الگوی پرچم در ارز دیجیتال چیست؟
در دنیای تحلیل تکنیکال، الگوهای زیادی وجود دارد که معامله گران میتوانند از آنها برای شناسایی فرصتهای سودآور در بازارها استفاده کنند. با این حال کریپتو یک بازار بی ثبات است و معامله گران تازه کار، یا حتی معامله گران با تجربه که پیچیدگیهای این بازار را درک نمیکنند، اغلب با پرچمهای نزولی مواجه میشوند. پرچمهای صعودی نشانهای برای اجرای صعودی ارز دیجیتال است و میتوان آن را در مقاطع مختلف زمانی روی هر دارایی رمزنگاری مشاهده کرد. بنابراین اگر مایلید کمی ریسک کنید و با پرچمها سودهای بزرگی به دست آورید، بازدهی عالی در سرمایه گذاری خود خواهید داشت. در این مطلب قصد داریم در ابتدا با انواع الگوی پرچم ارز دیجیتال، تفاوت ها و شباهت ها ، معایب و مزایا و نحوه معامله با توجه به این الگوها بپردازیم.
الگوی پرچم در ارز دیجیتال چیست؟
یک الگوی نمودار پرچم زمانی ایجاد میشود که بازار پس از یک حرکت بزرگ به محدوده کوچک بازگردد. در بیشتر مواقع، زمانی که یک پرچم میشکند، این کار را به گونهای انجام میدهد که الگوی قبلی را ادامه میدهد. نوارهای قیمت از پنج تا پانزده یک پرچم معمولی را تشکیل میدهند که ممکن است در هر بازه زمانی مشاهده شود.
الگوی پرچم نزولی
پرچم نزولی کاهش سریع حجم در یک تحول منفی است که زمانی اتفاق میافتد که قیمت دارایی پایه با حرکت جانبی به سمت قیمت بالاتر روی حجم ضعیفتر قبل از سقوط ناگهانی به پایینترین سطح جدید در حجم قویتر، باز میگردد.
یک روند نزولی برای ایجاد یک الگوی پرچم نزولی و به دنبال آن یک توقف خط روند یا تثبیت استفاده میشود. میله پرچم به یک حرکت رو به پایین قدرتمند اشاره دارد، در حالی که پرچم به یک تحکیم اشاره دارد. الگوی نمودار دو بخش دارد که به عنوان "پرچم نزولی" شناخته میشود. میلههای پرچم همیشه رو به پایین هستند و پرچمها همیشه در یک جهت قرار دارند.
الگوی پرچم نزولی
میتوانید به راحتی نشانههای فروش پرچم نزولی را شناسایی کنید. شکست زیر پرچم زمان مناسبی برای عکس العمل نشان دادن است. شکست پرچم نشان میدهد که رکود در شرف ادامه است.
الگوهای نمودار معاملاتی در اندازههای مختلف ظاهر میشوند، که یک واقعیت اجتناب ناپذیر است. در نتیجه، هرگز یک جفت طرح پرچم نزولی وجود نخواهد داشت که دقیقاً یکسان باشد. هنگامی که الگوهای نمودار پرچم صعودی و پرچم نزولی را ایجاد کردیم، میتوانیم ببینیم که وقتی میبینیم قطب پرچم بالاتر است، چگونه بازار حرکت میکند.
با تکیه بر تحلیل های صحیح ناشی از توجه به الگوهای پرچم می توانید به سودهای بزرگی دست پیدا کنید.
مهم ترین تفاوت بین پرچم صعودی و پرچم نزولی
چندین تشکل پرچم مختلف در پرچم صعودی و پرچم نزولی وجود دارد که توسط دوره تثبیت که "پرچم" است شکل میگیرد. در کل، ما تفاوت ها و نحوه تجارت آنها را شناسایی خواهیم کرد.
تفاوت بین الگوی پرچم صعوی و نزولی نسبتاً ساده است. در واقع آنها آینهای از خودشان هستند. پرچم صعودی یک الگوی نمودار صعودی است که در آن شاهد افزایش قیمت (به شدت و بدون توجه به بازه زمانی) خواهید بود. به دنبال آن تثبیت و سپس شکست برای ادامه صعودی نیز وجود دارد. همچنین دقت داشته باشید پرچم صعودی معمولاً به عنوان الگوی شکست استفاده میشود.
یک پرچم از این نظر متفاوت است که معمولاً یک سناریوی 50/50 است. میتواند پایین بیاید، یا میتواند بالا برود. پرچم صعودی به طور معمول یک راس تشکیل نمیدهد و کاملاً متقارن نیست. یک پرچم صعودی اغلب به جای تثبیت افقی و همسطح، یک مسیر نزولی دارد.
پرچم صعودی و نزولی چه چیزی را نشان می دهند؟
الگوی پرچم صعوی و نزولی هر دو چیزهای مشابهی را همچون تجمع فعالان بازار در جهات مختلف نشان میدهند. این بدان معنا است که وقتی حرکتی در هر جهتی از بازار وجود دارد، اگر حرکت ضعیف باشد انتظار بازگشت به تعادل را دارید. حرکتی که تیز، بالا یا پایین باشد، از تعادل فرار میکند.
در سناریوی پرچم نزولی، شاهد بالا رفتن بازار هستید، سپس خود پرچم تشکیل میشود. اگر حرکت به سمت بالا ضعیف بود، آن گاه بازگشت مجدد اتفاق میافتد و بازگشت به تعادل را مشاهده میکردید. در عوض، انباشتگی را در یک محدوده دریافت میکنید، به این معنی که تعادل جدیدی ایجاد میشود و خریداران آن قدر قوی هستند که هر گونه فروش را حفظ کنند.
در سناریوی پرچم نزولی ، شاهد کاهش شدید قیمت و به دنبال آن انباشت فروشنده در پایین ترین سطح حرکت خواهید بود. این سیر بسیار نزولی است زیرا خریداران نمیتوانند قیمت را به جایی که از آن آمده، برگردانند. در عوض، فروشندگان به یک موقعیت اضافه میکنند. سپس جنبه منفی برای فروش دیگری باز خواهد شد که این نشان دهنده کنترل قوی فروشنده است.
از نظر معامله گران، الگوی پرچم صعودی یکی از محبوبترین الگوهای ادامه دهنده هستند، زیرا فرصتی عالی برای ورود به یک روند از قبل ایجاد شده فراهم میکنند. این به این دلیل است که تشکیلات پرچم همگی تقریباً مشابه هستند و اغلب این کار را در تنظیمات قابل مقایسه با روند فعلی انجام میدهند.
قابلیت اطمینان الگو مانند هر الگوی دیگری است و شما نمیتوانید به سادگی یک الگو را معامله کنید و انتظار داشته باشید که کار کند. در واقع باید یک استراتژی ورود و خروج بر اساس خود الگو داشته باشید. قرار دادن یک احتمال روی الگوی کار نسبتا سختی است.
