنها می‌توان با در نظر گرفتن منافع و هزینه‌های حاشیه‌ای اتخاذ کرد. برای مثال، تصمیم‌گیری برای یک فرد شاغل به این صورت نیست که آیا تمام وقتش را کار کند یا اصلا کار نکند؛ بلکه او تصمیم‌ می‌گیرد که روزانه ۱۰ ساعت کار کند یا ۱۵ ساعت. آن فرد تنها زمانی ۵ ساعت بیشتر کار می‌کند که منافع حاصل از اضافه‌کاری، بیشتر از زمانی باشد که کاری انجام نمی‌دهد.

۴. مردم نسبت به مشوق‌ها عکس‌العمل نشان می‌دهند

مشوق معمولا نوعی پاداش یا تنبیه است که شخص را به اقدام مجاب می‌کند. تغییر هزینه یا منفعت باعث القای تغییر رفتاری می‌شود. وظیفه‌ی مشوق ایجاد منفعت و هزینه برای ترغیب مردم به تصمیم‌گیری است. مثلا، وقتی قیمت پرتقال بالا می‌رود مردم به میوه‌‌های دیگر روی می‌آورند؛ چرا که هزینه‌ی خرید پرتقال در مقایسه با سایر میوه‌ها بالاتر رفته است. در همین حین تأمین‌کنندگان پرتقال بر روی تولید این میوه سرمایه‌گذاری بیشتری خواهند کرد؛ چرا که منفعت بیشتری برای آنها به همراه دارد.

مردم چگونه با هم تعامل دارند

۵. مبادله باعث بهبود اوضاع همه می‌شود

اصول اقتصاد از منظر منکیو

تخصصی‌سازی به واسطه‌ی بده‌-بستان حاصل می‌شود به طوری که باعث بهبود تنوع و کاهش هزینه‌ها می‌گردد. تنوع زیاد محصولات و خدمات، می‌تواند باعث مبادله‌ی آنها در ازای هزینه‌های کمتر شود. یک شخص، خانواده، جامعه، استان یا کشور، نمی‌تواند اوضاع خود را در انزوا بهبود ببخشد. برای مثال، فرض کنید در زمینه‌ی مشاوره‌ی مدیریت بسیار ماهر باشید. شما از پولی که از طریق مشاوره‌ کسب می‌کنید، می‌توانید برای ساخت خانه استفاده کنید؛ هر چند که مهارت‌های لازم برای ساخت خانه را نداشته باشید.

۶. بازارها معمولا محل مناسبی برای سامان‌دهی فعالیت‌های اقتصادی هستند

به نظر می‌رسد شرکت‌ها در اقتصاد بازار توسط یک دست نامرئی هدایت می‌شوند. بازار محلی است که تبادل محصولات و خدمات میان مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان با یک قیمت توافقی و بدون مداخله‌ی دولت یا برنامه‌ریزان متمرکز صورت می‌‌پذیرد. مثلا، نظام کمونیسم به این دلیل ناموفق بود که از پیامدهای ناخواسته‌ی برنامه‌ریزی متمرکز اقتصاد بی‌خبر بود. از آنجا که افراد معدودی تصمیم‌های اقتصادی را اتخاذ می‌کردند، تصمیم‌های مربوط به تولید و هزینه‌های آن را نمی‌توان به نحوی کارآمد اتخاذ کرد؛ چرا که این کار منجر به هرج و مرج در تخصیص منابع می‌شود. در حالی‌که در اقتصاد بازار هر یک از تصمیم‌گیران در محل بازار به تعامل می‌پردازند تا به یک نتیجه‌ی قابل انتظار دست پیدا کنند.

۷. دولت گاهی اوقات می‌تواند نتایج بازار را بهبود بخشد

بازارها یک روش ارزشمند برای شکل دادن به اقتصاد هستند، اما استثناهایی در حوزه‌ی قوانین و مقررات وجود دارد. عدم موفقیت بازار برای تخصیص کارامد منابع باعث می‌شود که برای تضمین کارایی و برقراری برابری، دولت وارد عمل شود. عدم موفقیت بازار می‌تواند به علت آثار خارجی مثلا تأثیر یک فرد بر قدرت بازار و خروجی‌های آن اتفاق بیفتد.

