“برای موفقیت در سرمایهگذاری در طول زندگی نیازی به IQ بالا، بینش تجاری غیرمعمول یا اطلاعات خاص نیست. آنچه مورد نیاز است، یک چارچوب فکری مناسب برای تصمیمگیری و توانایی حفظ آن چارچوب دربرابر تخریب توسط احساسات است. شما باید نظم عاطفی داشته باشید”
کتاب برنامه ریزی معامله گری
کتاب برنامه ریزی معامله گری در ۵ فصل و ۷۸ صفحه توسط علی نجفی زاده نگاشته شده است. در این کتاب روشهای برای ایجاد نظم در معاملات بیان شده است. همچنین به نحوه ژورنال نوسی و ثبت معاملات پرداخته شده و نمونههایی از جداول ثبت معاملات آورده شده است.
بخشی از مقدمه کتاب برنامه ریزی معامله گری
شاید این سخن که: شما خواننده عزیز حتی اگر بدون آشنایی چندان با تحلیل تکنیکال و همزمان با آموزشهای این کتاب حرکت کنید هیچ گاه در بازارهای مالی، کل سرمایه خود را نه تنها از دست نخواهید داد بلکه در دراز مدت به سود هم خواهید رسید، ادعای کذبی نباشد.
نکته جالب اینجاست اگر استاد تمام تحلیل تکنیکال هم باشید در بازارهای مالی احتمال برد شما تنها ۶۰ درصد خواهد بود و ۴۰ درصد بازنده خواهید بود.
پس به راستی قطعه گمشده پازل موفقیت در بازارهای مالی کجاست؟
ما در این کتاب به دنبال یافتن این قطعه گمشده هستیم. اگر در یک کلمه بگویم این قطعه انضباط است؛ آیا باور میکنید؟ انضباطی که در درون ماست ولی در بیرون دنبال آن هستیم.
در کتاب کتاب برنامه ریزی معامله گری سعی شده است نظم و انضباط در بازارهای مالی به گونهای آموزش داده شود تا بازارهای مالی را به گونهای درک کنید که بتواند به عنوان یک شغل دائمی برای شما باشد.
معرفی کتاب برنامه ریزی معامله گری
این کتاب در شش فصل ارائه شده است. در فصل اول به جایگاه نظم و انضباط و تحلیل تکنیکال در دنیای معاملهگری پرداخته شده است. در این فصل به اهمیت روانشناسی شخصی در دنیای معاملهگری همراه با مثال پرداخته شده است. فصل اول کتاب با ارائه هشت درس کاربردی و عملی سعی میکند خواننده را متقاعد کند که دلیل عدم موفقیت در بازار چیست تا برای رفع آن دست به کار شوید.
در فصل دوم و سوم با مثال به نحوه ثبت عادات و معاملات پرداخته شده است. این فصل به گونهای طراحی شده است که بتوانید به راحتی از شکستها، عادتهای اشتباه را به طور عملی و علمی یاد بگیرید و انضباط در معامله گری در نهایت از آن در جهت رشد سرمایه خود استفاده کنید.
فصل چهارم و پنجم همان قطعه گمشده پازلی است که مدتهاست به دنبال آن هستید. با ذکر نمونه و نحوه ثبت معاملات و همچنین نحوه بررسی نتایج آماده، نگاهی متفاوت به بازار خواهیم داشت.
معامله گر منظم از نگاه استاد کارینا
دانشجویان عزیزم شاید مقالات زیادی خوانده باشید در وصف معامله گران منظم، ولی معمولا صرفا به معرفی آن پرداخته شده و راهکارهای عملی برای چگونگی آن کمتر ارائه میشود در این جلسه سعی میکنم به بیان گام های عملی تا معامله گر منظم شدن بپردازم. قبل از شروع مبحث باید یک تعریف ساده و کوتاه از اینکه اصولا معامله گر منظم چه معنایی دارد برای شما بگویم.
معامله گرم منظم خیلی کوتاه اینگونه تعریف می شود : به مجموعه روال ها و راهکارهای ذهنی و معاملاتی که به شما کمک می کند تا از لحظه ای که وارد یک موقعیت معاملاتی میشوید تا لحظه خروج دارای برنامه باشید و روی خودتان و آنچه که انجام میدهید کاملا آگاه و مسلط باشید. رسیدن به انضباط پایدار راز اصلی موفقیت در معامله گری است.