با این حال، درک چرایی و چگونگی شکلهای الگو به معامله گران اجازه میدهد تا الگوها را با موفقیت مرور کنند. ساختار الگوی پرچم صعودی بسیار ساده است و شما میتوانید الگو را در هر بازه زمانی که خواستید، مشاهده کنید.
هر حرکتی در بازار بر الگو تاثیر می گذارد اگر حرکت خفیف باشد انتظار برگشت به حالت تعادل می رود اما حرکت تیز میل به فرار از حالت تعادل دارد.
نحوه معامله پرچم صعودی
برای معامله گران و سرمایه گذاران تازه کار سیگنال ارز دیجیتال معمولاً مقداری دشوار است که پرچم صعودی را روی نمودار تشخیص دهند. اما چندین چیز وجود دارد که هر کسی میتواند برای بهرهمندی از این روند به آنها توجه کند. اولاً، این الگو کاملاً روی حجم است، بنابراین مراقب آن باشید. شاخصهای موفقیت یک شکست نیز ممکن است با میزان فعالیت در بازار تأیید شود.
مهم ترین مزایای الگوی پرچم صعودی
- الگوی پرچم صعودی یک شاخص قابل اعتماد برای پیش بینی ادامه روند نزولی است.
- این الگو برای انجام معاملات کوتاه سودآور مفید است.
- نحوه معامله در الگوی پرچم صعودی چندان دشوار نیست.
- پرچمها الگوهای ادامه ای هستند که به معامله گران کمک میکنند تعیین کنند که در حال حاضر در چه مرحلهای از روند هستند.
- وقتی یک پرچم با روند صعودی شکسته میشود، میتوان از یک تراکنش استفاده کرد.
- میتوان در هر بازه زمانی و هر سبک معاملاتی معامله کرد.
- خطرات به راحتی قابل شناسایی هستند.
مهم ترین معایب الگوی پرچم صعودی
- درست مانند هر نشانگر دیگری، پرچم صعودی میتواند غیر قابل اعتماد باشد.
- سرمایه گذارانی که ترجیح میدهند از معاملات پرخطر اجتناب کنند، فرصتهای محدودی برای کسب سود بزرگ در هنگام استفاده از این الگوی نمودار خواهند داشت.
- گاهی اوقات این الگو میتواند یک شکست کاذب ایجاد کند.
- احتمال این امر وجود دارد که الگو حرکت آینده را تضمین نکند.
- توسعه این الگو ممکن است زمان ببرد، و حتی ممکن است هفتهها تا ماهها طول بکشد تا تایید شود.
الگوی پرچمهای صعودی چقدر قابل اعتماد هستند؟
الگوی پرچم صعودی یک شاخص قابل اعتماد برای پیش بینی ادامه روند نزولی است. با این حال، کاملا دقیق نیست و گاهی اوقات میتواند گمراه کننده باشد، بنابراین باید در ترکیب با سایر شاخصهای معاملاتی استفاده شود.
میزان دوام الگوی پرچم صعودی و نزولی
الگوهای پرچم صعودی میتوانند برای روزها یا حتی هفته ها دوام بیاورد. با این حال، شایان ذکر است که هر چه مرحله تثبیت طولانیتر باشد، الگوی قابل اعتماد کمتری میشود. به طور کلی پرچمهای صعودی 2-5 روز دوام دارند در حالی که پرچمهای نزولی 5-15 روز دوام میآورند. بنابراین، بهتر است زمانی وارد معاملات شوید که مرحله تجمیع نسبتاً کوتاه است.
روند نزولی به وضوح تعریف شده است که به عنوان نقطه شکست عمل میکند. به عنوان مثال، در الگوی پرچم صعودی، میتوانید ببینید که خط روند به خوبی مشخص است. بنابراین، هنگامی که در نهایت شکست، قیمت افزایش یافت میتوانید مشاهده کنید که چگونه خط پیوند به خط رد شده به سمت بالا حرکت میکند.
توجه به این که در صورت عدم موفقیت راهاندازی، هنگام معامله با الگوی پرچم نزولی، کجا باید از معامله خارج شد. نقطهای در نمودار که در آن متوجه میشوید که این تنظیمات دیگر جواب نمیدهد و زمان آن فرا رسیده است.
این تراکنش را میتوان به روشهای مختلفی انجام داد که قرار دادن استاپ ضرر خود در زیر ناحیه تثبیت، رایج ترین روش موجود است. توجه داشته باشید کسانی که کار احراز هویت بایننس را انجام دادهاند، معمولا آشنایی بیشتری با این الگوها دارند و میتوانند بهتر اقدامات لازم را انجام دهند.
به محض این که یک معامله جدید به سمت سود منتهی شد، توقف خود را تا نقطه سر به سر افزایش دهید. اکنون که تجارت بدون ریسک دارید، احساس امنیت بیشتری خواهید کرد. پس از رسیدن قیمت به 75 درصد شکاف بین اهداف ریسک و پاداش، بنشینید و استراحت کنید. اکنون گزینه انحلال موقعیت را به یکباره خواهید داشت.
تحلیل الگوهای پرچم اغلب دشوار است اما روند ادامه دهنده الگوها به معامله گر امکان تحلیل مرحله دیگر این روند را می دهد.
نحوه مدیریت ریسک
مدیریت ریسک در هر استراتژی معاملاتی بسیار مهم است، بنابراین باید درک کنید که ریسک شما کجاست و میتوانید از آن برای تعیین اندازه موقعیت استفاده کنید. برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد مدیریت ریسک نیز میتوانید از افراد باتجربه در این زمینه راهنمایی بگیرید.
اگر همه مواد در جای خود باشند، این الگو برای تجارت چالش برانگیز در نظر گرفته میشود. یک الگوی کلاسیک پرچم صعودی زمانی شکل میگیرد که اصلاحی به 38.2 درصد برسد. در نتیجه، نسبت ریسک به پاداش کاملاً مطلوب است.
چگونه هدف سود پرچم صعودی را اندازه گیری کنیم؟
بهترین راه برای اندازه گیری هدف سود استفاده از خطوط کانال پرچم صعودی بالاتر و پایین تر و استفاده از فاصله برای تعیین هدف سود مورد انتظار است.
مراحل لازم برای شناسایی الگوی پرچم صعودی
- قطب پرچم را پیدا کنید که نمایانگر کاهش اولیه است، که میتواند شیب دار یا به آرامی شیبدار باشد.
- اگر دارایی به حرکت در جهت ادغام ادامه دهد، بعید است که نمودار الگوی پرچم صعودی را تشکیل دهد، زیرا روند قطب پرچم به معکوس ادامه داده است.
- نقطه ای که حرکت قیمت، پرچم را می شکند، معمولاً زمانی است که معامله گران سفارش های خود را انجام می دهند. طول میله پرچم معمولاً برای محاسبه هدف سود استفاده می شود، اگرچه یک استراتژی محافظه کارانه تر استفاده از ارتفاع میله پرچم به جای آن است.
