پرایس اکشن (Price Action) چیست؟
در بازار بورس استراتژیها و روشهای معاملاتی بسیاری وجود دارند اما یک معاملهگر تازهوارد برای شروع کار تنها به یادگیری یک مورد احتیاج دارد. پس از کسب مهارت در یک روش تحلیلی میتواند تعداد مهارتهایش را بالا ببرد و بهترین مورد را بر اساس بازار و شخصیت خود انتخاب کند. پرایس اکشن (Price Action) یکی از این شیوههای معاملهگری است. در واقع یکی از سادهترین و مؤثرترین اشکال معامله است که میتوان یاد گرفت. اگر به تازگی معاملهگری را آغاز کردهاید، یادگیری معامله بر اساس استراتژی پرایس اکشن میتواند نقطه شروع فوقالعادهای برای شما باشد. در این مقاله با ما همراه باشید تا به این سوال که پرایس اکشن چیست؟ پاسخ دهیم.
پرایس اکشن در بورس چیست؟
پرایس اکشن روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمتها و یکی از شیوههای معاملهگری است که در آن از هیچگونه اندیکاتور استفاده نمیشود و تمامی تحلیلها بر روی نمودارهای ساده قیمت انجام میشوند. در تحلیل به شیوه پرایس اکشن، تنها دادههای قیمت مبنای تحلیل قرار میگیرند تا معاملهگران به راحتی بتوانند حرکات قیمت را زیر نظر گرفته و نقاط ورود و خروج را شناسایی کنند. در اندیکاتورهای دیگر حجم زیاد اطلاعاتی وجود دارد که برخی از آنها به درد تریدر نمیخورد و باعث سردرگمی آن میشود اما در پرایس اکشن مواردی چون تحلیل فاندامنتال و استفاده از نوسانگرها برای راحتی کار در نظر گرفته نمیشود.
در واقع پرایس اکشن یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است و عموماً بر تاریخچه قیمتی دارایی تمرکز میکند. البته بین پرایس اکشن و سایر روشهای تحلیل تکنیکال نیز تفاوتهایی وجود دارد و آن تفاوت این است که، تمرکز اصلی پرایس اکشن بر رابطه بین قیمتهای جاری و قیمتهای گذشته است. در حالی که سایر روشهای تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه و گذشته قیمتها تأکید دارند.
پرایس اکشن به معاملهگر چه میگوید؟
بنا به تعریفی که گفته شد، پرایس اکشن بر مبنای دادههای خام قیمتی عمل میکند که این دادهها در قالبهای مختلف نموداری مانند نمودار شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفته میشوند.
اندیکاتورهای دیگر مانند MACD و… برای معاملهگران نوسانی یا همان تریدرها تنها یک ابزار به حساب میآیند اما پرایس اکشن تنها ابزار نیست، بلکه منبعی از دادههاست که ابزارهای مختلف بر اساس آن دادهها ساخته شدهاند. معاملهگران به منظور تحلیل و تمرکز بر روی محدودههای حمایت و مقاومت و پیشبینی شکستها و تثبیتهای قیمت و یافتن سطوح حمایت و مقاومت به پرایس اکشن نیاز دارند اما برای آن که تحلیل درست را ارائه دهند لازم است با چند مفهوم و اصطلاح زیر آشنا باشند.
خطوط حمایت و مقاومت
خطوط حمایت و مقاومت خطوطی هستند که هنگام برخورد قیمت با آنها و زمانی که قیمت به حدود آنها میرسد واکنش نشان میدهد. زمانی که این خطوط شکسته شوند قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را پیدا میکنند. در واقع خط حمایتی که شکسته میشود در ادامه مانعی در برابر افزایش قیمت است و به یک مقاومت تبدیل میشود. برای استفاده از این خطوط باید تایم فریم مخصوص آن را تعیین کرد. به عنوان مثال خطوط مقاومتی که برای تایم فرم هفتگی رسم شده در نمودار ساعتی کارآیی ندارد.
خطوط روند
خط روند همان خطوط اتصال کفها با سقفها هستند که یک نمای کلی حرکت سهم را به معاملهگر نشان میدهند. شناسایی خطوط روند باید در الویت کار معامله قرار بگیرد تا معاملهگر با یافتن خطوط روند و شناسایی روند کلی بتواند نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص کنند و در موقعیت مناسب تصمیم به خریدن یا فروختن سهم مورد نظر بگیرد.
الگوهای کندل استیک
الگوهای کندل استیک در بین کاربران محبوبیت و معروفیت بیشتری دارد زیرا در آن نمایش گرافیکی نوسانات و حرکات قیمتی و اطلاعاتی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایینترین قیمت سهم نمایش داده میشود و کار را برای معاملهگر سادهتر میکند.
در کندل استیک الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید وجود دارند که جزو نمونههای شناخته شده و تفسیر شده در پرایس اکشن هستند و معاملهگر با مشاهده آنها میتواند تصمیمات معینی را بگیرد. الگوهای کندل استیک بسیار است؛ با مشاهده این الگوها معاملهگر میتواند انتظار خود را در رابطه با آینده سهم پیشبینی کند. به عنوان مثال با «الگوی مثلث صعودی»، میتوان یک شکست مقاومتی را برای سهم پیشبینی کرد. پرایس اکشن در این الگو میگوید که چندین بار مقاومت توسط خریداران شکسته شده است.
پس از آشنایی با مفاهیم اولیه، نوبت به رسم نمودار میرسد. برای کاربری سادهتر از پرایس اکشن بهتر است نمودار از هر نوع شکل، خط و اندیکاتور اضافهای خالی باشد. در شروع کار معاملهگر محدودههای مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) را بر روی نمودار رسم کرده و مناطقی را که قیمت به آنها واکنش نشان میدهد را تعیین میکند تا در صورت شکسته شدن این خطوط اقدام به خرید یا فروش کند.
کندل شناسی پرایس اکشن
کندل شناسی بخش اول آموزش دوره پرایس اکشن به حساب میآید. همه اطلاعاتی که میخواهیم در کندلها و شرایط قرارگیری آنها وجود دارد. در واقع کندل، بازتاب رفتار معاملهگر است و هر برخورد و دیدگاه معاملهگر در بازار باعث تغییر موقعیت کندلها میشود. کندلها به چهار دسته کندل صعودی، نزولی، قوی و ضعیف تقسیمبندی میشوند. یک کندل صعودی یا کندل گاو به رنگ سبز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن آن باشد. کندل نزولی یا کندل خرس به رنگ قرمز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل پایینتر از قیمت باز شدن آن باشد.
کندلی با بدنه سبز بلند نشان دهنده یک روند پرقدرت صعودی با قدرت خریداران بالاست و کندلی با بدنه قرمز بلند نشان از روند پرقدرت نزولی با قدرت فروشندگان بالا دارد. همچنین کندلهایی با بدنه کوتاه و سایهای بلندتر نسبت به بدنهشان، به عنوان کندل ضعیف شناخته میشوند.
الگوهای پرایس اکشن
بحث مهم بعدی الگوهای پرایس اکشن است چرا که این الگوها سرنخهای قدرتمندی را در مورد قیمت بعدی سهم در اختیار معاملهگران قرار میدهند. مهمترین الگوهای پرایس اکشن عبارتند از الگوی نوار داخلی، الگوی نوار پین و الگوی تقلبی.
الگوی نوار داخلی (inside bar)
الگوی نوار داخلی یک الگوی دو شمعی، شامل شمع مادر و شمع داخلی است. در این الگو شمع مادر شامل بدنه و سایهها و شمع داخلی باید کاملا در محدوده بالا تا پایین شمع مادر قرار میگیرد.
الگوی نوار پین
الگوی نوار پین، یک شمع با سایه بسیار بلند است. این الگو تغییر روند قیمت در بازار را نشان میدهد و عملکرد خوبی دارد مخصوصا اگر بر یک سطح حمایت یا مقاومت ظاهر شود.