اقتصاد در کل چگونه کار می‌کند

۸. استاندارد زندگی یک کشور به توانایی آن در تولید محصولات و خدمات بستگی دارد

استاندارد زندگی یک کشور با میزان بهره‌وری رابطه‌ی مستقیم دارد؛ یعنی هر چه بهره‌وری کشور بیشتر باشد، استاندارد زندگی مردم آن کشور بالاتر است. با رشد بهره‌وری، متوسط درآمد نیز بالا می‌رود و درنتیجه استاندارد زندگی شهروندان آن ارتقا می‌یابد.

۹. قیمت‌ها زمانی بالا می‌روند که دولت پول زیادی چاپ کند

وقتی دولت بیش از حد پول چاپ کند، ارزش پول کاهش پیدا می‌کند و قیمت‌ها بالا می‌رود؛ در نتیجه برای خرید محصولات و خدمات به پول بیشتری نیاز است. مثلا، وقتی دولت زیمبابوه پول هنگفتی را به چاپ رساند، نرخ تورم به ۲۳۱ میلیون درصد رسید. همین امر موجب افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها، عدم تمایل مردم به پس‌انداز و همچنین توقف رشد شد.

۱۰. جامعه دائما با بده‌-بستان کوتاه‌مدت میان تورم و بیکاری روبه‌رو است

در کوتاه‌مدت، کاهش تورم غالبا منجر به بیکاری می‌شود. به عبارت دیگر، وقتی میزان پول در گردش افزایش می‌یابد، تقاضا برای محصولات و خدمات بالا می‌رود و همین امر منجر به افزایش فرصت‌های شغلی می‌شود. با این حال، قیمت‌ها بالا می‌رود و پس‌انداز به حداقل می‌رسد. بده‌-بستان میان بیکاری و تورم به خودی خود موقتی است؛ اما می‌تواند چندین سال طول بکشد. مثلا، تزریق پول فراوان به اقتصاد یک کشور، باعث بالا رفتن مصنوعی فرصت‌های شغلی می‌شود؛ اما ارزش پول را کاهش خواهد داد و قدرت خرید را پایین می‌آورد.

اصلی‌ترین روش‌های ‌قیمت گذاری تعریف معاملات حاشیه ای تعریف معاملات حاشیه ای کالا

اصلی‌ترین روش‌های ‌قیمت‌گذاری کالا

‌قیمت‌گذاری کالا را مي‌توان فرآيند تشخيص ارزش محصول يا خدماتي دانست كه توليد كننده تمايل به فروش آن ها در بازار دارد. هزینه‌‌، رقابت در بازار و تقاضا سه عاملی است که بر قیمت محصول تأثیر می‌گذارد. قیمت‌گذاری محصولات یک استراتژی مهم تصمیم‌گیری شرکت است. از آنجا که تأثیر طولانی مدت بر تجارت و موجودیت آن دارد. بنابراین، باید روش ‌قیمت‌گذاری کالا مناسبی اتخاذ شود. در این پست با ما همراه باشید تا با اصلی‌ترین روش‌های ‌قیمت‌گذاری کالا آشنا شوید.

روش‌های ‌‌اصلی ‌قیمت گذاری کالا

روشهای هزینه‌گرا

  • قیمت بهای تمام شده
  • قیمت گذاری مارک آپ
  • قیمت گذاری حاشیه‌ای
  • قیمت گذاری مبتنی بر بازده هدف‌
  • قیمت تمام شده
  • قیمت گذاری بازیابی نقدی زودهنگام

روش‌های بازار محور

  • روش نرخ جاری (Going Rate)
  • روش ‌‌قیمت گذاری پیشنهادات مهر و موم شده (Sealed Bid Pricing Method)
  • مشتری مداری

سایر روش‌های ‌‌قیمت گذاری

  • قیمت گذاری اسکیمنگ در بازار
  • ‌‌روش قیمت گذاری قیمت محدود
  • قیمت پیک بار
  • قیمت گذاری مجموعه‌ای (Bundle Pricing)
  • قیمت گذاری روانشناختی
  • مدل‌های ‌‌قیمت گذاری اینترنتی

در این مقاله ما بیشتر در مورد مدل‌های مختلف توسعه یافته در طول سالهای گذشته برای تعیین قیمت‌‌، بر اساس هزینه‌‌، تقاضا و تعیین کننده‌های بازار بحث خواهیم کرد.