این واقعا کوتاه ترین و کارا ترین تعریفی است که می توانم برای شما بیان کنم. اکنون که تعریف معامله گر منظم را دانستید حال به بیان گام های عملی برای رسیدن به منظم شدن در معاملات می پردازم.
گام های عملی برای معامله گر منظم شدن
◼ گام اول: نظم های کوچک
اولین چیزی که کمک می کند شما معامله گری منظم شوید این است که نظم را در تایم فریم های کوچک تر بیاموزید و تجربه کنید. اگر شما در محیط کاری خود فردی نامنظم باشید من به شما خواهم گفت که ابتدا نظم را در مقیاس و اندازه های کوچکتر تجربه و تمرین کنید لذا به شما خواهم گفت که ایتدا تمرین نظم دادن به میز کارتان یا داخل اتومبیلتان را شروع کنید و کم کم به نظم دادن به امور بالاتر بپردازید.
چون بازارها دارای خاصیت فرکتالی هستند در تایم فریم های مختلف لذا این تمرین خیلی راحت امکان پذیر است. نکته اساسی که در ساختار فراکتالی تایم فریم ها وجود دارد آنست که تمام تکنیکها، روشها ، اندیکاتورها، استراتژی ها و … که برای یک تایم فریم قابل استفاده است، برای تمام تایم فریم های دیگر با همان دقت قابل بکارگیری می باشد. یعنی استراتژی شما در تایم فریم یک دقیقه به همان نحوه ای عمل می کند که در تایم فریم ماهانه و یا سایر تایم فریم ها بکار گرفته شود (فراچارت: به این مقاله رجوع کنید).
◼ گام دوم: محاسبه ضرر
شما قبل از ورود به یک معامله باید همواره بدانید که سود و ضرر شما چقدر است. به قول ویلیام همیلتون: “من ابتدا ضرر یک معامله را می سنجم و بعد سود آنرا “. پس قبل از ورود، خوب تجزیه تحلیل کنید و استخوان کار را خوب بجوید تا از بازار رو دست نخورید. اینکه شما بدانید ضرر شما در یک معامله چقدر است به آرامش روانی شما نیز کمک می کند لذا یکی از زنجیره های نظم در معاملات آماده بودن برای ضرر احتمالی است.
حتما برای معاملات خود نقطه مرگ تعریف کنید و به آن پایبند باشید و نسبت به آن قاطعانه و سنگدل رفتار کنید.
◼ گام سوم: ورود پله کانی
خیلی از ما عادت پیدا کردیم تا سهام به قیمت مد نظر ما رسید در آن سهم فول (فراچارت: تک سهم) وارد شویم مبادا اینکه عقب بیوفتیم. ولی اگر عادت کنیم که در سرمایه گذاری بصورت پله کانی ورود و خروج کنیم این کار شما را از بحران های احتمالی دور نگه میدارد و ضرر شما را کنترل می کند.
عاقلانه این است که وقتی میخواهید وارد آبی شوید که راکد است ابتدا با یک پا دما و عمق آنرا بسنجید بعد وارد شوید. ورود پله ای شاید کمی سود شما را کمتر کند ولی به شما کمک میکند که بتوانید تسلط بیشتری در مدیریت سرمایه داشته باشید. حتی خروج پله کانی نیز شما را یاری میکند بتوانید در روند های صعودی سود بیشتری کسب کنید.
◼ گام چهارم: تقلب نکنید
شاید در دوران تحصیل تقلب در امتحانات به شما در قبولی کمک کند ولی تقلب از تحلیل های دیگران صرفا شما را از نظم و سیستم خودتان دور میکند. تحلیل های دیگران را نگاه کنید ولی ماشه ی نهایی را با نظر خودتان فشار دهید. این کار دو حسن برای شما دارد یکی اینکه نظم و روال کاری شما بهم نمیریزد دوم اینکه در صورتیکه تحلیل اشتباه از آب درآید فقط شما هستید که که باید به خودتان حساب پس بدهید و دیگران را مقصر نمیدانید لذا تجربه ای به تجربیات شما اضافه خواهد شد.