الگوی تقلبی
الگوی تقلبی همان شکستن غلط الگوی نوار داخلی است. به عنوان مثال اگر یک الگوی نوار داخلی ظاهر شود و بعد از آن یک الگوی نوار پین شکل گیرد در واقع یک الگوی تقلبی داریم. دلیل نامگذاری آن به الگوی تقلبی این است که به نظر میرسد روند بازار معکوس شده است اما در اصل روند در همان جهت ادامه مییابد.
آموزش پرایس اکشن
همانطور که گفتیم با آموزش پرایس اکشن معاملهگران بدون استفاده از ابزارهای کمکی مانند اندیکاتورها و الگوها به تحلیل تکنیکال و ترید مناطق با احتمال سوددهی بالا میپردازند. آموزش پرایس سرفصلهای مختلف و بسیاری دارد که در ادامه به مهمترین سرفصلهای آن اشاره میکنیم:
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت نواحی (S/R)
- بررسی خطوط روند از منظر پرایس اکشن (Trend Lines)
- بررسی کانالها از منظر پرایس اکشن
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت روند (Trend)
- پرایس اکشن در شکاف قیمتی (Gap)
- تحلیل حجم معاملات در پرایس اکشن (Volume Analysis)
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل کندلها
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل الگوها
با ثبت نام در کلاسهای آموزش پرایس اکشن، با تمامی این مباحث آشنا خواهید شد. لازم به ذکر است که برای آموزش پرایس اکشن به اعتبار و سابقه مرکز یا سایت آموزشی توجه کنید. مراکز آموزشی منتسب به کارگزاریها میتواند گزینه مناسبی برای این دست آموزشها باشد.
مزایا و محدودیتهای پرایس اکشن
در این نوع تحلیل نسبت به شیوههای دیگر معاملهگری مزیتها و محدودیتهایی وجود دارد. از جمله محدودیتهای این روش، آن است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمیآیند و باید به برخی از آنها فرصت داد. گاهی ممکن است حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجهگیری کاملاً مختلف برسند. یکی از آنها ادامه روند نزولی را پیشبینی کند و دیگری روند صعودی را انتظار داشته باشد.
مورد دوم این که با وجودی که بیشتر استراتژیهای پرایس اکشن ساده هستند اما برای استفاده مناسب از آنها نیاز به تمرین فراوان است. مورد سوم در پرایس اکشن که جز مشکلات آن محسوب میشود این است که خودکار کردن استراتژیهای پرایس اکشن دشوار است یعنی شما خودتان باید مراقب ایجاد الگوها باشید و نمیتوان معامله را اتوماتیک کنید. البته برخی از این محدودیتها به تایم فرمی که معاملهگر استفاده میکند بستگی دارد. پرایس اکشن مزیتهایی هم دارد که به آنها اشاره میکنیم:
- پرایس اکشن در هر بازاری کاربرد دارد. کاربردی بودن از مزیتهای اصلی آن است. بازار سهام، بازار آتی، بورس کالا، فارکس، بیت کوئین و…
- پرایس اکشن رایگان است و معاملهگران نیازی به نرم افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری میتواند اطلاعات لازم را به معاملهگران ارائه دهد.
- سریع است و تأخیر قیمتی در آن وجود ندارد. در واقع شما با اطلاعات تاریخ گذشته سروکار ندارید.
- پرایس اکشن، روشی همه جانبه است که شما میتوانید با استفاده از آن همه چیز را با هم ترکیب کنید در حالی که تداخل اطلاعاتی وجود نداشته باشد.
- شما با استفاده از هر نرم افزاری میتوانید تحلیل پرایس اکشن را انجام دهید. نرم افزارهایی چون: نینجا تریدر، ترید استیشن، متا تریدر و… .
- اگر از یک استراتژی پرایس اکشن مطلع باشید دیگر نیاز به تحقیق بیشتر نخواهید داشت و شما با این استراتژیها در بیشتر مواقع ورودها و خروجهای مناسبتری در مقایسه با روشهای مبتنی بر اندیکاتور خواهید داشت.
با همه مزایایی که برای پرایس اکشن شمردیم، اما همان طور که گفتیم یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین بسیار دارد. به یاد داشته باشید که تمرین مداوم پرایس اکشن و اندیکاتورها شما را به یک معاملهگر حرفهای در هر بازاری بدل میکند.
نکات کلیدی پرایس اکشن
- الگوهای نموداری و همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک نمایی، خط روند و دامنه معاملاتی و… که از آنها برای پیشبینی آینده استفاده میشود؛ با استفاده از پرایس اکشن محاسبه میشوند.
- تحلیلگر پرایس اکشن برای پیشبینی به اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمعها توجه میکند.
- بالا رفتن قیمت سهام به معاملهگر پرایس اکشن میگوید که خریدار سهم افزایش یافته در چنین حالتی معاملهگر ارزیابی میکند که آیا این روند ادامه خواهد داشت یا نه.
- در استراتژی پرایس اکشن حتی وضعیت روانی بازار را با استفاده از الگوهای شمعی میتوان تحلیل کرد.
- یک معاملهگر پرایس اکشن میتواند تنها با تحلیل روانی و رفتاری به معامله بپردازد و این به معنای نادیده گرفتن تمام روشهای تحلیل تکنیکال نیست. بلکه ممکن است تریدر استراتژی خود را صرفاً بر روی درک رفتاری در پرایس اکشن متمرکز کرده باشد.
- در پرایس اکشن معاملهگر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل میگیرند و چون الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل میگیرد؛ به این ترتیب ستاپ به وجود میآید که به سیگنال خرید و فروش منتهی میشود.
- برای ورود به معامله تنها یک ستاپ ساده کافی نیست؛ بلکه معاملهگر پرایس اکشن باید از ترکیب شمعها، الگوها و ستاپها استفاده کند.
- هنگامی که معاملهگر متوجه شد که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر نقطه مناسب ورود یا خروج است که به آن تریگر میگویند. واژه تریگر به معنای «ماشه» است و به موقعیتی اطلاق میشود که معاملهگر تمامی گامهای تحلیل را برداشته و تنها منتظر فرصتی مناسب است تا به سهم موردنظر خود وارد شود.
- به طور کلی، بعد از ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود. (در مقاله حد ضرر چیست بطور مفصل در این باره صحبت شدهاست.)
- نقطه ورود مناسب به کنترل ریسک در معامله کمک میکند و معمولاً سود بالقوهای نیز به همراه دارد.
سخن آخر
معاملات مبتنی بر پرایس اکشن به این معناست که معاملهگر بر مبنای حرکت قیمت تصمیمگیری میکند. معاملهگر پرایس اکشن تنها منبع واقعی اطلاعات را قیمت میداند. در واقع برای یادگیری استراتژی پرایس اکشن خواندن و تفسیر حرکات نمودار قیمت اصل است و در ادامه پیادهسازی سایر ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها نیز میتواند مفید باشد. توجه داشته باشید که معاملهگری بر اساس پرایس اکشن، تضمینکننده سود نیست بلکه این کار فقط سبک بهتر و حرفهایتری از معامله را پیش پای شما قرار میدهد.
دوره آموزشی کسب درآمد دلاری “رد پای پول”
در این دوره میاموزید که چطور به کسب درآمد از تریدینگ ارز دیجیتال بپردازید و بتوانید پای خود را در رد پای پول سفت کنید ، به درآمدی که لایق آن هستید برسید و رویای خود را در این مسیر بسازید. دوره رد پای پول قطعا دورهی صفر ارزهای دیجیتالی نیست و شما در این دوره چیزی فراتر از بدیهیات تریدینگ را می آموزید که برای کسب درآمد و تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال قطعا به آنها نیاز خواهید داشت.
در ادامه به توضیح و بیان سرفصل های این دوره آموزشی بسیار بزرگ میپردازیم تا دیدگاهی وسیع تر را در اختیار شما قرار دهیم تا بتوانید پیش نیاز های دوره را بیاموزید و پس از مشاهده و کسب اطلاعات بیشتر در اینترنت و وبلاگ آموزشی دکتر سیگنال به شرکت در این دوره اقدام کنید تا بتوانید بیشترین بازدهی را دریافت کنید. این دوره به صورت تخصصی در آکادمی دکتر سیگنال منتشر شده و شما میتوانید با خرید و شرکت به آموزش و کسب درآمد دلاری از بیت کوین و ارزهای دیجیتال دیگر بپردازید.