اصلی‌ترین روش‌های ‌قیمت‌گذاری کالا

روش های قیمت گذاری کالا هزینه‌گرا

‌‌قیمت‌گذاری بر اساس هزینه به روشی اطلاق می‌شود که در آن به منظور محاسبه قیمت نهایی محصول‌‌، درصدی از حاشیه سود دلخواه به قیمت تمام شده آن افزوده می‌شود. به عبارت دیگر‌‌، ‌‌قیمت‌گذاری مبتنی بر هزینه را می‌توان به عنوان یک روش ‌قیمت‌گذاری کالا تعریف کرد که در آن درصد معینی از کل هزینه تولید برای تعیین قیمت فروش آن به قیمت تمام شده محصول اضافه می‌شود. این ها روش‌های سنتی ‌قیمت‌گذاری کالا هستند. مهمترین عواملی که بر قیمت محصول تأثیر می‌گذارد عبارتند از: هزینه ثابت‌‌، هزینه متغیر سایر سربارهای ساخته شده در تولید محصولات. اکنون اجازه دهید مدل‌های مختلف ‌قیمت‌گذاری کالا هزینه‌گرا را در ادامه مرور کنیم:

قیمت بهای تمام شده

‌‌قیمت‌گذاری بعلاوه هزینه یکی از ساده‌ترین راه‌های تعیین قیمت است. برای بدست آوردن قیمت فروش‌‌، درصد مشخصی از هزینه به عنوان حاشیه سود به ارزش محصول اضافه می‌شود.

‌‌قیمت گذاری مارک آپ

این نوعی ‌قیمت‌گذاری کالا به علاوه هزینه است‌‌، اما در اینجا حاشیه سود به عنوان درصدی از بازده مورد انتظار فروش ارائه می‌شود. فرمول ‌‌قیمت‌گذاری مارک به شرح زیر است

‌‌قیمت‌گذاری مارک آپ

(درصد بازده پیش بینی شده از فروش – 1 ) ÷ هزینه یک واحد (ثابت + متغیر) = قیمت افزایش یافته

مثال: اگر هزینه واحد تولید یک کیسه 100 پوند است و بازده مورد انتظار فروش 25٪ است‌‌، قیمت مارک را تعیین کنید.

قیمت افزایش یافته = 25%-1 / %100

قیمت افزایش یافته = 133.33 پوند

قیمت گذاری حاشیه‌ای

هدف اصلی شرکتی که از این روش ‌قیمت‌گذاری کالا استفاده می‌کند‌‌، تأمین هزینه حداکثر و سربار آن است. روش هزینه‌یابی حداکثر برای ورود به صنایعی که تحت سلطه بازیگران غول پیکر هستند‌‌، مناسب است و رقابت شدیدی را برای ادامه فعالیت سازمان در تجارت ایجاد می‌کند.

قیمت گذاری مبتنی بر بازده هدف

هدف از این روش ‌قیمت گذاری کالا، دستیابی به سطح معینی از ROI (بازگشت سرمایه) است. فرمول تعیین قیمت بازده هدف به شرح زیر است:

قیمت‌گذاری مبتنی بر بازده هدف

کل فروش در واحدها ÷ (هزینه کل + بازده مورد نظر برای سرمایه گذاری) = قیمت بازگشت هدف

برای اطلاع از بازده مطلوب سرمایه گذاری:

بازده مطلوب سرمایه گذاری

٪ ROI دلخواه × ارزش سرمایه گذاری کل = تعریف معاملات حاشیه ای بازگشت مطلوب سرمایه گذاری

مثال: اگر کل سرمایه‌گذاری تجاری 80000 پوند باشد‌‌، ROI مورد نظر 25٪ است. هزینه کل انجام شده 30000 پوند و فروش پیش بینی شده 5000 واحد است‌‌، قیمت بازگشت را تعیین کنید.

کل فروش در واحدها ÷ (هزینه کل + بازده مورد نظر برای سرمایه گذاری) = قیمت بازگشت هدف

٪ ROI دلخواه × ارزش سرمایه گذاری کل = بازگشت مطلوب سرمایه گذاری

بازگشت مطلوب سرمایه گذاری = 2500 × 80000

بازگشت سرمایه مورد نظر = 20000 پوند

قیمت بازگشت هدف = (30000 + 20000) / 5000

قیمت بازگشت هدف = 10 پوند

قیمت گذاری سر به سر (Break-Even)

این روش ‌قیمت‌گذاری کالا شبیه به تجزیه و تحلیل سریع است‌‌، در اینجا شرکت نیاز به ‌‌قیمت‌گذاری محصولات به گونه‌ای دارد که پس از بازیابی هزینه‌های ثابت و متغیر، سودآوری ایجاد کند. قیمت فروش باید برابر یا بیشتر از قیمت سرعتی باشد (نقطه‌ای که درآمد فروش با قیمت کالای فروخته شده مطابقت دارد).