پرچم صعودی در مقابل پرچم نزولی: چگونه الگوهای پرچم را معامله کنیم؟
مهمترین جزء هر تجارت الگوی پرچم ورودی است. درک این نکته ضروری است که فقط به دلیل اینکه پرچمها الگوهای ادامهای هستند، به این معنی نیست که شما باید بلافاصله پس از شناسایی آن، وارد معامله شوید.
چگونه یک الگوی پرچم صعودی را معامله کنیم؟
اکثر معامله گران از طرف مقابل الگوی پرچم به عنوان توقف ضرر برای محافظت از خود در برابر حرکت قیمت در جهت دیگر استفاده می کنند. فرض کنید یک الگوی پرچم صعودی برای BTC/USDT شناسایی کردهاید، اگر خط روند بالا 43000 دلار و خط روند پایین 40000 دلار باشد، در این صورت میخواهید حد ضرر خود را در نقطه ای زیر 40000 دلار قرار دهید.
طول قطب پرچم معمولاً برای محاسبه هدف سود استفاده میشود. فرض کنید یک الگوی پرچم صعودی برای BTC/USDT شناسایی کرده اید، اگر 1000 دلار تفاوت وجود داشته باشد و نقطه ورود 43000 دلار باشد، هدف سود 44000 دلار محاسبه می شود.
داشتن یک هدف قیمتی معقول برای الگوی سر و شانه ارز دیجیتال بسیار مهم است زیرا اگر خیلی خوشبین باشید، ممکن است قبل از این که بتوانید سود خود را ادعا کنید، قیمت معکوس حرکت میکند.
مانند بسیاری از تحلیلهای تکنیکی، بهترین نتایج را از الگوی پرچم صعوی یا نزولی با اعمال آنها در نمودارهای بلندمدت دریافت خواهید کرد زیرا زمان بیشتری برای در نظر گرفتن استراتژی خود و تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت خواهید داشت.
معامله گران از الگوی پرچم برای توقف ضرر و محافظت از سرمایه خود استفاده می کنند.
سخن پایانی
حتی زمانی که شکل گیری یک الگوی پرچم آشکار است، هیچ تضمینی وجود ندارد که قیمت کانال سیگنال ارز دیجیتال در جهت مورد انتظار حرکت کند. این امر به ویژه در مورد بازار ارز دیجیتال صدق میکند که نسبت به بازارهای دارایی سنتی بسیار نوسان و غیرقابل پیش بینی تر است. دقت داشته باشید الگوهای پرچم زمانی بهترین عملکرد را دارند که همراه با سیگنالها و اندیکاتورهای تجاری اضافی استفاده شوند. پرشین الیت که جزو بهترین و محبوب ترین سامانههای جامع سیگنال ارز دیجیتال است، میتواند در این زمینه به شما کمک کند تا راحتتر معامله مورد نظرتان را انجام دهید و سود زیادی به دست آورید.
الگوهای شمعی بازگشتی و انواع آن
الگوهای شمعی ترسیم روانشناسانه و به نوعی نمایش طرز فکر و اندیشه معامله گران در دوره ای مشخص است. این نمودارها عملکرد معامله گران را در زمان مشخصی از بازار نشان می دهند و تنها به دلیل عکس العمل های یکسان معامله گران در شرایط مشابه، الگوهای شمعی پدید می آیند. الگوهای شمعی می توانند شامل یک شمع باشند مانند یک دوجی یا فرفره، یا اینکه ترکیب چند شمع باشند اما به طور معمول بیشتر از پنج شمع نیستند. مثلا الگوی ستاره صبحگاهی از سه شمع تشکیل می گردد.
تاکنون کتب و مقالات زیادی در خصوص الگوهای شمعی وجود دارد که در آنها حدود ۵۵ تا ۶۸ الگوی شمعی و یا در برخی حدود ۱۰۵ الگوی شمعی معرفی شده است. در این میان بیشتر الگوهای شمعی بازگشتی هستند و فقط تعداد کمی از الگوهای شمعی ادامه دهنده می باشند. وقتی یک الگو برای شرایط بازگشتی صعودی به کار برده می شود دقیقا عکس آن مربوط به الگوی باز گشتی نزولی می باشد و همین طور الگوهای ادامه دهنده هم مربوط به شرایط صعودی می شوند و عکس آنها شرایط نزولی را تشریح می کنند. الگوهایی که در هر دو حالت صعودی و نزولی عمل می کنند معمولا یک اسم دارند ولی تعداد کمی از الگوهای بازگشتی نزولی و قرینه شان نام های متفاوتی دارند. در هر حال ما سعی داریم این الگوها را تشریح نماییم.
الگوهای شمعی بازگشتی
الگوهای شمعی باز گشتی ترکیبی از شمع های ژاپنی است که معمولا بازگشت یک روند را نشان می دهند. یکی از مهم ترین مسائلی که برای تشخیص صعودی یا نزولی بودن الگوی شمعی بازگشتی باید مورد بررسی قرار بگیرد، نوع روند پیشین است. مثلا هرگز یک الگوی باز گشتی صعودی در ادامه یک روند صعودی و بالعکس یک الگوی باز گشتی نزولی در ادامه یک روند نزولی شکل نمی گیرد. بر این اساس پیش از اینکه از الگوهای شمعی استفاده کنید باید بتوانید نوع روند را تعیین کنید. همان طور که حجم معاملات برای تعیین نوع روند مفید است استفاده از میانگین متحرک نیز در این مسیر به خوبی عمل می نماید. هنگامی که روند کوتاه مدت باشد الگوهای شمعی در تشخیص بازگشت روند کمک زیادی خواهند کرد.
انواع الگوهای شمعی بازگشتی
الگوهای شمعی بازگشتی دارای دو نوع صعودی و نزولی می باشند؛ الگوهای بازگشتی صعودی از یک، دو یا سه کندل در انتهای یک روند نزولی تشکیل می شوند و علامتی برای تغییر جهت روند از نزولی به صعودی می باشند و در مقابل الگوهای بازگشتی نزولی از یک، دو یا سه کندل در انتهای یک روند صعودی تشکیل می شوند و علامتی برای تغییر جهت روند از صعودی به نزولی می باشند.
