بافت به «CNBC’s Squawk Box» گفت: «هیچ چیز بهتر از آمریکا نیست.»
شاخص ها و مقیاس های اندازه گیری
معرفی شاخص های اندازه گیری و روش های تهیه آن ها موضوع این صفحه می باشد. قبل از مطالعه مطالب، ویدئوی زیر را ملاحظه نمایید که بخشی از بسته آموزشی مفاهیم پایه تحلیل آماری می باشد. برای دریافت آموزشهای ویدئویی SPSS به محصولات و بسته آموزشی spss در وب سایت دیگر این شرکت آماری مراجعه نمایید.
0- فیلم تشریح مقیاس های اندازه گیری (سطوح سنجش) متغیرها
در ویدئوی زیر با انواع مقیاس های اندازه گیری آشنا خواهید شد:
1- مقیاس اندازه گیری چیست؟
آنچه در هر مطالعه مورد توجه قرار می گیرد، اندازه گیری ویژگی ها یا صفات اشخاص و اشیا است بوسیله اعداد یا نمرات نسبت داده شده.
مثلا وقتی برای سنجش نگرش مردم نسبت به مجموعه های تلویزیونی از پرسشنامه استفاده می کنیم، برای تعیین نمره ی هر شخص عدد یا اعدادی را در نظر می گیریم. بسته به اینکه چه چیزی و چگونه اندازه گیری می نماییم اعدا د به دست آمده ویژگی های متفاوتی خواهند داشت.این ویژگیهای متفاوت اعداد را مقیاس های اندازه گیری می نمامیم.
2- انواع مقیاس های اندازه گیری
مقیاس های اندازه گیری را در چهار سطح می توان اندازه گیری کرد:
2-1- مقیاس اسمی
اندازه گیری اسمی مستلزم جای دادن اشیا یا افراد در طبقاتی است که از نظر کیفی با هم متفاوت هستند.
یک مثال ساده در این مورد متغیر جنسیت است. در سطح اندازه گیری اسمی استفاده از اعداد تنها به منظور مشخص کردن طبقات می باشد و هیچ رابطه ای که با اعمال ریاضی مطابقت کند بین آن ها وجود ندارد. اعداد به کار رفته در یک مقیاس اسمی معرف مقدار مطلق یا نسبی هیچ ویژگی نیستند.
2-2- مقیاس ترتیبی
مقیاس های ترتیبی برای ما امکان رتبه بندی ترتیب سطوح متغیر مورد بررسی را فراهم می آورد.
برای مثال چهارویژگی داشتن روابط عمومی قوی، تجربه کافی، تحصیلات مرتبط و کارکردن به صورت مستقل، را در نظر می گیریم و از پاسخگویان می خواهیم این صفات را برحسب درجه اهمیت آن ها از 1 تا 5 رتبه بندی کنند. به این ترتیب تفاوت ارجحیت هر مقوله از دید پاسخگو تعین می شود.
با این حال یکی از مشکلات مقیاس ترتیبی آن است که هرچند محقق می تواند تفاوت های مورد نظر را برحسب بزرگتر- کوچکتر بودن، بهتر-بدتر بودن نکاتی دربارۀ شاخصها و غیره رتبه کند ولی قادر نیست فاصله ی این تفاوت ها را بدست آورد. به عبارت دیگر مقادیر حاصل در مقیاس ترتیبی فاقد معنای کمی و عددی هستند. علت این امر آن است که در مقیاس ترتیبی هیچ مبدأی وجود ندارد تا ارزش ها نسبت به آن سنجیده شوند.
2-3- مقیاس فاصله ای
ویژگی عمده ی مقیاس فاصله ای آن است که به ارزش های آن نمره های عددی تعلق می گیرد. این مقیاس علاوه بر آن که اطلاعات مربوط به مقیاس های طبقه ای و ترتیبی را در بر دارد، اطلاعات اضافی در مورد تفاوت ها به دست می دهد.
برای مثال دو دمای 30 و 40 درجه در نظر بگیرید. این دو دما با یکدیگر تفاوت دارند، دمای 40 بیشتر از 30 است و همچنین دقیقا 10 درجه تفاوت وجود دارد. به این ترتیب در این مقیاس می توان روشهای آماری مختلف مانند محاسبه میانگین، واریانس، همبستگی و.. را انجام داد.
لازم به ذکر است که این مقیاس از نقطه ی صفر مطلق شروع نمی شود ولی می توان برای آن صفر قراردادی برگزید. به طور مثال اگر سه نفر در یک آزمون روانشناسی نمرات 30 و 15گرفته باشند نمی توان گفت نمره 30 معرف دو برابر بودن دانش فرد نسبت به فرد با نمره 15 است.
2-4- مقیاس نسبتی
این مقیاس نه تنها دارای تمام ویژگی های مقیاس های ذکر شده است بلکه دارای مبدأ مطلق یا صفر حقیقی نیز می باشد و بنابراین امکان محاسبه نسبت های مختلف از لحاظ صفت مورد نظر در این مقیاس وجود دارد.
متغیرهایی مانند سن، نرخ مرگ و میر، وزن، قد افراد، جمعیت و … از این دست هستند.کلیه ی اعمال آماری و ریاضی را می توان بر روی این مقیاس انجام داد.