فرمول برای تعیین سقف تساوی به شرح زیر است:

قیمت‌گذاری مبتنی بر بازده هدف

سقف Break-Even = کل هزینه ثابت ÷ (قیمت فروش هر واحد-هزینه متغیر برای هر واحد)

به عنوان مثال‌‌، یک شرکت 500000 پوند به عنوان هزینه ثابت و 25 پوند به عنوان یک هزینه متغیر متحمل می‌شود. اگر قیمت فروش 75 روپیه است‌‌، از حد ضرر برای تعیین قیمت استفاده کنید.

سقف Break-Even = کل هزینه ثابت ÷ (قیمت فروش هر واحد-هزینه متغیر برای هر واحد)

حد Break-Even = 500000 / (75-25)

حد Break-Even = 10000 واحد

بنابراین‌‌، سازمان برای کسب سود یا باید بیش از 10000 واحد بفروشد و یا محصول را بالاتر از 75 روپیه قیمت گذاری کند.

قیمت گذاری سر به سر (Break-Even)

‌قیمت گذاری کالا بازیابی نقدی زودهنگام

وقتی صحبت از تولید سریع محصولات فن آوری یا محصولات با چرخه عمر کوتاه می‌شود‌‌، هزینه باید هرچه زودتر جبران شود. این روش بسیار شبیه ‌قیمت‌گذاری کالا بازگشت هدف است. تنها تفاوت این است تعریف معاملات حاشیه ای که به دلیل یک دوره بهبود کوتاه مدت‌‌، ارزش بالایی از بازگشت سرمایه را در نظر می‌گیرد.

روش‌های بازار محور

در یک بازار کاملا رقابتی‌‌، شرکت نمی‌تواند با روش‌های ‌قیمت‌گذاری کالا هزینه‌گرا زنده بماند. از این رو‌‌، لازم است محصولات خود را مطابق تقاضای بازار و استراتژی رقیب، ‌‌قیمت‌گذاری کند.

‌‌قیمت‌گذاری مبتنی بر رقابت به روشی اطلاق می‌شود که در آن سازمانی قیمت محصولات رقبا را برای تعیین قیمت محصولات خود در نظر می‌گیرد. این سازمان ممکن است در مقایسه با قیمت رقبای خود قیمت‌های بالاتر‌‌، پایین‌تر یا مساوی را دریافت کند.

صنعت هواپیمایی بهترین نمونه ‌‌قیمت‌گذاری مبتنی بر رقابت است كه در آن خطوط هوایی همان قیمت‌هایی را كه رقبا دریافت می‌كنند‌‌، برای همان مسیرها، قیمت‌های كمتری در نظر تعریف معاملات حاشیه ای می‌گیرند.

‌‌با توجه به مطالب بیان شده، قیمت‌گذاری مبتنی بر تقاضا یکی از انواع روش‌های ‌قیمت‌گذاری کالا است که قیمت محصول با توجه به تقاضای آن تعیین می‌شود. هر چه تقاضای یک محصول بیشتر باشد‌‌، قیمت‌های بالاتری برای آن تعیین شده تا سود بیشتری کسب شود. در حالی که اگر تقاضای کالایی کمتر باشد‌‌، برای جلب مشتری‌‌، قیمت‌های پایین اعمال می‌شود.

موفقیت ‌‌قیمت‌گذاری مبتنی بر تقاضا به توانایی بازاریابان در تحلیل تقاضا بستگی دارد. این نوع ‌‌قیمت‌گذاری را می‌توان در صنایع پذیرایی و مسافرتی مشاهده کرد. به عنوان مثال‌‌، شرکت‌های هواپیمایی در طول دوره کم تقاضا در مقایسه با دوره تقاضای زیاد نرخ کمتری اعلام می‌کنند. اگر مشتریان محصول را با قیمت بیشتر از قیمت آن بپذیرند‌‌، ‌‌قیمت‌گذاری مبتنی بر تقاضا به سازمان کمک می‌کند تا سود بیشتری کسب کند.