به طور کلی الگوهای بازگشتی عبارتند از:
1- الگوهای مهم باز گشتی؟
- الگوی دوجی (THE DOJI)
- پوشاننده صعودی (BULLISIL ENGULFING)
- پوشاننده نزولی (BEARISII ENGULFING)
- همر یا چکش (HIAMMERS)
- مرد دار آویخته (1IANGING MAN)
- نافذ (PIERCING PATTERN)
- ابر سیاه (DARK CLOUD)
- هارامی صعودی (BULLISIT HARAM1)
- هارامی نزولی (BEARISH ILARAMI)
- ستاره صبحگاهی (MORNING STAR)
- ستاره شامگاهی (EVENING STAR)
- ستاره ثاقب (SIIOOTING STAR)
- همر یا چکش وارونه (INVERTED LIAMMER)
- لگد زن (KICKER SIGNAL)
2- الگوهای ثانویه بازگشتی
- الگوی سه ستاره (THE TRI STAR)
- سه کلاغ سیاه (THREE BLACK CROWS)
- دو کلاغ (TWO CROWS)
- دو کلاغ و شکاف صعودی (UPSIDE GAP TWO CROWS)
- کمربند (BELT HOLD)
- سه ستاره جنوبی (THREE STARS IN THE SOUTH1)
- سه سرباز سفید (THREE WITITE SOLDIERS)
- خطوط برخوردی (MEETING LINES)
- ساندویچ استیک (STICK SANDWICH)
- سه رودخانه کف ویژه (UNIQUE THREE RIVER BOTTOM)
- تطبيق كف (MATCHING LOW)
- شکست یا فرار (THE BREAKAWAY)
- سه شمع درونی صعودی و نزولى (THREE INSIDE UP & TIREE INSIDE DOWN)
- نردبان کف (LADDER BOTTON1)
- بازگشت کبوتری (1IONING PIGEON)
- بلع کودک مخفی شده (CONCEALING BA1BY SWALLOW)
- سد صعودی (ADVANCE BLOCK)
- الگوی تأمل (DELIBERATION)
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
الگو های قیمتی
الگو های قیمتی
سرفصلهای این مقاله
شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس میشوند.الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معاملهگرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام میپردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند.یکی از بارزترین ویژگیهای ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آنهاست، به گونهای که به راحتی میتوان در هر نمودار و هر تایم فریم، آنها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی میتوانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیشبینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله بر اساس محبوبیت و میزان کارایی، ۵ مورد از قدرتمندترین الگوهای نموداری را با ذکر جزئیات مهم توضیح خواهیم داد.این الگوها به ترتیب عبارتاند از:
سر و شانه، مستطیل، کف و سقف دوقلو، کف و سقف سهقلو و پرچم.تشخیص این الگوها در نمودار، کمک میکند تا بازار را بهتر درک کرده و نسبت به حرکات قیمت در آینده، ذهنیت داشته باشیم. به طور کلی الگوهای قیمتی به دودسته ادامهدهنده و بازگشتی تقسیم میشوند که الگوهای سر و شانه، سقف و کف دوقلو و سهقلو جزء بازگشتیها و پرچم و مستطیل در دسته الگوهای ادامهدهنده قرار میگیرند. طبق بررسیهای انجامشده از بین موارد مذکور، الگوی سر و شانه از منظر بسیاری از معامله گران، پرکاربردترین الگوی نموداری است. شناخت صحیح و درک عمیق این الگوها، منجر به این میشود که در معاملهگری به دید وسیعتری دستیابید، که همین توانایی میتواند مسبب رشد سرمایه و موفقیت در بلندمدت باشد.
تقریباً میتوان گفت محبوبترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثباتشده است. تشکیل این الگو میتواند موجب وقوع یک نقطه عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاهمدت و معمولی باشد. بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانهای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکلگیری سه قله به صورت متوالی تشکیل میشود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانهها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانههای انسان در نمودار به وجود میآید. درصورتی که چنین آرایشی به وسیله درهها شکل بگیرد، الگوی سر و شانه معکوس خواهیم داشت. این الگو معمولاً پس از یکروند قوی رخ میدهد و برحسب شرایط بازار، میتواند نشانهای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریبالوقوع باشد.الگو های قیمتی
تحلیل دقیق جریان عرضه و تقاضای حاکم بر روند شکلگیری الگوی سر و شانه در حالت کلاسیک نشاندهنده این است که در ابتدا خریداران بر بازار تسلط داشته و قیمت را تا سطح مشخصی افزایش دادهاند، سپس تعدادی از فروشندگان باعرضه سهام خود موجب کاهش قیمتها شده و اولین قله در نمودار تشکیل میشود. در ادامه با توجه به اینکه هنوز خریداران امید به صعود قیمت دارند، با افزایش حجم سفارشات خرید و عقبنشینی فروشندگان، بازار دوباره شروع به رشد خواهد نمود. این بار به دلیل تقویت انتظارات مثبت در میان معامله گران و با استناد به اتمام اصلاح قیمتی و آغاز موج جدید صعودی، جریان ورودی پول تقویتشده و سطح مقاومتی پیش رو (قله قبلی) نیز درهم شکسته و قیمت نقطه بالای جدیدی در نمودار ثبت میکند. سپس با توجه به صعود قیمتها، برخی خریداران قبلی به منظور محافظت از سود، اقدام به فروش نموده و در همین حین با اضافه شدن سایر فروشندگان، قیمت کاهشیافته و به سطح حمایتی (قله یا مقاومت قبلی که بر اساس قانون تبدیل سطوح تبدیل به حمایتشده) پیش روی خود میرسد که با افزایش فشار فروش این سطح نیز شکسته شده و درنهایت با شکلگیری یک موج سنگین نزولی قیمت تا حوالی دره اول سقوط میکند. در این مرحله دوباره تعدادی از خریداران سمج با سفارشات خرید خود موجب صعود قیمتها میشوند، با این تفاوت که اینروند صعودی دوامی نداشته و پس از صعود تا حدود قله اول، فروشندگان برای سومین باربر بازار مسلط شده و با فروشهای خود موجب شکلگیری یکروند نزولی قوی میشوند. کاهش قیمت حتی با رسیدن به خط روند حمایتی ناشی از اتصال دودره قبلی که خط گردن نامیده میشود نیز متوقف نشده و پس از شکست این سطح با حجم معاملات سنگین، روند نزولی قوی آغاز میشود. ازلحاظ روانشناسی این الگو بیانگر سه بار تلاش نافرجام خریداران در راستای ادامه روند صعودی است که، درنهایت با شکست رو به پایین خط گردن الگو، سیگنال قوی نزولی نمایان میشود. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازه فاصله قله دوم تا خط گردن است. الگوی سر و شانه معکوس، دقیقاً یک تصویر آیینهای از حالت کلاسیک است، که بر اساس نحوه شکلگیری درهها قابلتشخیص میباشد. تفاوت در این است که برخلاف حالت کلاسیک، تشکیل این الگو تداعیکننده یک سیگنال صعودی است.