سرفصل های اصلی دوره رد پای پول
افراد مبتدی هم میتوانند در این دوره شرکت کنند زیرا اولین مبحث این دوره از روند شناسی آغاز میگردد که ابتدای مسیر تریدینگ شمارا تعیین مینماید. این سرفصل در ساده ترین شکل ممکن خود نیست ولی برای شما متخصصین به حدی ساده شده که اگر در ابتدای مسیر هم باشید میتوانید با مطالعات اندک به شروع آموزش رد پای پول بپردازید؛ سرفصل های این دوره آموزشی تخصصی به شرح زیر میباشند.
- آموزش روند شناسی و ناحیه های عرضه و تقاضا
- آشنایی با ترند لاین ها، تایم فریم های معاملاتی و کار با آنها
- تشخیص افزایش قدرت و ضعف در روند معاملاتی
- آموزش ضریب همبستگی و کورولیشن در بازار
- تشخیص واگرایی های مثبت و منفی – کار با MFI و RSI
- پیدا کردن بهترین تریگرهای ورود در بازار
- پیدا کردن بهترین تریگرهای خروج و تارگت گذاری در بازار
- تشخیص فیک اوت ها و بریک اوت ها
- آموزش کار Volume به طور تخصصی
- آموزش تشخیص کندل های ریورسال
- آموزش چندین استراتژی اسکلپ
- آموزش مدیریت سرمایه درست و منطقی
- آموزش کار با فیبوناچی
- آشنایی با کندل و پترن های معتبر بازار
- آموزش پیدا کردن ریسک به ریواردهای طلایی
آموزش روند شناسی و ناحیه های عرضه و تقاضا
یکی از مهم ترین و حیاتی ترین مباحث تحلیل تکنیکال تشخیص روند نمودار هاست.تحلیلگر در ابتدا باید بتواند روند یک نمودار را تشخیص دهد(صعودی-نزولی-خنثی), تا بتواند تحلیل درستی از آن پیدا کند. نمودار روند از نقاط حمایتی و مقاومتی تشکیل شده است ، در روند صعودی نقاطی که روند با آن برخورد کرده و پایین آمده مقاومت و نقاطی که روند با آن برخورد کرده و بالا رفته را حمایتی یا ساپورت میگوییم. در تحلیل نمودار سهم اگر نقاط حمایتی را به هم متصل بکنید خط روند صعودی و اگر نقاط مقاومتی را به هم متصل بکنید خط روند نزولی تشکیل میشود.
آشنایی با ترند لاین ها، تایم فریم های معاملاتی و کار با آنها
روند ها مجموعه ای از پیشی گرفتن موج های یک جهت قیمت بر جهت مقابل می باشد. روند صعودی مجموعه ای از روندهای کوچکتر می باشد که مجموع و اندازه روندهای نزولی، کوچکتر از روندهای صعودی می باشد. از همین رو روند غالب صعودی است. به بیانی دیگر شاهد آن هستیم که در روند صعودی مقاومت های جدید بالاتر از مقاومت های قبل از خود هستند اما قیمت در خطوط حمایت به حمایت قبل از خود نمی رسد. عکس این حالت برای روند نزولی تعریف می شود.
تشخیص افزایش قدرت و ضعف در روند معاملاتی
ما قدرت و ضعف روند بازار را با تحلیل ویژگی های مختلف حرکت قیمت به ویژه با تحلیل نیروی حرکتی مسافت و عمق شناسایی می کنیم این تحلیل ها عمدتا در تایم فریم معامله(تایم فریم روزانه) انجام شده و برای انجام تحلیل دقیق تر از تایم فریم پایین تر استفاده می کنیم.
آموزش ضریب همبستگی و کورولیشن در بازار
ضریب همبستگی یا کورولیشن یک ابزار آماری است و فرمول ریاضی مخصوص به خود را دارد. این ضریب نشان می دهد که دو سری از اعداد با چه ارتباطی نسبت به یکدیگر تغییر کرده اند. برای مثال ممکن است یک تحلیلگر بخواهد رابطه بین میزان صادرات یک کشور و ارزش ارز آن کشور در برابر دلار را بسنجد. در این حالت، داده های هر دو متغییر در بازه های زمانی مساوی (مثلا فصلی یا سالیانه) با استفاده از فرمول ضریب همبستگی با یکدیگر مقایسه می شوند.
تشخیص واگرایی های مثبت و منفی – کار با MFI و RSI
واگرایی در حالت کلی به معنای حرکت قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر می باشد و نتیجه این امر عموما این است که در هنگام وقوع واگرایی قیمت از ادامه حرکت می ایستد و تغییر جهت می دهد. مشاهده واگرایی در اندیکاتورها به عنوان یکی از سیگنال های بسیار قوی در علم تحلیل تکنیکال شناخته شده است.
پیدا کردن بهترین تریگرهای ورود و خروج در بازار
برخی تحلیلگران تریگر را مختص ابزار نموداری خاصی پنداشته و حتی اسامی مرکب جدید برای آن در نظر میگیرند؛ اما اصولاً تریگر محدود به یک ابزار تحلیلی خاص نبوده و به عنوان یک مفهوم جامع در تمام روشهای تحلیل تکنیکال استفاده میشود. واژه تریگر از لحاظ لغوی به معنای ماشه است. تریگر در تحلیل تکنیکال و معاملهگری به نقاط، نواحی یا سطوحی اطلاق میشود؛ که ما بر اساس روش تحلیل یا استراتژی معاملاتی خود در آن محدودهها اقدام به ورود یا خروج از معامله میکنیم.
تشخیص فیک اوت ها و بریک اوت ها
یکی از مهمترین مباحثی که در تحلیل تکنیکال وجود دارد و میتوان گفت تقریبا کسی در دنیا نیست که از آن استفاده نکند مبحث سطوح حمایت و مقاومت میباشد. بسیاری از افراد کل استراتژی معاملاتیشان را بر مبنای سطوح حمایت و مقاومت پیاده سازی میکنند. حتی اگر روش شما بر مبنای این سطوح نباشد نیز باز هم آنها را برای قرار دادن حد سود و یا حد زیان در نظر خواهید گرفت.
آموزش کار Volume به طور تخصصی
(volume) اندیکاتوری است که تعداد معاملات یا حجم معاملات را در یک رنج قیمتی و در یک بازه زمانی مشخص نشان می دهد . اما در اکثر مواقع معامله گران به دلیل ساده بودن این اندیکاتور استفاده ای از آن نمی کنند . در حالی که با استفاده از اندیکاتور volume سرمایه گذار می تواند سود خود را افزایش داده و همچنین ریسک معملات خودش را به حداقل برساند. با تجزیه و تحلیل حجم معاملات (volume) امکان اینکه قوی بودن یا ضعیف بودن روند توسط معامله گر تخمین زده بشود ، وجود دارد.
آموزش چندین استراتژی اسکلپ
در معاملات اسکلپ به تغییرات کوچک قیمت، اهمیت داده می شود و معاملات بر اساس آن ها انجام می پذیرد. سود آوری این معاملات با سرعت همراه است و معمولا خروج های سریعی خواهند داشت. معاملات با هر استراتژی نیازمند مدیریت سرمایه هستند. معاملات اسکلپ با توجه به این که معمولا سودهای کوچکی را شامل می شوند باید به شدت از انجام معاملات با ضرر بزرگ که چندین سود شما را از بین می برند؛ خودداری کنید.
اسکالپرها همیشه به دنبال بهره بردن از سودهای کوچک بازار هستند و پیرو روندهای بزرگ و معاملات بزرگ در بازار نیستند. آن ها با این تفکر به دنبال معاملات هستند که تعداد زیادی معامله سودده داشته باشند به جای یک معامله با سود بزرگ. اسکلپ به شدت به داشتن و رعایت کردن مدیریت ریسک وابسته است.