برای درک سه مدل اصلی ‌قیمت‌گذاری کالا بازار محور‌‌ ادامه مطلب را بخوانید:

روش Going Rate

روش “Follow the crowd” مبتنی بر رقابت در بازار است‌‌، جایی که شرکت محصول خود را مشابه قیمت محصول رقیب ‌‌قیمت‌گذاری می‌کند. اگر رهبر بازار قیمت محصول خود را کاهش دهد‌‌، سازمان همچنین باید قیمت محصول خود را کاهش دهد‌‌، حتی اگر هزینه تولید دوم بالا باشد.

روش ‌قیمت گذاری کالا پیشنهادات مهر و موم شده (Sealed Bid)

وقتی نوبت به بازاریابی صنعتی یا پروژه‌های دولتی می‌رسد‌‌، تأمین کننده باید پایین‌ترین قیمت را به عنوان قیمت ویژه محصول و به صورت مهر و موم شده، پیشنهاد دهد. این روش قیمت‌گذاری برای خریدهای دولتی یا صنعتی‌‌ که به عنوان مناقصه‌ در بازار عرضه می‌شوند‌‌، بسیار متداول است و تأمین‌کنندگان بالقوه پیشنهادات خود را در یک پاکت بسته ارائه می‌دهند و پیشنهاد را به کسی اعلام نمی‌کنند.

به عبارت دیگر‌‌، سازمان باید مناقصه‌ای را پر کند‌‌ که نشان‌دهنده هزینه و رقابت آن است. ‌قیمت‌گذاری کالا باید با برآورد حاشیه سود در سطوح مختلف قیمت و محصور کردن رقابتی‌ترین قیمت‌‌، به صورت هوشمندانه انجام شود.

‌قیمت گذاری کالا مشتری مدار

به این روش ‌‌قیمت‌گذاری ارزش ادراک شده (perceived value) نیز گفته می‌شود. در این روش، یک سازمان سعی می‌کند مشتریان وفادار را با ارائه قیمت پایین برای محصولات با کیفیت بالا‌‌، به دست آورد. هدف این سازمان تبدیل شدن به تولیدکننده کم هزینه و بدون افت کیفیت است. با بهبود روند تحقیق و توسعه خود می‌تواند محصولات با کیفیت بالا را با قیمت پایین تحویل دهد. ‌‌قیمت‌گذاری ارزش را ‌‌قیمت‌گذاری بهینه شده با ارزش نیز می‌نامند.

در این روش، ‌قیمت‌گذاری کالا مبتنی بر تقاضا است که در آن شرکت قیمت محصول را بر اساس درک ارزش از نظر تقاضای مصرف‌کننده برای کالاها یا خدمات خاص تعیین می‌کند. این مقدار بر اساس ارزش‌های زیر محاسبه می‌شود:

ارزش اکتساب: ارزش تحصیل براساس هزینه فرصت یک محصول یا خدمات است که از طریق مقایسه سود ادراک شده محاسبه می‌شود.

ارزش معامله: مقایسه قیمت مرجع مشتری (قیمت فرض شده یا نقل قول شده) با قیمت واقعی پرداخت شده برای محصول یا خدمات‌‌، ارزش معامله است.

روش‌های دیگر برای کشف مقدار درک شده به شرح زیر است:

روش رتبه بندی مستقیم قیمت: مشتریان باید قیمت محصولات نمایش داده شده به آن ها را تعیین کنند‌‌، جایی که هر محصول به مارک دیگری تعلق دارد.

ارزش واقعی ادراک شده: خریداران محصولات مختلف، باید آن ها را با توجه به ترجیحات خود ارزیابی ‌کنند. محصول با بالاترین امتیاز، حداکثر مقدار ارزش درک شده را دارد.

ارزش اقتصادی برای مشتری: برای تعیین بخش بازار هدف‌‌، شرکت‌ها کل هزینه محصول آن را با منافع مصرف کننده محصول فعلی مرتبط می‌کنند.

روش تشخیصی: مشتریان محصولات مارک‌های مختلف را بر اساس پارامترها یا ویژگی‌های مختلف ارزیابی می‌کنند. هر ویژگی دارای اهمیت است و با ضرب آن در رتبه‌بندی داده شده‌‌، می‌توان ارزش ادراک شده هر مارک را تعیین کرد.