یکی از پرتکرارترین الگوهای بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود، تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانیمدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانهای از احتمال صعود بازار است. ازلحاظ نموداری این الگو نشاندهنده دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامه حرکت اصلی است، که درنهایت با تشکیل آن انتظار میرود روند غالب تغییریافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد. الگوی کف دوقلو ازلحاظ تئوریک نشاندهنده این است که، پس از یکروند قوی نزولی سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانستهاند، روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یکروند نزولی قوی رخ میدهد، که درنهایت با تسلط دوباره فروشندگان، بازار افت میکند. نتیجه این فعل و انفعالات تشکیل اولین دره و قله است. با نزدیک شدن به سطح حمایتی ناشی از تشکیل دره اول، دوباره خریداران دست به کار شده و قیمت تا محدوده سقف قبلی افزایش مییابد. در این مرحله با توجه به تشکیل دودره پیاپی و درنتیجه آن، وجود یک سطح حمایتی قوی، حجم معاملات به طرز قابلتوجهی افزایشیافته و با شکست ناحیه مقاومتی قله اول، تغییر روند و سیگنال صعودی تایید میشود. در سقف دوقلو، دقیقاً شرایط تشکیل الگو بالعکس حالت مذکور بوده و خاصیت آن کاهش قیمتهاست. حداقل هدف تکنیکالی این الگوی نموداری در هر دو نوع سقف و کف، به اندازه فاصله بین قله و درهها از نقطه شکست است.
درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهدهشده را کف و سقف سهقلو مینامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانه بالقوهای از احتمال تغییر روند بازار است. ازآنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس ازلحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب میشود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معامله گران در راستای ادامه روند غالب بازار است. ازآنجا که تشکیل الگوی سهقلو زمان بیشتری طول میکشد، به همین دلیل میتوان استنباط نمود که، سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و درنتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد. بهطور مثال در الگوی کف سهقلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قله اول را مشاهده کنند، به این نتیجه میرسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیهشده و باید منتظر ادامه روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به الگوي شکست یا فرار صعودي سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمتها میشوند و اما این بار در آستانه مقاومت سخت ناشی از قلهها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابلملاحظه حجم معاملات در نقطه شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل میگیرد. بارزترین نکته هنگام شکست نواحی نموداری این است که، بسیاری از فروشندگان با مشاهده حجم معاملات هنگام عبور از سطوح و زمان طولانی شکلگیری الگو، در صف خریداران قرار میگیرند. همانند الگوی قبل، پس از شکست انتظار میرود که، حداقل به اندازه فاصله کف و سقف الگو در نمودار، نوسان قیمتی داشته باشیم.
اولین نوع از الگوهای ادامهدهنده که به معرفی آنها میپردازیم، الگوی پرچم است. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکلگیری یکروند قوی در بازار به وقوع میپیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یکروند پرقدرت، اصطلاحاً موجب استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامه روند اصلی میشود. با توجه به ماهیت نموداری الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابلاطمینانی داشته باشیم، میتوان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچوجه توصیه نمیشود. بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک بهصورت کانالهای افقی، مورب و یا کنج، متوقفشده و پس از مدت کوتاهی، بازار دوباره به روند اصلی خود ادامه میدهد. هر چه فاز اصلاحی مدتزمان بیشتری طول کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار میرود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، یک نشانه از افزایش دوباره قیمت و تشکیل پرچم نزولی از ادامه روند نزولی خبر میدهد. پس از شکست و تایید آن به وسیله حجم سنگین معاملات، انتظار داریم بازار حداقل به اندازه پایه پرچم، یعنی ابتدای شروع حرکت تا اولین قله یا دره تشکیلشده، تحرک قیمتی داشته باشد.
الگوی مستطیل را میتوان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آنها تمایز قائل شویم، زیرا ازلحاظ کارایی تفاوت بسیاری دارند. بهطور کلی این الگو نیز از نوع ادامهدهنده روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یکروند پرقدرت محسوب میشود. زمانی که روند مشخصی قابلملاحظه باشد، در صورت مشاهده الگوی مستطیل در نمودار، میتوان بر مبنای آن تصمیمگیری نمود. ولی همانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت بازار واضح نیست، کاربردی ندارد. از طرفی مستطیل به الگوهای سقف و کف چند قلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدوده کوچکی بین حمایت و مقاومتهای افقی نوسان میکند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت و شرایط شکست قیمت امکانپذیر است. محدوده نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن، مسیر آتی بازار را مشخص میکند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یکروند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانه ادامه روند نزولی است.حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل یعنی فاصله بین سقف و کفهای محدوده نوسانات است.
چطور با تخفیف کارمزد در صرافی های ارز دیجیتال ثبت نام کنیم؟
توجه: برای انجام معامله در بایننس حتما با آی پی خارج از ایران (کشورهایی مثل ترکیه، فنلاند، سنگاپور و روسیه) وارد شوید!
گزینه ۲ rsi در رون خنثی استفاده میشود
با سلام و احترام
گزینه دوم مربوطه الگوی سقف و کف دوقلو میباشد! اشارهای به اندیکاتورها نشده است.
بسیار عالی. ممنون از شما
منظور از دیدبان چیه؟ گزینه دیدبان چیکار می کنه؟
باسلام دوست عزیز
دیده بان بازار بورس در واقع فضایی است که سازمان بورس در سایت خود و همین طور کارگزاری ها در نظر گرفته اند تا ما سهام هایی که دوست داریم همیشه دم دستمون باشند و رصدشان کنیم و افزایش و کاهش های قیمتی، افزایش حجم، ارزش لحظه ای معاملات، مقدار سود تقسیمی و … آن ها را زیر نظر داشته باشیم تا در زمانی مناسب به آن ها ورود کنیم.
سلام صبح بخیر
سلام
جواب این چیه؟
استفاده از کدام ابزار در شرایط ذکر شده سیگنال اشتباه به معامله گر می دهد؟
۱ ) کم شدن حجم معاملات در روند نزولی.
۲ ) استفاده از اندیکاتور RSI در روند صعودی.
۳ ) ضعف قدرت خریدار در آخر روند صعودی.
۴ ) تشکیل الگوی پرچم در پایان موج ۳ الیوت
آشنایی با مهمترین گپها در بازار ارزهای دیجیتال
موضوع صحبت جامعه ارز دیجیتال طی چند ماه گذشته پیرامون گپ یا شکافهای قیمتی موجود در نمودار قراردادهای آتی بیت کوین CME (بازار بورس شیکاگو) بوده است. بیت کوین به طور شبانه روزی در صرافیهای بزرگ معامله میشود اما روزهای آخر هفته در CME معامله این ارز دیجیتال صورت نمیگیرد. با شروع مجدد معاملات در CME، این موضوع، اغلب شکاف یا یک فضای خالی در نمودار قراردادهای آتی ایجاد میکند.
در علم فیزیک گفته میشود که طبیعت از خلاء متنفر است که گفته میشود این جمله از زبان ارسطو است، اما بعدا توسط ذره گراهایی نظیر اپیکور و لوکرتیوس مورد انتقاد قرار گرفت که در طبیعت هیچ خلایی وجود ندارد، زیرا طیف چگالتر پیرامون ماده، بلافاصله خلاء موجود را پر میکند. این مفهوم در بسیاری از ابعاد دیگر زندگی نظیر معاملات و تحلیلهای تکنیکال نیز به الگوي شکست یا فرار صعودي کار گرفته شده است که در ادامه راجب این مورد در زمینه ارزهای دیجیتال صحبت خواهیم کرد و تمام مواردی که نیاز به دانستن آنها در ارتباط با گپها نیاز خواهید داشت را بررسی میکنیم.