آموزش مدیریت سرمایه درست و منطقی
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت مفهوم تریگر در معاملهگری کند.
آموزش کار با فیبوناچی
اعداد فیبوناچی در بسیاری از پدیدههای طبیعی از جمله نسبت اندازههایی که در بدن موجودات زنده وجود دارد، مشاهده شدهاند. سری اعداد فیبوناچی با اعداد صفر و یک شروع و عدد بعدی از مجموع دو عدد قبلی به وجود میآید. سری فیبوناچی از اعداد … ،۵۵ ، ۳۴، ۲۱، ۱۳، ۸، ۵، ۳، ۲، ۱، ۱ تشکیل شده و طبق این سری «سطوح فیبوناچی» (Fibonacci Levels) به وجود آمدهاند. سطوح فیبوناچی شامل اعداد ۰.۲۳۶ ، ۰.۳۸۲ ، ۰.۵ ، ۰.۶۱۸ (نسبت طلایی)، ۰.۷۸۶ ، ۱.۲۷۲ و ۱.۶۱۸ هستند.
کاربرد این سطوح در امواج الیوت تعیین نقاط بازگشت و سطوح حمایت و مقاومتی است که میتواند در تشخیص نقاط ورود به معامله کمک زیادی کند. در ادامه استفاده از سطوح فیبوناچی را در امواج الیوت شرح خواهیم داد.
آشنایی با کندل و پترن های معتبر بازار
تحلیلگرهای تکنیکال از الگوهای قیمتی برای بررسی حرکات جاری و پیشبینی حرکت آیندهی بازار استفاده میکنند. الگوهای نموداری یکی از قدرتمندترین ابزارهایی هستند که میتوانید در معاملات خود از آن استفاده کنید، تنها به شرطی که استفادهی صحیح از آن را بلد باشید. با استفاده از الگوها میتوانید شرایط بازار را تشخیص دهید و در مورد ورود به معاملات خرید یا فروش، خروج از معاملات ضررده و مدیریت ریسک تصمیم مناسبی بگیرید و فرصتهای معاملاتی با احتمال بالا را پیدا کنید.
آموزش پیدا کردن ریسک به ریواردهای طلایی
نسبت ریسک به ریوارد به شما میگوید که حاضرید در ازای قبول چه مقدار زیان، سود احتمالی در یک سرمایه گذاری را بدست آورید. نسبت Risk Reward یکی از مشخصههای اساسی در استراتژی معاملاتی معاملهگران حرفهای در بازار ارزهای دیجیتال است. آنها در هر معامله خود به دنبال بیشترین احتمال سود و کمترین مقدار زیان هستند. اگر در یک زمان میان خرید دو ارز دیجیتال مردد شوند، رمز ارزی را انتخاب خواهند کرد که ریسک کمتری برای سرمایه آنها داشته باشد.
دکتر سیگنال بازار ارزهای دیجیتال و بیت کوین را تحلیل می کند و شما را از افزایش قیمت های پیش رو مطلع می سازد و درتلاش هست، تا با ارائه برترین سیگنال های تحلیل شده بیت کوین و آلت کوین ها که دارای دقت بالایی هستند به افزایش عملکرد و کم کردن ریسک معاملات شما کمک کند تا سود شما را در معاملات به حداکثر برساند. به تیم تحلیلگر ما ملحق شوید و لذت تریدینگ را با دکتر سیگنال تجربه کنید.
تایم فریم چیست؟ سود چند برابری با مولتی تایم فریم!
برای کسب سود مداوم در بازارهای مالی، معامله گران باید چگونگی تشخیص روند بازار را یاد بگیرند تا بر اساس آن، مولتی تایم فریم معامله کنند. جملات کلیشهای زیادی هم در این زمینه وجود دارند و حتما تابهحال این موارد را شنیدهاید که گفته میشود: «بر اساس روند معامله کنید»، «با روند بازار مبارزه نکنید» و «روند دوست شما است».
- 1) تایم فریم Time Frame یا مقیاس (دوره) زمانی چیست؟
- 2) انواع تایم فریمهای مرسوم در نمودارهای قیمت
- 3) تایم فریم، شاه کلید تشخیص روند بازار
- 4) عوامل تاثیرگذار در انتخاب تایم فریم
- 5) چگونه بهترین تایم فریم معاملاتی را انتخاب کنم؟
- 6) استفاده از تایم فریم کوتاهمدت ممنوع!
- 7) مولتی تایم فریم چیست؟
- 8) بهترین ترکیب Time Frame در تحلیل تکنیکال کدام است؟
- 9) ترکیب (پیشنهادی) مولتی تایم فریم برای انواع معامله گران
- 10) کلام پایانی
اصلیترین سوالی که در این بخش برای شما ایجاد میشود، این است که اصولا یک روند چهقدر طول میکشد و چهزمانی برای ورود به بازار و خروج از آن مناسب است؟ آیا باید بهمحض مشاهده هر حرکت افزایشی یا کاهشی در نمودارهای قیمت اقدام به خرید و فروش کنیم؟!
حتما شما هم بهعنوان یک معامله گر، در گفتوگوهای ذهنی خود با چنین مواردی روبهرو شدهاید. این سوالات کاملا منطقی است و برای پاسخ به آنها صرفا نمیتوان به عبارات کلیشهای سرمایه گذاری استناد کرد. اگر یک معامله گر تکنیکالی هستید، پیش از اینکه بخواهید با استفاده از ابزار تحلیل نموداری روند بازار را تشخیص دهید، باید تایم فریم Time Frame تحلیل و معاملات خود را تعیین کنید یا حتی در بعد حرفهایتر، باید تایم فریمهای چندگانه (مولتی تایم فریم) خود را مشخص کنید. پیش از شروع مطلب اصلی و برای درک بهتر اهمیت مبحث تایم فریم در تحلیل تکنیکال، به یک موقعیت فرضی توجه کنید.
شما نمـودار قیمت را مشاهده میکنید؛ در تایم فریم هفتگی (W1) یک حرکت صعودی میبینید. تایم فریم روزانه (D1) نشان میدهد که بازار در حال ثبت نقاط سقف و کف پایینتر (روند نزولی) است. نمودار یک ساعته (H1) نیز حاکی از این است که قیمت توانی برای افزایش یا کاهش ندارد و بازار در وضعیت خنثی (رنج) است. در این شرایط شما چه تصمیمی میگیرید، خرید یا فروش؟!
برای پاسخ به این سوال و درک مفهوم تایم فریم در ادامه مطلب همراه ما باشید.
تایم فریم Time Frame یا مقیاس (دوره) زمانی چیست؟
زمانی که به یک نمـودار قیمت نگاه میکنیم، دو بعد اصلی تشکیل دهنده نمودار شامل قیمت و زمان است؛ در واقع نمودارهای بازار سهام، دادههای قیمت را بر حسب مولفه زمان برای ما نمایش میدهند. تایم فریم یا دوره زمانی، یک مقیاس یا چهارچوب برای نمایش نوسانات قیمت در یک دوره زمانی مشخص است. برای درک بهتر این مفهوم به یک مثال ساده توجه کنید.
در مقاله «انواع نمودار قیمت در تحلیل تکنیکال» بیان کردیم که نمودار کندل استیک، از شمع یا اصطلاحا کندلهای قیمتی تشکیل شده است که هر کندل از چهار پارامتر شامل قیمت باز شدن (Open-O)، بسته شدن (Close-C)، بیشترین (High-H) و کمترین (Low-L) ایجاد میشود. حالا یک کندل 5 دقیقهای که راس ساعت 12 در نمودار ایجاد شده را در نظر بگیرید؛ این کندل نشاندهنده نوسانات قیمت در بازه زمانی ابتدای 12:00 تا پایان 12:04 یعنی همان 5 دقیقه منحصربهفرد است. بهطور مشابه، شما برای مشاهده نوسانات در سایر بازههای زمانی باید تایم فریم نمودار خود را عوض کنید تا بهطور مثال، نوسانات قیمت در بازه یک ساعت اخیر را مشاهده کنید.