مطالب فوق بخشخی از بسته آموزشی مفاهیم پایه و تعاریف اصطلاحات تحلیل آماری (آموزش ویدئویی) بود. اگر مایلید این اموزش ویدئویی را دریافت نمایید به لینک زیر در سایت دیگر مجموعه اطمینان شرق مراجعه نمایید:
برای روشن شد تمایز بین مقیاس های مختلف اندازه گیری فرض کنید می خواهیم نظر بینندگان تلویزیونی را درباره مجموعه های ایرانی بپرسیم. نوع سؤالاتی که براساس مقیاس های معین طرح می شود مانند زیر است :
اسمی : کدامیک از مجموعه های تلویزیونی را تماشا می کنید؟
ترتیبی : مجموعه های تلویزیونی مورد توجه شما تا چه حد منعکس کننده واقعیت های زندگی است؟
خیلی زیاد زیاد متوسط کم بسیار کم
فاصله ای : نکاتی دربارۀ شاخصها بهره هوشی مجموعه تلویزیونی مورد علاقه خود را حدس بزنید؟
نسبتی : هفته ای چند ساعت مجموعه ی تلویزیونی تماشا می کنید؟
4- روش تهیه مقیاس ها
4-1- طیف لیکرت
طیف لیکرت یک مقیاس فاصله ای است (در صورتی که کد کذاری گردد) که از آن می توان برای سنجش توانایی، حساسیت، عقیده و باور، رضایت، ارزش ها و همچنین نگرش افراد به مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و … استفاده کرد. مراحل تهیه مقیاس لیکرت عبارتست از:
- 1- ابتدا تعداد زیادی گویه مربوط به موضوع مورد نظر جمع آوری می شوند.
- 2- این گویه ها به تعدادی پاسخگو داده می شوند تا میزان موافقت یا مخالفت خود را روی یک مقیاس 5 درجه ای از کاملا موافق تا کاملا مخالف مشخص کنند. البته این مقیاس دارای 7 درجه نیز می تواند باشد.
- 3- محاسبه نمره کلی برای هر پاسخگو با جمع کردن نمرات بدست آمده برای هر گویه و با توجه به مثبت یا منفی بودن سؤال انجام می شود.
- 4- در هر مقیاس محقق به تناسب اهداف و فرضیه های تحقیق خودممکن است حدود 20 تا 30 گویه را تهیه کند. وی بایستی به تحلیل گویه ها بپردازد یعنی ارزش عددی پاسخگو در هر گویه باید با مجموع ارزش های عددی به دست آمده از کل گویه ها در مقیاس مقایسه شود. گویه هایی که با نمره ی کل همبستگی پایین یا منفی دارند باید حذف شوند، زیرا آن ها آنچه را که نمره کل اندازه می گیرد نمی سنجند.
4-2- مقیاس تراکمی یا مقیاس گاتمن
این مقیاس که توسط لوئیس گاتمن و همکاران او در دوران جنگ جهانی دوم و در جریان مطالعه بر روی سربازان آمریکایی ساخته شد، شامل مجموعه ای از گویه ها برای سنجش نگرش هایی است که یک بعدی هستند.
سعی گاتمن بر این بود که مقیاسی بسازد که در آن پاسخ به هر گویه را بتوان از روی جمع نمرات به دست آمده از کل مقیاس تعین کرد. چند نمونه از گویه هایی که طبق مقیاس گاتمن تهیه شده اند عبارتند از : نمایش برنامه های خشونت آمیز در تلویزیون برای جامعه مضر است، به کودکان نباید اجازه تماشای برنامه های خشونت آمیز داده شود، مدیران شبکه های تلویزیونی نباید اجازه پخش برنامه های خشونت آمیز را بدهند، دولت باید نمایش برنامه های خشونت آمیز را ممنوع کند.
به این ترتیب تعداد گویه هایی که شخص با آن موافق است نمره کل شخص را در مقیاس گاتمن تشکیل می دهد. در این مقیاس با در اختیار داشتن امتیاز کل هر پاسخگو می توان نگرش او را پیش بینی کرد. این مقیاس در علوم سیاسی، جامعه شناسی، پژوهش های افکارسنجی و مردم شناسی مورد استفاده قرار می گیرد.
4-3- مقیاس افتراق معنایی
مقیاس افتراق معنایی ابزاری برای سنجش معنای مفاهیم نکاتی دربارۀ شاخصها است که توسط آزگود و دستیارانش طراحی شده است (آزگود، سوسیو تانبنام،1957). پاسخ دهندگان مفاهیمی مانند اشخاص، اشیا، رفتارها، ایده ها و… را در قالب یک مجموعه صفات دوقطبی با استفاده از مقیاس های 7 نقطه ای رتبه بندی می کنند. به عنوان مثال برای رفتاری چون مصرف سیگار مجموعه صفات ، خوب – – – – – – – بد ، قوی – – – – — – ضعیف ، فعال – – – – – – – منفعل ، اندازه گیری می شوند.
پژوهش در مورد افتراق معنایی نشان می دهد که به طور واقعی هر موضوعی را می توان با استفاده از چنین روشی اندازه گیری کرد. مانند رتبه بندی مواد خاص (نوشیدنی ها)، مکان ها (مراکز دانشجویی)، افراد (حسابداران)، ایده ها (کاهش مالیات) و رفتارها (استفاده از وسایط حمل و نقل عمومی).
بسیاری از پژوهش ها نشان می دهند که مفاهیم به طور کلی در سه بعد اساسی با یکدیگر مرتبط هستند، بعد ارزشیابی یعنی صفاتی چون خوب- بد، مهربان- خشن، بعد فعالیت مانند فعال- منفعل، سریع- آهسته و بعد قدرت همچون ضعیف- قوی، بزرگ- کوچک.
منبع : پایه های پژوهش در علوم رفتاری، نوشته پل سی کازبی ترجمه دکتر حجت الله فراهانی و دکتر حمیدرضا
نکات مهمی درباره شاخص کل بورس که سرمایهگذاران باید بدانند
در واقع معیارهای مهمی هستند که با بررسی و تحلیل آنها، میتوان وضعیت گذشته و حال بورس را از جنبههای مختلف، ارزیابی و حتی با کمک روشهای نموداری روند آینده بورس را پیشبینی کرد.