آموزش ارزهای دیجیتال به صورت کاملا درست و اصولی، برای آشنایی بیشتر به لینک سوپر دوره ارز مراجعه کنید
شکاف یا گپ چیست؟
شکاف یا گپ یک فاصله یا فضای پر نشده در نمودار است که در اثر حرکت سریع قیمت در هر یک از جهتها ایجاد میشود. در یک روند صعودی، گپ وقتی به وجود میآید که یک شمع با بالاترین سطح قیمتی، پایینتر از شمع بعدی با پایینترین سطح قیمت باشد. برعکس، در یک روند نزولی، گپ زمانی رخ میدهد که یک شمع با پایینترین سطح قیمتی بالاتر از شمع بعدی با بالاترین سطح قیمت بسته شود.
شکاف ناحیه از نمودار قیمتی است که در آن قسمت هیچ معاملهای توسط معاملهگران انجام نمیشود و همین باعث ایجاد یک فضای خالی در نمودارها میشود. گپها مناطق مهمی از روند را نشان میدهند که با آنها میتوان نقاط ورود و خروج را بهتر مشخص کرد. بیشتر اوقات، شکافها در نمودارهای روزانه یا ساعتی مشهودتر از نمودارهای هفتگی و ماهانه هستند اما اگر در نمودارهای بلند مدت شکافی ظاهر شود، اهمیت بیشتری خواهد داشت. شکاف قیمت یکی از مهمترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال به حساب میآید. معاملهگران باید اطلاعات کافی درباره شکاف قیمت و کاربردهای آن داشته باشند تا بتوانند سود کافی کسب کنند.
آموزش مقدماتی کریپتوکارنسی، برای شروع و آشنایی با این دوره جذاب به لینک آموزش رایگان ارز دیجیتال مراجعه کنید
گپ cme چیست؟
CME مخفف عبارت Chicago Mercantile Exchange و به معنی بازار بورس کالای شیکاگو است. این بازار، بزرگترین بازار خرید و فروش مشتقات مالی در جهان محسوب میشود. CME قراردادهای آتی و گزینههایی را برای هر دارایی قابل تصور، ارائه میدهد. این دارایی میتواند شامل محصولات کشاورزی، انواع کالا و ارز دیجیتال باشد. یک قرارداد آینده یا future قراردادی است که در آن، تعیین میشود که مقدار مشخصی از یک کالا، محصول، ارز و غیره در روز مشخصی در آینده و با قیمت معین، خرید و فروش شود.
در بازار بورس کالای شیکاگو، میتوان بیت کوین را از هر منطقهای در دنیا به صورت شبانهروزی، معامله کرد. با این حال،این بازار نیز مانند بسیاری از بازارهای بزرگ سنتی در دنیا در روزهای آخر هفته یا برخی ایام سال، تعطیل است. این در حالی است که در برخی از بازارها مانند بایننس، همچنان، معاملات بیت کوین در حال انجام است. به این ترتیب، با وجود بسته بودن این بازار در بازه روزهای جمعه تا صبح روز دوشنبه، قیمت بیت کوین به حرکت خود در بازار ادامه داده است. این روند سبب میشود که در زمان باز شدن بازار بورس کالای شیکاگو، شاهد پدیدهای به نام گپ قیمت CME یا به اختصار گپ CME باشیم.
انواع گپها
چهار گپ وجود دارد و روشهای معامله در آنها متفاوت هستند. سرمایهگذاران در هنگام سرمایهگذاری باید به این تفاوتها توجه کنند. چون تشخیص اشتباه گپها میتواند منجر به ضرر و زیان آنها شود.
گپ خستگی یا (Exhaustion gap)
این شکاف بعد از یک حرکت سریع یا طولانی مدت قیمت بوجود میآید که پایان روند را نشان میدهد و احتمال یک الگو یا روند جدید وجود دارد. آنها در حدود پایان الگوي شکست یا فرار صعودي یک الگوی قیمت رخ میدهند و نشانه تلاش نهایی برای رسیدن به بالاترین یا پایینترین سطح قیمتی هستند. به طور کلی، شکافهای خستگی در منطقهای از حرکت افزایشی یا کاهشی سریع ایجاد میشوند. معمولا، حجم معاملات قبل از این شکافها افزایش قابل توجهی دارد و اغلب منجر به افزایش شدید قیمت در یک روند صعودی میشوند. این شکافها باید پر شوند.
گپ معمولی یا (Common gap)
این شکاف همچنین معروف به گپ منطقه، گپ الگو و گپ موقتی است. بیشتر اوقات، این شکافها را میتوان در مناطق معاملاتی و در حین حرکتهای یکنواخت قیمت مشاهده کرد. اندازه شکافهای معمولی بزرگ نیست و اغلب سریع پر میشوند، اما اطلاعات بسیار کمی در مورد حرکت قیمت بعد از ایجاد شکاف ارائه میدهند. آنها به ندرت در یک الگوی مهم قیمت در نمودار ظاهر میشوند. این شکافها مناطقی هستند که کمترین معاملات در آنها انجام شده است.
گپ اندازهگیری یا (Measuring Gap)
این شکاف به شکاف فرار یا شکاف تداوم نیز معروف است. این شکافها در میانه یک الگوی قیمت به وجود میآیند و نشانهای از هجوم خریداران یا فروشندگانی است که نظر مشترکی درباره جهت اصلی حرکت دارایی در آینده دارند. شکافهای اندازهگیری در هنگام اصلاح قیمت یا نوسان قیمت در یک منطقه محدود رخ نمیدهند. آنها در حین یک افزایش یا کاهش سریع قیمت ایجاد میشوند. معمولا، شکافهای فرار تا مدت طولانی پر نمیشوند.
اگر شکاف فرار در یک روند صعودی ایجاد شود، بیانگر ادامه حرکت صعودی خواهد بود و در صورتی که در روند نزولی پدیدار شود، نشان دهنده ورود فروشندگان بیشتر به موقعیتهای فروش و ادامه حرکت نزولی است.
گپ شکست یا (Breakaway gap)
گپ شکست وقتی بوجود میآید که قیمت از منطقهای محدود، یک حرکت جهت دار سریع آغاز میکند. این شکاف وقتی با الگوهای واضحی مانند دامنههای معاملاتی و مثلثهای صعودی و نزولی پُر میشود، بزرگتر میشود. یک شکاف شکست با حجم قابل توجه پس از آن نشانه یک روند صعودی قوی بوده و بعید است که پر شود. یک حرکت با حجم پایین به احتمال زیاد قیمت را به این منطقه برگشت خواهد داد. خط پایین گپهای شکست در مقایسه با انواع دیگر کمتر پر میشوند.