‌قیمت گذاری کالا مشتری مدار

سایر روش‌های ‌‌قیمت گذاری

روش‌های دیگری نیز به غیر از در نظر گرفتن هزینه یا رقابت در بازار برای ‌قیمت‌گذاری کالا یا خدمات وجود دارد که در ادامه به طور مفصل توضیح داده شده است:

‌‌قیمت گذاری اسکیمینگ در بازار

روش اسکیمینگ معمولا در موارد خاص‌‌، لوکس یا محصولات نوآورانه اجرا می‌شود. در این روش‌‌، شرکت با فروش محصولات با قیمت بالا در یک بخش بازار غیر حساس، از فرصت سود در مرحله اولیه بازاریابی استفاده می‌کند. بعدا‌‌، قیمت‌ها به تدریج پایین می‌آیند تا در بازار پایدار بمانند.

روش ‌‌قیمت گذاری محدود کردن قیمت (قیمت محدود)

در استراتژی قیمت محدود، شرکت برای حفظ انحصار در بازار‌‌، ‌قیمت‌گذاری کالا و محصولات خود را بسیار پایین می‌آورد (و این قیمت به عنوان قیمت جلوگیری از ورود شناخته می‌شود). این کار برای جلوگیری از ورود رقبا با معرفی تجارت غیر جذاب و غیر سودآور انجام می‌شود.

روش قیمت گذاری کالا پیک بار (اوج بار)

روش پیک بار‌‌، ‌قیمت‌گذاری کالا مبتنی بر تقاضا است‌‌، جایی که شرکت‌ها هزینه های بالایی را در فصول اوج یا دوره‌ای که تقاضا برای محصول بسیار زیاد است‌‌، دریافت می‌کنند. با این حال‌‌، در اوج زمان یا فصلی که تقاضا کاهش می‌یابد‌‌، قیمت‌ها پایین نگه داشته می‌شوند. این روش برای ‌‌قیمت‌گذاری محصولات فصلی‌‌، سفرهای هواپیمایی‌‌، بسته‌های گردشگری و غیره اعمال می‌شود.

قیمت گذاری مجموعه‌ای

بسته‌بندی به جمع‌آوری دو یا چند محصول با هم و فروش آن به عنوان یک محصول واحد اطلاق می‌شود. این شرکت بسته کامل را با مبلغی که به عنوان قیمت پیشنهادی شناخته می‌شود‌‌، ‌‌قیمت‌گذاری می‌کند.

یک سازمان می‌تواند بسته بندی خالص را انتخاب کند‌‌، جایی که محصولات دسته‌ای به طور جداگانه در دسترس نیستند. یا ممکن است به یک بسته نرم‌افزاری مختلط تبدیل شود‌‌، یعنی محصولات موجود در بسته نرم‌افزاری را می‌توان جداگانه اما با قیمت بالاتر به فروش رساند.

‌‌قیمت گذاری روانشناختی (روانی)

این روش ‌قیمت‌گذاری کالا با هدف قرار دادن قیمت پایین محصول‌‌، بر مصرف‌کنندگان تأثیر می‌گذارد.

در اینجا‌‌، قیمت محصول کمی‌ کمتر از رقم گرد است: به عنوان مثال: قیمت یک محصول 99 پوند است به جای 100 پوند یا 1.98 دلار به جای 2 دلار. این روش باعث می‌شود مصرف‌کننده تصور کند قیمت محصول در محدوده 100 یا 2 دلار است و بنابراین ارزش خرید دارد.

مدل‌های ‌‌قیمت گذاری اینترنتی

اینترنت یک بستر ارتباطی مدرن است و بنابراین دامنه وسیعی را برای انجام فعالیت‌های بازاریابی فراهم می‌کند. روش‌های مختلف ‌‌قیمت‌گذاری از قبیل اولویت ‌‌قیمت‌گذاری، قیمت مسطح، قیمت‌گذاری مبتنی بر معامله و … برای خدمات اینترنتی (به عنوان یک محصول) وجود دارد.

بنابراین‌‌، شرکت‌ها می‌توانند هر یک از این روش‌های ‌قیمت‌گذاری کالا را بسته به نوع محصولاتی که ارائه می‌دهد و هدف نهایی که ‌‌قیمت‌گذاری برای آن انجام می‌شود‌‌، در پیش بگیرند.

شرکت خود را به بهترین شکل مدیریت کنید

هر مدیر خوب نیازمند ابزاری قدرتمند است تا بتواند مجموعه خود را به بهترین شکل مدیریت کند. مجموعه نرم افزار مالی و تعریف معاملات حاشیه ای منابع انسانی فینتو ابزاری قدرتمند است که می تواند به مدیران در کنترل کارمندان و محاسبه حقوق و دستمزد آنها کمک کند.