به گزارش سرویس کارو درآمد جی پلاس، بنابراین طبیعتا با توجه به نقش بسیار مهمی که شاخصهای بورس، در تصمیمگیری سرمایهگذاران ایفا میکنند، نوسانات شاخصها نیز برای سرمایهگذاران بسیار حائز اهمیت است. شاخصهای بورس، انواع مختلفی دارند که هر کدام، وضعیت بورس را از جنبه خاصی نشان میدهد، بنابراین سرمایهگذاران در تحلیل شاخصهای بورس باید به کارکرد هر شاخص توجه کافی داشته باشند.
شاخص کل TEDPIX
در بورس تهران شاخص بازدهی یا همان شاخص قیمت و بازده نقدی با نام TEDPIX شناخته میشود. این شاخص همان شاخصی است که همیشه در اخبار و رسانهها از آن به عنوان شاخص بورس تهران صحبت میشود. شاخص کل در بین فعالان بازار و سرمایهگذاران یکی از پرکاربردترین شاخصهاست. این شاخص بیانگر سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس است، به عبارت دیگر تغییرات شاخص کل بیانگر میانگین بازدهی سرمایهگذاران در بورس نکاتی دربارۀ شاخصها است.
برای درک سادهتر مفهوم شاخص کل، فرض کنید که شما از تمام شرکتهای بورسی متناسب با وزن آنها در شاخص کل بورس سهام خریداری کنید، در این صورت تغییرات شاخص کل بورس برابر با میزان بازدهی سبد سهام شما خواهد بود. در واقع شاخص کل تغییرات قیمت سهام و سودهای سالیانهای را که شرکتها به شما پرداخت میکنند، محاسبه میکند.
شاخص کل، با عنوان شاخص قیمت و بازده نقدی نیز شناخته میشود. نکتهای که هنگام بررسی شاخص باید به آن بیشتر توجه کنیم، میزان تغییرات شاخص کل است. مثلا اگر شاخص کل بورس در طی یک سال از عدد ۸۰هزار به ۱۲۰ هزار واحد برسد، نشاندهنده این است که میانگین بازدهی بورس طی یکسال اخیر برابر با ۵۰درصد بوده است. طبق فرمول محاسبه شاخص کل، هر چه شرکتها بزرگتر باشند و سرمایه بیشتری داشته باشند، تاثیر بیشتری بر روی شاخص کل خواهند داشت.
بهعنوان مثال تاثیرگذاری تغییرات قیمت شرکتهای بزرگی مانند صنایع پتروشیمی خلیج فارس، فولاد مبارکه خیلی بیشتر از تاثیرگذاری شرکتهای کوچکی مانند سیمان خاش یا قند هکمتان بر شاخص کل است.
اخبار مرتبط؛
شاخص کل هموزن
برخی از کارشناسان و فعالان بازار سرمایه اعتقاد دارند شاخص کل معیار مناسبی برای ارزیابی شرکتهای بورسی و نشان دهنده برآیند عمومی تغییرات بازار سهام نیست. بهدلیل اینکه تاثیرگذاری شرکتها با سرمایه بزرگتر بر روند شاخص کل بیشتر است، بهطوریکه در مواقعی شاهد آن هستیم که اکثر بازار سهام در وضعیت کاهشی قرار دارند، اما با افزایش قیمت سهام چند شرکت بزرگ، شاخص کل مثبت میشود.
در شاخص کل هموزن شرکتهای پذیرفته شده در بورس با وزنی برابر در محاسبه شاخص کل سهیم هستند و نوسانات مثبت و منفی شرکتهای کوچک، به اندازه نوسان مثبت و منفی شرکتهای بزرگ در این شاخص تاثیرگذار است.
شاخص قیمت TEPIX
شاخص قیمت نیز یکی از اصلیترین شاخصهای بورس است. این شاخص بیانگر روند عمومی تغییر قیمت سهام همه شرکتهای پذیرفته در بورس اوراق بهادار است و برخلاف شاخص کل، سود تقسیمی شرکتها در این شاخص لحاظ نمیشود. مثلا اگر شاخص قیمت بورس در مدت یکسال ۲۰ درصد رشد داشته باشد، به این معنی است که سطح عمومی قیمتها در بورس نسبت به یکسال گذشته به طور متوسط ۲۰درصد رشد داشته است. تفاوت عمده این شاخص با شاخص کل این است که در شاخص قیمت، فقط قیمت سهام شرکتهای بورسی در فرمول شاخص مورد محاسبه قرار میگیرد، در صورتی که در شاخص کل علاوه بر قیمت، سود پرداختی سالیانه شرکتها هم در محاسبه شاخص لحاظ میشود. در این شاخص نیز مثل شاخص کل، وزن شرکتها در تاثیر آنها بر شاخص قیمت اهمیت دارد، یعنی هرچه شرکت بزرگتر باشد، تاثیر آن بر شاخص قیمت نیز بیشتر است.
شاخص قیمت هموزن
در شاخص قیمت هم وزن، شرکتهای پذیرفته شده در بورس با وزنی برابر در محاسبه شاخص قیمت سهیم هستند و نوسانات مثبت و منفی شرکتهای کوچک، به اندازه نوسان مثبت و منفی شرکتهای بزرگ در این شاخص تاثیرگذار است.
شاخص سهام آزاد شناور TEFIX
پیش از آنکه درباره «شاخص سهام آزاد شناور» توضیح دهیم، لازم است مفهوم «سهام شناور آزاد» را مرور کنیم. سهام شناور آزاد(Free float) بخشی از سهام یک شرکت سهامی اطلاق میشود که دارندگان آن آماده عرضه و فروش آن بخش از سهام هستند و انتظار میرود در آیندهای نزدیک قابل معامله باشد. مالکان سهام شناور آزاد قصد ندارند با حفظ آن در مدیریت شرکت مشارکت کنند. برای محاسبه سهام شناور آزاد باید ترکیب سهامداران، بررسی و سهامداران راهبردی را مشخص کرد. سهامدار راهبردی، سهامدارانی هستند که در کوتاه مدت، قصد واگذاری سهام خود را نداشته و معمولاً میخواهند برای اعمال مدیریت خود، این سهام را حفظ کنند. به عنوان مثال سهام شناور آزاد شرکتهای مخابرات ایران و فولاد مبارکه به ترتیب برابر با پنج درصد و ۲۴درصد است.