به لحاظ تکنیکال، گپ شکست بسیار مهم بوده و نشان دهنده آغاز یک حرکت بسیار قوی است؛ بدین معنا که با شکست منطقه مقاومت یا حمایت، یک حرکت قوی را در جهت روند جدید شروع میکند. معاملهگران باید قبل از این شکست اقدام به خرید یا فروش کنند.
جزیره بازگشتی (Island Reversal)
جزیره بازگشتی شامل دو شکاف است که یک شکاف در جهت روند و دیگری در خلاف جهت تشکیل میشود و معمولا علامت مهمی برای بازگشت روند محسوب میشود. اگر در تشکیل این الگو از تعداد کندلهای بیشتری استفاده شود، به آن Island Cluster Reversal میگویند. همچنین ذکر این نکته ضروری است كه این الگو برای برگشت روند اتفاق افتاده و اگر در روند صعودی رخ بدهد، روند برعكس شده و به سمت پایین میآید و اگر در روند نزولی رخ بدهد، به طبع روند رو به بالا میآید.
معامله در گپها به چه صورتی است؟
یک اشتباه رایج هنگام معامله در شکافها یا گپها این است که شکاف خستگی به جای شکاف اندازهگیری اشتباه گرفته میشود. این میتواند باعث ورود بی موقع سرمایهگذار به موقعیت شود. در نتیجه این سرمایهگذار در نیمه دوم روند صعودی سود قابل توجهی را از دست خواهد داد. معاملهگران با زیر نظر گرفتن حجم معاملات میتوانند شکاف خستگی را از شکاف اندازهگیری تشخیص دهند. معمولا، قبل از ایجاد یک شکاف خستگی، حجم معاملات به طور قابل توجهی افزایش مییابد.
شکافهای خستگی و اندازهگیری، حرکت در جهتهای مخالف را پیش بینی میکنند، بنابراین درک تفاوت آنها ضروری است. همچنین باید به خاطر داشت که هرگاه شکافی شروع به پر شدن کند، به ندرت متوقف میشود. چون در این شکاف مناطق اولیه حمایت و مقاومت وجود ندارند. احتمال پر شدن شکافهای اندازهگیری و شکست بسیار کمتر از شکافهای خستگی و معمولی است. درک تفاوت بین انواع شکافها میتواند به معاملهگران و سرمایهگذاران کمک کند تا در هر بازاری درآمد کسب کنند.
آیا گپها همیشه بسته میشوند؟
تجربه نشان میدهد که همه گپها همیشه بسته یا پر نمیشوند. گپهای خستگی بیشتر از بقیه احتمال پر شدن دارند الگوي شکست یا فرار صعودي چراکه نشانگر پایان یک روند قیمتی و درواقع، شروع یک روند معکوس هستند. این در حالی است که گپهای فرار و شکست به ندرت پر میشوند چراکه درواقع، ماهیت آنها تائیدکننده روند فعلی نمودار است.
نکته دیگر، مدت زمانی است که طول میکشد که یک شکاف قیمتی، پر شود. این مسئله به اندازه گپ نیز بستگی دارد. برخی گپها در طول اولین روز بازگشایی بازار و برخی دیگر در روزها، هفتهها و حتی ماههای بعدی، پر میشوند. تخمین زده میشود که حتی در مورد شکافهای اغلب پر شونده مانند شکافهای خستگی، حدود 5 درصد شکافها پر نمیشوند. بنابراین، معامله بر اساس شکافهای قیمتی در آینده، خالی از ریسک نیست.
شکاف قیمتی و نقاط حمایت و مقاومت
همانطور که اشاره شد، گپ در اصطلاح به شکاف قیمت در بین دو بازه زمانی یا دو کندل در نمودار گفته میشود. در فاصله گپ عموما معاملهای انجام نشده و عرضه و تقاضا در نقطه انتهای گپ برای ارائه قیمت جدید به توازن رسیده است. شکافها، مناطقی مهم از روند را نشان میدهند که با آنها میتوانیم در حقیقت نقطه ورود و خروج را بهتر تشخیص دهیم و در واقع نقاط حمایتی و مقاومتی هستند.
همانطور که میدانید وقتی در بازار اخبار مهمی روی میدهد، شاهد برگشتهایی سریع هستیم یا هنگامی که گزارشهای افزایش سرمایه و اخبار خاص یک شرکت به صورت واقعیت یا شایعه شنیده میشود، شاهد شکافهای قیمتی خواهیم بود که با فشار عرضه یا تقاضا ایجاد میشوند. اغلب شکافهای قیمت نشات گرفته از برخی رویدادها هستند. برای مثال اخبار و گزارشها اقتصادی که در حد فاصل زمان بسته شدن یک بازار و آغاز بازار بعدی منتشر میشوند.
احتیاجی نیست که این اخبار و گزارشها مستقیما با بازار مورد نظر مرتبط باشند، بلکه بازار ممکن است از اخبار دیگر شرکتها، گروههای صنعتی و حوادث جهانی متاثر شود. در شرایطی که هیچگونه خبر یا گزارشی منتشر نشود، بازار در قیمت پایانی دوره قبلی خود یا در نزدیکی آن باز میشود، اما اگر اخبار قابل توجه یا تقاضای زیاد معاملهگران وجود داشته باشد، دستورهای معاملاتی افزایش مییابد و در نتیجه شکافهایی رو به بالا یا پایین تشکیل میشود که در این مواقع حتی اگر شکاف بسیار کوچک هم باشد باز معتبر است. همچنین لازم است بدانید شکافهای قیمتی بیشتر در نمودارهای روزانه و تایمهای پایینتر قابل مشاهده هستند.
برگزاری دورههای فارکس، زیرنظر اساتید مجرب و حرفهای برای آشنایی بیشتر به لینک آموزش فارکس مراجعه نمایید
شکاف یا گپ قیمت چیست و چگونه می توان در این گپ ها معامله کرد؟
حتما در بازار ارز رمزنگاری در مورد شکاف های CME شنیده اید، اما همه آنها مثل هم نیستند. در این مطلب شکاف قیمت و نحوه استفاده از آن در معاملات را بررسی می کنیم.
طی ماه های گذشته بحث های زیادی پیرامون شکاف های CME (گروه بورس بازرگانی و کالای شیکاگو)در نمودار قراردادهای آتی بیت کوین بوده است. معاملات بیت کوین به صورت 24 ساعته و 7 روز هفته در صرافی های بزرگ ارز رمزنگاری انجام می شوند، اما در آخر هفته این معاملات در CME انجام نمی شوند. به همین دلیل در هنگام از سرگیری معاملات در CME، شکاف یا فضای خالی در نمودار بوجود می آید.
یک گفته مشهور در فیزیک وجود دارد مبنی بر این که : “معمولا فضاهای خالی پر می شوند.” این گفته را به ارسطو نسبت داده اند. وی معتقد بود که هیچ فضای خالی(خلاء) در طبیعت وجود ندارد، چون پیوستگی مواد متراکم اطراف آن بلافاصله خلا اولیه را پر می کند. البته بعدا ذره گرایانی همچون لوکرتیوس و اپیکور از این نظریه انتقاد کردند. مردم این مفهوم را گسترش داده اند و در بسیاری از جنبه های زندگی (از جمله تجارت و تحلیل تکنیکال) از آن استفاده می کنند.