انواع تایم فریمهای مرسوم در نمودارهای قیمت
- 1 دقیقهای (M1)
- 5 دقیقهای (M5)
- 15 دقیقهای (M15)
- 30 دقیقهای (M30)
- یک ساعته (H1)
- چهار ساعته (H4)
- روزانه (D1)
- هفتگی (W1)
- ماهیانه (MN)
بهطور کلی، بسته به تایم فریم و دادههای قیمتی نمودار، تعداد میلهها یا کندلهایی که در نمودار مشاهده میکنید متغیر خواهد بود. در مورد تایم فریم به این نکته توجه داشته باشید که تایم فریمهای کوتاهمدت (مثلا نمودارهای دقیقهای و ساعتی) معمولا فرصتهای معاملاتی بیشتری ایجاد میکنند و به همان میزان، امکان خطا و نوسانات کاذب نموداری بیشتری هم دارند! بهعبارت دیگر، نمودارهای قیمت با تایم فریم کوچکتر سرعت نوسانات بیشتر و ثبات کمتری دارند، در نتیجه حین انتخاب تایم فریم باید به این نکته مهم توجه کنید.
تایم فریم، شاه کلید تشخیص روند بازار
روندهای قیمتی به 3 دسته کلی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تقسیم میشوند. بر همین اساس، معامله گران تکنیکالی هم باید افق سرمایه گذاری خود طبق همین فرمول مشخص کنند. در واقع شما باید بر اساس عواملی نظیر روحیات شخصی، سرمایه، زمان کاری و…، افق و سبک سرمایه گذاری خود را مشخص کنید. به بیان ساده، شما نمیتوانید هم سرمایه گذار میانمدت و بلندمدت باشید و هم بهواسطه معاملات دقیقهای نوسانگیری کنید! برای درک بهتر این مفهوم به تصویر زیر توجه کنید.
نمودار فوق مربوط به اتریوم است که بهصورت همزمان و مقایسهای، 3 تایم فریم شامل نمودار 1 دقیقه، 15 دقیقه و یک ساعته این ارز دیجیتال نمایش داده شده است. پر واضح است که از نظر روند، تطابق مشخص و قطعی بین 3 نمودار بالا وجود ندارد و در هر کدام از تایم فریمها، شرایط متفاوتی را مشاهده میکنیم. البته توجه داشته باشید که این یک قاعده قطعی نیست؛ اما باید بدانیم که شرایط و روند نمودار در هر تایم فریم میتواند متفاوت و یا شاید متناقض باشد. بنابراین توجه به Time Frame یکی از پیشنیازهای کلیدی تشخیص روند بازار است.
عوامل تاثیرگذار در انتخاب تایم فریم
روحیات شخصی و سبک سرمایه گذاری
یکی از جذابیتهای اصلی بازارهای مالی نظیر ارز دیجیتال، نوسانات و فراریت بالای این بازارها نسبت به رقبای سنتیشان است. همین موضوع سبب میشود که بسیاری با رویای نوسانگیری روزانه و کسب سودهای افسانهای (و البته بهصورت مداوم!) وارد این بازار شوند. اگر روحیات سرمایه گذاری شما بلندمدت است، باید تایم فریمهای بزرگ را انتخاب کنید اما در غیر این صورت، تایم فریمهای روزانه و بالاتر برای معاملات شما مناسب نخواهد بود.
ساختار روش و ابزار تحلیل
اگر بر اساس تحلیل فاندامنتال (بنیادی) ترید میکنید، مبحث تایم فریم برای شما موضوعیت چندانی ندارد و صرفا باید به افق سرمایه گذاری خود (که اغلب در این صورت بلندمدت است) توجه کنید؛ اما اگر تحلیلگر تکنیکال هستید، باید ابزار معاملاتی خود را در تایم فریم مورد نظر بهصورت بک تست (تست استراتژی در گذشته بازار) و فوروارد تست (تست استراتژی در زمان حال که معمولا با استفاده از حساب تمرینی انجام میشود) ارزیابی کنید تا متوجه شوید که آیا این تکنیک معاملاتی میتواند مثلا در نمودار 1 دقیقه کارایی داشته باشد یا خیر؟!
بهعنوان مثال، ممکن است استفاده از سیستم تقاطع میانگینهای متحرک در نمودار هفتگی سالانه صرفا چند سیگنال معاملاتی صادر کند و نیازمند صبر و سرمایه بالایی باشد اما همین سیستم، در Time Frameهای ساعتی یا دقیقهای شرایط کاملا متفاوتی دارد.
مدیریت ریسک
فرآیند مدیریت ریسک در معامله گری بر اساس تحلیل تکنیکال، ارتباط مستقیمی با تایم فریم مورد استفاده شخص دارد. زمانی که شما از تایم فریمهای بزرگتر برای تحلیل و معامله استفاده میکنید، معمولا فاصله نقطه ورود تا نواحی حد ضرر و سود زیاد است و در صورتی که بازار بر خلاف موقعیت معاملاتی شما حرکت کند، متحمل زیان سنگینی مفهوم تریگر در معاملهگری میشوید! از طرف دیگر، امکان نرسیدن به حد سود تعیین شده نیز وجود دارد. البته باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که معامله گری در تایم فریمهای کوچک ممکن است منجر به بروز ضررهای متعدد شود و در هر دو صورت، توجه به مدیریت معامله و محافظت از سودها الزامی است.
چگونه بهترین تایم فریم معاملاتی را انتخاب کنم؟
برای انتخاب تایم فریم باید به 2 سوال اساسی پاسخ دهید:
- در طول روز، چقدر زمان آزاد برای تحلیل و معامله گری دارید؟
- مناسبترین تایم فریم برای استراتژی معاملاتی شما کدام است؟
تایم فریم باید بهطور کامل با روحیات و سبک معامله گری شما انطباق داشته باشد. برخی معامله گران یک نمودار 5 دقیقهای پر نوسان با تعداد معاملات نسبتا بالا را ترجیح میدهند. در حالیکه، برخی دیگر یک نمودار 30 دقیقهای به نسبت کم نوسان که نویزهای نمودار 5 دقیقهای را پوشش میدهد را مناسبتر میدانند. طرفداران Time Frameهای کوتاهمدت معتقدند که فرصتهای معاملاتی بیشتری در این نمودارها وجود دارد و در نتیجه، میتوان سود بیشتری بهدست آورد! حتی برخی سرمایه گذاران موفق (با افق سرمایه گذاری بلندمدت) که سالها است در بازارهای مالی فعالیت میکنند نیز گاها وسوسه میشوند تا به معاملات کوتاهمدت در نمودارهای دقیقهای بپردازند؛ اما باید بدانیم که تایم فریمهای کوچک همیشه و برای همه سودآور نیست!
بهعنوان یک قاعده کلی، اگر تجربه بالایی در زمینه تحلیل تکنیکال و معامله گری ندارید، استفاده از نمودارهایی با تایم فریمهای بزرگتر یا اصطلاحا نمودارهای بلندمدتی برای شما بهتر است تا اسیر نوسانات کاذب و ناگهانی بازار نشوید.
استفاده از تایم فریم کوتاهمدت ممنوع!
معامله گری در تایم فریمهای کوچک و به قصد نوسانگیری تا حدودی سختتر است زیرا شما زمان کمتری برای تصمیمگیری در مورد ناحیه ورود، حد ضرر، حد سود و حجم معامله دارید. همچنین در کنار این نوسانات سریع و کوچک، باید کارمزدهای معاملاتی را نیز در نظر داشته باشید؛ بنابراین یک موقعیت معاملاتی کوتاهمدت با نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) کوچکتر در انتظار شما است. در نهایت این عوامل سبب میشوند که معاملات کوتاهمدتی در تایم فریمهای کوچک، نسبت به معاملات بلندمدتی در تایم فریمهای بزرگ شرایط سختتری داشته باشد.