◼ گام پنجم: گاهی تماشاچی باشید
یکی انضباط در معامله گری از تمرین هایی که به شما کمک میکند که منظم شوید این است که یاد بگیرید تماشاچی خوبی در بازار باشید. اجازه بدید گاهی معامله نکنید ولی باید حتما پول در حساب معاملاتی شما موجود باشد باید وسوسه بشوید، باید آشوب بشوید ولی معامله نکنید. این موضوع قدرت پرهیز شما را بالا می برد و در نهایت خوددار بودن را به شما می آموزد.
یاد خواهید گرفت که در بالا پایین شدن قیمت ها خودتان را کنترل کنید. توجه کنید که نکته کلیدی این موضوع وجود پول در حساب شماست.
معامله گر با انضباط
شمشاد
1,000,000ریال
900,000 ریال
نظر خود را برای ما ثبت کنید
توضیحات کتاب معامله گر با انضباط
انتشارات شمشاد منتشر کرد:
به یاد داشته باشید همیشه میزان پولی که در قالب سود معاملات به دست میآورید، مستقیماً با باورهایی که در زندگی دارید در ارتباط است و مشخص میکند که چه اندازه لیاقت دریافت پول را دارید.
فروشگاه اینترنتی 30بوک
- نوع کالا
- دسته بندی
- موضوع اصلی
- موضوع فرعی
- نویسنده
- مترجم
- نشر
- شابک
- زبان کتاب
- قطع کتاب
- جلد کتاب
- تعداد صفحه
- وزن
- نوبت چاپ
- سال انتشار
نظرات کاربران (0)
نظر شما در مورد این کتاب
نظرات دیگر کاربران
بریده ای از کتاب (0)
بریده ای از این کتاب
بریده های دیگر کاربران
پیشنهاد 30بوک
از این نویسنده
همراه شما هستیم | با ما تماس بگیرید
تلفن تماس: 67379000-021
همراه 30بوک
خدمات مشتریان
پیوندهای مفید
شبکه های اجتماعی | با ما همراه باشید
فروشگاه آنلاین کتاب 30بوک
اواسط سال 1393 بود که چند تا جوان، صمیمی، پرانرژی و لبریز از ایده، بهعنوان یک دارودستهی تبعیدیِ کرمِکتاب دور هم جمع شدیم تا به رویای معرفی و فرستادن کتاب به دوردستترین کتابخوارهای ایران برسیم. ما نه عینک گرد میزنیم، نه سبیل بلند داریم (به جز یک مورد) و نه زیاد اهل کافه رفتنیم.
ما تیم بچهمعمولیهای 30بوک هستیم: ذلهکنندهی سرمایهگذارهای دستبهعصا، حامیان تمامعیار احمقانهترین و جسورانهترین ایدهها، و کَنهی حل غیرممکنترین مسئلهها. اگر جوانید (دلتان را میگوییم!)، یک جای خالی هم برای شما توی بوفه کنار گذاشتهایم. به دنیای 30بوک خوش آمدید!
© 1393-1401 | تمامی حقوق این سایت متعلق به فروشگاه اینترنتی کتاب و محصولات فرهنگی 30بوک می باشد.
آرشیو مطالب
معرفی بروکر لایت فارکس LiteForex (بروکر لایت فایننس)
معرفی بروکر ویندزور Windsor
معرفی بروکر فیبوگروپ FiboGroup
معرفی بروکر ارانته Errante
آموزش الگوی کلاسیک Flag
مقدمهای بر الگوهای هارمونیک و بررسی مزایا و معایب آنها
آموزش الگوی کلاسیک Rectangle و ارائه یک استراتژی معاملاتی مختص آن
آموزش کامل الگوی کلاسیک Symmetrical Triangle
الگوی کلاسیک کف دوقلو و سقف دوقلو را بشناسید تا سود کنید
آموزش الگوی کلاسیک Descending Triangle
سلب مسئولیت
هدف لیدوما فارکس: کمک به معامله گران مبتدی بازارهای مالی، به همراه راهنمای ساخت استراتژی های سودده
افشای ریسک: بازارهای مالی و سرمایهگذاری دارای ریسک می باشند و ارزش دارایی شما ممکن است کمتر شود. معامله در آن ها نیازمند آموزش است.
سلب مسئولیت: لیدوما فارکس هیچ منفعت یا مسئولیتی در قبال سود و زیان کاربران ندارد. هرگونه معامله افراد بر عهده خودشان می باشد.
انتشار مطالب و مقالات سایت بدون ذکر منبع و بدون لینکدهی ممنوع است.