با توجه به مفهوم «سهام شناور آزاد» میخواهیم درباره «شاخص سهام شناور آزاد» نیز توضیح دهیم. محاسبه شاخص سهام شناور آزاد، مشابه شاخص کل است، با این تفاوت که در وزندهی شرکتهای موجود در سبد شاخص، به جای استفاده از کل سهام منتشر شده، تنها از سهام شناور آزاد شرکتها استفاده میشود و هدف اصلی استفاده از سهام شناور آزاد در محاسبه شاخصها، در واقع پیگیری رفتار قسمتی از بازار است که از قدرت نقدشوندگی بیشتری برخوردار هستند.
سایر شاخصهای بورس
در بورس اوراق بهادار تهران، شاخصهای دیگری نظیر شاخص قیمت مالی، شاخص قیمت صنعت، شاخص قیمت به تفکیک هر صنعت و شاخص قیمت ۵۰ شرکت فعالتر وجود دارد. هر یک از این شاخصها در واقع یک زیر شاخص از کل بازار سرمایه است. به عنوان مثال تغییرات شاخص صنعت بیانگر میانگین بازدهی سرمایهگذاران در شرکتهای تولیدی است و تغییرات شاخص مالی نیز بیانگر میانگین بازدهی سرمایهگذاران در گروه خدمات مالی و سرمایهگذاری است.
همه چیز درباره شاخص MTBF در نگهداری و تعمیرات
قبل از پاسخ به سوالاتی نظیر شاخص MTBF چیست یا شاخص MTTR چیست بهتر است درباره بهینه کاوی و مدیریت کار تعریف یکسانی ارائه شود. محاسبه MTTR و MTBF در نگهداری و تعمیرات (شاخصهای نگهداری و تعمیرات) کاملاً به این مقدمه میتواند وابسته باشد.
تعاریف گوناگونی از بهینه کاوی ارائه شده است، به عنوان نمونه مرکز کیفیت و بهرهوری ایالات متحده (APQC) بهینه کاوی را به این صورت تعریف میکند: “رفتار متواضعانه برای پذیرش برتری دیگران در یک موضوع خاص و نیز رفتار عاقلانه برای رقابت و برتری جستن بر آنها در همان موضوع”. بهینه کاوی به طور فراگیر به عنوان یک ابزار موثر برای توسعه استراتژی کارآمد در راستای بهبود عملکرد در حوزههای مدیریتی مختلف سازمانها مورد استفاده قرار میگیرد. از طریق بهینه کاوی، سازمانها قادر خواهند بود تا عملکرد خود را با سایر همصنفان و سازمانهای پیشرو در همان صنعت مقایسه کرده و با شناسایی شکاف بین عملکرد خود و سایرین، در راستای تقویت هر چه بیشتر نقاط قوت و مرتفع کردن نقاط ضعف، گام بردارند.
بهینه کاوی ابزاری برای اصلاح و بهبود است. این نکاتی دربارۀ شاخصها جمله دو شرط مهم را میرساند. اول آنکه با وجود اینکه همه جنبههای سازمان و تشکیلات را دربرمیگیرد ولی نمیتواند به تنهایی همه مسائل را حل کند. دوم آنکه بهینه کاوی برای بهبود است. عدهای به بهینه کاوی فقط به عنوان ابزاری برای ارزیابی عملکرد خود در ارتباط با دیگران مینگرند. این فقط قسمتی از آن است. اگر مفهوم اصلاح و بهبود به عنوان هدف مرکزی در نظر گرفته نشود، این ابزار تقریباً بدون استفاده خواهد بود. بسیاری از افراد بهینه کاوی را فقط روشی برای مقایسه ارقام کلیدی مثل وجوه مالی، مالیات و دارایی و به منظور رتبهبندی یک شرکت در مقابل رقبا و یا یک استاندارد صنعت میدانند که این دیدگاه محدودکننده مربوط به گذشته است و امروزه بهینهکاوی به عنوان ابزاری بسیار توسعه یافتهتر مورد توجه قرار میگیرد.
تام پیترز، نویسندۀ همکار در کتابهای در جستوجوی تعالی و در اشتیاق تعالی، بر جنبههای کمّی مدیریت کسبوکار تأکید داشت. بررسیهای او نشان میداد سازمانهایی که بر مجموعهای از اهداف (گاهی اهدافی بلندپروازانه) و طرحهای سنجش برای بررسی میزان پیشرفت تمرکز میکنند، از جمله سازمان خودش، معمولاً به این اهداف دست مییابند یا حتی از آنها فراتر میروند. اندازهگیری بر رفتار تأثیر میگذارد و افرادی که عملکردشان اندازهگیری میشود، معمولاً عملکرد بهتری ارائه میدهند. هدف از سنجش عملکرد، تأثیرگذاری بر رفتار افراد به شیوهای است که دستیابی به اهداف سازمانی را تسهیل کند.
برای کسبوکارهایی که در ابعاد بزرگ فعالیت میکنند و به تجهیزات و تأسیسات پیشرفته و پیچیده متکی هستند، عملکرد نگهداشت و مدیریت داراییهای فیزیکی تأثیر چشمگیری بر هزینهها و ظرفیت کل سازمان دارد. اما، اندازهگیری این عملکرد اغلب اوقات بدون هدف و یا با اصطلاحات دست و پا گیر و موقت رخ نکاتی دربارۀ شاخصها میدهد. برای مثال برای تدوین یک گزارش خاص یک شاخص اندازهگیری می شود اما بعد از آن دیگر رصد نمیشود.