علاوه بر موارد فوق، تغییرات قیمت در تایم فریمهای کوچک بهسرعت اتفاق میافتد و میتواند منجر به ایجاد یک تجربه دردناک همراه با ضرر سنگین شود؛ زیرا معامله گران در اغلب اوقات نمیتوانند همگام با حرکات قیمت، خود را با شرایط جدید بازار وفق دهند!
مولتی تایم فریم چیست؟
تحلیل مولتی تایم فریم یا چند زمانی، شامل بررسی و تحلیل دادههای قیمتی یک دارایی مثلا بیت کوین در چند تایم فریم نموداری است. بهطور کلی، هیچ محدودیتی برای اینکه چند تایم فریم را چک کنید یا فرمول خاصی برای انتخاب تایم فریمهای چندگانه وجود ندارد اما برخی اصول در این زمینه وجود دارند که در ادامه مطلب به آنها اشاره میکنیم. هدف اصلی از تحلیل مولتی تایم فریم این است که در دام حرکات کاذب قیمت گرفتار نشویم و تسلط کاملی نسبت به وضعیت و روند کلی بازار داشته باشیم.
بهعبارت دیگر، مولتی تایم فریم یک تکنیک معاملاتی است که با استفاده از آن بتوانیم اصطلاحا از بالا به پایین تحلیل کنیم؛ یعنی باید برای تشخیص روند بازار و بهترین نقاط ورود و خروج تایم فریم بالا را بررسی نماییم، سپس برای پیدا کردن سیگنالهای (نشانههای) ورود از تایم فریم پایین استفاده کنیم.
بهترین ترکیب Time Frame در تحلیل تکنیکال کدام است؟
استفاده از 3 تایم فریم مختلف در تدوین یک رویکرد معاملاتی مولتی تایم فریم، کاملا استاندارد و بهینه است؛ زیرا در این حالت دادههای قیمتی به اندازه کافی در دسترس شما قرار میگیرد. برخی معامله گران از ترکیب 2 تایم فریم استفاده میکنند اما در این روش، احتملا تحلیل کاملی صورت نمیپذیرد چون اطلاعات نمودار را بهطور کامل بررسی نکردهاید. در طرف مقابل، برخی افراد بیش از 3 تایم فریم را برای تحلیل بازار بهکار میبرند! توجه داشته باشید که در این روش باید اطلاعات زیادی را بررسی کنید و گاها ممکن است منجر به سردرگمی کامل شود.
اگر تصمیم دارید از تایم فریمهای سه گانه استفاده کنید، بهتر است به قانون «یک چهارم» توجه کنید. شما باید در ابتدا یک Time Frame میانی مناسب انتخاب کنید تا بتوانید روند میانمدت بازار را بهطور واضح در این مقیاس زمانی تشخیص دهید. در مرحله بعد باید یک تایم فریم کوچکتر برای تشخیص نقاط ورود و خروج که اصطلاحا تریگر نام دارد، انتخاب کنید. بنابراین شما باید تایم فریمی معادل یک چهارم مقیاس زمانی تایم میانی تعیین نمایید. بهطور مثال، اگر تایم فریم میانی شما یک ساعته (60 دقیقه) است، تایم فریم تریگر شما باید 15 دقیقهای باشد. تایم فریم بزرگتر یعنی تایم تشخیص روند بلندمدت و نقاط چرخش احتمالی اصلی بازار را باید 4 برابر مقیاس زمانی تایم میانی در نظر بگیرید. یعنی در مثال قبلی، تایم فریم بزرگتر باید نمودار 4 ساعته باشد.
همانطور که در مباحث قبلی اشاره نمودیم، توجه به روحیات و سبک استراتژی در انتخاب ترکیب دورههای زمانی ضروری است. حین انتخاب تایم فریمها با خودتان صادق باشید و به رویکرد دیگران توجه نکنید زیرا روحیات و شرایط زندگی معامله گران بهندرت یکسان است؛ در واقع فرمول برنده دیگران لزوما برای شما هم موفقیتآمیز نیست!
ترکیب (پیشنهادی) مولتی تایم فریم برای انواع معامله گران
تریگر | میانی | ساختار | تایم فریم/ سبک معامله گری |
H4 | D1 | W1 | Position trader (بلندمدت) |
H1 | H4 | D1 | Swing trader (میانمدت) |
M15 | H1 | H4 | Day trader (کوتاهمدت) |
M1 یا M5 | M15 | H1 | Scalper (نوسانگیر) |
کلام پایانی
با توجه به مطالب ذکر شده در این مقاله، متوجه میشویم که Time Frame یکی از مفاهیم پایهای و مهم در تحلیل تکنیکال است. بدون آشنایی با این مفهوم و انتخاب تایم فریم یا تایم فریمهای مورد نیاز، هرگز نباید اقدام به تحلیل و معامله کنیم.
در پایان امیدواریم این مقاله از داموندمگ نیز برای شما کاربردی و مفید واقع شود و با استفاده از مطالب فوق بتوانید معاملات پرسودی داشته باشید. مثل همیشه منتظر شنیدن نظرات شما در بخش کامنتها هستیم. مطمئنا پیشنهادات شما، در ارائه محتوای آموزشی کاربردی و اثربخش به ما کمک میکند.
سوئینگ تریدینگ (Swing Trading) یا معاملات نوسانی چیست؟
سوئینگ تریدینگ یا معاملات نوسانی سبکی از معاملات است که تریدر تلاش میکند سودهای کوتاهمدت تا میانمدت را در بازهای از چند روز تا چند هفته به دست آورد. معاملهگران سوئینگ در درجه اول از تحلیل تکنیکال برای جستجوی فرصتهای معاملاتی استفاده میکنند. علاوه بر تحلیل تکنیکال، آنها ممکن است از تحلیل بنیادی نیز استفاده کنند. سوئینگ تریدینگ در بازار فارکس بسیار محبوب است. در این مقاله از چشم بورس این استراتژی را بررسی میکنیم.
استراتژی سوئینگ تریدینگ در بازار فارکس چیست؟
استراتژی سوئینگ تریدینگ یا معاملات نوسانی چیست؟
به طور معمول، سوئینگ تریدینگ به معنای نگهداری موقعیت معاملاتی برای بیش از یک روز معاملاتی است. نگهداری موقعیت بین چند روز تا چند هفته خواهد بود. این یک بازهی زمانی تقریبی است، ممکن است معامله نوسانی در یک روز بسته شود و یا بیش از چند هفته نیز طول بکشد. البته معامله نوسانی در یک روز معاملاتی نادر است مگر اینکه نوسانات شدیدی در بازار اتفاق بیفتد. در مجموع بازهی زمانی مورد انتظار در شرایط طبیعی چند هفته بیشتر نیست.
هدف از معاملات سوئینگ در فارکس، نوسان گرفتن از بخشی از یک حرکت بزرگتر مفهوم تریگر در معاملهگری است. برخی معاملهگران سوئینگ تریدینگ در چارتهای بیثبات و نوسانی انجام میدهند و برخی دیگر در چارتهای با حرکت آرامتر. در هر صورت سوئینگ تریدینگ در فارکس فرایندی است برای شناسایی مکانهایی که احتمالا قیمت یک گام حرکت خواهد کرد. سپس بدون توجه به ادامهی روند سود سیو میشود. سوئینگ تریدرهای فارکس پس از آن به دنبال موقعیتهای معاملاتی دیگر میروند.
مزایا و معایب سوئینگ تریدینگ
معاملهگران سوئینگ معاملات را بر اساس ریسک به ریوارد ارزیابی میکنند. به عبارت دیگر با تحلیل یک دارایی، نقاط ورود، حد ضرر و حد سود را مشخص میکنند. مثلا اگر یک معامله به طور بالقوه 3 دلار سود و 1 دلار ضرر داشته باشد، نسبت ریسک به ریوارد مطلوبی دارد. در حالی که اگر حد سود 0.75 دلار و حد ضرر 1 دلار باشد، ریسک به ریوارد کاملا نامطلوب است.