نظم در معامله گری به نقل از وارن بافت
نقل قولی تکاندهنده از وارن بافت که من را منقلب کرد!
مقالهای که پیشرو داریم توسط اندرو واکر (Andrew Walker)، مدیر پورتفولیوی Rengeley Capital درباره نظم در معامله گری به رشته تحریر در آمده است.
یکی از چیزهایی که درباره وارن بافت وجود دارد و من کاملا از آن متنفرم این است که او نقلقولهای زیادی دارد که پس از شنیدن آن پیش خودم میگویم: « خب معلومه! چقدر پیش پا افتاده…. » و سپس چند سال بعد به چیزی برخورد میکنم و بلافاصله یکی از نقلقولهای بافت به ذهنم میرسد و با خود میگویم: «خدایا! در آن جمله چه درسی بود. او چگونه این کار را میکند؟»
به هر حال، من فکر میکنم یکی از کلیدهای موفقیت در سرمایهگذاری این است که باید همواره یک ماشین یادگیری باشیم. من که سعی میکنم باشم. مطمئناً احساس میکنم در ۱۸ ماه گذشته چیزهای زیادی یاد گرفتهام (و فراتر از آن، من همیشه به دنبال یادگیری روشهایی برای «یادگیری بهتر» هستم) به عنوان بخشی از این فرآیند یادگیری، معمولا یک یا دو بار در سال یک نقلقول از بافت وجود دارد که واقعا در مورد من صدق میکند و باعث میشود یک درس جدید را به بخش ناخودآگاه ذهنم بسپارم. بنابراین تصمیم گرفتم یک مجموعه شش ماهانه تهیه کنم که در آن نقلقولهایی از وارن بافت را بنویسم که در شش ماه گذشته درس بزرگی از آنها گرفتهام.
بهنظرتان کدام نقلقول را برای شروع انتخاب کردهام؟ یک نقلقول که در مورد نظم در معامله گری است. او تعدادی زیادی جملات درباره دیسیپلین دارد اما من این یکی را انتخاب میکنم:
“برای موفقیت در سرمایهگذاری در طول زندگی نیازی به IQ بالا، بینش تجاری غیرمعمول یا اطلاعات انضباط در معامله گری خاص نیست. آنچه مورد نیاز است، یک چارچوب فکری مناسب برای تصمیمگیری و توانایی حفظ آن چارچوب دربرابر تخریب توسط احساسات است. شما باید نظم عاطفی داشته باشید”
فکر میکنید چرا این نقلقول را برای شروع در این مجموعه انتخاب کردم؟
من همیشه ارزش نظم و انضباط را در زندگی شخصی میدانستم، اما نیمه اول سال ۲۰۲۲ به من نشان داد که نظم و انضباط در سرمایهگذاری نیز چقدر حیاتی است.
زندگی شخصی من را در نظر بگیرید: داستان علاقه من به بستنی یک شوخی همیشگی بین من و همسرم است. من عاشق شیرینی هستم. اگر یک بستنی بزرگ با طعم مورد علاقه من را بخریم، قبل از اینکه به وعده بعدی برسد من آن را تمام کردهام! فقط دو راه برای کنترل اشتهای سیریناپذیر من نسبت به بستنی پیدا کردهایم:
- برای من، اینکه رژیم بدون قند داشته باشم.
- برای او، اینکه هنگام خرید بستنی بگوید «این بستنی برای تو نیست»، به این معنی که من مجاز به خوردن آن نیستم.
بنابراین تنها راه من برای رعایت نظم و انضباط و نه گفتن به بستنی (و بسیاری از شیرینیهای دیگر) این است که هرگز به آن لب نزنم. بدون هیچ استثنائی مانند، “امشب فقط یک قاشق”. در واقع یا پرهیز کامل یا پرخوری کامل، حد وسط ندارد.
این موضوع چه ربطی به سرمایهگذاری دارد؟
با نگاه به گذشته، بدیهی است که بسیاری از سهام (به ویژه سهام در حال رشد/ یا سهام فناوری) خیلی خوشبینانه قیمتگذاری شدهاند یا به عبارتی بیش از حد ارزشگذاری شدهاند. بسیاری از این سهام نسبت به سطوح قبل از کووید، بیشتر از دو برابر شده و به سرعت در حال رشد بودند. در حالی که این شرکتها سودآور نبودند، سرمایهگذاران به تقاضای عظیم برای کالاها و خدمات نگاه میکردند و میگفتند: «سودهای فعلی را فراموش کنید. زمانی که این شرکت ۲۵ درصد از تقاضای کل را تصاحب کند، ارزش زیادی خواهد داشت.» با ادامه روند صعودی سهام، آخرین خرسها (افرادی که معتقد به ریزش بازار هستند) نیز به حاشیه رفته و سرمایهگذاران برای خرید سهام در هر قیمتی صف کشیده بودند.