عمده شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) از یک نسبت پیروی میکنند که از ذات بهرهوری آمده است. به بیان ساده، بهرهوری یعنی آنچه بهدست میآورید (خروجی) در مقابل چیزی که میدهید (ورودی). آنچه در نگهداشت بهدست میآورید، عملکرد بهتر تجهیزات است که معمولاً بر حسب خروجی تولید اندازهگیری میشود. آن چیزی هم که میدهید، پول (قراردادهای پیمانکاری، هزینه منابع انسانی، هزینه مواد و قطعات و …) است. نسبت سادۀ میان خروجی به ورودی، یا عکس آن، سنجهای ملموس است که بهوضوح نشان میدهد آیا بهرهوری شما کم بوده است یا زیاد. بررسی نکاتی دربارۀ شاخصها هزینۀ هر واحد خروجی، به جای استفاده از هزینههای مطلق یا کلی، مبنای خوبی برای تعیین روند بهدست میدهد. روندی که هزینههای نگهداشت را برای هر میلیون متر مکعب محصول نشان میدهد، دقیقاً به شما میگوید که آیا عملکرد نگهداشت رو به بهبود است، در حال نزول است یا ثابت است.
انجمن متخصصان نگهداشت و قابلیت اطمینان (SMRP) یک جامعه حرفهای غیر انتفاعی است که توسط متخصصین تشکیل شده است تا بتوانند در زمینه ایجاد و ارتقاء برتری در نگهداشت، قابلیت اطمینان و مدیریت دارایی فیزیکی، در حال ایجاد رهبران حرفهای باشد.
این انجمن جایگاه بی نظیری برای متخصصان و کاربران مختلف دارد که به دنبال گسترش دانش و مهارتهای نکاتی دربارۀ شاخصها خود و برقراری ارتباط تجاری بیشتر با دیگران هستند. این انجمن یکی از مهمترین منابع مدیریت دارایی برای شرکتهایی است که به دنبال بهبود فرایندها و روشهای خود هستند.
این انجمن برنامههای صدور گواهینامه معتبر (The American National Standards Institute) ANSI را برای تأیید مهارتهای متخصصین فراهم میکند و در هنگام درخواست برای مشاغل در تعمیر و نگهداری و قابلیت اطمینان، این گواهی نامهها امتیاز خوبی خواهد داشت. پیوستن به انجمن SMRP که بیش از 6000 عضو در سراسر جهان دارد منجر به استفاده از تمام مزایای عضویت میشود، از جمله: شبکه سازی بین المللی، مشارکت عمومی و خصوصی، فرصتهای آموزشی، کتابخانه SMRP، مجله راه حل، اطلاع از رویدادهای مرتبط در سراسر ایالات متحده و … .
بر اساس تعریف این نهاد از متوسط زمان بین خرابیها یا MTBF (MEAN TIME BETWEEEN FAILURES) متوسط مدت زمان بهرهبرداری بین خرابیها برای هر دارایی یا قطعه است. متوسط زمان بین خرابیها (MTBF) معمولاً در اصل برای داراییهای تعمیرپذیر با نوع مشابه بهکار میرود. متوسط زمان تا خرابی (MTTF) شاخص مرتبط دیگری است که در اصل برای داراییها و قطعههای تعمیرناپذیر (مثل لامپ یا موتور موشک) بهکار میرود. هر دوی اینها شاخصهایی برای اندازهگیری قابلیتاطمینان دارایی هستند و با نام متوسط عمر هم شناخته میشوند. شاخص MTBF برعکس نرخ خرابی (y) در نرخهای خرابی ثابت است(MTBF= 1/y).
به طور ساده فرمول اولیه محاسبه این شاخص عبارت است از :
MTBF = Operating time (hours) / Number of Failures
واحد اندازه گیری این شاخص معمولاً بر حسب ساعت است.
محاسبه MTBF در اکسل و نرم افزارهای عمومی امکانپذیر است. هرچند بهتر است تا جای ممکن این محاسبات به صورت یکپارچه در نرم افزارهای خبره انجام شود.
محاسبه MTBF و کاربردهای آن
هماطور که نکاتی دربارۀ شاخصها ذکر شد شاخص MTBF معمولاً بر حسب ساعت سنجیده میشود. برای تجهیزاتی که به ندرت در یک سال خراب میشوند، محاسبه این شاخص، میتواند چالش برانگیز و حتی بیدلیل باشد.
نکته بسیار مهم در محاسبه این شاخص، شرایط عملیاتی تجهیز است. اینکه برای چه خرابیهایی و برای چه بازه و دورهای محاسبه شود، کاملاً به شرایط تجهیز ارتباط دارد.
شما باید فلسفه اندازهگیری این شاخص و هدف آن را کاملاً متوجه شده باشید و بعد از آن است که میتوانید به سوالاتی مثل چه بازه و چه دورهای اندازهگیری شود پاسخ دهید.
دوره اندازه گیری شاخص MTBF میتواند ماهانه تا سالانه باشد. برای مثال شما میتوانید هر سه ماه یکبار، این شاخص را محاسبه کنید.
بازه محاسبه شاخص MTBF معمولاً به اندازه دورهای که دادههای بهرهبرداری تجهیز وجود دارد بستگی دارد. برای مثال شما ممکن است تصمیم بگیرید برای هر بار محاسبه MTBF دادههای یکسال گذشته را لحاظ کنید.
اگر بازه محاسبه شاخص MTBF بسیار طولانی باشد، مثلاً دادههای 10 سال را برای محاسبه MTBF استفاده کنید، آنگاه قادر نخواهید بود اثرات سیاستهای نگهداری و تعمیرات بر بهبود این شاخص را به سرعت مشاهده کنید. برای مثال یک تجهیز در 10 سال گذشته 280 بار خراب شده است و شما تصمیم گرفتید که از تکنیکهای افزایش قابلیت اطمینان برای این تجهیز استفاده کنید، آنگاه مدتها طول خواهد کشید تا بهبود روی این شاخص را مشاهده کنید چون تعداد زیادی داده از قبل وجود دارد که وزن دادههای جدید (بعد از بهبود) را کم میکند.