شما همیشه یک مدیر لایق هستید و باید بهترین ها برای شما باشد. با استفاده از نرم افزار حسابداری آنلاین فینتو کار مدیریت خود را بسیار آسان تر کنید.

Edge فارکس چیست؟

وقتی دیکشنری را باز می کنید و دنبال معنی اِج (Edge) می گردید به ترجمه هایی چون لبه، حاشیه امن، مزیت و برتری خواهید رسید.

در معامله گری به معنای امکان وقوع بیشتر یک پیشامد نسبت به دیگر پیشامد است یعنی به شرایطی گفته می شود که با رخ دادن آنها احتمال موفقیت یک معامله بیشتر از شکست آن است

(وقوع یک معامله موفق). به زبان ساده تر همان استراتژی و روش معاملاتی شماست که احتمال بالایی در به سود نشستن معاملات به شما می دهد.

در تصویر زیر معنای واقعی اِج را مشاهده می کنید.

Edge فارکس چیست؟

برای داشتن یک لبه معاملاتی (معامله موفق) به چه چیزی نیاز داریم؟
در فضای اینترنت مقاله های زیادی در مورد معامله موفق و چگونگی آن نوشته شده است

اما بیشتر معامله گران برداشت اشتباهی دارند از اینکه واقعا لبه معاملاتی چیست (معامله موفق) و چگونه می توان به آن دست یافت؟

در ادامه به چگونگی دستیابی به یک معامله موفق و یا معامله با شانس موفقیت بالا را برای معامله گران شرح می دهیم.
در دنیای معامله گری، معامله با شانس موفقیت بالا (لبه معاملاتی) به این معنی است که معامله گر راهی داشته باشد تا بتواند فرصت های مناسبی را پیدا کند تا در بلندمدت نتیجه مثبتی از معاملاتش به دست آورد. پس معامله گر موفق معامله گری است که متد و روشی را برای معاملات موفق در بازارهای مالی توسعه داده است.
موفقیت در معامله گری به این معنی نیست که معامله گر باید از همه معاملاتش پیروز بیرون آید، بلکه به این معنی است که در بلند مدت معاملات برنده اش باید نسبت به معاملات بازنده ش برتری داشته باشد تا برآیند مثبتی ایجاد نماید.

مولفه های یک لبه معاملاتی
اشتباه دیگری که بسیاری از معامله گران مرتکب می شوند این است که فکر میکنند فقط باید توانایی شناسایی نقاط ورود را داشته باشند. تمرکز صرف روی روش های ورود مشکلی است که بین معامله گران بسیار رایج است. معامله گری که از اهمیت دیگر مولفه های معامله گری غفلت می کند، قطعا نتایج ناهمگونی را تجربه خواهد کرد. برای اینکه معامله گر موفق اما پایداری باشیم، باید نکات زیر را در نظر داشته باشیم:

چه وقت هایی معامله میکنید؟ چه بازارهایی را بهتر می شناسید؟ معامله گری در چه تایم فریم هایی برای شما مناسب است؟ یک معامله کامل از نظر شما چه خصوصیاتی دارد؟ قبل از اینکه وارد معامله شوید چه کارهایی باید انجام دهید؟

چه وقت هایی معامله نمیکنید؟ معامله گران حرفه ای این حقیقت را می دانند که حفاظت از سرمایه اولیه از اولویت های معامله گری است. بیرون ماندن از موقعیت های غیرمطمئن برای معامله همانقدر اهمیت دارد که بدانیم چه وقت باید معامله کنیم.

با معامله مان چه کنیم؟ بیشتر معامله گران وقتی در معامله هستند، نمیدانند باید چه کار کنند. یک معامله گر موفق، به خوبی میداند که چه طور از موقعیت های خود محافظت کند به گونه ای که گاه «stop loss» خود را با قیمت حرکت می دهد، گاه خیلی زود با ضرر از معامله خارج می شود و گاه معامله را ادامه می دهد تا به نحو احسن از آن خارج شود. یک معامله گر موفق هیچ گاه معامله را به حال خود رها نمی کند تا شانس برای او تصمیم بگیرد. او برای همه سناریو هایی که ممکن است پیش آید، برنامه ریزی خاصی دارد.