بسیاری از سرمایهگذاران با خرید این سهام در انضباط در معامله گری انتهای چرخه متضرر شدند… اما بسیاری از سرمایهگذاران زیرک با زودتر خریدن سهام به سودهای شگفتانگیز دست یافتند، و اساساً هرگز هیچ پولی را از روی میز برنداشتند تا در زمان مناسب با استفاده از معاملات رفت و برگشتی (Round-trip trading) سهام را در بالاترین قیمت بفروشند.
توضیح: معاملات رفت و برگشتی (Round-trip trading) معمولاً به عمل غیراخلاقی بارها و بارها خرید و فروش یک اوراق بهادار گفته میشود تا دیگران را گمراه کند که تقاضا برای آن سهام بیشتر از آنچه که بنظر میرسد، وجود دارد.
بدیهی است که داستان فوق کمی سادهتر از واقعیت است، اما اگر بازارها را از نزدیک دنبال کنید، نمونههای متعددی از سهام و شرکتهایی که در مورد آنها صحبت میکنم را میشناسید.
در هر صورت، من اینجا نیامدم تا از سرمایهگذار خاصی نام ببرم. من هم مطمئناً از این خط فکری مصون نبودهام. من چندین معامله بزرگ داشتم که مستقیماً در حال بالا رفتن بودند و به اهداف قیمتی من رسیدند (یا از آن هم فراتر رفتند)، با این حال آنها را تا حدودی به دلیل ملاحظات مالیاتی نفروختم. اما دلیل اصلی من برای نفروختن این بود که سهام همچنان بالا میرفت و من فکر میکردم شرکت چقدر خوب عمل کرده است و مدیریت آن از هوای رقیق نیز ارزش ایجاد میکند!
به عنوان مثال، تصور کنید سهامی را به قیمت ۵۰ دلار خریده بودم و فکر میکردم که ارزش آن ۱۰۰ دلار است. به یاد دارم تنها چند هفته منتظر ماندم و قیمت آن به تقریبا ۹۵ تا ۱۰۵ دلار افزایش یافت و من با خود گفتم: « نباید بفروشم! الان بدهی مالیاتی سنگینی برایم خواهد داشت، در صورتی که با مدیریت آن، سود مرکب به قدری میشود که همچنان پس از پرداخت مالیات نیز، بازدهی با ریسک تعدیلشده مناسبی دریافت خواهم کرد». بطور کلی، سهامی که از آنها یاد میکنم در حال حاضر همگی در محدودهای بین ۵۰ تا ۷۰ دلار معامله میشوند.
و با نگاه به گذشته، همیشه من به شرکتهای مورد علاقهام (در زندگی واقعی) با توجه به حداکثر تقاضای موجود برای محصولات آنها نگاه میکردم و سعی میکردم خودم را قانع کنم تا آنها را بخرم و اجازه دهم که تا ابد به رشد و ایجاد سود مرکب برای من ادامه دهند. یکی از مقصرهای اصلی در این مورد برای من، شرکت تولید دستگاه ورزشی Peloton بود. من در سال گذشته بدون توقف در مورد این شرکت نوشتم، و این تا حدی به این دلیل بود که من همواره در حال ورزش با دستگاه ورزشی این شرکت بودم. همچنین این مسئله به این دلیل بود که فکر میکردم Peloton یک شرکت پیشرو در بازار خواهد بود که حداکثر تقاضای موجود را در دست میگیرد و به زودی، میتواند فرصت خرید فوقالعاده دیگری مانند آمازون، تسلا یا نتفلیکس باشد. در زمانی که شرکت افزایش سرمایه داده بود، مقالهای با عنوان “سهام پلوتون را با مسئولیت خودتان بفروشید” نوشتم، شرمآور است! زمانی که سهام آن در حدود ۱۰۰ دلار بود، و هیچ ایرادی در کار آنها که افزایش سرمایه دادند و تمام اعتبار شرکت را بلعیدند، نمیدیدم. زمانی که من در مورد Peloton صحبت میکردم سهام آن در محدوده ۸۰ دلار بود، و اکنون قیمتش تک رقمی شده و دیگر حتی هیچ علاقهای نیز به آن ندارم. بله، شرایط تغییر کرده است، اما اگر علاقهمند بودن به یک سهام در محدوده ۸۰ دلار و عدم علاقه به آن در محدوده ۸ دلار آن هم تنها چند ماه بعد، نشانه یک خط فکری ضعیف و اشتباه نیست، پس چیست؟
اما اینها چه ربطی به اعتیاد من به بستنی، و نقلقول وارن بافت در مورد نظم و انضباط دارد؟
سرمایهگذاری سخت است. افراد باهوش زیادی وجود دارند که ایدههای هوشمندانه زیادی را مطرح میکنند.