همچنین باید بدانید که این شاخص برای چه حالتهای خرابی یک تجهیز استفاده میشود که کاملاً بستگی به فلسفه اندازهگیری شما دارد. برای مثال شما MTBF را برای این محاسبه میکنید که تلاشهای نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه خود را ارزیابی کنید و به این سوال پاسخ دهید که آیا PMها موثر بودهاست یا خیر. حال فرض کنید تجهیز در اثر یک حادثه مثل برخورد یک شی خارجی خراب شود، شما باید تصمیم بگیرید آیا محاسبه همه حالات خرابی را میخواهید لحاظ کنید یا خیر. ممکن است بگویید همه حالات خرابی که منجر به توقف تجهیز میشود برای ما مهم است یا شاید حالات خرابی خاصی را میخواهید رصد کنید.
هرآنچه که باید درباره شاخص S&P 500 بدانید!
«S&P 500» نوعی شاخص سهام است که قیمت سهام 500 شرکت بزرگ دولتی در ایالات متحده را دنبال میکند. در حالت رسمی، این شاخص به شکل «قیمت سهام Standard & Poor’s 500» و در حالت غیر رسمی با عنوان «S&P 500» شناخته میشود. این شاخص، یکی از اصلیترین ابزارهایی است که برای پیگیری عملکرد سهام ایالات متحده مورد استفاده قرار میگیرد.
نگاهی کوتاه به چیستی S&P 500
وقتی گزارشهای خبری و کارشناسان مالی از ماجراهای بازار سهام صحبت میکنند به احتمال زیاد، نکاتی دربارۀ شاخصها گریزی به «S&P 500» هم میزنند.
این شاخصها قیمت گروهی از اوراق بهادار را دنبال میکنند. هدف آنها نشان دادن عملکرد یک بازار، صنعت، بخش خاصی از اقتصاد یا حتی کل اقتصادهای ملی است. گذشته از این، شاخصهایی وجود دارند که تقریبا هر کلاس دارایی و بخش تجاری را دنبال میکنند؛ از بازار اوراق قرضه شرکتی ایالات متحده گرفته تا قراردادهای آتی پالادیوم.
شاخص «اس اند پی ۵۰۰» قیمت سهام شرکتهای بزرگ ایالات متحده یا سهام شرکتهایی را که ارزش سهام کل معادل آنها بیش از 10 میلیارد دلار است را دنبال میکند. با پیروی از این شاخص میتوانید ببینید که ارزش سهام بزرگترین شرکتهای ایالات متحده در چه وضعیتی است.
به همین دلیل است که معمولا از آن به عنوان شاخصی برای توصیف سلامت کلی بازار سهام یا حتی اقتصاد ایالات متحده استفاده میکنند.
چه شرکتهایی در شاخص «اس اند پی ۵۰۰» نشان داده میشوند؟
500 شرکت بزرگ دولتی ایالات متحده با بیشترین سرمایه بازار در شاخص «S&P 500» نشان داده میشوند. شرکتهای گنجانده شده در این شاخص، «سازنده» نامیده میشوند و به عنوان نماینده هر صنعت عمده انتخاب میگردند.
«اس اند پی ۵۰۰» با استفاده از سرمایه بازار، وزندهی میشود. بنابراین سهم هر سازمان در شاخص کل بر اساس ارزش کل بازار سهام برجسته آن است. سازندگان با ارزش بازار بیشتر، درصد وزنی بالاتری را در شاخص دارند، در حالی که سهمهای کوچکتر بازار از وزندهی کمتری برخوردار هستند.
لیست زیر 10 شرکت برتر سازنده شاخص «S&P 500» را بر اساس وزن شاخص «S&P» داو جونز در تاریخ 30 ژوئن سال 2020 نشان میدهد.
توجه داشته باشید که شرکتهایی خاص در این لیست بیش از یک بار ظاهر شدهاند؛ مثلا «Alphabet Inc» نکاتی دربارۀ شاخصها – از زیرمجموعههای گوگل – دو بار در این لیست ظاهر شده است. چون این شرکت بیش از یک کلاس، سهام با ارزش بازار را در اختیار دارد. به همین دلیل، شاید «اس اند پی ۵۰۰» بیش از 500 سهام باشد، حتی اگر فقط 500 شرکت را شامل شود.
شاخص «اس اند پی ۵۰۰» چه تفاوتی با دیگر شاخصها دارد؟
این شاخص، یکی از چندین شاخص برتر سهام است که برای اندازهگیری و درک عملکرد بازار سهام ایالات متحده مورد استفاده قرار میگیرد. اما با همه شاخصها یکی نیست. در ادامه مقایسهای میان این شاخص و دیگر شاخصهای عادی سهام انجام میدهیم تا با این موضوع بیشتر آشنا شویم:
شاخص S&P 500 در مقابل شاخص Dow Jones Industrial Average
شاخص «(DJIA) Dow Jones Industrial Average» که به عنوان «Dow» نیز شناخته میشود، نسبت به «اس اند پی ۵۰۰» تعداد بسیار کمتری از شرکتها را دنبال میکند. «Dow 30» پیگیر 30 شرکت آمریکایی «blue-chip» است که به عنوان بزرگترین، با ثباتترین و معروفترین شرکتهای پیشرو و شناخته شده در صنایع خود هستند.
«S&P 500» بر خلاف «DJIA» بر اساس قیمت، وزندهی شده است نه ارزش بازار. این بدان معنا است که درصد وزنی شرکتها در شاخص، متناسب با قیمت سهام آنها است. به شرکتهایی که قیمت سهام بالاتری دارند، شاخص وزن بیشتری داده میشود. این موضوع احتمال بروز چند پیامد مهم را پیشبینی میکند:
- اجزای کوچکتر شاخص داو به طور نامتناسبی تاثیرگذار باشند
از آنجا که وزندهی بر اساس قیمت سهام انجام میشود، شرکتهایی که قیمت سهام بالاتری دارند بیشتر در شاخص «DJIA» تاثیر میگذارند. شرکتی با سهام ارزانتر اما ارزش بازار بسیار زیاد، نقش کمتری در تاثیرگذاری روی شاخص داو خواهد داشت.