چه طور بفهمیم که معامله گر موفقی هستیم؟
تعیین اینکه بدانید معامله گر موفقی هستید یا خیر، به این سادگی که به نظر می رسد نیست. شاید بعضی اوقات به این مطلب برخوردید که باید نتایج مثبت استراتژی خودتان را با شرایط معامله گری در محیط آزمایشی (فراچارت: Demo) تست کنید. با این حال، نتایج دمو و همچنین نتایج واقعی، با یکدیگر تفاوت دارند. وقتی در محیط آزمایشی (فراچارت: مخصوصا جهت تست استراتژی) کار میکنید، میتوانید زمان را به عقب و جلو حرکت دهید، و این شرایط مناسبی برای تست و راستی آزمایی استراتژی شما نیست.

با پاسخ به سه سوال زیر می توانید بفهمید که معامله گر موفقی هستید یا نه:

1-آیا در گذشته پول درآورده اید؟ با اینکه عملکرد گذشته، دلیل خوبی برای عملکرد آینده شما نیست، اما می تواند شروع خوبی باشد. اگر بالانس حساب شما به شدت افت کند و روند شما کاملا نزولی باشد، بعید است که بتوانید معامله گر موفقی باشید. با اینحال، حتی اگر درحال حاضر درحال کسب درآمد از معامله گری نیستید، به این معنی نیست که استراتژی خوبی ندارید و باید معامله گری را کنار بگذارید.

2-آیا می توانید موفقیت خود در دنیای معامله گری را تکرار کنید؟ معامله گری موفق می تواند به این معنی باشد که بتوانید موفقیت خود را تکرار کنید و البته این موفقیت شما از روی شانس محض نبوده باشد. اگر یک سیستم معامله گری قانون-محور را دنبال کنید، می توانید به سرعت و سادگی عملکرد موفق خود در گذشته را تکرار کنید. به علاوه، وقتی شما از استراتژی های غیرسیستماتیک استفاده می کنید، رسیدن به موفقیت بیشتر طول خواهد کشید.

اگر در مورد پایداری موفقیت خودتان اطمینان ندارید، هیچ وقت در مورد آن احساس خوبی نخواهید داشت. هر چه اعتماد به نفس پایین تری داشته باشید، ترسو تر خواهید بود.

3. برای حفظ توانایی های معامله گری خود چه کار خواهید کرد؟ در نکته شماره 1، به طور مختصر به این قضیه اشاره کردیم. عملکرد گذشته دلیل بر نتایج آینده نیست، اما حتی اگر راهی برای پول درآوردن یافته اید، معنی اش این نیست که این راه تا ابد کارساز خواهد بود. بازارهای مالی، همواره در حال تغییر هستند، و یک معامله گر موفق همیشه در حال جستجو برای یافتن راهی است تا روش های معامله گری خود را توسعه و بهبود دهد. به علاوه، حتی اگر درحال حاضر از این راه پول در نمی آورید، به این معنی نیست که باید دنبال سیستم دیگری برای معامله باشید. هیچ سیستمی از ابتدا کارساز نیست و این وظیفه معامله گر موفق است که آن را بهبود و توسعه دهد.

آماده اید که تبدیل به یک معامله گر موفق شوید؟
شاید این سوال عجیبی است که دارم از شما می پرسم اما سوال درستی است. همانطور که قبلا هم اشاره کردم، موفقیت در معامله گری چیزی نیست که بشود آن را با انجام مطالعات سطحی و نگاه کردن چند ویدئو بدست آورد. موفقیت در معامله گری چیزی است که باید خودتان آنرا بسازید و بعد از توسعه دادنش، از آن محافظت کنید. (فراچارت: بهینه و آپدیت نگه داشتن سیستم)

اگر مایلید که تغییری در معامله گری شما حاصل شود، پیشنهاد میکنم که از تغییر سیستم های مختلف بپرهیزید و به جای آن همه تلاش خود را بکار بگیرید تا یک سیستم خوب برای خود بسازید. سیستمی طراحی کنید که ورود در موقعیت های مختلف را برای شما تعریف کند، رفتارهای معاملاتی منفی را شناسایی کند و آن را از سیستم حذف کند. همچنین وظیفه شماست که مدیریت معاملات خود را بهبود بخشید و خروج بهینه از معاملات را برای سیستم تان تنظیم کنید. اگر بعد از انجام این کارها، چیزی که به دنبال آن بودید را به دست نیاوردید، شاید باید زاویه نگاه تان به معامله گری را تغییر دهید.

با ثبت نام در بروکر alpari از مزایای 100 درصد بونوس به تعداد واریز و همچنین برگشت پول بر اساس لات زده شده و همچنین از مزایای 70 دلار جایزه افتتاح حساب از طریق این لینک برخوردار شوید



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.