شکاف یا گپ چیست؟
شکاف یا گپ یک فاصله یا فضای پر نشده در نمودار است که در اثر حرکت سریع قیمت در هر یک از جهت ها ایجاد می شود.در یک روند صعودی، گپ وقتی بوجود می آید که یک شمع با بالاترین سطح قیمتی، پایین تر از شمع بعدی با پایین ترین سطح قیمت باشد. برعکس، در یک روند نزولی، گپ زمانی رخ می دهد که یک شمع با پایین ترین سطح قیمتی بالاتر از شمع بعدی با بالاترین سطح قیمت بسته شود.
شکاف ناحیه ای از نمودار قیمتی است که در آن قسمت هیچ معاملهای توسط معاملهگران انجام نمی شود و همین باعث ایجاد یک فضای خالی در نمودارها می شود. گپ ها مناطق مهمی از روند را نشان میدهند که با آنها میتوان نقاط ورود و خروج را بهتر مشخص کرد. بیشتر اوقات،شکاف ها در نمودارهای روزانه یا ساعتی مشهود تر از نمودارهای هفتگی و ماهانه هستند. اما اگر در نمودارهای بلند مدت شکافی ظاهر شود، اهمیت بیشتری خواهد داشت. شکاف قیمت (یا به تعبیر ژاپنی ها پنجره) یکی از مهم ترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال به حساب می آید.معامله گران باید اطلاعات کافی درباره شکاف قیمت و کاربرد های آن داشته باشند تا بتوانند سود کافی کسب کنند.
انواع گپ ها
انواع شکاف ها
چهار گپ وجود دارد و روش های معامله در آنها متفاوت هستند. سرمایه گذاران در هنگام سرمایه گذاری باید به این تفاوت ها توجه کنند. چون تشخیص اشتباه گپ ها می تواند منجر به ضرر و زیان آنها شود.
گپ شکست یا Breakaway gap
گپ شکست وقتی بوجود می آید که قیمت از منطقه ای محدود، یک حرکت جهت دار سریع آغاز می کند. این شکاف وقتی با الگو های واضحی مانند دامنه های معاملاتی و مثلث های صعودی و نزولی توام می شود، بزرگتر می شود. یک شکاف شکست با حجم قابل توجه پس از آن نشانه یک روند صعودی قوی بوده و بعید است که پر شود. یک حرکت با حجم پایین به احتمال زیاد قیمت را به این منطقه برگشت خواهد داد. خط پایین گپ های شکست در مقایسه با انواع دیگر کمتر پر می شوند.
به لحاظ تکنیکال، گپ شکست بسیار مهم بوده و نشان دهنده آغاز یک حرکت بسیار قوی است؛ بدین معنا که با شکست منطقه مقاومت یا حمایت، یک حرکت قوی را در جهت روند جدید شروع می کند. معامله گران باید قبل از این شکست اقدام به خرید یا فروش کنند.
گپ معمولی یا Common gap
این شکاف همچنین معروف به گپ منطقه، گپ الگو و گپ موقتی است. بیشتر اوقات، این شکاف ها را می توان در مناطق معاملاتی و در حین حرکت های یکنواخت قیمت مشاهده کرد. اندازه شکاف های معمولی بزرگ نیست و اغلب سریع پر می شوند،اما اطلاعات بسیار کمی در مورد حرکت قیمت بعد از ایجاد شکاف ارائه می دهند. آنها به ندرت در یک الگوی مهم قیمت در نمودار ظاهر می شوند. این شکاف ها مناطقی هستند که کمترین معاملات در آنها انجام شده است.
گپ خستگی یا Exhaustion gap
این شکاف بعد از یک حرکت سریع یا طولانی مدت قیمت بوجود می آید که پایان روند را نشان می دهد و احتمال یک الگو یا روند جدید وجود دارد. آنها در حدود پایان یک الگوی قیمت رخ می دهند و نشانه تلاش نهایی برای رسیدن به بالاترین یا پایین ترین سطح قیمتی هستند.
به طور کلی، شکاف های خستگی در منطقه ای از حرکت افزایشی یا کاهشی سریع (اغلب در یک حرکت بزرگ صعودی یا نزولی) ایجاد می شوند. معمولا، حجم معاملات قبل از این شکاف ها افزایش قابل توجهی دارد و اغلب منجر به افزایش شدید قیمت در یک روند صعودی می شوند. این شکاف ها باید پر شوند.
گپ اندازه گیری یا Measuring Gap
این شکاف به شکاف فرار یا شکاف تداوم نیز معروف است. این شکاف ها در میانه یک الگوی قیمت بوجود می آیند و نشانه ای از هجوم خریداران یا فروشندگانی است که نظر مشترکی درباره جهت اصلی حرکت دارایی در آینده دارند. شکاف های اندازه گیری در هنگام اصلاح قیمت یا نوسان قیمت در یک منطقه محدود رخ نمی دهند. آنها در حین یک افزایش یا کاهش سریع قیمت ایجاد می شوند. معمولا، شکاف های فرار تا مدت طولانی پر نمی شوند.
اگر شکاف فرار در یک روند صعودی ایجاد شود، بیانگر ادامه حرکت صعودی خواهد بود و در صورتی که در روند نزولی پدیدار شود، نشان دهنده ورود فروشندگان بیشتر به موقعیت های فروش و ادامه حرکت نزولی است.
معامله در گپ ها
یک اشتباه رایج هنگام معامله در شکاف ها یا گپ ها این است که شکاف خستگی به جای شکاف اندازه گیری اشتباه گرفته می شود. این می تواند باعث ورود بی موقع سرمایه گذار به موقعیت شود. در نتیجه این سرمایه گذار در نیمه دوم روند صعودی سود قابل توجهی را از دست خواهد داد.
معامله گران با زیر نظر گرفتن حجم معاملات می توانند شکاف خستگی را از شکاف اندازه گیری تشخیص دهند. معمولا، قبل از ایجاد یک شکاف خستگی، حجم معاملات به طور قابل توجهی افزایش می یابد.
شکاف های خستگی و اندازه گیری، حرکت در جهت های مخالف را پیش بینی می کنند، بنابراین درک تفاوت آنها ضروری است. همچنین باید به خاطر داشت که هرگاه شکافی شروع به پر شدن کند، به ندرت متوقف می شود. چون در این شکاف مناطق اولیه حمایت و مقاومت وجود ندارند.
احتمال پر شدن شکاف های اندازه گیری و شکست بسیار کمتر از شکاف های خستگی و معمولی است. درک تفاوت بین انواع شکاف ها می تواند به معامله گران و سرمایه گذاران کمک کند تا در هر بازاری درآمد کسب کنند.
دیدگاه شما