- «DJIA» نوسانات بیشتری را تجربه کند
به دلیل وزندهی قیمت، شاخص «Dow» صعودها و نزولهای شدیدتر و تکراریتری را نسبت به شاخص «اس اند پی ۵۰۰» تجربه میکند. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم. تصور کنید که ارزش سهام یک شرکت، ۲۰۰ دلار است. هنگامی که ارزش آن 1 دلار کاهش مییابد، «DJIA» نسبت به یک شرکت با سهام ارزانتر که قیمت سهامش همان مقدار افت میکند، درصد بیشتری کاهش مییابد. این موضوع درحالی اتفاق میافتد که کاهش 1 دلار از 200 دلار نسبت به کاهش همان میزان قیمت سهامی که ارزانتر است درصد کمتری دارد. این موضوع مانند آن است که یک سهام 20 دلاری با کاهش یک دلار از ارزش آن، درصد بیشتری را نشان دهد.
برخی بر این باور هستند که «اس اند پی ۵۰۰» و «Dow» در بلندمدت، نرخ بازدهی مشابهی داشتهاند. از ژانویه 1920 تا 2020، بازدهی سالانه – البته با سرمایه گذاری مجدد سود سهام – «DJIA» به طور متوسط 10.1 و بازدهی سالانه شاخص «اس اند پی ۵۰۰» به طور متوسط 10.3 بوده است.
شاخص S&P 500 در مقابل شاخص NASDAQ 100
«NASDAQ 100» صد مورد از شرکتهای غیر مالی داخلی و بینالمللی بازار سهام «NASDAQ» که سهام آنها بیشترین و فعالترین معاملات را در بر میگیرند ردیابی میکند.
هر دوی این شاخصها از فرمول وزندهی بر اساس ارزش بازار استفاده میکنند؛ با این وجود، عوامل دیگری نیز بر وزن سهام تاثیر میگذارند. برای اینکه سهمها بخشی از «NASDAQ» باشند، باید حداقل حجم معاملات روزانه 100000 سهم را داشته باشند و حداقل به مدت دو سال در «NASDAQ» معامله شوند.
برخلاف «S&P 500» و «Dow» ،«NASDAQ» برخی از شرکتهای خارجی را هم شامل میشود. شرکتهای فناوریمحور در این شاخص، وزن زیادی دارند. به همین دلیل، «NASDAQ» بیشتر از اینکه نشاندهنده بازار کلی ایالات متحده باشد، نشاندهنده احساس سرمایه گذاران نسبت به صنعت فناوری است.
طی 10 سال گذشته، «NASDAQ» به طور متوسط 42.6٪ بازده سالانه داشته در حالی که بازده «اس اند پی ۵۰۰» به طور متوسط 11.2٪ بوده است. البته به خاطر داشته باشید که بازدهی بالای آن به دلیل وزن زیاد صنایع تکنولوژیکی در این شاخص است.
چگونه در شاخص «اس اند پی ۵۰۰» سرمایهگذاری کنیم؟
از آنجا که این شاخص به عنوان یک نمایشگر خوب برای کل بازار سهام ایالات متحده عمل میکند، بسیاری از کارشناسان، مانند «جک بوگل» بنیانگذار «Vanguard و «وارن بافت» سرمایه گذار افسانهای به افراد متوسط، سرمایه گذاری در صندوقهای شاخص «S&P 500» را توصیه میکنند.
در واقع، بافت حتی دستورالعملهایی را – برای زمان پس از مرگش – برای سرمایه گذاری 90٪ از دارایی خود در صندوقهای این شاخص در نظر گرفته است.
بافت به «CNBC’s Squawk Box» گفت:
«هیچ چیز بهتر از آمریکا نیست.»
برای سرمایه گذاری در شاخصی مانند «اس اند پی ۵۰۰» باید سهامی را از صندوقهای سرمایه گذاری شاخص یا «ETF» خریداری کنید که به دنبال تقلید از عملکرد این شاخص است.
صندوقهای شاخص «اس اند پی ۵۰۰» و «ETF» از کمهزینهترین گزینههای صندوق موجود هستند. صندوقها و ETFها تنوع سهام بالایی دارند و خرید فقط یک سهم از صندوق «اس اند پی ۵۰۰» مالکیت غیر مستقیم 500 شرکت را برای شما فراهم میکند.
ترتیبی که برای خواندن مقالات آنچه یک سرمایه گذار بورس باید بداند (مفاهیم و اصطلاحات مهم بورس) به شما پیشنهاد میکنیم:
چطور شاخص ها را طراحی و سازماندهی کنیم؟
در همۀ پروژهها و فعالیتها اندازهگیری کارایی یا اثربخشی ازطریق سه نوع شاخص کلیدی زیر صورت میگیرد. بین این سه شاخص باید موازنهای برقرار شود:
بنیانهای طراحی شاخص:
- زمان: معمولاً زمان کوتاهتر، مطلوبتر است. برای مثال مدت زمان انجام کار، دورۀ زمانی انجام کار یا مدت زمان اتخاذ تصمیمی خاص.
- کیفیت: تمرکز بر ارزش کسبشده مبتنی بر خواستۀ مشتری و همچنین افزایش قابلیت اعتماد محصول یا خدمتی که ارائه میدهیم از مصادیق بارز کیفیت است که باید پایش شود.
- هزینه: با شناسایی فعالیتهای اضافی که دارای ارزش افزوده نیست، میتوان هزینۀ تولید محصول یا خدمت قابلارائۀ سازمانمان را کاهش دهیم.