چون سوئینگ تریدینگ اساسا کوتاه مدت است، عمدتا از تحلیل تکنیکال استفاده میکنیم. هر چند از تحلیل بنیادی نیز میتوان برای تایید معاملات میتوان استفاده کرد. مثلا اگر چارت یک سهم صعودی باشد میتوانیم برای تایید ارزشمندیِ دارایی، نیم نگاهی به تحلیل بنیادی نیز داشته باشیم. بدین صورت ریسک معاملات کمتر خواهد شد.
معاملهگران نوسانی در بازار فارکس اغلب با تایم فریم روزانه کار میکنند. با این حال برای نقطهی ورود بهینه ممکن است نگاهی نیز به تایم فریمهای کوتاهتر بیاندازند و اصطلاحا در آنجا دنبال تریگر مناسب برای ورود باشند.
مزایای سوئینگ
- اگر موفقیتآمیز باشند در زمان کوتاهی سودآور خواهد بود.
- با نوسانگیری میتوانید حداکثر سود در یک روند را شناسایی کنید.
- تحلیل تکنیکال برای این نوع معاملات کافی است و از این رو فرایند معاملات ساده است.
معایب سوئینگ
- چون پوزیشن معاملاتی باز میماند ریسک اتفاقات شبانه و در پایان هفته وجود دارد.
- نوسانات شدید ممکن است به زیانهای بزرگی منجر شوند.
- ممکن است برای سودهای کوچک روندهای بلندمدت را از دست بدهید.
معاملات روزانه و سوئینگ چه تفاوتی دارند؟
مهمترین تفاوت معاملات روزانه (Day Trading) و معاملات سوئینگ، زمان نگهداری موقعیتهای معاملاتی است. تریدرهای سوئینگ موقعیتها را حداقل یک شب نگهداری میکنند. در حالی که معاملهگران روزانه موقعیت خود را قبل از بسته شدن بازار میبندند. معمولا معاملات روزانه محدود به یک روز هستند و معاملات نوسانی چند روز تا چند هفته به طول میانجامند.
همانطور که گفتیم سوئینگ تردینگ با ریسک غیرقابل پیشبینی در زمان بسته شدن بازار روبرو است. ممکن است در روز بعدی قیمت با یک شکاف (Gap) باز شود. با در نظر گرفتن این ریسک، اندازه موقعیتهای معاملاتی در معاملات سوئینگ کوچکتر است. در حالی که در معاملات روزانه اندازهی موقعیت ممکن است تا 25% کل سرمایه باشد.
روشهای سوئینگ تریدینگ
روشهای سوئینگ تریدینگ
تریدرهای سوئینگ در بازار فارکس و ارز دیجیتال، معمولا به دنبال الگوهای چند روزه هستند. تقاطع میانگینهای متحرک، الگوهای فنجان و دسته، سر و شانه، پرچم و مثلت برخی از الگوهای رایج در سوئینگ تریدینگ هستند. ممکن است از الگوهای شمعی برگشتی در ترکیب با اندیکاتورها نیز استفاده کنند. ابزارها مشابه هستند؛ الگوهای قیمتی، الگوهای شمعی و اندیکاتورها اما استراتژی یکسانی وجود ندارد. هر معاملهگر سوئینگ در نهایت باید استراتژی خود را طراحی کند.
به دنبال توسعهی استراتژی خود باشید تا بتوانید حرکات قیمت را به خوبی پیشبینی کنید. این کار ساده نیست؛ استراتژیها همیشه جواب نمیدهند. در بازاری مانند فارکس مسالهی اساسی پیدا کردن یک استراتژی است که در آن تعداد معاملات موفق بیشتر از ناموفق باشد. همچنین به دنبال استراتژی با ریسک به ریوارد بهینه باشید. در این صورت تعداد معاملات کمتر و سودآوری بیشتر خواهد بود.
مثالی از سوئینگ تریدینگ در بازار فارکس
در نمودار یورو دلار در بازار فارکس، یک حرکت قیمتی قوی صعودی وجود دارد. سپس یک الگوی فنجان و دسته تشکیل میشود. فنجان و دسته یک الگوی ادامهدهنده است. در این مثال موارد زیر مشاهده میشود:
- با شکسته شدن دسته به سمت بالا، وارد معامله میشویم.
- حد ضرر را زیر دسته قرار میدهیم.
- در الگوهای فنجان قیمت به اندازه عمق فنجان رشد خواهد کرد. حد سود را به این صورت مشخص میکنیم.
به غیر از دو روش بالا معامله میتواند از روشهای دیگر نیز برای تعیین نقطهی خروج استفاده کند، مثلا صبر کند تا روند صعودی متوقف شود. در این صورت نسبت ریسک به ریوارد بهینهتر میشود. از میانگینهای متحرک و یا اندیکاتورهایی مانند RSI نیز میتوان برای تعیین حد سود استفاده کرد.
سوالات متداول
سوئینگ تریدینگ یعنی تعیین نقاط ورود و خروج در بازههای فراتر از یک روز. در استراتژی سوئینگ موقعیتهای معاملاتی از چند روز تا چند هفته نگهداری میشوند.
معاملهگران سوئینگ معمولا از الگوهای قیمتی و شمعی استفاده میکنند. سایر ابزارها مانند میانگینهای متحرک و اندیکاتورها نیز مفید هستند. مهم تعیین درست نقاط ورود و خروج با ریسک به ریوارد مناسب است.
معاملات روزانه یا Day Trading همانطور که از نام آن پیداست شامل تعداد زیادی معامله در یک روز معاملاتی است. اما در سوئینگ ما معاملات را چند روز تا چند هفته نگه میداریم و به این صورت در بخشی از روند سود کسب میکنیم.
معاملات سوئینگ در فارکس بسیار محبوب هستند، اما در هر بازارهای دیگر مانند بورس و ارز دیجیتال نیز قابل استفاده است. در بازارهای ساید با نوسانات کم این استراتژی بهتر جواب میدهد. اگر نوسانات بسیار شدید است و یا یک روند بسیارقوی وجود دارد، استراتژی سوئینگ مناسب نخواهد بود.
خط روند(Trend line) چیست؟
خط روند(Trend line) چیست؟: خط روند یکی از پرکاربردترین ابزارهای تحلیل تکنیکال برای شناسایی حمایت و مقاومت است.
اما سوال اصلی این است که چگونه خط روند را رسم کنیم؟ در این مقاله بررسی میکنیم که خط روند چیست و چگونه باید آن را رسم کرد.
همچنین در مورد نحوه استفاده از خطوط روند برای تشخیص کف و سقف بازار نیز صحبت میکنیم.
برای دانلود دوره صفر تا صد فارکس کلیک کنید.
خط روند چیست؟
خطوط روند سطوحی هستند که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرند و میتوان آنها را در امتداد روند رسم کرد تا حمایت و مقاومت را نشان داد.
خطوط روند را میتوانید همان حمایت و مقاومت اریب در نظر بگیرید.
این خطوط میتوانند به ما در پیدا کردن نواحی بالقوه مازاد عرضه و تقاضا کمک کنند که مازادعرضه باعث نزولی شدن بازار میشود و مازاد تقاضا به بازار صعودی منتج میشود.
حال یک مثال از خط روند بر روی روند صعودی را بررسی میکنیم:
دقت کنید که در چارت بالا که چارت روزانه پوند/دلارآمریکا است، بازار چندین مرتبه به خط روند حمایتی برخورد کرده است.
این خط روند به عنوان یک ناحیه حمایتی عمل میکند که معامله گران میتوانند در اینجا به دنبال فرصت خرید باشند.
حال مثالی از خط روند بر روی روند نزولی را بررسی میکنیم:
در اینجا همانند شکل قبل میبینیم که روند نزولی در چارت دلاراسترالیا/دلارنیوزلند، چندین مرتبه به خط روند برخورد کرده است.
تفاوت در این است که اینجا خط روند نزولی است که به عنوان مقاومت عمل میکنند. بدین ترتیب معامله گران میتوانند در این ناحیه مقاومتی به دنبال فرصت فروش باشند.