بهطور فزایندهای، فکر میکنم بخشی از هنر سرمایهگذاری داشتن نظم و انضباط برای نه گفتن است. به فرصتهایی که تنها “خوب بنظر میرسند” نه بگویید. به ایدههایی که کاملا در محدوده شناخته شده شما قرار نمیگیرند و به قدر کافی درباره آنها نمیدانید، نه بگویید. به گرفتن تنها یک بروشور کوچک در مورد ایدههایی که به طور کامل در مورد آنها تحقیق نکردهاید، نه بگویید.
ساده به نظر میرسد. اما اینکه تمام وقت خود را صرف تحقیق در مورد سهام و صحبت با سرمایهگذاران هوشمند دیگر کنید، واقعاً سخت است. راحت است که اجازه دهید تنها اندکی از نظم و انضباط خود منحرف شوید، اما قبل از اینکه متوجه شوید خودتان را در حال خوردن یک ظرف بزرگ از گیلاس مییابید…. منظورم خرید سبدی از شرکتهای در حال رشدی است که سودآور نیستند، اما همه با آنها به بازدهیهای بیشتر از ۵۰% رسیدهاند و در مقایسه با حداکثر بازار در دسترس برای محصولاتشان (TAM) و پتانسیل رشد عظیمشان، ارزان به نظر میرسند.
زندگی میتواند به سرعت شما را به دام بیندازد. خوردن “فقط یک لیوان بستنی” میتواند به سرعت به خوردن یک عدد بستنی بعد از هر وعده شام به مدت دو هفته متوالی تبدیل شود و ۲ کیلوگرم وزن اضافه کنید. سفتهبازیها در بازار سهام میتوانند واقعاً به سرعت باعث ۹۰ درصد کاهش در قیمت سهام شوند، و مهم نیست که چقدر معامله شما روی آن کوچک است. وقتی روی یک معامله ۹۰% ضرر میکنید، در نهایت تاثیر خود را بر بازده شما میگذارد!
برای من، داشتن نظم و انضباط برای نه گفتن به معنای نه گفتن به شرکتهایی است که جریان نقدی آزاد زیادی از خود بجا نمیگذارند (یا برنامهای برای انجام این کار در کوتاهمدت ندارند). بله، میدانم که این امر مانع از رشد بسیاری از کسبوکارهای واقعاً جذابی میشود که سودآورد نیستند، اما من آموختهام که داشتن پشتیبانی جریان نقدی برای متقاعد شدن درباره خوب بودن یک شرکت برای من بسیار حیاتی است. اگر شرکتی پشتیبانی جریان نقدی را نداشته باشد، احتمالاً برای من مناسب نیست. من در مورد آن قانع نمیشوم و نمیتوانم معاملات خوبی روی آن داشته باشم. اگر بالا رفت نمیدانم چه زمانی آن را بفروشم، و اگر کاهش یافت نمیتوانم تصمیم بگیرم که آیا یک فرصت خرید است یا نشانهای است که تمام محاسباتم اشتباه بوده است.
این بدان معنا نیست که من نمیتوانم از شرکتهایی که جریان نقدی ندارند چیزی بفهمم. یا بدان معنا نیست که نمیتوانم آنها را مطالعه کنم، درباره آنها تحقیق کنم، یا به این فکر نکنم که چگونه آنها با بقیه تفکرات من مطابقت دارند و بر شرکتهایی که در آنها سرمایهگذاری میکنم تأثیر میگذارند.
من فقط باید نظم و انضباط کافی داشته باشم که آنها را نخرم.