ویژگی اصلی هر شاخص
در تعیین شاخص به موارد زیر باید توجه کرد:
- فاکتورهای حساس و موفقیتآمیز هر فرایند کداماند؟
- شاخصهای مناسب چه چیزی میتوانند باشند؟
- نحوۀ محاسبۀ شاخص به چه صورت است؟
- دادههای موردنیاز بهمنظور محاسبۀ شاخص کداماند؟
- دورۀ محاسبه و تحلیل چگونه است؟
- استفادهکننده از نتایج کیست؟
اصول طراحی شاخص
۱. طراحی شاخصها در راستای برنامۀ استراتژی سازمان نوشته شود.
۲. شاخصها باید مسیر حرکت سازمانها را برای رسیدن به هدفشان مشخص کند.
۳. کیفیت شاخصها از کمیت آنها مهمتر است.
۴. جمعآوری اطلاعات برای محاسبۀ شاخصها باید از طریق صاحبان فرایند انجام شود.
۵. در هنگام تدوین شاخصهای جدید باید حتماً صاحبان فرایند حضور داشته باشند.
نکاتی دربارۀ شاخصها
۱. سیاستگذاران و قانونگذاران معمولاً به اطلاعات پیامدی نیاز دارند.
۲. درحالیکه پرسنل دخیل در برنامهریزی معمولاً به جزئیات ساختار فرایندی نیاز دارند.
۳. برای هر شاخص، دادههای پایه بایستی جمعآوری شوند تا پیشرفت بهمرور زمان مشخص شود.
۴. مقایسۀ شاخصهای واقعی با اهداف برای تصمیمگیرندگان این فرصت را فراهم میآورد که پیشرفت برنامهها و سیاستها را ارزیابی کنند.
۵. مسئولیت جمعآوری دادهها برای محاسبۀ شاخصها به فرد یا افرادی داده شود تا از جمعآوری منظم آنها اطمینان حاصل شود.
چطور شاخصها را در هر فرایند شناسایی کنیم؟
الف. شاخصهای پایش
شاخصهای پایش به شاخصهایی گفته میشود که ورودی و فرایندها را در پروژه بررسی میکند یا به عبارتی پایش بهمعنی اندازهگیری منظم متغیرها در طول زمان است.
شاخصهای پایش نکاتی دربارۀ شاخصها دو دستهاند:
- INPUT INDEX: شاخصهای ورودی. شاخصهایی که به منابع اطلاعات موردنیاز برای انجام فعالیتها برمیگردد؛ مانند منابع انسانی، منابع تجهیزاتی، منابع رفاهی و… .
- PROCESS INDEX: شاخص فرایندی. شاخصهایی که فعالیتهای در حال اجرا را پایش میکنند.
ب. شاخصهای ارزیابی
شاخصهای ارزیابی شاخصهایی هستند که خروجیها و هدف نهایی یا بهعبارتی آنچه را در پایان برنامهریزی حاصل میشود، میسنجند.
- OUTPUT INDEX: شاخصهایی که خروجی فعالیتها را اندازهگیری میکند.
- OUTCOME INDEX: شاخصهایی که برآمد فعالیت را نشان میدهد.
- IMPACT INDEX: شاخصهایی که تأثیرات بلندمدت فعالیتها را نشان میدهد و در آن زمان طولانی، عملکرد کل سیستم یا حجم زیادی از موارد در دسترس مدنظر باشد.
مثالی از معیارهای سنجش در APQC در حوزۀ توسعۀ چشمانداز و استراتژی
- تعداد برنامهریزان تماموقت سازمان بهازای هر یک میلیارد ریال درآمد؛
- تعداد دفعات بازبینی برنامۀ استراتژیک در سال؛
- درصد خطا در برآوردهای برنامه؛
- بودجۀ عملیاتی برنامهریزی استراتژیک بهازای هر ده میلیون ریال درآمد.
مثالی از معیارهای سنجش در APQC در حوزۀ مهندسی
- هزینۀ ماهیانۀ تغییرات مهندسی بهازای (هر) تغییر؛
- نرخ رد مهندسی: نسبت ردشدهها به ساعات طراحی مهندسی؛
- تعداد دستورهای تغییر مهندسی؛
- تعداد دستورهای تغییر مهندسی بهازای تعداد نقشهها.
شاخصها را در کجا باید ثبت کرد؟
همانطور که گفته شد، برای اندازهگیری به طراحی شاخص نیاز است. شاخص خطکشی است که فعالیتها و عملکردمان را نسبت به آن میسنجیم. شاخص فرایند را در شناسنامۀ فرایند تعریف میکنیم. شناسنامۀ فرایند فرمتهای مختلفی میتواند داشته باشد؛ اما حداقل موارد زیر را پوشش میدهد:
- نام فرایند؛
- حوزۀ فرایند؛
- طبقۀ فرایند؛
- صاحب فرایند؛
- ناظر فرایند؛
- ورودی فرایند؛
- فرایندهای ورودی؛
- تأمینکنندگان فرایند؛
- فعالیتهای فرایند؛
- خروجی فرایند؛
- فرایندهای خروجی؛
- مشتریان فرایند؛
- شاخص اندازهگیری؛
- فرمول اندازهگیری؛
- معیار پذیرش/ حد پذیرفته؛
- محدودکنندههای فرایند؛
- تسهیلکنندههای فرایند.
شناسنامۀ فرایند، ارتباط بین ورودیها و خروجیها و همچنین ارتباط بین فرایندهای مختلف را مشخص میکند. با کمک شناسنامۀ فرایند مشخص میشود خروجی هر فرایند، ورودی کدام فرایند است و از این طریق تعاملات فرایند تعیین و ترسیم میشود.
برای مشاهده چندین نمونه شاخص در حوزههای مختلف اینجا کلیک کنید.
دیدگاه شما