چگونه خط روند رسم کنیم؟
حال که متوجه شدیم خط روند چیست به نحوه رسم آن میپردازیم.
برای رسم خط روند حداقل به دو نقطه نیاز داریم که بتوانیم یک خط رسم کنیم.
به محض اینکه دومین سوئینگ های و لو شکل گرفتند میتوانیم خط روند خود را رسم کنیم.
در شکل زیر دو سوئینگ لو را به هم وصل میکنیم.
دقت کنید که در چارت بالا دو نقطه اصلی داریم که میتوانیم به وسیله آنها خط روند خود را رسم کنیم.
وقتی این خط را رسم کردیم، میتوانیم به دنبال پرایس اکشن صعودی بگردیم تا بتوانیم بخریم. همانطور که میبینید چند هفته بعد یک پین بار صعودی در خط روند حمایتی شکل گرفت.
پین بار صعودی در شکل بالا به معامله گران سیگنال میدهد که خط روند احتمالا حفظ شود. این سیگنال به معامله گران فرصت خرید داد.
۳ نکته کلیدی برای رسم صحیح خطوط روند:
برای رسم صحیح خطوط روند باید حتما به سه نکته کلیدی توجه کنیم.
۱٫هر چه تایم فریم بالاتر باشد، اعتبار خطوط روند بیشترخواهد بود. پس از تایم فریم ها بالاتر شروع کنید.
۲٫ممکن است در رسم خطوط روند، سایه های بالایی و پایینی شمع ها از خط روند عبور کنند.
این حالت ایرادی ندارد. اما مسئله مهم این است که بدون اینکه بدنه شمع ها از خط روند بگذرد، بیشترین برخورد به خط روند را داشته باشیم.
۳٫هیچوقت سعی نکنید خط روند را به زور و در هر جایی رسم کنید. اگر خط روند با روند شکل گرفته سازگاری ندارد پس رسم نکنید چون در اینصورت اعتبار نخواهد داشت.
حال این سه مورد را با جزئیات بیشتر بررسی میکنیم.
برای رسم خطوط روند از تایم فریم های بالاتر استفاده کنید.
معمولا برای هر کاری در بازار فارکس از تایم فریم روزانه شروع میکنیم.
پس برای خطوط روند هم از همین تایم فریم استفاده میکنیم. پس بهتر است از تایم فریم روزانه برای ترسیم خط روند استفاده کنیم زیرا در چنین حالتی زمان کافی برای اعتبار خط روند را داریم.
این امر به یک قانون مهم در خط روند اشاره دارد و آن این است که هر چه روند برای مدت زمان بیشتری برقرار باشد، آنگاه اعتبار آن بیشتر است.
برای مثال خط روندی که برای مفهوم تریگر در معاملهگری دو سال نگه داشته شده است اعتبار بیشتری از خط روند دو هفته ای دارد.
در اینجا یک مثال از خط روند در تایم فریم روزانه را بررسی میکنیم.
خط روند(Trend line) چیست؟
در بالا چارت روزانه پوند/فرانک را داریم. همانطور که میبینید بعد از اینکه دومین سوئینگ لو شکل گرفته است، خط روند را رسم کرده ایم.
این یک مثال عالی است که فرصت خرید در خط حمایت را نشان میدهد. تایم فریم دیگری که میتوانیم برای رسم خط روند استفاده کنیم، تایم فریم هفتگی است.
این تایم فریم برای پیدا کردن اهداف بالقوه در روند صعودی و نزولی روی تایم فریم روزانه عالی هست.
در شکل زیر بر روی چارت دلارکانادا/فرانک نشان میدهیم که چگونه میتوان از تایم فریم هفتگی برای شناسایی اهداف بالقوه استفاده کرد.
چارت بالا خط روند هفتگی را نشان میدهد که به ما در پیدا کردن نقاط بالقوه کمک بسزایی میکند.
در این لحظه، در تایم فریم روزانه روند صعودی داریم، پس این روند هفتگی به ما در پیدا کردن سود بالقوه کمک میکند.
خطوط روند و همپوشانی
یکی از سوالاتی که در رسم خط روند مطرح میشود این است که آیا خط روند را باید بر اساس قیمت پایانی و باز رسم کرد یا بر اساس سایه های بالایی و پایینی؟ جواب این سوال به خط روند بستگی دارد.
پیدا کردن خط روندی که دقیقا روی قیمت پایانی و باز و یا دقیقا روی سایه های بالا و پایین قرار بگیرد کمی سخت است.
حال مثالی را بررسی میکنیم.
همانطور که در شکل میبینید، خط روند دقیقا روی سایه بالایی و یا قیمت پایانی و باز قرار نگرفته است.
این بدین معنی نیست که خط روند معتبر نیست. چیزی که اینجا اهمیت دارد این است که قیمتها در این چارت هفتگی در بالای خط روند بسته نشده اند.
مهمترین نکته در رسم خط روند این است که بیشترین برخورد را داشته باشیم و اینکه خط روند از وسط شمع نگذرد.
اگر خط روند از وسط بدنه شمع بگذرد، آنگاه خط روند معتبر نیست.
هیچوقت خط روند را به زور رسم نکنید
این احتمالا رایج ترین اشتباهی است که معامله گران در هنگام رسم خط روند انجام میدهند.
این حالت زمانی رخ میدهد که معامله گر خود را قانع کرده که سطح حمایت یا مقاومت حتما باید وجود داشته باشد. یعنی معامله گر سعی میکند به زور سطحی را بر روی پرایس اکشن مشخص کند.
از این نکته به مهمترین بخش در رسم خط روند یا سطوح حمایت و مقاومت میرسیم. و آن این است که بهترین خط روند خطی است که کاملا واضح باشد.
پس اگر خط روند روی چارت قرار نمیگیرد پس بهتر است که آن را رسم نکنیم.
چگونه از خطوط روند برای شناسایی نقاط برگشت بالقوه استفاده کنیم؟
حال به بررسی روشی میپردازیم که در آن از خط روند برای تعیین قدرت روند استفاده میشود.
همچنین از این روش میتوان برای پیدا کردن نقاط برگشت بالقوه نیز استفاده کرد.
تا اینجا متوجه شدید که از خط روند میتوان برای پیدا کردن فرصت خرید و فروش استفاده کرد.
اما این حالت تا زمانی صدق میکند که بازار به خط روند به عنوان حمایت یا مقاومت احترام بگذارد.
حالا وقتی که بازار دیگر به این سطوح احترام نمیگذارد چه اتفاقی می افتد؟ در چنین حالتی نقطه چرخش خواهیم داشت.
در شکل زیر بازار خط روند حمایتی را شکسته و بعد این سطح حمایتی تبدیل به مقاومت شده است.
در بالا چارت روزانه پوند/فرانک را داریم. همانطور که میبینید بازار برای یک دوره زمانی به خط روند احترام گذاشته است.
با این وجود، وقتی بازار خط روند حمایتی را شکسته است، بعد از آن سریعا این خط حمایتی را به عنوان خط مقاومتی تست کرده است.
این تست مجدد خط مقاومتی، یک فرصت فروش است که به سود چشمگیری منجر شده است.
برای اینکه بتوانیم از خط روند بدین صورت استفاده کنیم، باید یک خط روند واضح داشته باشیم که حداقل ۳ مرتبه برخورد داشته باشد.
هر چه خط روند واضح تر باشد، استراتژی عملکرد بهتری خواهد داشت. همچنین میتوانید از این استراتژی برای شناسایی برگشت صعودی نیز استفاده کنید.
خط روند(Trend line) چیست؟
همانطور که میبینید کمی بعد از اینکه خط روند مقاومت شکسته شده، بازار برگشته است تا این خط را به عنوان حمایت تست کند و در همینجا یک پین بار صعودی شکل گرفته است.
این به معامله گران پرایس اکشن یک فرصت خرید نشان داده است و بعد بازار ۸۰۰ پیپ افزایش داشته است.
این روش فوق العاده ای برای استفاده از روند جهت تشخیص نقاط برگشت بالقوه در بازار است.
دیدگاه شما