یک حوزه دیگر نیز وجود دارد که کاملاً با نظم و انضباط تناسب دارد و شایان ذکر است. من همیشه یک شکاک بزرگ نسبت به بیتکوین و کریپتو بودهام. زمانی که آن “داراییها” مستقیماً در حال حرکت به سمت بالا بودند، من زمان زیادی را صرف نگاه کردن و فکر کردن در مورد آنها کردم. هر پروژه رمزنگاری که به آن نگاه میکردم، فکر میکردم بازآفرینی فوقالعاده ناکارآمدی از مشکلاتی است که قبلاً حل شدهاند، یا اغلب فکر میکردم تنها یک طرح پانزی هستند. اما وقتی بقیه به من گفتند که کریپتو دنیا را تغییر میدهد، به تحقیق ادامه دادم و سرم را به علامت بله تکان دادم، زیرا قیمتهای انضباط در معامله گری کریپتو به شدت در حال بالا رفتن بود و این افراد روز به روز ثروتمندتر میشدند. در واقع، به پروژهای نگاه میکنم، و با خود فکر میکنم “احمقانه و غیراقتصادی بنظر میرسد یا به نظر میرسد که یک طرح پانزی باشد”…. اما همچنان به تحقیق درباره آن ادامه میدهم زیرا افراد زیادی قبلا از طریق آن ثروتمند شدهاند. با نگاه به گذشته، آن تحقیقها در حقیقت فقط زمانم را تلف کرد، و آن پروژهها هم در واقع عمدتاً پانزی یا واقعاً احمقانه بودند.
من در مورد برخی از سهام میم (meme stocks) که در اوایل سال ۲۰۲۲ سر به فلک کشیدند و متعاقباً سقوط کردند نیز، همین احساس را دارم. همیشه کاملاً واضح به نظر میرسید که برخی از فینتکها ( شرکتهای فناوری مالی) که سر به فلک میکشیدند، از منظر کسبوکار و اقتصاد افتضاح بودند و تنها یک پلتفرم زیبا و آراستهشده (که گاهی آن هم افتضاح بود) بر پایه یک کسبوکار ضعیف دیگر بودند (مانند بیمه، بانک، و غیره؛ چیزی شبیه به شرکت Lemonade با نماد LMND). وقتی آن سهمها مستقیماً در حال بالا رفتن بودند، تمایل داشتم حرف افرادی را که میگفتند این شرکتها قرار است دنیا را تغییر دهند باور کنم، حتی با اینکه به نظر میرسید اکثر آنها به جز گفتن “فناوری در حال تغییر جهان است” تحقیقات دیگری انجام ندادهاند.
در ادامه اما سعی میکنم نظم و انضباط داشته باشم و به چیزهایی که به وضوح احمقانه است نه بگویم. همچنین سعی میکنم وقتی یکی از آنها را دوباره دیدم، بجای اینکه فقط بگویم پانزی! پانزی! کار مفیدتری انجام دهم. من نمیخواهم کسی باشم که در شبکه تلوزیونی CNBC فریاد میزند فلان چیز احمقانه است، اما دفعه بعد که چیزی احمقانه مانند استیبلکوینها یا ارزهای دیجیتالی دیدم که به ازای استیک کردن ۲۰ درصد بازدهی میدهند، میدانم چه کار کنم. فوراً میگویم: “نه، این یک ایده احمقانه است و احتمالاً یک پانزی باشد” و از آن رد میشوم و یا ایمیلم را میبندم.
توضیح ۱: طرح پانزی نوعی کلاهبرداری است که سرمایهگذاران را فریب میدهد و با پول سرمایهگذاران جدید به سرمایهگذاران قبلی سود میپردازد.
توضیح ۲: سهام میم یا meme stock، به سهام شرکتی اطلاق میشود که به صورت آنلاین و از طریق پلتفرمهای رسانههای اجتماعی طرفدارانی شبیه به یک فرقه به دست آورده است.
بنابراین من در نیمه اول سال ۲۰۲۲ چه آموختم؟”نظم در معامله گری”
نظم و انضباط اهمیت بسیار زیادی دارد و در سرمایهگذاری به آن نیاز است! به گمانه زنیها نه بگویید. به شرکتهایی که درباره آنها شناخت کافی ندارید، نه بگویید. منتظر بمانید تا فرصتها شما را پیدا کنند.
دیدگاه شما